بررسي طرح استاني شدن انتخابات مجلس در گفتگو با دکتر اميرحمزه مهرابی
نقدهاي وارد به طرح استاني شدن انتخابات
پایگاه بصیرت / گفتگو با دکتر امیرحمزه مهرابی
سابقه تلاش براي تغيير و اصلاح قانون انتخابات در مجالس ششم، هشتم و نهم وجود داشته که هر بار به دليل ايرادات وارده از سوي نمايندگان و يا اعضاي شوراي نگهبان به ثمر نرسيده است. ولي اين بار لايحه اي که مجلس، کليات آن را به شکل طرح در تاريخ 19 دي ماه 97 با راي بالاي نمايندگان، تصويب کرده بود.
دکتر امير حمزه مهرابي استاديار دانشگاه و کارشناس ارشد مسائل سياسي در گفت و گو با بصيرت، به اشکالات و اهداف پشت پرده طرح استاني شدن انتخابات مجلس پرداخته است.
بصيرت: لطفا در ابتدا هدف از طرح استاني شدن انتخابات مجلس را بفرمائيد؟
بررسي طرح استاني شدن انتخابات مجلس که از مدت ها قبل در صحن علني مجلس بر سر زبان ها بود. که از اين رو هيات دولت روز چهارشنبه 3 بهمن 97، لايحه استاني شدن انتخابات را تصويب کرد. لايحه اي که مجلس، کليات آن را به شکل طرح در تاريخ 19 دي ماه 97 با راي بالاي نمايندگان، تصويب کرده بود. اين طرح تاکنون سه بار در مجالس گذشته (در سال هاي ۱۳۸۲، ۱۳۸۶ و ۱۳۹۴) تصويب شده و هر بارشوراي نگهبانآن را خلاف قانون اساسي اعلام و رد کرده است. اينک طرح استاني شدن انتخابات مجلس با ميدان داري رئيس مجلس، براي چهارمين بار در دستور کار مجلس دهم قرار گرفته است. بر اساس اين طرح در انتخابات مجلس، فردي پيروز مي شود که در کل استان، بالاترين راي را بياورد و در حوزه انتخابيه خود نيز حداقل ۲۰ درصد آراء را کسب کرده باشد.
بصيرت: لطفا در مورد روش برگزاري آن هم توضيح مختصري بفرمائيد؟
روش برگزاري استاني انتخابات مجلس نه در ايران و نه در هيچ کشور ديگري سابقه ندارد. در کشورهاي توسعه يافته تلاش مي شود تا انتخابات مجلس در حوزه هاي کوچک تر برگزار شود تا مردم نمايندگان خود را بشناسند و ارتباط نزديک تري با آنان داشته باشند و با تصويب قوانيني منطبق بر واقعيات در راستاي حل مشکلات اجتماعي گام بر دارند. به عنوان مثال شهري نظير پاريس به ۲۰ حوزه تقسيم شده است و هر محله، يک نماينده دارد. نه مثل تهران که مردم مجبورند به يک ليست 30 نفره اي راي بدهند که اغلب آنها را نمي شناسند و هرگز نام آنها را نيز نشنيده اند. اين ادعا که اگر انتخابات استاني برگزار شود و مردم به ليست هاي طولاني راي بدهند، نمايندگان کلان نگر با انديشه هاي راهبردي انتخاب مي شوند، ادعايي واهي و بدون پشتوانه علمي و تجربي است. نمونه بارز آن نمايندگان ليست اميد تهراناست که نه تنها نگرش کلان و و استراتژيک ندارند بلکه ويژگي بارز اين ها: اشتغال به امور جزيي(حتي واردات اجناس قاچاق)، پرداختن به حواشي، غفلت از منافع ملي و راهبردهاي منطقه اي است. درحالي که بسياري از نمايندگان شهرستاني، ضمن پرداختن به مشکلات مردم محروم حوزه انتخابيه خود، دغدغه کلان و راهبردي دارند.
بصيرت: دلايل موافق نمايندگان در استاني شدن انتخابات مجلس را چگونه مي بينيد؟
نمايندگان موافق اين طرح، «دلايل اعلامي» خود را دو مورد ذکر کرده اند:
1- نظر مساعد مسئولين بالاي نظام! (شگردي که در مجلس زياد از آن استفاده شده و اين بار گويا منظورشان رئيس جمهور و رئيس مجلس است)
2- فراهم شدن زمينه انتخاب نمايندگان نخبه با تفکر کلان ملي و فارغ از مسائل جزيي و دغدغه هاي حوزه هاي انتخابيه
بصيرت: اشکالات و معايب طرح استاني شدن انتخابات مجلس را چگونه ارزيابي مي کنيد؟
ايرادات زيادي (بيش از 50 مورد) به اين طرح وارد است که در اين جا به مهم ترين آنها اشاره مي شود:
1-مغايرت با اصول قانون اساسي: اين طرح با بند ۸ اصل سوم قانون اساسي که بر مشارکت عامه مردم در تعيين سرنوشت سياسي، اجتماعي و فرهنگي خويش همچنين با بند ۹ اصل سوم قانون اساسي که بر رفع تبعيضات ناروا و ايجاد امکانات عادلانه براي همه جامعه در تمام زمينه هاي مادي و معنوي دلالت دارد، مغاير است. علاوه بر اين، با بند ۱۵ اصل سوم و اصول ششم و ۶۲ و اصل ۷۵ قانون اساسي مغايرت دارد که شرح آن به مجال بيشتري نياز است .
2-افزايش هزينه و زمان تبليغات: نمايندگاني که تاکنون براي تامين هزينه تبليغاتي در سطح يک شهرستان دچار تنگناهاي مالي بوده و محتاج کمک ديگران مي شدند، بر اساس اين طرح بايد براي کل شهرستان ها، شهرها و روستاهاي استان هزينه کنند و براي سخنراني و آشنايي با مردم به تمامي مناطق استان سفر کنند. قاعدتاً اين نامزد ها به زمان زياد و هزينه هنگفتي نيازمندند.
3- حذف اقليت هاي قومي و مذهبي از قدرت: در حال حاضر کليه اقليت هاي ديني رسمي کشور مي توانند در مجلس نماينده داشته باشند و اقليت هاي قومي و مذهبي نيز قادر خواهند بود در رقابت منطقه اي و محدود، نمايندگان خود را به مجلس بفرستند ولي در صورت استاني شدن انتخابات، مغلوب گرايشات حاکم بر استان مي شوند و هرگز قادر به غلبه بر اين هژموني نخواهند بود.
4- افزايش شکاف و تنش هاي اجتماعي: باحذف اقليت هاي قومي، مذهبي و سياسي از دايره قدرت، اين خطر را در پي دارد که اقليت ها راه قانوني و دمکراتيک براي بيان و پيگيري خواسته هاي خود را از دست بدهند و در دراز مدت به راه هاي غير قانوني و خشونت آميز متوسل شده و در برابر نظام موضع راديکال اتخاذ کنند. بطور يقين، افزايش گسل ها، تنازعات، تنش ها و حتي درگيري هاي سياسي، امنيتي و نظامي حاصل اين تصميم خواهد بود.
5- تبعض و بي عدالتي در انتخاب نمايندگان: در حال حاضر کساني که بيشترين آراء حوزه انتخابيه خود را کسب کنند، پيروز اين رقابت هستند. ولي در طرح جديد اگر نماينده اي مثلا 70 درصد آراء حوزه انتخابيه خود را کسب کند اما در کل استان ناشناخته باشد و راي کمتري بياورد ولي فرد ديگري 20 درصد آراء همان حوزه انتخابيه را بياورد ولي مثلا يک چهره رسانه اي استاني باشد يا به لابي قدرت استان وصل باشد و در استان آراء بيشتري از نفر قبلي بياورد، اين نفر دوم است که فرد پيروز معرفي شده و به مجلس راه پيدا مي کند و نفر اول ( هرچند 70 درصد آراء را کسب کرده باشد)، حذف مي شود. و اين عين بي عدالتي و تبعيض است.
6- حذف افراد و گروهاي مستقل از قدرت: از ديگرايرادات استاني شدن انتخابات اين است که در اين شيوه، جلوي رويش نيروهاي جوان، انقلابي و نخبه هاي نوظهور در عرصه انتخابات گرفته مي شود و فقط افرادي مي توانند مطرح شوند که نام آنها در ليست جناح ها و جريانات سياسي قرار گيرد. دراين صورت عملا جايي براي نمو «رويش هاي انقلاب» باقي نخواهد ماند.
7- افزايش نقش آفريني قدرت ثروت و رسانه در انتخابات: با توجه به افزايش هزينه تبليغات انتخاباتي در شيوه استاني شدن انتخابات (ذکر شده در بند 2) کساني مي توانند در رقابت انتخاباتي پيروز شوند که از سوي دارندگان قدرت اقتصادي و شبکه اطلاع رساني و فضاي مجازي مورد حمايت قرار گيرند. بديهي است صاحبان اين قدرت ها از کسي حمايت مي کنند که بله قربان گو و وام دار آنان بشود و در صورت انتخاب شدن، منافع آنان را دنبال کند. چنين منتخباني هيچگاه درد عامه مردم را درک نخواهد کرد و در پي تامين منافع آنان بر نخواهد آمد.
8-کاهش حضور مردم در انتخابات: در حال حاضر، اهالي شهرها و بخش هاي کوچک، اقوام، قبايل و مذاهب مختلف، براي انتخاب کانديداي مورد نظرخود تلاش مي کنند و اطرافيان را به شرکت در انتخابات تشويق کنند ولي استاني شدن انتخابات، مشارکت مردم در انتخابات را کاهش مي دهد چرا که سهم تأثير شهرستان هاي کوچک و اقليت هاي مذهبي و قومي در انتخاب نماينده را پايين مي آورد. لذا به دليل نا اميدي از انتخاب نامزد مورد نظر، انگيزه حضور پر شور در مناطق روستايي و شهر هاي کوچک و بين اقوام و مذاهب کم مي شود.
9- کاهش پاسخگويي نمايندگان به مردم حوزه انتخابيه: در شرايط فعلي خيلي از نمايندگان به دلايل مختلف (از جمله: هزينه دفتر و حقوق دفتر دار و نبود فرصت و ...)، قادر به ارتباط نزديک با مردم همه شهر هاي حوزه انتخابيه خود نيستند. چه برسد به اينکه براساس طرح جديد تعداد شهر هاي مورد مراجعه نمايندگان 20 يا 30 برابر شود. در اين صورت بهانه خوبي براي آنها خواهد بود که در هيچ کجا دفتر نداشته باشند و به هيچ يک از شهرهاي استان سرکشي نکنند و به مراجعين پايتخت يا مرکز استان نيز با اين بهانه که من نماينده شما نيستم، پاسخگو نباشند.
بصيرت: اهداف و انگيزه هاي استاني کردن انتخابات را در چه مسائلي مي بينيد؟
چنان که گفته شد، نمايندگان موافق طرح استاني شدن تنها استدلالي که ذکر مي کنند اين است که مي خواهند نمايندگان کلان نگر و فارغ از دغدغه مشکلات منطقه اي وارد مجلس شوند تا به مسائل ملي بيانديشند. اما به نظر حقير اين ظاهر امر بوده و انگيزه هاي اصلي و اهداف پشت پرده آقايان، چيزهاي ديگري است. از جمله:
1. تکرار! نسخه انتخاب ليستي تهران در ساير استان ها: شکست هاي مفتضحانه اصلاح طلبان با محوريت دولت تدبير و اميد در زمينه هاي اقتصادي، سياسي و ...، موجب شده است که اين جماعت (به اعتراف ليدرهاي اصلاح طلبان)، خطر حذف شدن و قهر شديد مردم درانتخابات آتي را به شدت احساس کنند. براي پيشگيري از اين اتفاق به فکر چاره انديشي افتاده اند. تجربه موفق ليست اميد جريان اصلاح طلبي در تهران، آنان را برآن داشته است که اين روش را در ساير استان ها تکرار! کنند.
الان در شهرستان ها، مردم کانديداهاي محدود محله خود را مي شناسند و بر اساس تشخيص خودشان، انتخاب مي کنند. ولي با استاني شدن انتخابات تعداد کانديداها بطور چشم گيري افزايش پيدا مي کند لذا شناسايي آنها براي مردم امکان پذير نمي شود و مردم وقت و حوصله گزينش مثلا 20 نفر از بين بيش از 1000 نفر را ندارند.
به ناچار به «ليستي» راي مي دهند که از پشتوانه قدرت رسانه اي و تبليغات داخلي و خارجي بيشتري برخوردار باشد. با توجه به برتري اصلاح طلبان در بهره گيري از رسانه بويژه فضاي مجازي و پيام رسان هاي خارج پايه ( تلگرام، توئيتر، اينستاگرام و...) و نقش آفريني سلبريتي ها، اميدوارند بار ديگر با اين شگرد برنده انتخابات خودشان باشند و يا حداقل از شکست سنگين فرار کنند.
2. تلاش براي بقا در قدرت: تعداد نمايندگان بارِاولي، دوره به دوره در حال افزايش است بطوري که دوره دهم مجلس( دوره فعلي) از 289 نماينده، 178 نفر ( 74 درصد) چهره هاي جديد هستند که قبلا سابقه نمايندگي نداشتند. اين روند، به مذاق برخي خوش نيامده است. از اين رو برخي نمايندگان سه دوره مجلس( هشتم ، نهم و دهم) براي تداوم حضورشان در مجلس تلاش کرده اند با تصويب طرح ها و لوايحي، دايره ورود غير خودشان را تنگ تر کنند. استاني شدن انتخابات (که لايحه دولت هم بوده است) نيز قبل از هرچيز، به افزايش احتمال انتخاب نمايندگان فعلي کمک مي کند و از ورود چهره هاي جديد و غير مشهور در سطح استان، به چرخه قدرت جلوگيري کرده وگردش نخبگان را محدود مي سازد.
3. بهره مندي(سوء استفاده) از مزيت رقابتي: اگر انتخابات استاني شود ، نمايندگان فعلي مجلس از ظرفيت ها و مزيت هايي برخوردار مي شوند که يک کانديداي مستقل، جوان و گمنامِ شهرستاني از آن محروم است. شناخته شدن در يک منطقه ي محدود، کار چندان سختي نيست، ولي اشتهار در سطح کشور و استان، به ظرفيت هايي نياز دارد که فقط در اختيار افراد محدودي است.
نمايندگان فعلي مجلس، بخاطر دسترسي به رسانه هاي کشوري و استاني بطور طبيعي امکان ديده شدن و مشهور شدن بيشتر برايشان فراهم است تا مثلاً يک معلم شهرستاني که تنها در منطقه خودشان شناخته شده است.
مصاحبه از وحيد قاسمي
منبع: سایت بصیرت
http://basirat.ir/fa/news/313868/%D9%86%D9%82%D8%AF%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%B7%D8%B1%D8%AD-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D9%8A-%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AA