عنوان : شهيد غلامعلي معتمدي
معاون رفاه تعاون وزارت كار
شهيد شاهد ‚ مهندس غلامعلي معتمدي به سال 1327 هجري شمسي در شهر شيراز در ميان خانواده اي آشنا بــا فرهنگ و معارف اسلامي ديده به جهان گشود . او نوه دختري آيت الله سيد عبدالحسين آيت اللهي است .
اودر تمام دوران تحصيل نمونه كامل يك شارگرد كوشا و با هوش بود . چهار سال از دوران تحصيل ابتدائــــي را در شسراز گذراند و دو سال آخر را در دبستان رازي تهران و در تمام اين مدت شاگرد ممتاز و نمونه اي بود . بطوريكـه در سال ششم ابتدايي در امتحانات نهايي با معدل بيست گواهي پايان تحصيلات ابتدايي را گرفت و دبستان را بپايان رسانيد .
دوران دبيرستان را هم بهمين نحو در دبيرستان رهنما و آذر گذراند و بخاطر طرز فكر متعاليش هميشــــه نمراتش در سطح عالي بود . شهيد معتمدي د راداره كتابخانه و نمازخانه دانشكده و همچنين نشر و پلي كپـــــــي شركت چشمگيري داشت و از مؤنسسين بخش پلي كپي دانشكده بود . او در اين بخش براي بدست آوردن كتابهـاي كمياب و تكثير آنها جهت دانشجويان كمكهاي ارزنده اي كرد . پشتكار ‚ فعاليت و صميميت و خلوص نيت او سبب شد كه بعنوان نماينده دانشجويان همدوره خويش انتخاب شود تا در جلسات نمايندگان دانشجويان از مواضـــــــع اسلامي و آرمانهاي همفكران مؤمن خويش دفاع كند نظرات و پيشنهادات او پيوسته مبتني بر اصول و ايمــــــــان اسلامي بود . او خود رستن از دام منافقين را مديون رانهمائيهاي شهيد لواساني ميدانست . شهيد معتمدي در خارج از محيط دانشكده جلساتي با شهيد دكتر لباف نژاد و دكتر لواساني و ساير برادران داشت كه در اين نشستهـــــــا معلومات اسلامي و قرآني او بارورتر ميشد اين فعاليتها با همه مخفي كاري اعضاء موجب شد كه در دريافت دانشنامه مهندسي او با آنكه در امتحاناتي كه گذرانده و موفق باخذ نمرات بالايي گشته بود وقفه اي ايجاد شود تا اينكـــــــه بالاخره در سال 1352 پايان نامه تحصيلات فوق ليسانس مهندسي مكانيك را دريافت كرد .
شهيد معتمدي پس از فراغت از تحصيل بخدمت نظام احضار شد و در قسمت مهندسي ارتش مشغول بكار شد و اگر چه در اينجا نيز شديدا” تحت مراقبت و كنترل ايادي ساواك بود و مرتبا” محل مأموريت او تغيير ميافت ‚ بطوريكـه در آغاز او را به بروجرد و بعد به كازرون براي نگهباني انبار اسلحه و بلافاصله به شيراز منتقل ساختند ‚ اما به همــه اين سختگيريها به لطف حق از گزند ساواك مصون ماند به گونه اي كه در حملات مكرر و يورشهاي شبانه دژخيمان ساواك بمنزل ايشان ‚ چون هيچگونه مدركي را نتوانستند بدست بياورند ‚ دستگيري او امكان پذير نشد و در آخرين حمله تا تاريان ساواك به منزل مسكوني ايشان شهيد در مسافرت بود و هيچگونه نشانه اي نيز از مقصد او در دسـت نبود .
شهيد معتمدي پس از پايان خدمت نظام باتفاق عده اي از دوستان و همرزمان خويش در شاهين شهــــــــر اصفهان به فعاليت در قسمتهاي عمراني مشغول ميشود ‚ وي افراد و برادران متعهد را به اين شركت دعوت كــرده ‚ بكار ميگمارد .نحوه بر خورد صميمانه شهيد معتمدي با افراد طبقه زحمتكش و مجاهدتها و كوششهاي وي بــــراي رفاه اين افراد موجب شد كه پس از پيروزي انقلاب به پيشنهاد آقاي علي اكبر پرورش در پست مشاور اقتصـــــادي استاندار اصفهان انجام وظيفه كند ‚ و در كنار آن مسئوليت بخش كارگري حزب جمهوري را نيز بعهده داشـت . وي آ“قدر مورد علاقه كارگران بود و آنان به اندازه اي از او صداقت و درستي ديده بودند كه او را بعنوان كانديـــــــداي اصفهان در مجلس شوراي اسلامي پيشنهاد كردند اما او امتناع و پاسخ محبت آنان را چنين داد كه من در پســــت مشاور استاندار بهتر و بيشتر ميتوانم خدمت كنم .
پس از نخست وزيري آقاي رجائي ‚ ايشان شهيد معتمدي را براي مقام وزارت كار در نظر گرفتند اما اين مسأله بـــا مخالفت رئيس جمهور مخلوع رويرو شد و شهيد كه كارها را تنها ره خاطر رضاي خدا انجام ميداد قبول مسئوليت در پست معاونت امور رفاهي اين وزارتخانه را كرد ( البته قبل از معاونت مدتي نيز سرپرست اين وزارتخانه بـود ) وي در سمت معاونت هم ‚ جد و جهد خود را در پيشبرد مسائل رفاهي كارگران و حل مشكلات آنان بكار برد شهيــــــــد معتمدي در سال 1354 شمسي با فرزند حجت الاسلام شيخ محمد ابراهيم بروجردي كه نوه دختري مرحوم آيـــت الله سيد علي اصغر لاري و از بستگان نيز هست ازدواج كرد ثمره اين وصلت دو فرزند بنامهاي امير و بشير معتمـدي ميباشد . اكنون اي ياوه سرايان بدانيد كه اعضاي دولت و نمايندگان مجلس و اعضاي قوه قضائيه نه تنها براي مـال و منال دنيا و قدرت و شهرت كار نميكردند بلكه براي خدا مي كوشيدند و براي انقلاب و رهبر عظيم الشأن آن امـــام خميني ‚ و در اين راه از جان و مال خويش نيز مايه مي گذاشتند و به تعبير امام «آقاي بهشتي فرد واخــــورده اي نبود كه بخواهد انحصار طلبي كند ……… » بله هيچكدام از اين شهداي كربلاي ايران وا خورده نبودند ‚ اينـــــان دلسوز هاي انقلاب بودند و از اين دستاورد شكوهمند مردم مسلمان با تمام وجود پاسداري ميكردند و بالاخره خــود نيز جان در اين راه سپردند و نامشان بلند آوازه گشت .