مهمان شبهای هالووین: درباره سری اره
همه چیز از عکس هایی متفاوت، ترسناک و در عین حال مشمئز کننده آغاز شد. عکس هایی که به منظور تبلیغات فیلمی در ژانر وحشت منتشر شده بود. فیلمی کم خرج با کادری تازه کار و تهیه کننده ای نه چندان شناخته شده به نام «لیون گیت» که امروز دیگر یکی از پرکارترین استودیو های هالیوودی است. اسم فیلم هم به همان صورت ساده ولی بسیار تاثیرگذار بود «اره».
فیلم در میان انبوهی از فیلم های ژانر وحشت به بازار آمد ولی یک سر و گردن از آنها بالاتر بود. با فضایی تاثیرگذار، با داستانی متفاوت و حتی به جرات می توان گفت در ژانری جدید در سینمای وحشت حرف های تازه ای برای گفتن داشت.
متفاوت ترین جنبه ی فیلم، داستان گویی و فضا سازی جالب آن بود. بیشتر از نصف داستان در یک اتاق و تنها با دو کاراکتر اتفاق می افتاد. فیلم داستان قاتلی روانی را روایت می کرد که قربانیان خود را به صورت مستقیم نمی کشت بلکه آنها را در وضعیتی بسیار دشوار قرار می داد که یا باید تمام قدرت و جرات خود را به کارمی گرفتند و از دام رهایی پیدا می کردند و یا تن به مرگی دردناک می دادند. این موضوع که هر شخصی با توجه به روحیات و توانایی های خود تا چه حد در مقابل مشکلات توان مقاومت دارد ایده ی اصلی چنین داستانی بود. در آخر هم با یک پایان بندی غیر منتظره مخاطب خود را میخکوب می کرد.
اره ی شماره ی دوم به صورت ناگهانی بر روی پرده ی سینماها رفت. ناگهانی به این دلیل که نویسندگان اصلی فیلم قصد دنباله سازی برای فیلم را نداشتند. آنها به جای این کار فیلمنامه ای به همان اندازه متفاوت و زیبا ولی با همان ایده ی قبلی نوشته بودند ولی به علت خشونت بیش از اندازه ی آن هیچ کمپانی حاضر به ساختن آن نبود. تا اینکه بالاخره دوباره کمپانی «لیون گیت» پا پیش گذاشت و با یک شرط حاضر به پرداخت هزینه های تولید فیلم شد. آن شرط هم این بود که فیلمنامه با تغییراتی تبدیل به قسمت دوم «اره» شود. از همان شروع فیلم، شاهد تفاوت های زیادی بین فیلم اصلی و دنباله ی آن هستیم، ولی این تفاوت ها نه تنها موجب افت کیفیت دنباله ی فیلم نشده است بلکه تازگی و جذابیت ایده ی اصلی را در دنباله حفظ کرده است. این تفاوت باعث به وجود آمدن رسمی جالب در مجوعه ی اره شده است و آن تفاوت های کاملا محسوس در شخصیت ها و تم کلی فیلم بود که تا شماره ی پنجم هم که به تازگی اکران شده است ادامه دارد همین عامل نقش مهمی در حفظ جذابیت فیلم، بعد از ساخته شدن پنج قسمت از آن را دارد.
اما با آمدن هر یک از دنباله ها آن حالت روان شناختی و منحصر به فرد، رفته رفته کم رنگ تر می شود و جای خود را به خشونت محض می دهد. به گونه ای که شماره های بعدی همان نکات قوت فیلم اصلی را تکرار می کنند و تقریبا هیچ چیز جدیدی برای ارائه ندارند. مجموعه اره ها را دیگر باید در زمره ی فیلم های «اسلشر» قرار داد. خشونت بیش از حد در هر شماره ی جدید چند برابر می شود و با آمدن هر شماره ی جدید بر روی پرده های سینما شاهد تکه های بیشتری از اعضای بدن قربانیان هستیم که در لحظه لحظه ی آن دیده می شود. اما در این بین دو عامل اصلی وجود دارد که هنوز هم تضمین کننده ی فروش فیلم است. معماهایی که هریک از قربانیان قاتل مخوف فیلم در آن گرفتار می شوند همیشه جالب و خلاقانه طراحی شده اند که بیننده را وا می دارد تا راه حلی برای خلاصی قربانی از آن دام پیدا بکند. عامل دوم، داستان پردازی پیچیده ی هر یک از دنباله هاست. در این بین ارتباط هر یک از قسمت ها با قسمت های قبل تر و حتی آینده هم باعث جذابیت بیشتر داستان می شود.
عوامل سازنده به مرور و در هر قسمت تغییر کرده اند. کارگردان قسمت اول «جیمز ون» که در نوشتن فیلمنامه با «لیه ونل» همکاری کرده بود و باید این دو را مغز متفکر و پدید آورندگان اصلی سری اره دانست، در قسمت دوم جای خود را به « درن لین بوسمن» داد که تا شماره چهارم کارگردانی مجموعه را به عهده داشته است. او همچنین در نوشتن فیلمنامه ی قسمت دوم با «لیه ونل» همکاری داشت. قسمت سوم را دوباره زوج «جیمز ون و لیه ونل» نگاشته اند. تا اینکه در قسمت چهارم جای آن دو را «پاتریک ملتون و مارکوس دونستان» به عنوان فیلمنامه نویس گرفتند. و سرانجام قسمت پنجم را «دیوید هکل» کارگردانی کرده است و زوج «ملتون و دونستان» فیلمنامه ی آن را نوشته اند. در میان بازیگران فیلم هم تا اینجای کار فقط «توبی بل» بازیگر نقش «جیگ ساو» در همه ی قسمت های فیلم حضور داشته است و دیگر کاراکتر ها دائما در حال تغییر هستند. یا به عبارتی دیگر کاراکترهای فیلم در هر قسمت سلاخی می شوند و دیگر برای حضور در قسمت بعدی زنده نیستند!
با گذشت چهار سال از نمایش اولین قسمت از مجموعه ی اره در سینما امروز دیگر این عنوان تبدیل به یکی از بزرگترین فیلم های ژانر وحشت شده است و چنان طرفدار دارد که تا دو یا حتی سه هفته بعد از نمایش هر یک از قسمت ها در سینما ها هیچ فیلم دیگری در ژانر وحشت اکران نمی شود چون در غیر این صورت در زیر سایه ی سنگین اره محکوم به شکست خواهد بود. مثال بارز این ادعا فیلم قوی و خوش ساخت «هالووین» بود که به نوعی بازسازی کلاسیکی به همین نام بود. این فیلم که قبل از پیدایش اره ها هر سال در ورژن های متفاوت در شب عید «هالووین» نمایش داده می شد سال قبل به دلیل دوری از قسمت چهارم اره یک ماه زودتر از شب هالووین اکران شد. جالب اینجاست که این فیلم که کارگردان معروف سینمای وحشت «باب زامبی» آن را کارگردانی کرده بود به نظر منتقدان بهترین فیلم و بهترین بازسازی از سری هالووین بود.
مجموعه ی اره با همه ی خشونت و جذابیت هایی که دارد، با همه ی نکات مثبت و منفیش هرسال و در هر شب هالووین مهمان پرده ی نقره ای در سراسر جهان است. هر ساله در شب هالووین هزاران نفر برای دیدنش به سینما می روند و هر بار هم راضی از سالن خارج می شوند. با این موفقیتی که مجموعه ی اره ها به دست آورده است شاید تا سال ها ناظر ساخته شدن قسمت های فراوانی از آن باشیم. همچنان که هم اکنون فیلمنامه ی قسمت ششم و هفتم هم نوشته شده است و مقدمات ساخته شدن قسمت ششم از حالا در برنامه ی کاری سازندگان قرار گرفته است تا دوباره و در هالووین سال آینده « جیگ ساو» تیغه های ترس را تا مغز استخوان قربانیانش در سالن تاریک سینما فرو کند.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ~~
نقد فيلم اره 5 : تیغه های کند دردناک (اره ۵)
ولین فیلم از سری اره را می توان یک ساختار شکنی و یک خلاقیت محض دانست. فیلمی که با ساختار محکم و با ایده ای خلاقانه به راحتی توانست توجه زیادی را به خود جلب کند. اره توانسته بود با ترکیب سینمای روان شناسانه و سبک اسلشر توجه علاقه مندان هر دو سبک را به خود جلب کند. طبق سنت دیرینه ی هالیوود هر فیلمی که خوب بفروشد دنباله ای برای آن ساخته می شود تا اینکه دیگر خواهانی نداشته باشد این فیلم هم مشمول همین قاعده شد. اره دوم، سوم و چهارم هر کدام با یک سال فاصله اکران شدند و امسال هم قسمت پنجم اره به بازار آمده است. ولی آیا آن ویژگی های منحصر به فرد که باعث زیبا بودن اره یک بود در این فیلم هم هست.
اره ی پنجم دیگر تبدیل به کلیشه شده است. کلیشه هایی که خوب می فروشند. اره از یک فیلم بی نام و نشان تبدیل غولی در سینمای وحشت شده است که تمام کمپانی ها از اکران کردن فیلم های ترسناک خود همزمان با این اثر اکراه دارند. و هنوز هم این فیلم بیننده دارد. داستان اره پنجم چیز جدیدی برای گفتن ندارد. دوباره یک قاتل روان شناس تعدادی قربانی برای خود پیدا کرده است و از طرف دیگر قاتل جدید که جانشین جیگ ساو است تمام تلاش خود را می کند تا راه و آیین استادش ادامه پیدا کند. دوباره صحنه های خشن و تکه تکه شدنهای بدن قربانیان سرتاسر فیلم را انباشته اند. حتی پایان غافلگیر کننده ی فیلم هم با تمام شوک بر انگیزی اش جذاب نیست، چون از اول فیلم می دانید که یک پایان شوکه کننده در انتظار شماست. اره تمام فوت و فن های خود را به بیننده اش لو داده است و دیگر به جز ارائه ی همان حقه ها و ترفند ها قدیمی کاری انجام نمی دهد
طرفداران پروپاقرص سری اره باز هم از این قسمت لذت خواهند برد چون فیلم پنجم خشن تر و خونین تر از قبل ساخته شده است ولی آیا دیگر خبری از آن خلاقیت و نوگرایی در اره هست؟ کادر سازنده ی فیلم به کلی تغییر کرده اند و این خود نشان دهنده ی این موضوع است که این کمپانی است که اصرار بر ادامه ی دنباله سازی فیلم دارد نه خالق اصلی. اره دیگر تبدیل شده است به فیلمی تکراری و پر از خون و خونریزی که بی منطقی وحشتناکی در آن موج می زند. تنها نکته نسبتا جالب باقی مانده در فیلم داستان وسیع و پیچیده ی فیلم است که در هر شماره با فلاش بک ها و معرفی شخصیت های جدید که از اول داستان در فیلم بوده اند ولی ما ندیده ایم هنوز حرفی برای گفتن دارد. این موضوع را هم باز می توان ناشی از خلاقیت بالای خالقان اصلی فیلم دانست. آنها بوده اند که چنین پتانسیلی را در فیلم قرار داده اند که داستان آن را می توان تا مدت ها کش داد و هنوز هم جالب باشد.
در آخر اگر قصد دیدن اره پنج را دارید، خودتان را برای دیدن داستانی خون آلود و کلیشه ای البته هنوز جذاب برای دوست داران اره آماده کنید. ولی اگر مثل من دنبال چیزهایی هستید که در قسمت اول شیفته شان شده اید چیز زیادی به دست نخواهید آورد.