وابستگي انسان به فضا ، ريشه هاي عميقي دارد . اين دلبستگي از نياز به درك روابط اجتماعي انسان ، جهت كسب مفهوم و فرمانروايي بر دنياي حوادث و رويدادها سرچشمه مي گيرد . بشر بين خود و اشياء رابطه ايجاد مي كند . بدين معني كه وي خود را به طريق فيزيولوژي با اشياء وفق داده و ايجاد سازگاري مي كند .چون حركات بشر در فضا انجام مي شود ، لذا فضا بيان كننده وجه ويژه اي از ايجاد ارتباط ميان انسان ها و ميان انسان ها و محيط نبوده بلكه صورتي است جامع از هرگونه ايجاد ارتباط و دربرگيرنده آن . بنابراين مي توان بر اين نكته تاكيد كرد كه فضا فقط يك جنبه از ايجاد ارتباط كلي است .
فضا چيست؟
فضا (Space) واژهای است که در زمینههای متعدد و رشتههای گوناگون از قبیل فلسفه، جامعهشناسی، معماری و شهرسازی بطور وسیع استفاده میشود. لیکن تکثّر کاربرد واژه فضا به معنی برداشت یکسان از این مفهوم در تمام زمینههای فوق نیست، بلکه تعریف فضا در معماری از دیدگاههای مختلف قابل بررسی است. مطالعات نشان میدهد با وجود درک مشترکی که به نظر میرسد از این واژه وجود دارد، تقریباً توافق مطلقی در مورد تعریف و مفهوم فضا در معماری و مباحث علمی به چشم نمیخورد و این واژه از تعدد معنایی نسبتاً بالایی برخوردار است و تعریف مشخص و جامعی وجود ندارد که دربرگیرنده تمامی جنبههای این مفهوم باشد.
انواع فضا در معماری را می توان از نظر فرم به سه دسته تقسیم کرد :
- فضای باز
- فضای نیمه باز
- فضای بسته
فضای باز در معماری
فضای باز به فضایی گفته میشود که فاقد پوشش سقف میباشد و جدارهها نیز در صورت وجود از تمامی جهات این فضاها را مسدود نمینماید. فضای باز غالباً جزو فضاهای عمومی و نیمه عمومی محسوب میشود و در معماری فضا در دو مقیاس مطرح می شود. اول فضاهای باز بزرگ که بیشتر جوابگوی تجمع هایبزرگ، تشریفات مذهبی و نظامی .... بوده است و دوم فضای باز کوچک، که بیشتر در رابطه با کاربردهای روزمره در بناهای کوچک و غالبا مسکونی متداول بوده و معمولا" مکمل فضای زندگی در بخش سرپوشیده محسوب می شده و هماهنگی خاصی را در فضا پدید می آورده است .
عناصر تشکیل دهنده فضای باز
1) کف
2) جداره ها
3) پوشش گیاهی
4) مبلمان
فضای نیمه باز
فضای نیمه باز در معماری حد فاصل بین فضاهای بسته و باز محاط بر آن در یک بررسی تحلیلی می تواند به عنوان فضای ارتباط دهنده این دو شناخته شود.مجموعه عناصری که کاربرد اصلی شان جدا نگه داشتن فضای باز از فضای سر پوشیده بنا محسوب میشود، تحرک فضایی قابل ملاحظهای را در کار تلفیق فضای داخلی و خارجی به عهده دارند. بهترین مثال اینگونه فضاها در معماری سنتی «ایران» است.
فضای بسته
فضای بسته در معماری بیشتر در جوابگویی به نیازهای کاربردی قابل لمس عرضه می شود. نظم دادن به فضای داخلی از فاکتورهای زیاد و متفاوتی تبعیت می کند. پیروی از سلسله مراتب و روابط موجود بین فرد و گروه و مسائل زیست محیطی از قبیل نور، تهویه و ... شرایط کالبدی شهر و بسیاری از موارد دیگر در خلق ترکیب حجمی یک فضای بسته دخالت دارند.
عناصر تشکیل دهنده فضای بسته
منظور از فضای بسته چیزی نیست به جز همان حجمها و ساختمانهایی که موضوع اصلی معماری میباشند و عناصر تشکیل دهنده آن عبارتند از:
۱) سقف
۲) کف
۳) جدارهها
فضا برای بروز فعالیتها بستری را فراهم میکند و رابطه مستقیمی بین فضا و عملکرد ساکنین وجود دارد.امروزه اشیاء بر سازمان فضایی خانه غلبه پیدا کردهاند و این امر سبب شده است تا نقش فضا کمرنگ شود. حضور اشیاء در فضاها بسیار پررنگ شدهاند. در معماریهای سنتی ایرانی، فضاهای زیادی وجود داشت و حضورِ همین فضاها بسیاری از نیازها را تأمین میکرد اما امروزه فضاهاها به شدت تقلیل یافتهاند و اشیاء جایگزین فضاهای معماری شدهاند.
مادامی که وسعت فضا و شکل فضا تغییر بکند و تنوع فضایی کاهش پیدا بکند، اثرات آن به وضوح در فرهنگ و الگوهای زندگی خانوادگی قابل مشاهده است. با کوچکترشدن فضاها، الگوی خانواده گسترده به الگوی خانواده هستهای تغییر می یابدو همچنین مهمانی و دید و بازدید نیز در فضاهای کوچک کاهش مییابد. زمانی که تغییرات فضایی، به تدریج امری عادی شود به همان میزان نیز تغییرات سبک زندگی نیز عادی میشود و این دو با هم رابطه مستقیم دارند.
از آنجا که فضا، تمامی جنبههای زندگی فرد را از جمله تعاملات، الگو و سبک زندگی، هویت، نحوه برخورد با زمان را در بر میگیرد و در آن تأثیر گذار هست. حتی در تفکرات و چگونه اندیشیدن نیز، فضا دخیل میشود لذا، پرداختن به مبحث فضا در معماری اهمیت زیادی دارد.