پاسخ به:مشاعره بهـــــاری
هر دل كه شكست ره به جايي دارد
هر اهل دلي قبله نمايي دارد
با آنكه بُود قبلة ما كعبه ولي
ايوان نجف عَجب صفايي دارد
دو ثقل زنده تو اهل بیت و قرآنند دو قطعه نور ز یک مشعل فروزانند دو سورهاند که مانند نور و فرقانند دو آفتاب که از یک سپهر تابانند
در چشم من آيينه علي، آب عليست
مهتاب علي، مهر جهان تاب عليست
خون سر او كنار سجّاده نوشت
مظلوم ترين شهيد محراب عليست
تفسیر مبین فطره الله علی است
عشقش به دل پیر و جوان است علی
ژولیده نیشابوری
عليست گنج حقايق، عليست باب علوم
دلي مجوي كه مشتاق سوي آن در نيست
تو مطهر زاده ای مولای من عالمی گردیده مست بوی تو
وای اگر تیغ دو دم را به کمر می بستی
وای اگر پارچه ی زرد به سر می بستی
در هوا تیغ دو دم نعره ی هو هو می زد
نعره ی حیدریه این تفرو می زد
دو گوهرند که از یک صدف درخشانند دو نخل نور که محصول یک گلستانند
داريم كتابُ الله و عترت را دوست
خاك قدم علي، ولي اللّهيم
مفتاح علوم ایزدی در نزدش
دیباچه ی علم لامکان است علی
این است گواه لا مکان بودن او
یک شب به چهل مکان عیان است علی
یک به یک خواندی تو آن آیات نور حکمت حق در دلت کردی ظهور
روزی که کسی به داد امت نرسد
آن کس که به فکر دوستان است علی
امضای شفاعت است با مهر علی
در حشر جواز مومنان است علی
یاد باد انکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به دعائی دل غمدیده ی ما شاد نکرد.
در مدح تو من چه گویم ای مولا مدح تو گوید پیمبر و زهرا
اى نوبهار خندان از لامكان رسيدى
چيزى بيار مانى از يار ما چه ديدى
خندان و تازه رويى سرسبز و مشك بويى
همرنگ يار مايى يا رنگ از او خريدى