0

داستانک کودکان

 
saraalighanbari1360
saraalighanbari1360
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1389 
تعداد پست ها : 9838
محل سکونت : fars

داستانک کودکان

داستانک کودکان:

چند قورباغه از جنگلی عبور میکردند که ناگهان دوتا از آنها به داخل گودالی افتادند،بقیه قورباغه ها دور گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال بسیار عمیق است به آن ها گفتند که دیگر چاره ای نیست و شما به زودی خواهید مرد.

دو قورباغه این حرف ها نشنیده گرفتند و با تمام توانشان کوشیدند که از گودال بیرون بپرند.اما قوربغه های دیگر میگفتند که دست از تلاش بردارید چون نمیتوانید از گودال خارج شوید.

بلاخره یکی از قورباغه ها تسلیم حرف آنها شد و دست از تلاش برداشت.سرانجام به داخل گودال پرت شد و جانه خود را از دست داد.

اما هرچقدر به دیگری میگفتند دست از تلاش بردار و بیفایده است او بیشتر مصمم میشد تا از گودال خارج شود تا اینکه بلاخره خارج شد.وقتی از گودال بیرون آمد بقیه قورباغه ها از او پرسیدند : مگر تو حرف های مارا نمیشنیدی؟

و بازهم سخنی از قورباغه نشنیده اند و او چیزی نگفت.تا اینکه متوجه شدند قورباغه ناشنواست و در تمام مدت فکر میکرده دیگران او را تشویق میکنند.

 

دوشنبه 22 بهمن 1397  1:25 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
دسترسی سریع به انجمن ها