0

زندگی نامه شهدای شاخص

 
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : شهيد عباسعلي ناطق نوري

نماينده مردم نور
«و لا تقولو المن في سبيل الله اموات بل احياء‌ ولكن لا تشعرون »
شهيد عباسعلي ناطق نوري در پنجم مرداد ماه 1341 در شهر نور پا به عرصة گيتي گذاشت ودر سال 1320 يعنــي سا لي كه ايران دستخوش تجاوزات ابر قدرتهاي شرق و غرب بود ‚ واردبه دبستان شد. تحصيلات ابتدائي را بسرعت گذراند ولي بعللي مجبور به ترك تحصيل گرديد وبه همين جهت به مكانيكي روي آورد و مدت مديدي از عمــــــــر پرثمرش را در اين كار گذراند . از آنجا كه علاقه به مطالعه ازمدرسه و كلاس نيز ميسر است ‚ لذا با وجود كار زيـاد و پر زحمت به فراگيري علم ‚‌مخصوصا” دروس مذهبي و تحقيق در اديان اسلام پرداخت . با كوشش پي گير و مـداوم بزودي توانست سخنران و مدرس قرآن بشود . او آنچه را كه از مطالعه و درس آموخته بود ‚ با روشهاي ســــــاده و عاميانه براي مردم و مخصوصا” كودكان و جوانان تشريح نموده و آنان را به مذهب و دروس اسلامي علاقمند مي نمود.
البته موفقيت شهيد ناطق نوري را مي توان نشانه هايي از توفيق و تأييدات خداوند تبارك و تعالي دانست . گرچه در اثر كار زياد خسته مي شد ولي براي جلب رضاي پروردگار گاه در محلهاي دور افتاده جلساتي كه تشكيل مـــي داد‚ تدريس مي كرد و يا سخنراني مي نمود .


او بسيار زحمت ميكشيد و كم استراحت مي كرد ‚ گاه در شبانه روز فقط 3 ساعت استراحت مي نمود و بقيـه را روز و شب به مطالعه و تدريس مي گذراند و حتي با گروههاي غير اسلامي نيز بحث مي كرد .
شهيد ناطق نوري در گروههاي اسلامي نظير هيئت مؤتلفه اسلامي كه تحت فرمان رهبر و زير نظر استاد شهيـــــد مطهري و شهيد مظلوم بهشتي اداره مي شد ‚ فعاليت مي نمود . اين شهيد و برادرش احمد در گروه فوق ‚ در شبكه هاي ده نفري آن ‚‌نقش مهمي داشتند . بعد از قتل حسنعلي منصور كه گروهي از هيئت مؤتلفه دستگير شدنــــد ‚ شهيد عباس با تشكيل جلسات به روشنگري پرداخت و با اين وسيله پرده از روي جنايات پهلوي بر مي داشـــــت و بهمين سبب از همان سالها تحت تعقيب سا واك بود كه از سخنراني و جلساتش جلو گيري مي نمودند و او مجبــور مي شد ‌كه با نام مستعار سخنراني كند . عاقبت ساواك دستور دستگيري او را صادر كرد و شهيد زنداني گرديد . جواناني را كه تربيت كرده بود ‚‌هسته هاي گروهي بنام فدايي اسلام را تشكيل دادند كه در ارتباط با روحانيت و بـــا همكاري گروه فجر اسلام به انتشار اعلاميه و فعاليتهاي ديگر ضد رژيم مي پرداختند.


در سال 57 گروه شناسايي شد و به يكي از مخفي گاههاو منزل شهيد توسط ساواك حمله شد و در اين حمله عـده اي از اين گروه همراه با فرزند شهيد ناطق نوري دستگير شدند كه تا زمان بختيار در زندان رژيم بسر مي بردنـد و او موفق به فرار شد .
رژيم كه از دستگيري او نا اميد شده بود ‚ دستور ترور او را داد ‚‌باين معني كه مأموران هر جا او را يافتند حـــــــق داشتند ايشان را به قتل برسانند .
از آنجا كه خواست خدا شايد اين بود كه از وجود اين مبارز در راه اعتلاي حق و برقراري جمهوري اسلامي استفــاده شود مكر و حيله پهلوي نقش بر آب شد .
همزمان با انتخابات سراسر كشور در شهرستان نور ‚‌كانديداي نمايندگي مجلس شد و با 67% آراء‌ مردم اين شهر بـه نمايندگي انتخاب و راهي مجلس شد . در اين سنگر مبارزه ‚ همراه دوستان و همفكران خود در هفتم تير ماه بـــــا جمعي از بهترين ياران امت و امام به فيض شهادت نائل آمد و به لقاء‌ا لله شتافت‚ براستي كه شهـــادت آرزوي او و همه مردان خداست .
 

 
 


پنج شنبه 23 دی 1389  4:19 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : شهيد عبدالحسين

در سال هزارو سيصد و بيست و يك ، در روستاي « گلبوي كدكن » ، از توابع تربت حيدريه ، قدم به عرصة هستي نهاد . نام زيبنده اش گويي از لحظه هايي نشأت مي گرفت كه در فرمايش « الست بربكم » مردانه و بي هيچ نفاقي ، ندا در داد : « بلي » ; عبد الحسين .
روحية ستيزه جويي با كفر و طاغوت ، از همان اوان كودكي با جانش عجين مي گردد ; ; كما اين كه در كلاس چهارم دبستان ، به خاطر بيزاري از عملِ معلمي طاغوتي . و فضاي نامناسب درس و تحصيل ، مدرسه را رها مي كند .
در سال هزار و سيصد و چهل ويك ، به خدمت زير پرچم احضار مي شود كه به جرم پايبندي به اعتقادات اصيل ديني ، از همان ابتدا ، مورد اهانت و آزار افسران و نظاميان طاغوتي قرار مي گيرد .


سال هزارو سيصد و چهل و هفت ، سال ازدواج او است . براي اين مهم ، خانواده‎اي مذهبي و روحاني را انتخاب مي نمايد و همين ، سرآغاز ديگري مي شود براي انسجام مبارزات بي وقفة او با نظام طاقوتي حاكم بر كشور ; همين سال ، اعتراضات او به برخي خدعه هاي رژيم منحط پهلوي ( مثل اصلاحات ارضي ) ، به اوج خودش مي رسد كه در نهايت ، به رفتن او و خانواده اش به شهر مقدس مشهد و سكونت در آن جا مي انجامد كه فصل نويني را در زندگي او رقم مي زند .


پس از چندي ، با هدفي مقدس ، به كار سخت و طاقت فرساي بنّايي روي مي آورد و رفته رفته ، در كنار كار ، مشغول خواندن دروس حوزه نيز مي شود . بعد ها بعلت شدت يافتن مبارزات ضدّ طاغوتي اش و زندان رفتنهاي پي در پي و شكنجه هاي وحشيانة ساواك ، و نيز پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي و ورود او در گروه ضربت سپاه پسداران ، از اين مهم باز مي ماند .
با شروع جنگ تحميلي ، در اولين روزهاي جنگ ، به جبهه روي مي آورد كه اين دوران ،بر گ زرّين ديگري مي شود در تاريخ زندگي او .
به خاطر لياقت و رشادتي كه از خود نشان مي دهد ، مسئووليت هاي مختلفي را بر عهدة او مي گذارند كه آخرين مسئووليت او ، فرماندهي تيپ هجده جواد الائمه ( سلام الله عليه ) است ، كه قبل از عمليات خيبر ، عهده دار آن مي شود .


با همين عنوان ، در عمليات بدر ، در حالي كه شكوه ايثار و فداكاري را به سر حد خود مي رساند ، مرثية سرخ شهادت را نجوا مي كند .
تاريخ شهادت اين سردار افتخار آفرين ، روز 23/12/1363 مي باشد كه جنازة مطهرش ، با توجه به آرزوي قلبي خود در اين زمينه ، مفقو الأثر مي شود و روح پاكش ، در تاريخ 9/2/1364 ، در شهر مقدس مشهد تشييع مي گردد .
 

 
 


پنج شنبه 23 دی 1389  4:20 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : شهيد حسين علي اميري


در سال 1342 آنگاه كه نبض سرخ انقلاب در عرصه ي قيامي خونين ، سبز مي تپيد ونهال نوپاي انقلاب در سايه سار دستان مهر گستر پير تاريخ نضج مي گرفت ، در اردكان فارس نوزادي متولد شد تا جزء ياران كوچك سال رهبرش باشد و در براندازي بساط دژخيمان زمان با ديگر گلگون كفن ها ديار عشق همراه و هم صدا شود . او را حسين علي ناميدند تا رهرو راستين سالار شهيدان كربلا باشد و چون مولايش حسين (ع) سرو تن را قرباني راه حق و حقيقت نمايد .


حسين از همان اوايل كودكي انس و الفتي خاص با قرآن داشت و در مجالسي ديني و مذهبي با لحني زيبا و دلنشين به تلاوت قرآن و دعا مي پرداخت .او تحصيلات خود را تا پايان مقطع متوسطه ادامه داد و اين دوره از تحصيل را با دريافت مدرك ديپلم تجربي به پايان رسانيد .


آن عزيز هم زمان با درس و مدرسه به درياي خروشان انقلاب پيوست و با مشتهاي گره كرده و فرياد الله اكبر به مقابله با مزدوران جلاد رژيم شاه پرداخت . پس از پيروزي انقلاب اسلامي و پس از فراغت از تحصيل به عضويت سپاه پاسداران درآمد و در اين كسوت مقدس به پاسداري از كيان و شرف اسلامي ملت ايران پرداخت .
اين رهرو راستين علاوه بر رعايت موازين شرعي و پايبندي به مسائل مذهبي ، در زمينه هنر خطاطي ، ورزشي و نقشه كشي ساختمان نيز از تبحر بالائي برخوردار بود .


او با حضور چشمگير و فعال در عمليات والفجر 1 و عمليات غرور آفرين والفجر 8 با بر عهده گرفتن مسئوليت گردان هدايت آتش ،حماسه هايي بيادماندني از خويش بيادگار گذاشت و سرانجام پس از سالها مجاهده و مبارزه در عمليات كربلاي 5 در تاريخ 24/10/65 با بر عهده داشتن معاونت گردان پشتيباني لشگر 19 فجر بر اثر اصابت تركش در خاك خونين شلمچه در لجه ي خون غوطه خورد و كربلا كربلا گويان از غربت خاك به آشيانة قدسي افلاك پر كشيد .
 

 
 


پنج شنبه 23 دی 1389  4:20 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : شهيد دكتر مهدي امين زاده


 

معاون بازرگاني داخلي وزارت بازرگاني
برادر عزيز و شهيدمان مهدي امين زاده كه چهرة‌پاك و معصومش بيانگر روح سر شار از ايمان و عشق به اســـلام و قرآن بود ‚ يكي از 72 تن شهيد گلگون كفن وزارت بازرگاني است كه به دست مزدوران منافق و عوامل آمريكا جان به جان آفرين تسليم كرد و شربت شهادت نوشيد .
او در هنگام شهادت 32 سال داشت و فرزندي 4 ماهه از خود بيادگار گذاشت .
شهيد مهدي امين زاده براي همه كساني كه در انجمن هاي اسلامي دانشگاههاي ايران و خارج كشور فعاليت داشته اند چهره اي سر شناس و شناخته شده بود .


او پس از اتمام تحصيلات ابتدائي و متوسطه ‚‌ تحصيلات دانشگاهي خود را در رشته اقتصاد در دانشگاه ملي ايـــران شروع كرد سپس براي ادامه تحصيلات راهي آمريكا شد و ضمن پرداختن به تحصيلات دانشگاهي فعاليت پي گيـر و وقفه ناپذير خود را در جهت آرمانهاي اسلامي و مبارزه با رژيم منفور پهلوي ‚ بعدي تازه بخشيد و در كليه تظاهرات و برنامه هائي كه توسط انجمن اسلامي دانشجويان آمريكا و كانادا بر گزار ميشد نقشي فعال داشت .


شهيد امين زاده علاوه بر همكاري با انجمن اسلامي دانشگاه واشنگتن ‚ با كمك ساير دوستانش اقدام به تأسيس يك كتابخانه اسلامي ‚ همچنين كلاسهاي سخنراني مدهبي و تفسير قرآن در اين دانشگاه نمود .
او پس از اخذ درجه فوق ليسانس در رشته اقتصاد احصيلات خود را در رشتة دكتراي برنامه ريزي اقتصاد در شهـــر تگزاس دنبال كرد و در دوران قبل از انقلاب هنگامي كه امام در پاريس بودند با عشق زياد به حضور ايشان رسيــد و به همراه امام به ايران بازگشت . شهيد مهدي امين زاده از همان روزهاي تاريخي قبل از انقلاب با ايمان به شهــادت همچون ديگر برادران مبارز و متعهد خود سلاح به دست گرفت و به جنگ با رژيم پرداخت .


او پس از پيروزي انقلاب مدتها در كميته هاي مشهد با ذوق و شوق زايدالوصفي شبانه روز كار ميكرد و سر انجام در مهر ماه سال 1358 به سمت عضو هيئت مديره شركت گسترش خدمات بازرگاني منصوب شد و با برادر كاظم پــور
اردبيلي همكاري نزديك داشت .
شهيد مهدي امين زاده از بهمن ماه 1359 با سمت معاونت بازرگاني داخلي تلاش و كوشش خود را در رفع تنگناها ي بازرگاني كشور دو چندان كرد و همة ساعات و احظه هاي عمر گرانبهاي خود را صرف خدمت به اسلام و انقلاب اسلامي ايران نمود .
شهادت اين جوان پاك باخته و متعهد ماتمي بود براي همه كسانيكه او را از نزديك بخوبي مي شناختند و با اخلاق اسلامي او آشنايي داشتند .
روانش شاد .
 

 
 


پنج شنبه 23 دی 1389  4:20 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : شهيد محمدعلي نظران

شهيد بزرگوار حاج محمدعلي نظران در فروردين ماه سال 1311 در شهرستان رشت، در خانواده‍اي روحاني‍زاده پا به عرصه وجود نهاد. شهيد در دوازده سالگي از نعمت وجود پدر مرحوم گرديد و بنابراين مسئووليت اداره خانواده را عهده دار شد.
بعد از مدتي كوتاه ، شهيد نظران به همراه خانواده به تهران مهاجرت نمودند و در يان شهر در كنار امور اداره به تحصيل پرداخته و موفق به اخذ ديپلم شدند.
پس از آن در آزمون دانشكده افسري شركت كرده و با موفقيت دوره‍هاي آن را طي نموده فارغ التحصيل مي‍شود و ابتدا در نيروي دريايي و سپس در نيروي زميني مشغول خدمت مي‍گردد. شهيد نظران با مشاهده سياستهاي استعماري رژيم در مسخ مذهب در ميان نيروهاي نظامي مصمم مي‍شوند به مقابله با آن برخيزند.
شهيد نظران تا آنجا پيش رفت كه مسئوولين مافوق او به جهت ابراز مخالفتهايش با سياستهاي غيراسلامي و انساني رژيم، عرصه را بر او تنگ نمودند و ايشان به ناچار در سال 1354 حكم بازنشستگي خود را مي‍گيرد و به شغل آزاد روي مي‍آورد با گذشت زمان و آشنايي شهيد نظران با گروهي از اعضاي هئيت‍هاي موتلفه، به خصوص شهيد والامقام حاج صادق اسلامي، « از شهداي هفتم تير» فصلي ديگر در فعاليتهاي سياسي ايشان رقم خورد كه تا پيروزي انقلاب اسلامي ، بدون وقفه استمرار داشت.
ايشان در تشريف فرمائي امام عزيز به ايران مسئووليت سنگيني در ستاد استقبال بعهده داشتند. …… شهيد با تاسيس حزب جمهوري اسلامي در واحد حفاظت حزب به فعاليت پرداخت كه در همان دوران عملكرد موفق ايشان باعث شد تا مورد توجه و عنايت حضرت آيةالله خامنه‍اي قرار گيرند.
و در آنزماني كه شهيد آيةالله علي قدوسي به سمت دادستان كل انقلاب منصوب شد و با توجه به كارايي و تجربيات موفق شهيد نظران در مسائل روزمره نظام اسلامي به سمت رياست دفتر دادستان كل انقلاب اسلامي مشغول به خدمت گرديد.
در زمان رياست جمهوري آيةالله خامنه‍اي شهيد نظران شهيد نظران به عنوان دبير شوراي عالي دفاع منصوب شدند.پس از مدت زماني كوتاه، شكوفايي استعدادهاي نهفته اين يار صديق انقلاب در مسائل نظامي باعث اعتماد و اطمينان بيش از پيش مقام معظم رهبري گرديد لذا يكي پس از ديگري مسؤوليتهاي سنگين را به ايشان واگذار كردند. از جمله:
1. نماينده شوراي عالي دفاع در اداره گذرنامه ، نخست وزيري.
2. نماينده شوراي عالي دفاع در ستاد پدافند كل كشور.
3. نماينده شوراي عالي دفاع در وزارت اطلاعات.
4. نماينده رياست محترم جمهوري و رئيس شوراي عالي دفاع در هيأت 5 نفري شوراي عالي پشتيباني جنگ
5. مسئووليت بررسي و تحقيق مشمولين وظيفه مورد درخواست وزارتخانه‍ها و نهادهاي انقلاب اسلامي و پيشنهاد تصويب مأموريت آنان به رياست محترم جمهوري اسلامي و ابلاغ حكم مأموريت آنان به نبادي ذيربط
6. سرپرست مشاوران شوراي عالي دفاع.
7. مسئووليت نظارت بر هيأت بررسي خريدهاي تسليحاتي.
8. مسئووليت نظارت بر هيأت بررسي نحوه مصرف هزينه‍هاي بنيه دفاعي.
9. مسؤوليت نظارت بر كمسيون حمايت از اسراء و مفقودين ايراني.
10. سرپرست دفتر نظامي رئيس شوراي عالي دفاع.
پذيرش اين مسؤليتهاي سنگين در بحبوحه دفاع مقدس هرگز مانع حضور شهيد نظران در خطوط مقدس نبرد نبود.
با انتخاب حضرت آيةالله خامنه‍اي به رهبري انقلاب اسلامي و فرماندهي كل قوا، معظم له ايشان را به سمت رياست دفتر عمومي حفاظت اطلاعات فرماندهي كل قوا و عضويت در شوراي هماهنگي اطلاعات كشور منصوب فرمودند.
پس از پايان جنگ تحميلي، شهيد نظران در مسؤوليت سرپرستي كمسيون اداره اسراي جنگي زحمات بي‍شائبه‍اي را در زمينه بازگشت آزادگان متقبل شد و با برنامه ريزي مؤثري كه انجام داد، حدود 20 هزار اسير مفقودالاثر مبادله شد.
در يكي از ماموريتها ، پس از مسافرت به مشهد مقدس و بازديدهايي كه از مراكز نظامي انجام مي‍دهد براي خداحافظي و پابوسي آستان مقدس امام رضا (ع) به حرم مطهر مي‍رود و به نيايش مي‍پردازد.سرانجام شهيد نظران در مراجعت از مشهد به تهران ، در مسير جاده بجنورد به علت واژگون شدن خودرو جان به جان آفرين تسليم نمود.
پيكر پاكش در روز دوشنبه دوم آبان ماه 73 در ميان حزن و اندوه صدها تن از مردم تهران ، نماينده مقام معظم رهبري ، نماينده رياست جمهوري ، رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح ، فرماندهان عاليرتبه نظامي و انتظامي، وزراء و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي از محل ستاد كل نيروهاي مسلح به سوي حرم مطهر امام خميني (ره) تشييع شده و بعد از طواف به دور حرم مطهر در كنار شهداي به خون خفته انقلاب اسلامي در بهشت زهرا به خاك سپرده شد.
 

 
 


پنج شنبه 23 دی 1389  4:20 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : سردار شهيد حسين ايرلو


درسال 1340 فرزند دوم خانواده ايرلو در قرچك ورامين ديده به جهان گشود وادريس پدر خانواده كه خود از شيفتگان خاندان عصمت وطهار ت بود نام بلند حسين رابراي آن عاشورايي مرد كوچكسا ل برگزيد .


حسين در حال وهوايي آكنده از معنويت پرورش يافت واز سال 1347 تحصيلات دوره ابتدايي خود راآغاز كر د وي سالهاي تحصيل رابا موفقيت پشت سر گذاشت تاآنكه با اتمام سال اول متوسطه از ادامه تحصيل باز ماند وبه كارهاي مختلف مشغول شد وي قبل از انقلاب بر حسب علاقه اي كه به كار هاي فني وسيم كشي اتومبيل داشت در تعميرگاهي واقع درمحل زندگي مشغول به كار شد وسالها بعد تجربيات آموخته هاي خودرادر واحدهاي تخريب جبهه وجنگ به كار گرفت آن عزيز در سال 1362 براي اولين بار راهي مناطق آتش خيز جنوب گرديد و پس از عمليات بيت المقدس به همراه جمعي از همرزمان خود پاكسازي منطقه كوت عبدالله رابرعهده گرفت وي درادامه به سلحشورا ن تيپ المهدي (عج) پيوست ودرغالب عملياتهايي كه توسط اين تيپ انجام پذيرفت شركت كرد .عملياتهاي بيت المقدس والفجر مقدماتي 1و2 وبدر گوشه اي از حماسه آفريني هاي اين سردار رابه نمايش گذاشت .


سردارشهيد حسين ايرلو به شوق شهادت وجهاد ومبارزه فرصت از دواج نيافت سرانجام پس از سالها جهاد خستگي ناپذير درحجله گاه خونين سنگر شاهد شهادت رادر آغوش گرفت وبه ديدار دوست شتافت .درتاريخ 26 اسفند 1363 بعد از اصابت گلوله تانك دشمن به سنگري در محور شرق دجله تعدادي از سرداران نور به فوز عظيم شهادت نايل آمدند كه از آن ميان نام بزرگواراني چون سردار شهيد حاج محمود ستوده سردار شهيد كرامت الله رفيع وسردار شهيد حسين ايرلو برتارك افتخارات تيپ هميشه پيروز المهدي (عج) سرخ مي درخشد.


مرقدي نوراني در بهشت زهراي تهران كه پاره هايي از پيكر مطهر سردار شهيد ايرلو رادردل مجروح خود جاي داده است امروز گواه مظلوميت ملتي است كه به جرم پاسداري از حريم اسلام وكشور اسلامي خود اين گونه آماج طعنه هاي خصم زبون قرار گرفته است.
 

 
 


پنج شنبه 23 دی 1389  4:23 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : سردار شهيد حسين سعيدي پور

در سال 1343 در فين كاشان به دنيا آمد ودر همانجا به رشد و نمو پرداخت .در سال 1359 به ماهشهر رفت ولي نتوانست به لحاظ كمي سن در جبهه حضور يابد . در مهر ماه 1360 براي طي آموزش نظامي به تهران رفت و پس از آموزش به مقابله با منافقان پرداخت . سپس به كردستان اعزام شد و در مهاباد خدمت كرد .
نقطه اوج زندگي حسين سعيدي پور را بايد از تاريخ 20/10/1360 كه به جبهه اعزام شد بدانيم . در عمليات فتح المبين شركت فعال داشت و پس از آن به عضويت بسيج درآمد .در تاريخ 18/10/61 سرپرست بي سيم چي هاي گردان يا زهرا شد ودر عمليات والفجر يك شركت كرد و بعد از آن يك ماه در پاسگاه زيد در خط پدافندي بود .


با همان مسؤوليت در عمليات والفجر 4 با گردان امام محمد باقر همراه شد و پس از آن به كاشان رفت و سه ماه در بسيج فعاليت نمود .
حسين در اسفند سال 1362 در لشگر 14 امام حسين حاضر شد و به عضويت سپاه درآمد .پس از مدتي به واحد اطلاعات عمليات لشگر زرهي 8 نجف اشرف منتقل شد و بعنوان مسؤول آموزش واحد به خدمت پرداخت .
سعيدي پور براي آماده سازي منطقه غرب جهت عمليات تلاش فراواني كرده مجروح گرديد . پس از بهبود در عمليات والفجر 8 در فاو شركت كرد كه منجر به مصدوميت شيميايي او شد .
قبل از عمليات كربلاي 4 مجدداً مجروح شد ولي با جسمي مجروح در عمليات كربلاي 4 شركت نمود . او در جبهه ماند تا در عمليات كربلاي 5 نيز توفيق حضور داشته باشد .


بعد از عمليات در تاريخ 19/10/65 بعنوان يكي از مسؤولين اطلاعات در خط مقدم داخل سنگر مشغول نماز بود . در ركعت دوم نماز مغرب ، نمازي كه مي دانست آخرين نمازش است چون به ما كه در حال خوردن شام بوديم گفت : «تا نماز نخوانم چيزي نمي خورم» دستها را براي قنوت بلند كرده با خضوع تمام مي خواند .


«الهي لا تكلني الي نفسي طرفه عين ابدا »
ناگهان با صورت به زمين خورد وقتي دقت كرديم ديديم خمپاره اي كنار سنگر منفجر شده ، از روزن هواكش سنگر تركشي وارد شده به سر حسين اصابت كرده است .
سردار سعيدي پور همانند مولايش حضرت علي (ع) كه در حال ركوع انگشتريش را بعنوان زكات به فقير بخشيد ، در حال ركوع جانش را بعنوان هديه به خدايش بخشيد و به شهادت رسيد .
 

 
 


پنج شنبه 23 دی 1389  4:23 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : سردار شهيد حسين راحت

 ( حسين )) روز 18 بهمن ماه 1337 در روستاي (( فيروز آباد سفلي )) در خانه اي محقر ، اما با صفا چشم به جهان گشود . يكساله بود كه طعم تلخ بي پدري را چشيد و از داشتن پدري مهربان و با تقوا محروم شد . از آن پس ، خواهر بزرگ و مادر پر عاطفه اش ، خلاء وجود پدر را برايش پر كردند و در تربيت او و ديگر فرزندان خانواده ، از هيچ كوششي فرو گذاري نكردند . حسين در روستاهاي كوچك ، با شرايط سخت زندگي مي بالد و با احساسات لطيف مذهبي رشد مي كند . او در هفت سالگي به مدرسه مي رود و در روستاي زادگاهش ، با هوش و استعداد زياد ، سالهاي سخت تحصيل را يكي پس از ديگري پشت سر مي گذارد . حسين دوازده ساله بود كه به خاطر مشكلات زندگي همراه مادر ، خواهر و برادرش ، مجبور مي شوند به تهران مهاجرت مي كنند و زندگي تازه اي را در اين شهر پر هياهو و بي قواره شروع نمايند . حسين براي تامين معاش زندگي ، كه مجبور مي شود ترك تحصيل كند و با برادر بزرگش به كار بنايي روي آورد . او در كار بنايي ، قابليت و استعداد خوبي از خود نشان مي دهد و خيلي زود به مهارت قابل قبول در بنايي ، دست مي يابد . علاوه بر كار بنايي ، در رشته هاي ديگر نيز تجربه و تخصص كسب مي كند و مدتي هم در اتستيتو تكنولوژي تهران مشغول به كار مي شود .
حسين ، در سال 1354 با دختري با تقوا و پاكدامن ازدواج مي كند ، ولي ديري نپاييد كه غم تلخ فقدان مادر را مي چشد و مادر مهربان و دوست داشتني را از دست مي دهد .

فعاليتهاي شهيد پيش از پيروزي انقلاب اسلامي
حسين كه با تمام وجود ، مشكلات ناشي از ستم و بي عدالتي رژيم ستمشاهي را چشيده بود ، با شروع انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام خميني (ره) نور اميدي در دلش مي تاند و آتش خشم مقدسي در درونش زبانه مي كشد . او به خاطر احساسات ناب مذهبي اش ،‌در محافل و مجالس مذهبي حضور مي يابد . در هدايت قشر جوان مي كوشد و در اكثر راهپيماييها همگام با مردم مسلمان ، فعالانه شركت مي كند . او روز 17 شهريور 1357 در ميدان ((ژاله )) حضور مي يابد . در پخش اعلا ميه هاي حضرت امام (ره) سهم بسزايي ايفا مي كند . روزهاي پيروزي انقلاب ، سر از پا نشناخته و شب و روز در جهت تحقق انقلاب از جان مايه مي گذارد .

فعاليتهاي شهيد پس از پيروزي انقلاب اسلامي
راحت ، تحقق آرزوهايش را در نهاد انقلابي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي مجسم مي بيند . از اين رو ، به عضويت اين نهاد در مي آيد و پس از گذرانيدن دورة آموزش ، به دنبال غائلة كردستان ، براي مبارزه با گروهكهاي وابسته ، راهي اين استان مي شود و ايثارگريها و رشادتهاي فراواني از خود نشان مي دهد .

فعاليتهاي شهيد در دوران دفاع مقدس
شهيد راحت ، هنوز از مبارزه عليه ضد انقلاب داخلي و وابسته خارج فارغ نشده ، براي مبارزه با رژيم متجاوز عراق پس از شروع جنگ تحميلي ، به جبهه هاي جنوب اعزام مي شود و در جبهه هاي جنوب ايثارگرانه ، كار آمدي نظامي خود را بروز مي دهد و خيلي زود نظر فرماندهان جنگ را به خود جلب مي كند .
شهيد راحت پس از مدتي حضور چشمگير در جبهه هاي جنوب ، به جبهة غرب مي رود و در آن جا به عنوان (( مسئوول خط سومار )) منصوب مي شود . در عمليات پيروزمند (( والفجر مقدماتي )) خوش مي درخشد . برادر بزرگش در اين عمليات و در كنار وي شهادت مي رسد و جنازه اش در منطقه مي ماند . شهادت حسين را در راهي كه برگزيده ، مصمم و استوارتر مي نمايد . وي خود را وقف جبهه و جهاد مي كند و تنها به هنگام ضرورت براي مرخصي و سركشي به خانواده ، جبهه را ترك مي نمايد . در اكثر عملياتها نقشي پر رنگ و حضوري مؤثر مي يابد . در ((عمليات سر پل ذهاب )) پرده هاي گوشش پاره مي شود . جسم او به خاطر روح بزرگش راحتي به خود نمي بيند و از جبهه اي به جبهة ديگر ره مي گشايد و از عملياتي به عمليات ديگر خود را مي كشاند تا راحتي روح را در سايه سارسنگر يا پشت خاكريز يا در كنار مين و يا سوت خمپاره اي بجويد و سر انجام به آرامش رازآلود مي رسد .

چگونگي شهادت
شهيد راحت ، در عمليات افتخار آفرين (( خيبر )) ، به عنوان فرماندة يكي از تيپهاي لشگر 27 محمد رسول الله (ص) وارد عمل شد . سرانجام در روز 9 اسفند ماه 1362 ، در حالي كه با عده اي ، با قايق براي شناسايي منطقه رفته بود ، هنگام بازگشت ، مورد اصابت تركش خمپاره از ناحيه سر و قلب واقع مي شود و به شهادت مي رسد .
 

 
 


پنج شنبه 23 دی 1389  4:23 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : سردار شهيد حسينعلي بنياني


بهار 1329 درحالي به ميهماني كوچه باغهاي شيراز آمد كه كودكي از تبار سبز سپيدار اولين آواز هاي رويش رادربوستان آغوش مادر سرداد .با اولين نغمه هاي مهربانانه او انتظار طولاني پدر ومادري رنج آشنا به سر آمد وبه يمن مبارك اميرالمؤمنين حضرت علي (ع)وسردار عاشورايي عشق حضرت ابا عبد الله الحسين (ع)فرزند نورسيده خود را حسينعلي ناميدند.حسينعلي دوران پر خاطره كودكي رادر فضايي آكنده از ايمان ومعنويت سپري نمود وباشوروحالي خاص قدم درراه كسب علم ومعرفت گذ اشت تحصيلات وي تاسال پنجم ابتدايي ادامه يافت پس از آن شهيد به كارهاي مختلف اشتغال ورزيد تابه كمك پدر چرخ اقتصاد خانواده را به حركت در آورد صحنه هاي مختلف مبارزه وقيام در ايام شكوهمند انقلاب بافريادهاي آتشين اووهزاران انقلابي ديگر درهم آميخت واستقلال آزادي وجمهوري اسلامي رابراي امت سلحشور به ارمغان آورد.


سردار شهيد حسين علي بنياني در تمام صحنه هاي انقلاب حضوري چشمگير داشت خصوصا خاطره از خودگذشتگي وي در تسخير شهرباني شيراز را همرزمان انقلابي او هرگز از ياد نخواهند برد .
اين شهيد بزرگوار اندك زماني قبل از پيروزي انقلاب تشكيل خانواده دادوبا انتخاب همسري شايسته مرحله تازه اي از زندگي را آغاز كرد .دستان پرتلاش اودرايام نشاط وجواني خشونت سنگ وآب و گل راپينه بسته و آن عزيز باكسب مهارتهاي لازم به شغل شريف بنايي روي آورد وبدين وسيله همسر مهربان وپنج غنچه نوشكفته بوستان زندگي او سالها در سايه سار دستهاي پر عطوفت اين مرد سخت كوش عشق به سادگي يك لبخند عاشقانه زيستند.


سردار شهيد بنياني در مهرماه 1359 وهمزمان با‌آغاز جنگ تحميلي در هيات اولين گروه هاي اعزامي از شيراز به اهواز واز آنجا به سوسنگرد اعزام گرديد.وي بعد از ماهها تلاش ومبارزه به جمع خانواده باز گشت اما او كه دلش رادرزير آسماني ديگر جاگذاشته بود اندك زماني بعد براي دومين بار راهي جبهه هاي اسلام وكفر گرديد وبه مدت سه ماه شايستگيها ورشادتهاي خودرادربلنديهاي آفتاب آشناي كردستان به نمايش گذاشت .سال 1365 سال پرخاطره اي براي شهيد بود چراكه پاسداران مكتب ولايت به يمن پيوستن اوبه جمع صميمي خويش تنپوش سبز جهادرابرقامت رساي اين دلاور مرد غيور پوشاندند ومقدم اوراگلباران كردند وي درهمين سال از طريق سپاه پاسداران انقلاب اسلامي راهي عرصه هاي نور گرديد وبا عنوان فرماند ه گروهان چندين عمليات از جمله كربلاي 7 كه به پرواز ملكوتي اوانجاميد شركت كرد.


اين فرمانده دلير واين پاسدار جان بركف در نوزده فرودين سال 1366 مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت ودرترتيل خوان آيات نور سرپر شورش رابه بي رحمي گلوله هاي دشمن سپرد وچونان خور شيد مجروح بر خاك شلمچه فرو افتاد.
پيكر مطهر اين سردار شهيد چندروز بعد طي مراسمي باشكوه در شيراز تشييع ودركنار همرزمان شقايق پيشه ودوبرادر به خون خفته اش حاج محمد وعباس بنياني به خاك سپرده شد.

 

 
 


پنج شنبه 23 دی 1389  4:23 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : سردار شهيد حسين عيدي

شهر مذهب و شهيد پرور ني ريز در حاشية آرام بختگان ، زادگاه دريادلان طوفان ستيزي است كه در موج خيز حادثه ، چونان امواج خروشان بر دشمن بعثي هجوم آورده و خواب مردابي آنها را برآشفتند ، عارفان دلسوخته اي كه در شبهاي سبز نياز چكه چكه از چشمهاي خويش فرو چكيده و در زلال دلهاي آسماني اش دوست را به استغاثه نشستند . در اين مختصر ، دفتر حماسه هاي تيپ قهرمان آفرين 33 المهدي ( عج ) را ورق خواهيم زد و با يكي از سرداران شهيد ني ريز آشنا خواهيم شد .


سردار شهيد حسين عيدي در سال 1338 در ني ريز قهرمان و شهيد پرور ديده به جهان گشود و در دامان پر مهرپدر و مادري مؤمن و رنجديده پرورش يافت . از همان كودكي ، عشق و ايمان ، آيه آيه از لبهاي روزه دار او تلاوت شد و روح ملكوتي اش در چشمه سار نماز و نيايش تطهير يافت . وي تحصيلات خود را در زادگاه خويش آغاز كرده و پس از سالها تلاش و كوشش ، نتيجة زحمات خود را با اخذ مدرك ديپلم طبيعي دريافت داشت .


شهيد حسين عيدي كه در ايام شكوهمند انقلاب در فعاليتهاي مختلف اعم از پخش و توزيع اعلاميه هاي حضرت امام ( ره ) و شركت در تظاهرات و راهپيمايي هاي ضد رژيم حضوري چشمگير داشت . پس از پيروزي انقلاب نيز با عضويت در بسيج خود را آمادة دفاع از دستاوردهاي انقلاب نمود . با شروع جنگ تحميلي مردانه سلاح برگرفت و به امواج خروشان ايثار پيوست .


سردار شهيد حسين عيدي بعد از اولين اعزام ( 13 / 8 / 60 ) در عملياتهاي مختلفي از جمله فتح المبين ، محرّم ، والفجر مقدماتي و خيبر شركت كرد و مسئووليتهاي مختلفي از جمله فرماندهي و معاونت گروهان را به عهده گرفت . وي همچنين در عمليات بدر فرماندهي گردان كميل تيپ 33 المهدي ( عج ) را عهده دار گرديد تا لحظة شهادت در اين سمت باقي ماند .


روح عطشناك سراسر اشتياق شهيد سرانجام در آستانة بهار 1364 رهاتر از باد در بيكران آسمان به پرواز درآمد و در مقام منزلت دوست مأوا گزيد . ‹‹ شرق دجله ›› در روز 26 اسفند 1363 غم از دست دادن اين سردار شهيد را يك غروب ، خون گريست و آسمان زخمي ‹‹ بدر ›› تا نويد صبحي ديگر تنپوش نيلي شب را بر تن تبدار خويش پوشيد و بدينسان مردي از مردان خون و حماسه به خيل شهداي هشت سال دفاع مقدس پيوست .
 

 
 


پنج شنبه 23 دی 1389  4:23 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : سردار شهيد حسين محزونيه



سردار شهيد حسين محزونيه يكي ديگر از سرخ پوشان حسين گونه زمان ماست . او به سال 43 در خانواده اي متدين و مذهبي در اصفهان ولادت يافت و پس از طي دوران دبستان ، جهت امرار معاش روزها كار مي كرد و شبها در مي خواند . از 14 سالگي امام و نهضت و قيام او را به خوبي شناخت . هر جا سخن از او مي شد حسين با سر سختي و تعصب از امام خويش دفاع مي كرد .


با صدور فرمان تشكيل بسيج قصد پيوستن به ارتش بيست ميليوني را داشت ولي به لحاظ سن كم از ثبت نام او خود داري كردند و سر انجام به اصرار پدرش اجازه دادند حسين يك بسيجي باشد . او فنون دفاع شخصي را آموخت و در كنار آن ورزشهاي رزمي كاراته را نيز به سرعت ياد گرفت او در كلاسهاي آموزش ايدئولوژي و عقيدتي بسيج به طور منظم شركت مي كرد و پيشرفت او چشمگير بود .


با توجه به استعداد و علاقه فراوان به يك مربي تمام عيار شد و كلاسهاي آموزشي بسيج را اداره كرد . اين كار را تا قبل از اعزام به جبهه ادامه داد پس از آن به ديار نور يعني جبهه اعزام شد و تا پايان عمر كوتاهش فقط زماني كه مجروح بود به اصفهان مي آمد به نقل از مادر شهيد در يكي از عملياتها سردار محزونيه از ناحيه سر مجروح شده تركش به قسمت راست سر او اصابت كرد . پزشكان از خارج كردن تركش قطع اميد كرده اظهار داشتند در صورت جراحي ممكن است بينايي چشمش از دست برود . او درد زيادي تحمل مي كرد حتي شبها نمي توانست بخوابد با اين حال ناراحتي خود را كتمان مي كرد و نمي گذاشت كسي متوجه درد كشيدن او شود و تا آخر اين تركش را با خود همراه داشت .


در چهارم ديماه 1365 در شب جمعه هنگامي كه آفتاب در حال غروب كردن پشت كوههاي مغرب بود خورشيد وجود سردار رشيد و دلاور اسلام حسين محزونيه در جزيره ام الرصاص غروب كرد .
در حاليكه او فرماندهي يكان دريايي لشكر زرهي 8 نجف اشرف را در عمليات كربلاي چهار عهده دار بود . او يكي از بزرگترين و دلاورترين سردار لشكر 8 بود كه در اين عمليات به شهادت رسيد .
 

 
 


پنج شنبه 23 دی 1389  4:23 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : سردار شهيد حسين رنجبر اسلاملو

سردار شهيد حسين رنجبر اسلاملو دردوم شهريورماه 1339 درشيراز چشم به جهان گشود تولدش را سيدي نوراني درعالم خواب به مادرش مژده داده واوراحسين ناميده بود.
حسين دوران طفوليت وكودكي رادرخانواده اي مذهبي ومتدين سپري نمود ودرسن هفت سالگي راهي مدرسه شد تحصيلات وي تاپايان دوره متوسطه ادامه يافت وآن عزيز بادريافت مدرك ديپلم فني از تحصيل فراغت يافت .


وي درحساسترين روزهاي زندگي از نعمت پدر محروم شد وبامرگ جانگداز آن پير درد آشنا دوران تازه اي از زندگي پرمرارت وي آغاز شد از آن پس با كمك برادر كوچكترش دركنار تحصيل به كارهاي مختلفي اشتغال ورزيد وهمچنين همدوش باملت سلحشوربادست خالي به مصاف سرنيزه هاي جلادان طاغوت رفته اداي دين نمود.
شهيد اسلاملو همزمان باشروع جنگ تحميلي درسن نوزده سالگي بنا به سنت حسنه رسول اكرم(ص) مبادرت به ازدواج نمودكه ثمره اين پيوند مبارك دوفرزند دختراست درموقع شهادت فرزند دوم شهيد دوماهه بود.


احترام به والدين ازبارزترين خصوصيات اخلاقي وي بود.آن عزيز پس از درگذشت نابه هنگام پدر برادران كوچكترراتحت حمايت گرفته ودرامرتحصيل آنان از هيچ كوششي دريغ نكرد .وي فردي باتقوا و مؤمن شجاع وفروتن بود وبرانجام صله رحم تاكيد خاصي داشت وباوجود مشكلات ومشغله كاري از اقوام وبستگان دور ونزديك سركشي مي كرد و به عيادت بيماران مي شتافت .
اين سردا رشيد اسلام درسن نوزده سالگي به كردستا ن اعزام شدودرمصاف باضد انقلاب به مدت يك هفته درسخت ترين شرايط درمخفيگاهي به سرآورد وبامشكلات عديده اي از آن مهلكه نجات پيدا كرد .


شهيد حسين رنجبر اسلاملو باعشق وعلاقه وافري كه به دفاع از اسلام وتماميت ارضي كشور اسلامي ايران داشت بارها به ميادين نبرد روي آورد وباشركت درعملياتهاي آزادسازي خرمشهر بستان ومحرم با دلي لبريز ازشوروايمان بردشمن متجاوز بعثي تاخت وتاپاي جان از حريم انقلاب اسلامي دفاع نمود تااينكه سرانجام درتاريخ دهم آبان ماه 61 درحالي كه بي محابا وبه تنهايي با آر.پي.جي به شكار تانكهاي دشمن سيه دل درمحور شرهاني رفته بود براثر اصابت تيردرحالت سجده باذكروزمزمه دعاجان عاريت رابه حضرت دوست تقديم كرد ومرغ ملكوتي جانش رادرنزهنگاه قدس به پرواز درآمد .وي درلحظه شهادت فرماندهي گردان امام حسين رابرعهده داشت وبامرگ سرخ خويش مسؤ وليت گردان رابرعهده ديگر همرزمان خودگذاشت عمليات ظفرمند محرم يادمان پرواز ملكوتي اين سردارعاشورائي است.
 

 
 


پنج شنبه 23 دی 1389  4:24 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : سردار شهيد حسين مظفري


در آستانة پاييز 1344 كودكي از تبار سبز سپيدار بر دامان مهربان ‹‹ سپيدان ›› شكفت و بار ديگر اشك شوق را از ديدگان هميشه باراني چله گاه(1) جاري ساخت . اين غريبة كوچك را حسين ناميدند . حسين تحت توجهات پدر و مادري درد آشنا مباني مذهب را فرا گرفت و از همان كودكي مسجد محله را جلوه گاه تجليات عارفانة خود ساخت و در آغوش مهربان مساجد دوران كودكي را بسر آورد . وي تحصيلات خود را كه از ششمين سال زندگي آغاز شده بود در سال 1362 با دريافت مدرك ديپلم تجربي پايان داد .


شهيد مظفري از اوايل سال 1361 فعاليتهاي پيگيري را با بسيج و هلال احمر آغاز كرده و بعد از گذراندن دوره هاي مختلف آموزش در بسيج ، دورة امدادگري را نيز در هلال احمر شيراز با موفقيت پشت سر گذاشت و بدين ترتيب خود را آمادة دفاع از اسلام و ايران اسلامي نمود . وي در هفتم آبان همان سال راهي عرصه هاي خون و مبارزه گرديد و در جبهة كوشك آموخته هاي خود را به مرحلة عمل گذاشت و به عنوان امدادگر خدمات شاياني را به انجام رساند . در اوايل سال 1363 نيز پس از گذراندن دورة آموزش در پادگان احمد بن موسي ( ع ) رسماً به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد .


سردار شهيد مظفري از يكم شهريور 1363 راهي كردستان گرديده و جبهه هاي غرب را جهت مبارزه با دشمنان خودفروختة منافق برگزيد . وي به مدت دو سال در منطقه ، انجام وظيفه كرد و به عنوان فرماندة گردان خاطره هايي ماندگار از عشق و ايثار ، از خود به يادگار گذاشت . شهيد مظفري در اين ميان ، بارها مورد طعنة تيردشمن قرار گرفت و از نواحي مختلف بدن مجروح گرديد ، از جمله در فروردين 1365 به شدت از ناحية دست مجروح شده و به سپيدان انتقال يافت ، اماپس از يك روز استراحت مسئووليت بسيج دانش آموزي را به عهده گرفت .


سردار شهيد حسين مظفري در مدت زمان حضور در جبهه در عملياتهاي متعددي از جمله نصر 1 و 2 و 3 و 4 شركت كرد و مسئووليتهاي مختلفي را عهده دار گرديد . وي علاوه بر فرماندهي گروهان امام علي ( ع ) مدتي نيز معاونت گردان حمزة سيدالشهداء ( ع ) از تيپ مستقل امام حسن ( ع) را به عهده داشت . عمليات نصر 4 كه در منطقة ماووت انجام

1 ـ يكي از آبشارهاي زيباي سپيدان

گرفت به مجروحيت او انجاميد . وي در يكي از بيمارستانهاي تبريز مورد عمل جراحي قرار گرفت . اين عاشق شوريده و اين بسيجي دلسوخته ، در خلسة شوق ، بيمارستان تبريز را مهبط فرشتگان الهي ساخت و در همهمة دستهاي سبزي كه براي نجات او عاشقانه مي كوشيدند ، جان به جان آفرين تسليم كرد . يازدهم تير ماه 1366 يادمان هجرت خونين اوست .
 

 
 


پنج شنبه 23 دی 1389  4:24 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : سردار شهيد حسين قجه اي


حسين به سال 1337 در (( زرين شهر )) اصفهان ، در خانواده اي متدين ديده به جهان گشود . پدرش كشاورز بود . هفت سالگي وارد محيط تحصيل شد . دورة ابتدايي را به صورت جهشي و با نمره هاي عالي پشت سر گذاشت و وارد دبيرستان شد . در اين مقطع تحصيلي ، به ورزش علاقمند شد كه فعاليت ورزشي خود را در رشتة كشتي شروع كرد . در كشتي خيلي سريع پيشرفت كرد و در وزن 48 كيلوگرم ، مقام اول را كسب نمود . وي نمونة والاي يك ورزشكار متدين بود و طي فعاليت ورزشي خود ، چندين مدال گرفت .


حسين ، در طول تحصيل در مقطع متوسطه ، با الفباي مبارزه سياسي نيز آشنا مي شود . او تحصيل و آموختن را توام با ورزش و ورزش را با مسائل سياسي در مي آميزد و مرتب دوستان خود را در مبارزه عليه رژيم پهلوي تشويق و ترغيب مي كند . در راه مبارزه عليه رژيم ، تا پيروزي انقلاب اسلامي لحظه اي از پا نمي نشيند . در اين جهت گاهي يك هفته در منزل پيدايش نمي شد .


او در خانواده اي مذهبي ، تربيت اسلامي يافته و خود ساخته بار مي آيد . تعطيلات تابستان را كار مي كند تا خرج تحصيل سال بعد را تامين نمايد . كار كردن براي او يك افتخار به شمار مي رود .
حسين پس از گرفتن ديپلم ، به سربازي مي رود . در دوران سربازي نيز دست از مبارزه عليه رژيم برنمي دارد . دوران سربازي وي كه مصادف با اوج گيري انقلاب اسلامي بود ، به مبارزاتش شدت مي بخشد . به مجرد اينكه اعلاميه هاي حضرت امام خميني (ره) يه دستش مي رسد ، در پادگان و بيرون از پادگان ميان دوستان و آشنايان پخش مي كند . وقتي پيام حضرت امام را مبني بر فرار سربازان از پادگانها دريافت مي كند ، سربازان را براي ترك پادگان تشويق و براي آنان لباس و وسايل شخصي فراهم مي آورد تا بتوانند راحت از پادگان فرار كنند . به خاطر فعاليتهاي زيادش ، از طرف عوامل رژيم تحت تعقيب قرار مي گيرد . بارها سعي مي كنند كه او را دستگير كنند : اما با هوشياري از چنگ عوامل ساواك مي گريزد . يك بار او را در منزل محاصره مي كنند : ولي موفق نمي شوند او را دستگير كنند : چرا كه او با شيوة جنگ و گريز آشنا بود و راحت از منزل مي گريزد و به قم مي رود . حسين ، مصمم تر از پيش ، در مركز مبارزه و انقلاب ، به فعاليت خود ادامه مي دهد . ماموران كه در تعقيبش بودند ، او را در قم غافلگيرانه دستگير مي كنند : اما هيچ مدركي از وي بدست نمي آورند كه پس از ضرب و شتم بسيار ، رهايش مي كنند .


حسين كه در قم نيز شناسايي شده بود ، به شيراز مهاجرت مي كند و پس از مدتي فعاليت ، به زادگاهش باز مي گردد . و فعالانه در راه اندازي تظاهرات شركت مي كند .
پس از پيروزي انقلاب ، كميتة انقلاب اسلامي زرين شهر را به همره چند نفر از دوستانش تشكيل مي دهد و با اشتياق به خدمت مشغول مي گردد . مدتي بعد به راه اندازي سپاه پاسداران مبادرت مي ورزد و خود نيز به عضويت سپاه در آمده و به طور جدي در مبارزه با قاچاقچيان مواد مخدر شركت مي كند .


با شروع غائلة كردستان ، مشتاقانه عازم آنجا مي شود تا با عوامل ضد انقلاب مبارزه كند . شهيد قجه اي براي مبارزه با گروهكهاي ضد انقلاب ، راهي بس خطير را برمي گزيند : يعني نفوذ در ميان گروهكها براي شناسايي افراد و عوامل آنان ، بدين طريق موفق مي شود پايگاهها و افراد گروهك ماركسيستي را شناسايي كند بلافاصله خود را به تهران مي رساند و مطالب را با مسئوولان مربوطه مطرح مي كند . مسئووليت مبارزه به او واگذار مي شود . حسين و نيروهاي تحت امرش در يك حملة برق آسا ، تپه اي را نزديك سنندج به تصرف در مي آورند . اما پس از تمام شدن مهمات از چهار طرف در محاصره فرار مي گيرند . توسط هليكوپتر به حسين و نيروهايش مهمات مي رسانند . آنان دليرانه مي جنگند و محاصره را در هم مي شكنند و نيروهاي ضد انقلاب را به سمت باشگاه افسران در سنندج فراري مي دهند . اما او با هوشمندي و بكار بستن تاكتيك جالب ، هشتصد نفر از ضد انقلابيون را با دويست نفر در محاصره مي گيرند و ششصد نفر از آنان را به هلاكت مي رسانند كه بقيه فرار مي كنند . بدين ترتيب باشگاه افسران به تصرف حسين در مي آيد . در پاك سازي منطقة (( دزلي )) نيز او شهامت و ايثار زيادي از خود نشان مي دهد . در قلعة ((هادي )) ضرب شصت او را دشمن مي چشد .


حسين در پاكسازي اكثر مناطق كردستان از لوث وجود ضد انقلاب ، حضور فعال مي يابد و همواره پيروز و سر بلند در مي آيد . پدر حسين در تمام مبارزات فرزندش در مناطق مختلف كردستان حضور مي يابد و پا به پاي پسرش مي جنگد .
قجه اي پس از شروع جنگ تحميلي ، با نيروهاي تحت امر خود به جنوب عزيمت مي كند . پدرش نيز همراه او به جنوب مي رود .
شهيد قجه اي در عمليات (( فتح المبين )) با نيروهاي تحت امر خود دليرانه مي جنگد و در آزاد سازي (( تنگة چزابه ))لياقت و كارداني فراواني از خود بروز مي دهد . با يك تاكتيك بديع ،‌مقاومت دشمن را در تنگه در هم مي كوبد. قجه اي تنها با تقديم يك شهيد موفق ميشود تنگة چزابه را از لوث وجود دشمن پاكسازي كندو غنايم فراواني را به دست آورد .


پس از عمليات فتح المبين ، قجه اي به ديدار خانواده اش مي رود. و پس از مدت كوتاهي ، همراه پدرش براي ديدار دوباره با مردم كردستان عازم آنجا مي شود و مردم محروم كرد سنندج ،‌مريوان و دزلي با آغوش باز ، از او استقبال مي كنند .
با شروع عمليات عظيم بيت المقدس ، قجه اي خود را به جبهه مي رساند و همراه نيروهاي تحت امر وارد عمل مي شود . در مين انبوه آتش دشمن ، به قلب دشمن يورش مي برد . بتنهايي حدود 26 تانك و نفربر دشمن را شكار مي كند و تهور و شجاعتي كم نظير از خود به نمايش مي گذارد .
شهيد حسين قجه اي كه عاشقي وارسته را مي مانست ، در يك پرواز پر شكوه ، اوج آزادي را تجربه مي كند و در آسمان آبي عشق به تمناي وصل رسيد . او روز 16 ارديبهشت 1361 در مراحل مقدماتي عمليات بيت المقدس بر اثر اصابت گلوله بر سر و گردنش به شهادت رسيد .
 

 
 


پنج شنبه 23 دی 1389  4:24 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : سردار شهيد محسن ( فرشيد ) خسروي

سردار شهيد محسن خسروي در سال 1341 در كازرون و در خانواده اي متدين و عاشق اهل بيت ( ع ) ديده به جهان گشود . روح متعالي او از زمان ابتدا با عشق ائمة معصومين ( ع ) گره خورد و او در فيوضات روحاني معنوي با شركت در مجالس و محافل مذهبي ، آيينة دل را صفا بخشيد . وي دوران مختلف تحصيل را از دبستان مرآت آغاز كرد و بعد از گذراندن دورة راهنمايي در مدرسة شهيد محسن پور ( نام فعلي ) وارد دبيرستان گرديد . اين شهيد بزرگوار سرانجام با دريافت مدرك ديپلم فارغ التحصيل و همزمان وارد فعاليتهاي سياسي و انقلابي گرديد . و در طول دوران انقلاب از هيچ كوششي در جهت برپايي نظام اسلامي دريغ نداشت و در اين مسير بارها مورد ضرب و شتم و شكنجة خودكامگان رژيم قرار گرفت به گونه اي كه آثار شكنجه تا لحظة شهادت بر بدنش آشكار بود .


سردار شهيد محسن خسروي پس از پيروزي انقلاب و همزمان با آغاز جنگ تحميلي در هيأت اولين گروههاي اعزامي ، به سوي جبهه هاي حق عليه باطل شتافت و با پذيرفتن مسئووليتهاي چند ، جبهه هاي نبرد را عرصة حماسه آفرينيهاي خود ساخت . وي با شركت در صحنه هاي مختلف مبارزه ، شجاعانه به مصاف تجاوزگران بعثي رفت و با حضور در عملياتهاي بيت المقدس ، فتح المبين و محرم، عشق و علاقة خود را به آرمانهاي اسلام و انقلاب نشان داد .


اين سردار رشيد و اين پاسدار جان بر كف سرانجام در تاريخ 28 بهمن ماه 1364 و در جريان عمليات والفجر 8 در حالي كه فرماندهي يكي از گردانهاي تيپ هميشه پيروز المهدي ( عج ) را به عهده داشت مورد اصابت تركش خمپارة دشمن قرار گرفت و سر پرشور خود را به شكرانة شهامت به آسودن گاه خاك ‹‹ فاو ›› نهاد .
شهيد خسروي فردي لايق ، سختكوش و كارآمد بود و به عنوان فرماندهي دلسوز ، با درايت و حسن نظر سالهاي سال هدايت نيروهاي اسلام را بر عهده داشت .
هر چند تيپ منصور المهدي ( عج ) در طول جنگ به داشتن شيرمردان بسياري چون او افتخار داشت اما اين شهيد بزرگوار در حسن اخلاق و حسن انجام وظيفه زبانزد ياران و همرزمان دلسوختة خود بود .
 


پنج شنبه 23 دی 1389  4:24 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها