پرواز من
من در دل تنگ غروب
رو سوی دریا می كنم
با موج هایش در دلم
آهسته نجوا می كنم :
دریا ! تو هستی آشنا
با گوهر تنهایی ام
این را تو می دانی كه من
یك قطره ی دریایی ام
وقتی صدایم می زنی
بال و پرم وا می شود
چشمان باران خورده ام
گرم تماشا می شود
یك روز آخر می روم
تا انتهای موج ها
با مرغ دریایی دلم
پر می كشد تا اوج ها
پرواز من در آسمان
آغاز خوب زندگی است
هرچند وقت این طلوع
توی غروب زندگی است
شهر من یک گل به نام حضرت معصومه دارد.
پنج شنبه 23 دی 1389 3:57 PM
تشکرات از این پست