پاسخ به:مشاعره بهـــــاری
محسن صرامی
در طواف مرقدت تا جنت اعلا رسیدیم
از احب الله من احب حسینا رسیدیم
طواف قبر تو،ملاقات خداست
قسم بر آن بهشت،بهشتم کربلاست
... تـا وارهـی از دم ستـوران
وین مردم نحس دیو مانند ...
در آشیانه تن با تـو بوده ام مانوس
مباد بی تـو از این آشیانهِ پر بزنم
سری کـه خاک تـو نبود بـه دورش اندازم
دلی کـه بر تـو نسوزد در آتشش فکنم
داغ تـو پیش از ولادت در دل مـا نقش بست
سوختیم و شعلة فریاد عاشورا شدیم
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت
کاوّل نـظر به دیـدنِ او دیـده ور شـدم
مـن زاده فریادم و ذریه اشکم
بی گریه مبادا گذرد لیل و نهارم
هرگز نزنم سینه بـه زیرعلم کس
در سینه فقط عشق علمدار تـو دارم
ما را رها کنید در این رنج بی حساب
با قـلب پاره پاره و با سینه ای کبـاب
بشکن بربا شعله برافروز بسوزان
زیرا کـه تعلق بـه تـو دارد دل زارم
مـن میثمم و وصف شـما میوه نخلم
در حشر همین اسـت همین اسـت شعارم
من ز شش گوشه ی عالم دل بر آن شش گوشه بستم
هر کجایم با شمایم هر که هستم با تو هستم
مـن با محبت تـو دراین عالم آمدم
والله بی محبت تـو جان نمیدهم
مهر تـو رابه مهر و مه و آسمان دهم؟
هرگز! خداگواست بـه قرآن نمیدهم
مرده اى بيش نبودم كه به هوش آمده ام
مثل فطرس ز شراب تو به جوش آمده ام
مهربانى تو را در همه جا جار زدم
پا به جاى قدم ميثم تمار زدم
مـن از آغـاز خلقـت بـا تو بودم
چه در جلوت چه خلوت با تو بودم
مبارک میلاد حضرت ثارالله
یا حسین یا حسین یا اباعبدالله
عزیز مصطفی آمد خوش آمد
گل خیرالنسا آمد خوش آمد
دوستت دارم اگر سرتا به پا آلودهام
دامن آلودهام دیدی دلم را هم ببین