السلام علیک یا فاطمة الزهراء سلام الله علیها
یا فاطمه زهراء ؛وقتی در جمع مهاجر وانصار؛ در خطبه فدکیه گفتی:"...فریاد کمک خواهی ام به شما می رسد و کمک نمی کنید؟این در حالی است که شما را رزمنده می خوانندو به خیرو صلاح معروف هستید و نخبه هایی برگزیده اید ومردمانی منتخب هستید که برای ما اهل بیت انتخاب شده اید؛ شما با مشرکان عرب جنگیدید و رنجها و سختی ها را تحمل کردید و با امت های کفردر گیر شدید و با شجاعان بی منطق جاهل روبرو شدید؛ همواره ما فرمان می دادیم و شما اطاعت می کردید تا آن که سنگ آسیاب اسلام به وجود ما به گردش افتاد و برکات روزگارجوشیدن گرفت و نعره کفر خاموش شد و دعوت به آشوب و فتنه متوقف گردید ونظام دین انسجام یافت؛ پس چرا اکنون پس از هدایت حیران گشته اید و حق را که آشکار شده پنهان می کنید؟چرا پس از پیشروی عقب می نشییند؟!...
آگاه باشید که شمارا چنین می بینم که به پستی و آسایش روی آورده و از تنگنا به وسعت رسیده اید؛ به همین خاطر آنچه را که پاس می داشتید رها کردید و آن حقیقت گوارایی را که نوشیده بودید قی کردید...."
آیا این خطبه زبان حال امروز برخی خواص و نخبه و رزمنده و انقلابی نیست؟
سرورم ؛ شما که از نابینا حجاب می پوشیدید؛وقتی برای دفاع از اسلام و امام زمانش به خطابه در بین مردان پرداختید؛ امام شناسی و ولایتمداری را از شما آموختیم.
وقتی بین درو دیوار مادر شهید شش ماهه شدی ؛امام شناسی و ولایتمداری را از شما یاد گرفتیم.
وقتی سیلی خوردی و صورتت تا وداع این دنیا کبود ماند و از علی روگرفتی تا آتش به دل سوخته اش نزنی ولایتمداری را از شما یاد گرفتیم.
وقتی؛برای اثبات حقّ علی و حفظ جان علی؛ تا وسط کوچه خودت را به علی رساندی وچلوی چشم علی زمین خوردی؛ولایتمداری را از شما یاد گرفتیم. ای کاش چشم علی؛ به جای دستش بسته بود.
وقتی با تن بیمار بادل سوخته از داغ پیامبر وغربت علی ؛ در خانه مهاجر و انصار می رفتی تا تا حقّ علی را برکوردلان غاصب و مسلمان نماها ثابت کنی وبرای علی یار پیدا کنی ؛ امام شناسی و ولایتمداری وطریق روشنگری را از شما یاد گرفتیم.
وقتی برای اثبات حقّ علی وبرملاکردن چهره مسلمان نمای غاصبان و منافقان و ساکتین مقدس نما؛ اولین روضه خوان داغ فوت پدر و غصب حقّ علی و ظلم به امامتان و خودتان شدید؛و گریه و روضه و روشنگری مردم را وسیله رسوایی ظالمان کردی؛امام شناسی و ولایتمداری و حفاظت از دین و رهبری امت اسلام را از شما یاد گرفتیم.
شما که دربرابر نابینا هم به خاطر اوج عفت و پاکدامنی؛حجاب کامل رعایت می کردی؛و نگران دیده شدن حجم بدنت درتابوت بودی؛ دردفاع از اسلام؛کنار مسجد با صدای بلند به روضه و گریه پرداختی و تا روز قیامت حقّ پیامبر وعلی را ثابت کردی؛ و اسلام را پایدار؛حکومت غاصبان و ظالمین را لرزاندی؛برای ساکت کردن شما؛ از مسلمان نماهای اهل مسجد!!استفاده کردند تا اظهار ناراحتی از گریه یگانه عالم کنند؛نگفتند از جملات فدایی پیامبر و امامت ناراحتند؛ نه از گریه بدون کلام.درس ولایتمداری و دفاع از اسلام از شما یاد گرفتیم.
وقتی روشنگری های شما آنقدر غاصبان را رسوا کرد که حتی به بیت الاحزان هم رضایت ندادند و سایه بانت که علی مرتضی برای مدافع اش ساخته بود برداشتند؛ تا زیرآفتاب داغ ؛وسط گریه ها سخن نگویی ؛باز حریف مقاومت شما در دفاع از اسلام نشدند؛ متوسل به حیدر کرار شدند تا از سخن گفتن با گریه بازایستی؛ما درس امام شناسی و ولایتمداری را از شما یاد گرفتیم.
وقتی از هر مسئله ای برای اثبات حق علی و برملاکردن چهره غاصبان و منافقان استفاده کردی وبه علی وصیت کردی مخفیانه کفن کند و دفن کند؛ در اوج غربت علی و خودت؛ تنها با صورت نیلی پیش پیامبر رفتی؛ امام شناسی و ولایتمداری را از شما یاد گرفتیم.
وقتی زینبت درس های مادر را تکرارکرد و زیر تازیانه ها؛به اسیری تا شام رفت و امامش را تنها نگذاشت؛ امام شناسی و ولایتمداری را از شما یاد گرفتیم.
سرورم؛ تو و زینبت سوختید تا ما درس امام شناسی و ولایتمداری یادبگیریم؛اما شرمنده ؛
همه ما همه درسها را خوب یاد نگرفتیم؛بعضی هایمان؛ باز علی را تنها گذاشتند؛ بعضی ها باز اهل کوفه شدند؛ بعضیها باز دست علی را بستند؛ بعضیها باز زینب را به اسیری بردند؛ بعضی ها باز امام کش شدند؛ بعضی ها باز ...
اما سرورم؛
ما که از شما درس وفاداری و ولایتمداری یاد گرفتیم؛ دامن علی را رها نکردیم؛ دستمان را کنار دست شما قرار دادیم تا باهم تازیانه بخوریم ؛سیلی ها را به جان خریدیم تا علی بماند؛ تازیانه ها را در کنارشما به جان خریدیم تا علی علی بماند؛ تا قرآن ناطق ؛امام مان باشد و پیشوای امت؛غربت و تنهایی را در کنار شما به جان خریدیم؛ تا اسلام علی حاکم باشد و قانون زندگیمان؛ تیغ زبانها وقلم ها را در کنار زینبتان به جان خریدیم؛ تا دیگر حسین را ذبح نکنند؛ همه رنج ها به جان خریدیم تا منتقم آل علی دوباره پرچم علی را بردارد؛هر روزمان عاشورا وهرزمین مان کربلا شده.
سرورم؛دیر نیست مهدی زهراء؛دوازدهمین قرآن ناطق ؛فرزند پیامبر خدا؛پرچم حکومت اسلامی در جهان را برفراز کعبه قرار دهد؛ دیر نیست؛ ما درس ها را از شما گرفتیم.
پس یاری مان کن تا شاگردی کنیم و رسم مسلمانی نگه داریم و وفاداری کنیم.