0

زندگی نامه شهدای شاخص

 
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : شهيد حجت الاسلام غلامحسين حقاني

تاريخ

 :

 1389/04/08

<>

نماينده مردم بندر عباس
شهيدحقاني در سال 1320 در شهر قم در يك خانواده روحاني پا به عرصة وجود گذاشت و تحصيلات ابتدائي و دبيرستان خود را در تهران به پايان رساند و از آنجائيكه عشق و علاقة فراواني به تحصيل علوم ديني و فهم اسلام اصيل داشت پس از دو سال در تهران در سال 1335 با موافقت پدرش به زادگاه خود يعني شهر قم برمي گردد تا از مكتب پر فيض اسلام در خدمت علماء و دانشمندان آگاه بهره مند گردد و با ورودشان به قم با تلاش و كوشش و علاقة خاصي به فراگيري علوم ديني مي پردازد و در اين ايام در محضر اساتيد و علماء بزرگي چون مرحوم آيت ا.. داماد ، مرحوم آيت ا... حاج شيخ عباسعلي شاهرودي و آيت ا.. حائري بهره هاي علمي فراواني كسب مي كند و بعد در حوزة درس حضرت آيت ا... العظمي امام خميني شركت نموده و چندين سال از محضر پرفيض امام بهره مي گيرد .
حجت الاسلام حقاني كه خود به درجة اجتهاد نايل آمده بود ، مقالات متعددي را بدون نام و نشان منتشر مي كند و با كمك ديگر اساتيد و علماء حوزة علمية قم ‹‹ مؤسسة در را حق ›› و ‹‹ اصول دين ›› را بنيان گذاري و از اعضاء اصلي آن بشمار مي رود و براي تدوين جزوات و پاسخ به سئوالات گوناگون ، روزي چند ساعت از وقت خود را صرف اين كار مي نمايد و مشغول نوشتن مقالات و نشريات رايگان اين مؤسسه شده و كتاب ‹‹ اسلام پيشرو نهضتها ›› را در خلال همين ايام تأليف نمود كه چند سال قبل به چاپ رسيده و منتشر شد و نيز كتابهاي ديگري هم تأليف و تدوين نموده كه هنوز به چاپ نرسيده و تا آنجا كه در توان داشت در اين راه مايه مي گذارد و بقيه اوقات خود را صرف تدريس دروس حوزة علميه مي كند . از ابتداي شروع نهضت به رهبري قائد اعظم ، بت شكن تاريخ ، امام خميني فعاليت مبارزاتي خود را تشديد نموده و اعلاميه هايي را كه از طرف مدرسين حوزة علمية قم منتشر مي شد ، امضاء مي كنند و اينها چون پتك كوبنده برفرق رژيم سلطنتي فرود مي آيد و شعلة انقلاب را به سرتاسر ايران گسترش مي دهد و نيز در اكثر شهرستانها به ايراد سخنرانيهاي پر شور و تشكيل جلسات مذهبي مي پردازد كه در همين رابطه دوباره به جرم تشكيل جلسات و شوراندن مردم برعليه رژيم ، دستگير و زنداني شد . پرو نده هاي متعدد ايشان در اكثر شعب ساواك منحله گوياي اين واقعيت است .
حجت الاسلام حقاني در طول مبارزات خويش چندين بار دستگير و زنداني شد ، براي نمونه در سال 50 دستگير و به چند ماه زندان محكوم مي شود . مجدداً در سال 54 شديدترين دوران شكنجه ساواك ، دستگير و به 12 سال حبس محكوم مي شود كه هفت ماه آنرا در كميته مي گذراند كه 4 ماه آن مرتباً با شكنجه همراه بوده است . او در زندان كارهاي ايدئولوژيكي و سياسي خود را دنبال مي كند و در كنار مجاهدان بزرگي چون آيت ا... طالقاني و فقيه گرانقدر آيت ا... منتظري به روشنگري افراد مي پردازند تا اينكه در اوج مبارزات و فشارهاي ملت بر رژيم سر سپردة پهلوي از زندان همراه با تعداد ديگري از زندانيان آزاد مي شود و پس از آزادي بلافاصله به فعاليت خود ادامه مي دهد . زمانيكه بختيار جيره خوار ، فرودگاهها را بر روي امام مي بندد ، ايشان همراه روحانيت مبارز تهران در دانشگاه متحصن مي شوند و هنگاميكه امام به تهران مي آيد در اقامتگاه امام به فعاليت و تلاش مي پردازد و بعضي از مسئوليتها را تقبل نموده و در انجام وظيفة كوتاهي نمي كند و با كمك جمعي از فضلا دفتر تبليغات قم را تأسيس نمود و تا قبل از نمايندگي مسئوليت اين دفتر رادبعهده داشت و در اسفند ماه همان سال يعني سال 57 بنا به فرمان امام امت مأموريت مي يابد كه به استان هرمزگان رفته و در حل مشكلات و نابسامانيها كه در اولين استان به چشم مي خورد با تجارب خويش از اين منطقه در بازسازي اين استان اقدامات لازم را به عمل آورد و در كنار توده ها از ايراد سخنراني براي مردم و مخصوصاً نسل جوان گرفته تا ديگر كارهاي اجرائي از قبيل اختلافات و رفع فقر و محروميت تا آنجا كه در توان داشته ، شبانه روز بدون كوچكترين چشم داشتي كوشيده بود . بعد از انتخاب شهيد حقاني از طرف مردم بندر عباس براي مجلس شوراي اسلامي ، او از جمله نمايندگان پر كار و جدي بود و در دو كميسيون تحقيق و دفاع مجلس انجام وظيفه مي كرد و در هر دو كميسيون نايب رئيس كميسيون بود و در برنامه ها و جلسات خارج از مجلس چه در ارتباط با كار مجلس و چه در رابطه با ساير مسائل مملكتي ، حضور فعالانه داشت . حجت الاسلام حقاني با پنج تن ديگر از آقايان از طرف امام جهت بالاترين مقام تصميم گيرنده تبليغات كشور منسوب شد و يكي از فعالترين اعضاء شوراي عالي تبليغات اسلامي بود . ضمناً ايشان دبير شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي كه مركب از سپاه پاسداران ، جهاد سازندگي ، حزب جمهوري اسلامي ، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ، دفتر تبليغات تهران و قم و دفتر تحكيم وحدت مي باشد ، بود و در شوراي هماهنگي جهت انسجام و هماهنگ كردن تبليغات اسلامي كوشش فراوان كرد و نمونة آن برگزاري همين مراسم و راهپيمائي هائي است كه انجام مي گيرد . همچنين ايشان به كمك ساير اعضاء شورا در صدد بودند كه با برنامه هاي حساب شده م پر بار ، تبليغات اسلامي را در سراسر جهان گسترش دهند و از جمله كارهاي ايشان در اين رابطه اعزام بيست هيئت به حدود 30 كشور جهان بمناسبت دومين سالگرد انقلاب اسلامي ايران بود كه خود ايشان هم در رأس هيئتي به كشورهاي يمن شمالي ، يمن جنوبي ، عربستان سعودي ، لبنان و سوريه سفر كرده بود . ديگر از فعاليت هاي ايشان تدريس در كلاسهاي ايدئولوژي و سياسي در حزب جمهوري اسلامي ، دانشكده تربيت معلم ، زندان اوين و دفتر تحكيم وحدت در طول اين يكسال نمايندگي بود ، ضمناً دروس حوزه را نيزبراي گروه كثيري تدريس مي كرد و در همين اواخر از طرف شوراي عالي تبليغات اسلامي سرپرستي سازمان تبليغات اسلامي نيز بايشان محول شده بود .
شهيد حقاني در سال 1340 ازدواج كرده بود و ثمره اين ازدواج 6 فرزندمي باشد .
 
 


شنبه 25 دی 1389  1:17 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : شهيد حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد تقي حسيني طباطبايي

تاريخ

 :

 1389/04/08

<>

نماينده مردم زابل
شهيد حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد تقي حسيني طباطبائي در سال 1307 در شهرستان زابل در يك خانواده كشاورز محروم سيستاني متولد و از كودكي با رنج و محروميت آشنا شد . پس از آموزشهاي مقدماتي ، تحصيلات خود را در قم و نجف ادامه و از محضر علماي بزرگ هر دو حوزه بهره گرفت و به مرحلة اجتهاد رسيد .
ذوقي سرشار و قلمي توانا و ايماني خالصانه و تقوايي عارفانه و دلي پر از مهر داشت ، به اين جهت پس از طي مراحل تحصيلي به زادگاه خود كه سمبل فقر فرهنگي و اقتصادي كشور ماست ، رفت تا به هدايت قومش برخيزد و دستشان را بگيرد و در نابسامانيها يارشان باشد و در دشواريها شريك مصائبشان .
منطق منظوم ، منتهي الميزان و جزوه اي عربي در مدح حضرت علي عليه السلام از اهم آثار علمي و ذوقي اوست .
در ايام سياه طاغوت ، ضمن ادارة مدرسة علمية زابل و امامت جماعت ، به تبليغ مباني اسلام و ارزشهاي عالي ديني مي پرداخت . از مسائل مهمي كه همواره ذهن او را مشغول مي كرد ، وحدت شيعه و سني بود كه در راه تحقق آن سعي بليغ مي كرد و تفرقه را ابزار استعمار مي دانست كه مخصوصاً در آن منطقة محروم با استفاده از فقر مادي و فرهنگي خيلي زود مورد بهره برداري بيگانگان قرار مي گرفت .
شهيد حسيني طباطبائي ، عامل مهم و مؤثر رسيدن موج انقلاب به زابل و اطراف بود . از يك سو با دعوت مبلغين به آن منطقه مي كوشيد تا سطح اسلامي و انقلابي مردم منطقه را بالا برد و از سوي ديگر با توجه به موقعيت مرزي زابل ، در فرار مجاهدان و انقلابيون مسلمان كه براي انجام وظايف مبارزاتي مي بايست به خارج بروند ، نقش اساسي داشت . از جمله در فرار شهيد اندرزگو ، از عوامل مؤثر بود . بسياري از علماي بزرگ از قبيل آيت الله خزعلي و صلواتي از مدرسان بزرگ حوزة علميه قم و ايزدي نجف آبادي كه از سوي رژيم منفور پهلوي به زابل تبعيد مي شدند ، از جانب اين شهيد به گرمي مورد استقبال قرار مي گرفتند و خانه اش با تمامي صداقت و خلوص پناهگاه انقلابيون و تبعيديان بود . وي به خاطر اين تلاشها ، مكرر مورد آزار و هتك و شتم ساواك قرار گرفت و يكبار با خشونت بسيار او را به تهران آوردند و مدتها در زندان بود .
پس از پيروزي انقلاب نيز در تثبيت انقلاب اسلامي در منطقه زابل و سرو سامان دادن به نهادهاي انقلابي نقش مؤثري داشته است .
شهيد طباطبائي پس از مطرح شدن موضوع انتخابات مجلس ، به عنوان نماينده محرومان زابل به سنگر مجلس آمد . او در ايام نمايندگي ضمن كوشش براي وضع فرهنگي و اقتصادي سيستان ، با سخنراني هاي خود در مجلس و نماز جمعه هاي شهرستانها و ديگر مجامع ، عليه كليه خطوط انحرافي و عوامل ضد انقلاب كوشش صادقانه و خالصانه اي داشت و به هيچ وجه خطي را در قبال خط امام تحمل نمي توانست بكند . او به راستي يك سرباز انقلابي امام زمان عجل الله تعالي فرجه بود كه سرانجام در ميدان مبارزه با خطوط انحرافي و ضد انقلابي در 7 تير 1360 در جمع ياران خدائي ، به جوار رحمت حق پيوست و با خون خود ، خط مستقيم ولايت فقيه و اسلام راستين را ترسيم نمود .
 
 


شنبه 25 دی 1389  1:17 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : شهيد محمد خوش زبان

تاريخ

 :

 1389/04/08

<>

شهيد محمد خوش زبان ،علي اصغر شهداي كربلاي ايران در سال 1341 در يك خانواده مذهبي متولد شد . او را امام زمان (عج) به من (مادرش ) هديه كرده بود و امام زمان هم پس گرفت .
در سن 13 سالكي يعني زمان ورودش به دبيرستان در زندگي او انقلابي آغاز ميشود ، انقلابي در جهت جايگزين ساختن اسلام و تشيع علوي در تمام شئون زندگي . محمد از روزي كه نداي امام را شنيد (رمضان) عاشقانه لبيك گفت وتا به آخر رفت . آن موقع 16 سال بيشتر نداشت وقتي اعلاميه هاي امام براي اولين دبار بدست من رسيد كه تا آن موقع من توي اين برنامه ها نبودم ، اعلاميه را مي گرفت ، پنهان شده بود و خانه نيامد . از همان روزها مرتب در تظاهرات ميرفت و شب ها ديوار نويسي مي كرد . يك بار هم توسط گارد دستگير شد . خيلي بد جور او را زده و موهاي سرش را از ريشه كنده بودند . گوششش نمي شنيد و پايش صدمه ديده بود . چون بچه بود ، مقداري ناراحت شدم شد ، مي گفتم : به نحوه اي كار كن كه گير نيفتي ، جوين سنت كم است . خيلي ها هستند .
5سال است ادعاي مسلماني مي كنند ولي چيزي بارشان نيست ، ما بايد در اين راه برويم ، سن مساله اي نيست . بعد از اين كه از زندان بيرون آمد ، در ابن راه به فاليت خود ادامه داد . خيلي بي باك و نترس بود ، بار ها سينه اش را سپر گلوله كرده بود . شب انقلاب در پادگان حر بود و به نيورو هاي رزمنده فشنگ مي رساند ، چون كوچك بود اسلحه دست نمي گرفت . بعد از اين كه انقلاب پيروز شد ، در حزب جمهوري ثبت نام كرد وما هم ثبت نام كرديم البته براي ثبت نام به سپاه هم رفت ‌، چون سنش كم بود قبولش نكردند و در حزب فعاليت خودش را شروع كرد . مدتي در يكي از مناطق حزب فعاتيت مي كرد و طولي نكشيد كه سرپرست منطقه شد و بعد هم از طرف دفتر مركززي حزب دعوتش كردند و سه ما م سرپرست تبليغات استان تهران شد و سرگروه انتظامات نماز جمعه و سرگروه انتظامات راه پيماني ها بود . فعاليت ظاهري به آن صورت نداشت ولي عميقا مطالعه ميكرد ، در حاليكه امسال وقتي مي خواست ديپلم بگيرد ، بين 9 نفر بهترين شاگردان مدرسه يكي هم او بود . اصولا پاي بندي به دنيا نمی داشت و يا لااقل فكر مي كرد كه هر چه است مال همه است . بسيار سر به زير و مطيع بود . هر چه مي گفتيم بدون چون و چرا قبول مي كرد هر كسي هر كاري داشت با روي خوش انجام مي داد ، اما از خصوصيات واضحش مظلوميتش بود ،و خيلي اهل بحث و منطق بود با درود به روان پاك تمام شهداي اسلام ، اميدواريم خداوند جايي براي ما هم در كنار ديگر شهدا قائل شود و ما نيز بتوانيم راه پر بار آنها را ادامه دهيم . انشا الله .
 
 


شنبه 25 دی 1389  1:18 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

نوان : شهيد حجت الاسلام محمد حسين صادقي

تاريخ

 :

 1389/04/08

<>

نمايندة مردم درود و ازنا
شهيد حجت الاسلام محمد حسين صادقي در سال 1302 در يكي از روستاهاي استان لرستان در خانواده اي مذهبي و روحاني متولد شد . او به تحصيل علوم دينيه از همان كودكي عشق مي ورزيدو نزد پدرش فراگيري علوم را آغاز كرد و همزمان به كشاورزي مشغول بود . در سن 15 سالگي آموزش قرآن به كودكان و نوجوانان روستاهاي اطراف محل سكونت خود را آغاز كرد .
18 ساله بود كه به قصد تحصيل در حوزة علميه به قم سفر كرد و ابتدا در محضر اساتيد و فضلائي چون امام موسي صدر و حاج شيخ حسن قمي و آيت الله بروجردي به تحصيل علوم اسلامي پرداخت و پس از وفات آيت الله بروجردي از جلسات درس پر بار امام خميني ، آيت الله العظمي گلپايگاني و مرعشي نجفي كسب علم مي كرد . او مانند بسياري از طلاب حوزه به نقاط مختلف كشور براي تبليغ ، سفر مي كرد و با ايراد سخنرانيها و تشكيل جلسات مذهبي به ارشاد مردم مي پرداخت و در جريان قيام خونين 15 خرداد فعالانه شركت كرد .
در يكي از تظاهرات كه بمناسبت اعتراض به رفراندم كذائي شاه بر پا شده بود ، در چند نقطه از خيابانهاي شهر قم بر روي دست مردم همراه با شعار ( ما تابع قرآنيم ، رفراندم نمي خواهيم ) در برابر گارديهاي رژيم ، نطق هاي آتشيني ايراد كرد و در همانروز در مقابل حرم مطهر حضرت معصومه ( ع ) بدست مأموران جلاد دستگير شد و سه روز در زندان شهرباني قم مورد ضرب و شتم و شكنجه قرار گرفت و سپس به زندان قزل قلعه تهران منتقل شد . در زندان مدتي را با آيت الله طالقاني هم سلول بود و در اثر فشاري كه از جانب مردم و مراجع به رژيم وارد شد ، از زندان آزاد گشت . پس از آزادي ، پر خروش تر از گذشته به افشاي جنايت دستگاه حاكمه پرداخت و از طريق مسافرت به بخشها و روستاهاي مختلف كشور پيام امام را بگوش مردم مي رساند و آنان را به قيام عمومي و پيگير عليه رژيم مزدور پهلوي دعوت مي كرد و در طي اين مدت بارها مورد تهديد ساواك قرار گرفت . پس از اوج گيري مبارزات مردم برهبري امام خميني ، فعالانه ر انقلاب شركت داشت .
در 16 رمضان 57 بدست ساواك اليگودرز زنداني شد و پس از مدتي آزاد گرديد و همچنان به مبارزة خود عليه رژيم ادامه داد . در اثر فشارها برخوردهائي كه از جانب ساواك برايش پيش آمد ، از بخش ازنا به قم و سپس به دعوت مردم سنجان اراك به آنجا سفر نمود و در آنجا مدتي رهبري تظاهرات و اعتراضات مردم را بعهده گرفت.
پس از پيروزي انقلاب در ازنا مسئوليت كميته انقلاب را به عهده گرفت و با كمك مردم ، نهادهاي انقلابي را در آنجا تشكيل داد و طي حكمي از سوي آيت الله منتظري و آيت الله مشگيني ، برياست دادگاه انقلاب اليگودرز منصوب شد . در ازنا بارها مورد تهديدهاي گروهكهاي ضد انقلاب قرار گرفت ولي همچنان به راه خود ادامه داد و در انتخابات مجلس شوراي اسلامي بنمايندگي از طرف مردم درود و ازنا انتخاب شد .
در انجام وظيفة نمايندگي خودبسيار كوشا بود ، بصورتيكه حتي براي يكبار هم در مجلس غيبت نداشت او هميشه در خط ولايت فقيه گام برمي داشت و در مورد فعاليتهاي اسلامي معتقد به كار تشكيلاتي بود . در سخنرانيهايش هميشه ضرورت كارگروهي و نظم را گوشزد مي كرد و شركت در جلسات حزب جمهوري اسلامي را امري واجب ميدانست.
سرانجام در شب خونين هفتم تيرماه همراه با شهيد بهشتي و 72 ستاره درخشان ، مظلومانه و بدست عوامل آمريكا به شهادت رسيد و به لقاء معبود شتافت .
 


شنبه 25 دی 1389  1:18 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : شهيد حجت الاسلام محمد كاظم دانش

تاريخ

 :

 1389/04/08

<>

نماينده مردم شوش و انديمشك
شهيد سيد محمد كاظم دانش در آبان ماه 1318 در شهرستان دزفول در خانواده اي روحاني ديده به دنيا گشود ، تحصيلات ابتدائي و مقدماتي را در همين شهر به پايان رساند . از سال 1330 تا 1337 در حوزه دزفول مشغول تحصيل و كسب علم بود . در سال 1337 جهت ادامة تحصيل علوم ديني راهي قم گرديد و از اين تاريخ ساكن قم شد ، تحصيل و فراگرفتن را تا پايان عمر رها نكرد . زندگي خويش را وقف پيشبرد اسلام نمود و در اين رابطه در تمام مدت تحصيل به محض آنكه فراغتي مي يافت به نقاط دور افتاده از سرعين اردبيل تا سرخه در اطراف شوش از قروه تا مرودشت ، شيراز هر جا كه امكان مبارزه و تبليغ بود مي رفت . در رژيم گذشته همواره مورد تهديد و آزار ساواك بود بارها تبعيد و ممنوع المنبر گرديد . سابقه مبارزاتي شهيد به حدود 42 سال مي رسد ، زمانيكه نوارهاي سخنراني امام خميني را به دزفول مي آورد و تكثير مي نمود ، از سال 42 تا سال 57 كه انقلاب شكوهمند اسلامي ايران به پيروزي رسيد و نيز پس از آن هرگز از مبارزه دست نكشيد .
پيش از پيروزي انقلاب با گروه ها و افراد مبارز همكاري نزديك داشت و مبارزين و مجاهدين شوش و دزفول و انديمشك را رهبري و با سخنراني در مساجد مردم را تشويق و ترغيب مي نمود . پس از پيروزي انقلاب اسلامي به شوش رفت و در آنجا مقيم و سرپرست كميته انقلاب و امام جمعه اين شهرستان شد . منطقة مرزي شوش با تفاوتهاي قمي ساكنين آن و اختلافاتي كه از قديم ما بين آنها وجود داشت ، از حساسيت ويژه اي برخوردار و وجود شخصي مانند او لازم بود تا بتواند اسلحه هايي را كه در جريان انقلاب بدست عناصر ناباب مرتبط با عراق افتاده بود ، بازپس بگيرد
در ارديبهشت 59 از طرف مردم شوش و انديمشك و هفت تپه به نمايندگي مجلس شوراي اسلامي انتخاب شد و به مبارزه در اين سنگر ادامه داد . شهيد دانش به مردم عشق مي ورزيد و به نقش ارتباط با آنان اهميت بسيار قائل مي شد ، چه ارتباط مستقيم از طريق بحث و سخنراني و چه ارتباط غير مستقيم از طريق نوشتن مقاله و داستان و غيره . به همين دليل سعي در ياد گرفتن رموز علم و خطابه و نويسندگي نمود ، آثار و مقالات بسياري نوشت و اولين تجربه او در نويسندگي كتاب سيماي فداكاران در دو جلد ، غازهاي مهاجر ( داستاني براي كودكان ) و همچنين مقالاتي در مجله مكتب اسلام را مي توان نام برد . شهيد دانش مسئول قسمت پاسخ به سئوالات مجلة مكتب اسلام بود . سفري براي تحقيق در احوال مسلمانان به مصر و سوريه و عربستان و كويت رفت . در هفتم تير ماه 1360 در اثر بمب گذاري در سالن حزب جمهوري اسلامي كه توسط منافقين با نام مجاهدين خلق صورت گرفته بود همراه 72 تن از بهترين فرزندان اسلام و بندگان خدا به درجة رفيع شهادت نائل شد و به آنچه كه هميشه در انتظارش بود رسيد.
 
 
 


شنبه 25 دی 1389  1:18 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : سردار شهيد قربانعلي عرب

تاريخ

 :

 1389/04/09

<>

 

شهيد قربانعلي عرب فرزند مرحوم محمد ابراهيم در سال 1336 در يكي از دهات تابع شهر كرد بنام ماركده در خانواده اي كشاورز و مستضعف بدنيا آمد و در سن 6 سالگي پدر خود را از دست داد و در سال 1343 مشغول به تحصيل شد وي به علت فوت پدر و نداشتن سرپرستي خانواده با مادرش به اصفهان هجرت كردند و با ديگر برادرانش كوشش نمودند كه ايشان درس بخواند وي نامبرده به دو علت ادامة تحصيل نداد يكي به علت فقر مالي و ديگر تحقير نمودن ايشان در فرهنگ ملعون شاهنشاهي سبب شد كه ايشان تحصيلات را ترك و به شغل درب و پنجره ساز روي آوردند كه حقوق و درآمدشان خيلي ناچيز بود و در همان موقع به فكر فقرا و مستمندان و يتيمان بود ، براي آنها لباس مي خريد و از آنها تفقد و دلجويي مي نمود و خدمت سربازي خويش را به مدت دو سال انجام داد و انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني شروع شد .

در راهپيماييها شركت مي نمود و يك مغازة در و پنجره سازي براي خودش داشت و در انقلاب اسلامي به فرمان امام خميني مغازه را بسته بود و به محظ شروع جنگ ايشان از طريق مسجد انقلاب اصفهان طي يك دورة نظامي به كردستان اعزام شدند و بعد از كردستان ايشان به جنوب آمدند و در تمام عملياتها از فرماندهي كل قوا در دارخوئين گرفته تا بدر شركت كرده اند و در اكثر عملياتها زخمي شده بودند كه حتي تا نزديك شهادت هم مي رفتند ولي خدا مي خواسته كه ايشان را براي خدمت بيشتر به اسلام حفظ كند و در يكي از موارد مجروحيت ايشان در حال بيهوشي در اطاق عمل حضرت زهرا ‹‹سلام الله عليه ›› و امام حسين ‹‹عليه السلام ›› را رويت مي كنند و مي فرمايند كه ما بچه ها را دوست داريم .
سرانجام ايشان در تاريخ 12/2/64 در ادامة عمليات شهيد شد .


شنبه 25 دی 1389  1:18 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : شهيد سيد رضا كامياب

تاريخ

 :

 1389/04/09

<>

نماينده مردم مشهد
حجت الاسلام سيد رضا كامياش در مرداد ماه سال 1329 در روستاي نوده از توابع گناباد در خانوادهاي كشــاورز و روحاني بدنيا آمد . از سيزده سالگي در حوزه علميه گناباد به آموزش علوم اسلامي مشغول گشت و سپس در مشهـد درس خود ادامه و در سال 47 با استاد سيد علي خامنه اي آشنا شد و تغييرات عظيمي در طرز فكر او ايجاد گرديـد و سپس در نشستهاي مخفي مخفي و خصوصي ايشان نيز شركت كرد و مدتي نيز در كلاسهاي درس آيت الله شيخ-
ابولحسن شيرازي امام جمعه فعلي مشهد فعاليت داشت .وي سپس با جامعه شناس و متفكر بزرگ اسلامي دكـــتر علي شريعتي آشنا شد و بصورت مبلغ آثار اين بزرگ مرد و نيز استاد شهيد علامه آيت ا لله مطهري در آمـــــد . در جريان جشنهاي 2500 سالة‌آمريكايي بخاطر فعاليتهايش مورد شناسايي مأموران شاه قرار گرفت و ساواك به منــزل او هجوم برد وليكن موفق به دستگيريش نشد .
سيد رضا كامياب در جريان پيروزي انقلاب نقش فعالي داشت و در رمضان سالهاي 56 و 57 نيز با سخنراني هـــاي تند و داغ ‚ مردم كرمان را به هيجان در آورد و سپس مخفيانه به يزد رفت . در 19 دي ماه 56 در قزوين سخنرانـي پرشوري بر عليه رژيم ايراد نمود كه منجر به بسته شدن بازار و تعطيل مساجد گرديد و نامش جزو ليست سيـــــاه ساواك قرار گرفت .
حجت الاسلام كامياب پس از پيروزي انقلاب نيز نقش فعالي را در اكثر نهادهاي انقلابي و مردمي بعهده داشته است و به همين خاطر منافقين و گروهكهاي منحرف وي را سدي در مقابل خود احساس مي كردند تا اينكه چند روزي بيشتر از انتخاب ايشان توسط مردم غيور مشهد براي مجلس شوراي اسلامي نگذاشته بود كه به دست عوامل خود فروخته آمريكا به شهادت مي رسند و به ديدار خدا مي شتابند .
 
 


شنبه 25 دی 1389  1:18 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : شهيد محمد رضا ترابيان

تاريخ

 :

 1389/04/09

<>

فرماندة گردان جندا ..... سقز
شهيد محمد رضا ترابيان در سال 1339 در يك خانوادة مذهبي در شهر بيجار متولد و در همان اوان زندگي كودكي متأثر از جو معنوي خانواده به مسائل ديني و مذهبي علاقه و وافري نشان داد او پس از طي دوران تحصيلات ابتدايي ، راهنمايي و متوسطه در سال 1362 موفق به اخذ ديپلم در رشتة خدمات بازرگاني گشت ،شهيد محمد رضا از همان دوران كودكي با مسجد و قرآن ما مانوس و با آنها رابطة گرم و نزديك داشت با اوج گيري امواج خروشان انقلاب و تابش اين حركت الهي در اقصي نقاط كشور او در تشكيلات و اجتماعات و راهپيمائي و رساندن پيامها و اعلاميه هاي امام در شهرستان بيجار نقش مؤثري ايفا نمود . فعاليتهاي شهيد محمد رضا ترابيان در 22 بهمن 57 در افق بيشتر و گسترده تري در جهت حفظ پيروزي انقلاب اسلامي تداوم يافت . وي پس از پيروزي انقلاب در سال 1362 به عنوان عضو رسمي وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي سقز مي شو و در پست فرماندهي گردان جندا .... سقز خدمات شاياني را انجام داد . درك و بينش عميق وي از شهيد و شهادت در همان روزهاي اول آشكار و هويدا بود بطوريكه در مراسم تجليل از شهدا و مجلس بزرگداشت با تمام وجود حضور مي يافت او شهادت را مردن و فنا شدن نمي پنداشت بلكه اوج زندگاني و جاودانگي در قاموس اين كلمه مي ديد و بسيار تلاش مي كرد تا ديگران را در فهم و درك اين عظمت ياري دهد .در قسمتي از وصيتنامه خود مي نويسد : ‹‹ از روزي كه وارد سپاه شدم هدفم ياري دين خدا بود و هميشه از خدا مي خواستم شهادت در راه خودش را نصيبم گرداند و اگر در اين راه در خون خود غلطيدم تا شايد خداوند از گناهان من درگذرد . دوست دارم قبر من در كنار دوستانم باشد و از پدر و مادر مي خواهم در مرگم گريه نكنند چو من به محبوبم رسيده ام ›› شهيد ترابيان پس از چندين سال پيروزي انقلاب اسلامي با همكاري مستمر با سپاه و ديگر نهادهاي انقلابي و نقش مؤثر وي در سركوبي حركات ضد انقلاب داشت و سرانجام در روز 14 فروردين 1363 در يك درگيري با گروهكهاي مزدور در اطراف شهر سقز به فيض عظماي شهادت نائل آمد .
 
 


شنبه 25 دی 1389  1:18 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : ناصر بختياري

تاريخ

 :

 1389/04/09

<>

شهيد بزرگوار ، ناصر بختياري در سال 1336 در خانواده اي مذهبي در شهرستان شازند اراك بدنيا آمده . وي دوران تحصيل خود را در شهر شازند سپري نمود و پس از طي هشت سال تحصيل پر تلاش، جهت ادامه تحصيل به اراك آمد .
وضيعت مشقت بار زندگي آن زمان ، وي را بر آن داشت كه روزها به كار مشغول شود و شبها با تني رنجور و خسته از كار روزانه در سر كلاس درس حاضر شود .
در دوران تحصيل ، عدم رعايت مسائل اخلاقي چون حجاب و… توسط معلمان طاغوتي وي را آزرده خاطر مي نمود . با افزايش روز افزون اين موارد وي در صدد بر آمد كه جهت مبارزه با آن به ستيز بر خيزد .
فعاليتهاي وي پس از گذشت ده سال از مدت تحصيل ، در همين زمينه شروع شد اين زمان مقارن با اوجگيري تظاهرات و مبارزات ملت مسلمان ايران عليه رژيم خون آشام طاغوت بود . ناصر باتفاق دوستان خود با آتش زدن مشروب فروشيها و شركت فعال در راهپيمايي ها و شعار نويسي در سطح شهر با ديگر آحاد امت اسلامي همراه شد .
پس از مدتي ، از طرف ساواك مورد تعقيب قرار گرفت و شبانه خود را به تهران رساند و به سيل خروشان امت مبارز و انقلابي ايران پيوست .
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل سپاه پاسداران از اولين كساني بود كه به سپاه پيوست . با شروع توطئه دشمن در غرب كشور ، جهت سركوبي ضد انقلاب به همراه ديگر رزمندگان ، عازم جبهه هاي غرب كشور شد بعد از گذشت دو ماه مبارزه و تلاش ، مجروح شد و جهت مداوا به تهران اعزام گرديد .
هنوز از مجرحيت پيشين بخوبي بهبود نيافته بود كه كوله بار سفر را مصمم و استوار تر از قبل آماده نموده و براي مبارزه با ايادي استكبار و متجاوزين بعثي به جبهه گيلا نعرب اعزام شد .
در عمليات فتح « شياكوه » باقبول مسئوليت فرماندهي نيروهاي اعزامي ، نقش فعالي را ايفا نمود ، و براي دومين با مجروح شد .
ناصر پس از اينكه تا حدودي سلامتي خود را باز يافت ،به سوي جبهه هاي جنوب روي آورد و در عمليات پيروزمند «فتح المبين» و «بيت المقدس» در سمت فرمانده گردان امام حسن مجتبي (ع) حضوري فعال و رشادتي بياد ماندني از خود بر جاي گذاشت . در عمليات «بيت المقدس» در امر آزد سازي «خرمشهر» و گرفتن پلهاي منتهي به اين شهر و «پل نو » نقش بسزايي ايفا نمود .
پس از پيروزي خرمشهر كه با اتفاق گردان ،جهت استراحت به اراك آمده بود ، بعد از چهار روز ، دوباره به جبهه بازگشت و با آمادگي كامل مسئوليت فرماندهي محور عملياتي خط مقدم ، در تيپ نو بنياد 17 علي ابن ابيطالب (ع) را به عهده گرفت .
در شب عمليات «رمضان » جهت آزادسازي پاسگاه زيد ،نيروهاي تحت امر وي ،اولين كساني بودند كه ضمن موفقيت در ماموريت محوله تا چندين كيلومتر در عمق مواضع دشمن نفوذ كرده اند و اين امر در شب اول عمليات ،براي همگان باور نكردني بود .
سرانجام پس از گذشت چند روز از عمليات «رمضان »در روز يكشنبه بيست وسوم ماه مبارك رمضان 1402 ه.ق همچون مولايش علي (ع)را نداشت.
 
 


شنبه 25 دی 1389  1:19 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : شهيد حجت الاسلام محمد حسن طيبي

تاريخ

 :

 1389/04/08

<>

نماينده مردم تهران
شهيد محمد حسن طيبي در سال 1310 هجري شمسي در روستاي روئين از شهرستان اسفراين در خانه اي كه استضعاف مادي بر آن حاكم بود ، چشم بدنيا گشود . تعليم قرآن و مراحل ابتدائي احكام اسلام را در دامن پدر خود مرحوم ملا رحماني فراگرفت .
در سن 10 سالگي پدرش فوت كرد و بدنبال آن شهيد طيبي روانة مشهد مقدس ، جهت كسب تعاليم عاليه اسلام شد . پس از طي مراحل سطح نزد مرحوم اديب و مدرس در مدرسه هاي علميه مشهد در سن 35 سالگي ازدواج مي كند و به زادگاه خود تبليغ و ارشاد باز مي گردد .
از آنجا كه از ابتداي زندگي متدين و سالم و صادق و مهربان به مردم بود ، مورد توجه قرار گرفته و در تمام مشكلات و مسائل از وي كمك ميگرفتند . اخلاق و رفتار آن شهيد آنقدر با مردم خوب بود كه كوچك و بزرگ افراد او را دوست مي داشتند .
وي براي تأمين معاش زندگي كشاورزي مي كرد . هر كسيكه با وي گفتگو مي كرد ، خوب به حرفش گوش ميداد . وي با همان لباس كه به وكالت رسيده بود ، بدون تغيير و تعويض بشهادت رسيد .
در سال 1350 براي انجام فرائض حج به مكه رفت . در هر زماني با گفتار خود و انتشار اعلاميه ها و نوارهاي علما ، كج رويهاي طاغوتيان را افشاء مينمود . مبارزات وي پس از حوادث 1356 گسترش پيدا كرد و منطقه را تحت تأثير خود قرار داد . رژيم بخاطر سركوبي مردم در اين سال با روش مسلحانه حمله كرد و با استقامت و شجاعت مردم روبروشد .
در هنگام انتخابات نمايندگي مجلس شوراي اسلامي بخاطر اعتمادي كه مردم به وي داشتند و پشتكار دوستانش براي اين امر مهم ، كانديد شد و نمايندة مردم اسفراين در مجلس شوراي اسلامي گرديد .
او هميشه دلبند افراد معتقد و مؤمن بود و همواره در مباحث و مجالس در خط امام شركت مينمود . تا اينكه در يكي از همين مجالس همراه با عالم بزرگوار شهيد دكتر بهشتي و ساير ياران باوفاي اسلام به شهادت رسيد .
وي پس از تشيع در تهران و مشهد و شيروان و فاروج و اسفراين ، همراه با جمعيت فراوان مصيبت ديده در زادگاهش روئين بخاك سپرده شد .


شنبه 25 دی 1389  1:19 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : شهيد حجت الاسلام حاج سيد نورالله طباطبائي نژاد

تاريخ

 :

 1389/04/09

<>

نماينده مردم اردستان
شهيد حجت الاسلام حاج سيدنورالله طباطبائي نژاد در سال 1319 هجري در يك خانواده روحاني و مبارز در طقرقند اردستان بدنيا آمد . پدر ايشان مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج ميرزا علي طباطبائي در علم و عمل و اخلاق و تقوي در منطقة اردستان مردي نمونه بود و مردم شرافتمند و قدردان اين منطقه پس از سالها كه از غروب آن ستارة درخشان مي گذرد ، زحمات آن مرد بزرگ را در راه اسلام و خدمت به مسلمين از ياد نبرده اند . شهيد نورالله طباطبائي نژاد معارف اسلامي را نخست از چنين پدري آموخت و پس از تحصيلات ابتدائي براي ادامة تحصيل و آشنا شدن هر چه بيشتر با معارف اسلامي به امر پدر رهسپار حوزة علمية قم گرديد و در آنجا با ادبيات عرب و فقه و اصول و فلسفه و تفسير قرآن و ديگر علوم انساني آشنا شد و بيش از 20 سال به تحصيل و تدريس پرداخت .

 بدليل استعداد سرشار دورة مقدمات و سطح را با سرعت فرا گرفت و از عهدة كلية امتحانات بخوبي برآمد . دورة خارج فقه و اصول را بيش از ده سال در محضر آيت الله العظمي گلپايگاني و حضرت آيت الله العظمي منتظري و ديگر اساتيد بزرگ طي كرد و از استاد شهيد مطهري نيز در فلسفه بهره هاي علمي گرفت . وي در كنار فراگيري فقه و اصول و فلسفه به تفسير قرآن پرداخت و از 12 سال پيش تا لحظة شهادت همواره مقداري از وقت خويش را صرف معارف و دانشمندان ، زير نظر برخي از اساتيد حوزه علميه قم منتشر شده و در داخل و خارج كشور در اختيار علاقه مندان قرار گرفته است و مي توان آن را در نوع خود اگر بي نظير نباشد ، كم نظير دانست .
شهيد طباطبائي نژاد در ايام تبليغي همواره به هدايت و ارشاد مردم در نقاط مختلف كشود مي پرداخت . در دوران خفقان و ديكتاتوري پهلوي در راه بثمر رساندن انقلاب شكوهمند اسلامي بارها در قم مورد ضرب و شتم دشمنان اسلام قرار مي گرفت و بارها در دوران خفقان بعد از نماز مغرب و عشاء در حرم حضرت معصومه ( ع ) در قم ، سخنان امام خميني را براي مردم بازگو كرده و براي امام دست به دعا برمي داشت كه توسط مأموران مزدور پهلوي مورد هتك و شتم قرارمي گرفت ولي كمترين اثري در اراده او نمي گذاشت ، بلكه اورا در راه هدف جدي تر مي ساخت .
در سال 1349 در آن هنگام كه مجلس فرمايشي هر روز قوانين اسلام وضع مي كرد ، با قاطعيت در مجلس عمومي و در منبر ، وكلاي آن روز را نوكر اجانب معرفي نمود و بدنبال اين جريان در اردستان ممنوع المنبر و با پرونده اي سنگين به ساواك اصفهان اعزام گرديد.
شهيد طباطبائي نژاد در سالهاي قبل از انقلاب به شهرهاي بزرگ ايران سفر نموده و به ارشاد و هدايت مردم مي پرداخت و در سال قبل از انقلاب دستگير گرديد و در روز فرار شاه مخلوع آزاد شد .
بعد از پيروزي انقلاب از طرف دفتر تبليغات امام براي ايراد سخنراني و نظارت بر كميته ها مخصوصاً سخنراني در پادگانها براي برادران ارتشي به شهرهاي مختلف كشور مي رفت و خلاصه مي توان زندگي شهيد حجت الاسلام طباطبائي را در اين جمله خلاصه نمود كه ‹‹ قبل از پيروزي انقلاب ، كوشش براي به ثمر رساندن انقلاب و بعد از پيروزي انقلاب ، تلاش براي حفظ دستاوردهاي انقلاب .››
سرانجام در هفتم تير ماه 60 در محل دفتر حزب جمهوري اسلامي به شهادت رسيد و به لقاء معبود شتافت .
 

 
 


شنبه 25 دی 1389  1:19 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : شهيد مهدي نصيري لاري

تاريخ

 :

 1389/04/09

<>

نماينده مردم لارستان
«و ما نقموا الاان يومنوا بالله العزيز الحميد »
و انتقام نگرفتند از ايشان مگر به سبب اينكه بخداي تواناي ستوده ايمان آوردند .
شهيد مهدي نصيري لاري در سال 1312 در دهستان « ارزويه » حوالي سيرجان در خانواده اي كشاورز بدنيا آمد . دوران كودكي و نو جواني و تحصيلات ابتدايي و متوسطه را بدليل يتيم شدن در كودكي با سختي بپايان بــــــرد .
تحصيلات عالي را در دانشسرايعالي تهران رشته آموزش و پرورش ادامه داد .
پس از پايان تحصيلات عالي در سال 1340 راهي سيرجان شد و از سنگر مدرسه و مسجد به تبليغ تعاليم انقلابي و انسانساز اسلام و هدايت و افشاي رژيم منفور پهلوي پرداخت .
حركت فرهنگي او تأثير سازنده اي در تحولات فكري و اجتماعي مردم مناطق سيرجان ‚ كرمان ‚ بندر عباس و لار داشت . بدليل تاب تحمل فعاليتهاي روشنگرانه او را در آن منطقه نداشت ‚ وي را به اصفهان تبعيد كرد و از تدريس منع نمود و سر انجام به اجبار او را از خدمت انقلابي و روشنگرانه منفصل و باز نشسته كردند. اما او به تلاشهاي پيدا و پنهان خود ادامه داد تا سر انجام اميدهاي ديرينه اش تحقق يافت و انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد .
پس از پيروزي انقلاب بمدت يكسال متصدي فرمانداري سيرجان بود . در انتخابات مجلس شوراي اسلامي از شهرستان لارستان بنمايندگي انتخاب شد و به مجلس راه يافت . وي همچنين عضويت كميسيون امور اقتصادي و دارايي مجلس شوراي اسلامي را بر عهده گرفت .
و سر انجام او كه مردي اديب ‚ شاعر ‚ عارف و مبارز بود ‚‌همراه با بيش از 72 تن از ياران حسين زمان ‚‌در يكشنبه خونين 7 تير ماه 1360 به شهادت رسيد و در بهشت زهرا ي سيرجان بخاك سپرده شد.
 


شنبه 25 دی 1389  1:19 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : شهيد مير بهزاد شهرياري

تاريخ

 :

 1389/04/08

<>

نماينده مردم رودباران
شهيد مير بهزاد شهرياري نماينده رودباران در مجلس شوراي اسلامي از توابع بهشهر در سال 1333 چشم به جهان گشود . وي مراحل رشد خويش را در خانواده اي از سلاله پاك روحانيت آغاز كرد . پدر شهيد شهرياري از روحانيون متعهد و مبارزي بود كه مبارزة پي گير خويش را حول محور مسئلة بي حجابي بر عليه رضا خان قلدر آغاز كرد و همين امر موجب مهاجرت وي از شهر به زادگاهش گشت . در زادگاهش مشغول به تحقيق علم و مسائل ديني و شرعي گرديد و در عين حال به كشاورزي نيز ميپرداخت .
شهيد شهرياري در سن 6 سالگي قرآن را نزد پدر آ موخت و پس از آن به تشويق پدر تحصيلات ابتدائي را در رودباران آغاز كرد و تا ديپلم در بوشهر به تحصيل ادامه داد و در دوران تحصيل يكي از شاگردان ممتاز بود . شهيد شهرياري علاوه بر ادامه تحصيل در رشتة ادبي در دبيرستان ، از كسب فيض در حوزة علميه و محضر روحانيون نيز غافل نبود و از همين دوران بود كه مبارزات آشكار و مخفي خويش را بر عليه رژيم منفور پهلوي آغاز كرد . در سال آخر دبيرستان در رشتة ادبي شاگرد اوّل گرديد و به سال 1351 در كنكور سراسري شركت كرده و به اولين انتخاب خود يعني رشتة الهيات و معارف اسلامي در دانشگاه مشهد دست يافت . در مشهد نيز علاوه بر كسب علم و دانش در دانشگاه ، از محضر اساتيد حوزه همچون حجت الاسلا سيد علي خامنه اي بهره ها گرفت . در سال 1355 دوران تحصيل خود را در دانشگاه به اتمام رسانيد و وارد خدمت نظام وظيفه گرديد ، اما در آنجا نيز از افشاگري عليه رژيم و ارشاد نظاميان در پادگان دست برنمي داشت .
با اوج گرفتن نهضت مقدس اسلامي عامل مؤثري در توزيع پيامهاي حضرت امام خميني در پادگانها بود و پس از خواست امام ، مبني بر فرار از پادگانها به قم فرار كرد ، اما با مشورت دوستان به علت تأثير بيشتر به زادگاهش برگشت و اولين راهپيمائي باشكوه را در آنجا سازمان داد و در طول نهضت تا پيروزي انقلاب اسلامي با سخنراني و افشاگري بر عليه رژيم طاغوت مبارزه مي كرد . پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران به استخدام آموزش و پرورش در آمد و فعاليتهاي خود را در دبيرستان بر عليه خطوط ضداسلامي و انحرافي آغاز كرد و از رشد و پيشرفت گروهكهاي متمايل به شرق و غرب ، در آن منطقه جلوگيري و با قاطعيت با آنان برخورد كرد و چهره مزدورانه و مزدورانة آنان را بيش از پيش براي مردم آشكار ساخت .
با مطرح شدن موضوع انتخابات مجلس شوراي اسلامي با تأييد و اصرار روحانيون و مردم منطقه ، نامزد نمايندگي مجلس شوراي اسلامي شد و هنگاميكه فقط 26 سال داشت وارد سنگر مقدس مجلس شوراي اسلامي گرديد و وظايف خويش را نه بعنوان نمايندگي بلكه بقول خودش خدمتگزاري مردم آغاز كرد و در مدت كوتاه نمايندگي ، لحظه اي از فكر تأمين نيازمنديهاي مردم محروم منطقه غافل نبود . شهيد شهرياري عضو كميسيون كشاورزي عمران روستائي مجلس شوراي اسلامي نيز بود.
برادر شهيد مير بهزاد شهرياري در روز هفتم تير ماه 60 روز عاشوراي ايران به خيل عظيم روندگان و پويندگان راه الله پيوست و با شهادت وي و ديگر همرزمانش پايه اي استوار انقلاب سوم پي ريزي شد و شعارنه شرقي ، نه غربي ، جمهوري اسلامي در جامعه انقلابي اسلامي ايران تثبيت گرديد .


شنبه 25 دی 1389  1:19 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : شهيد حجت الاسلام محمد علي حيدري

تاريخ

 :

 1389/04/08

<>

نماينده مردم نهاوند
حجت الاسلام حيدري در سال 1315 در قم بدنيا آمد . پدر ايشان مرحوم حجت الاسلام محمد ولي حيدري از علماء برجسته و مورد احترام منطقه غرب بوده و در اين ناحيه نفوذي عظيم داشته اند . از سن 12 سالگي به تحصيل علوم ديني پرداخته و چندين سال در نجف اشرف به تحصيل اشتغال داشتند . پس از مدتي به قم عزيمت نمود و در يكي از حجره هاي مدرسه فيضيه به كسب علم و دانش پرداخت.
دروس سطح را از محضر استيدي چون آيت ا... منتظري و آيت ا... مشگيني استفاده نمود و قسمتي از دروس خارج را از محضر آيت ا... العظمي بروجردي و درس زبان انگليسي را از محضر آيت ا... شهيد دكتر بهشتي و دروس فلسفه را از محضر علامة بزرگوار سيد محمد حسين طباطبائي آموخت و قسمتي از فقه و اصول را از محضر رهبر انقلاب امام خميني كسب فيض نمود . در علم منطق و فلسفه و ادبيات عرب و ادبيات فارسي و تفسير قرآن و مسائل اجتماعي و فلسفي ، در رد مكاتب كمونيستي و ماترياليستي آگاهي كامل داشت .
داشمندي بزرگ بود ، اقتصاد را به بعضي از طلبه هاي نوآموز درس مي داد ، همچنين در علوم جديد شناخت كافي داشت و ديپلم ادبي را گرفته و در رياضيات نبوغي خاص داشت .
مبارزاتش را در سال 1342 آغاز و همگام با ساير فضلاي حوزة علميه در مبارزات عليه رژيم طاغوت شركت كرد و در 15 خرداد با سخنرانيها و اعلاميه هاي خود مردم را به مبارزه عليه شاه دعوت كرد . از اين به بعد تحت تعقيب قرار گرفت و در سال 1343 همراه با آيت ا... منتظري و ديگر روحانيون مبارز دستگير و به زندان قزل قلعه منتقل گرديد پس از آزادي دست از مبارزه و افشاگري بر نداشت .
بعد از فوت پدرشان و خلائي كه از وجود ايشان در شهرستان نهاوند و منطقه غرب احساس مي شد ايشان به نهاوند رفته و پرچمدار مبارزات حق طلبانة مردم نهاوند و حوزه شدند .
بعد از ورود ايشان به نهاوند رژيم چون از وجود ايشان احساس خطر مي كرد ، دست به تشكيل سازمان اطلاعات و امنيت كشور در نهاوند زد و از ايشان به شدت وحشت داشت و او را طرفدار خميني و عامل اخلالگريها و بي نظمي ها ميدانست و در يكي از اسناد موجود در ساواك آمده است : ‹‹ ايشان در هر قسمت نهاوند اقامت كند ، حوادثي را بوجود مي آورد .››
در سال 1355 طي مأموريتي از طرف امام خميني سفري به لبنان نمود و با امام موسي صدر به گفتگو نشست و بعد از رفتن به مكه معظمه به ايران بازگشت . پس از مدتي ساواك ايشان را بعنوان اقدامات ضد امنيتي دستگير و پس از چند روز بازداشت ، به شهر بابك تبعيد نمود .
وجود ايشان در اين شهر باعث شورش و قيام شد . پس از آزادي به نهاوند آمد و با استقبال عظيم مردم شهر و روستا روبرو شد كه در تاريخ آنزمان بي نظير بوده است ، 200 كيلومتر اتوبوس ، ماشين و موتور سوار و پياده به استقبال آمده و زنجيروار حركت مي كردند و گاو و گوسفندها در جلو ايشان قرباني مي كردند و ورود ايشان باعث انقلابي عظيم در اين شهر و حتي شهرهاي اطراف شد .
پس از چندي مجدداً دستگير و به زندان همدان منتقل و مدتي بعد او را به زندان سنندج منتقل نمودند . او قبل از انقلاب نمايندگي امام را در نهاوند به عهده داشت و در سال 1357 ايشان با جمعي از نهاونديهاي متعهد جهت استقبال از ورود امام خميني به تهران رفتند ، ولي بختيار از ورود امام جلوگيري و فرودگاهها را بست و ايشان همراه ديگر روحانيون در دانشگاه تهران متحصن شدند .
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران ايشان بعنوان امام جمعه نهاوند از طرف امام منصوب شدند و همچنين حاكم شرع استان همدان را پذيرفته و سرپرستي كميته انقلاب اسلامي را بعهده گرفته و در تداوم انقلاب اسلامي در خدمت اسلام و مسلمين اشتغال داشتند و همچنين سرپرستي اكثر نهادهاي انقلابي نهاوند را به عهده داشتند .
فعاليتهاي ايشان در نهاوند چشمگير است ، ساختن حمام و مدرسه در روستاها و بيل زدن جهت آب رساني در روستا و ساختن 50 واحد ساختماني جهت مستمندان و فقرا از كارهاي ايشان است .
حجت الاسلام حيدري با حس مسئوليت كانديد مجلس شوراي اسلامي شد و با اكثريت قاطع آراء انتخاب شد و به مجلس راه يافت تا در خط سرخ شهادت گام بردارد . از ايشان آثار ، نوشته ها و اشعار و حواشي چاپ شدة بسياري بر جاي مانده است .
سرانجام اين خورشيد تابان در شامگاه خونين 7 تير 1360 همراه شهيد مظلوم آيت الله بهشتي و يارانش در انفجار بمب در سالن دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي غروب كرد و با خون خود جمهوري اسلامي را آبياري نمود .پيكر مطهرش به نهاوند برده شد و در كنار قبر پدرش در حسينية جوانان به خاك سپرده شد .


شنبه 25 دی 1389  1:19 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:زندگی نامه شهدای شاخص

عنوان : شهيد عباس حيدري

تاريخ

 :

 1389/04/08

<>

نماينده مردم بوشهر
شهيد عباس حيدري در 25 مرداد ماه 1323 در يكي از روستاهاي شيراز بنام جواديه ( كوشك بي بي چه سابق ) در يك خانواده مستضعف بدنيا آمد . دوران تحصيلات ابتدايي را در همان روستا گذراند و سيكل اول متوسطه را در يكي از مدارس قصرالدشت كه در شش كيلومتري شيراز قرار دارد ، به پايان رساند و بالاخره مدرك ديپلم را در سال 42 در دبيرستان ابوذر شيراز اخذ نمود . در سال 46 بعنوان تكنسين مخابرات در وزارت پست وتلگراف ، قسمت ماكرويو شروع بكار كرد .
شهيد حيدري پس از شروع انقلاب در سال 42 به رهبري امام خميني با آشنائي به خط حركت امام به تحقيق در زمينه هاي ايدئولوژيك روي آورد . او معتقد بود كه براي شروع به آگاهي دادن مردم بايستي از جوانان روستائي شروع نمود ، چون اين جوانان زمينة پذيرش افكار سالم را بيشتر دارند و اكثراً صادقند .
او مبارزه اش را در همان روستائي كه در آن متولد شده بود ، آغاز كرد . پس از مطالعه در آثار معلم شهيد شريعتي سعي نمود جوانان روستائي را به مكتب اين متفكر بزرگ آشنا كند . پس از چندي بوسيلة ساواك مورد تعقيب قرار گرفته و از آن پس مبارزه اش شكل مخفيانه بخود گرفت . در سال 56 براي جلوگيري از مبارزاتش او را به بوشهر منتقل ساختند و وي بلافاصله فعاليتش را در آنجا ادامه داد . با تشكيل هسته هاي مقاومت و مطالعاتي ، در پيشبرد انقلاب اسلامي تلاش زيادي نمود . رشته تخصصي وي مخابرات بود . در دوران اوج انقلاب نقش مهمي در جهت مخابره پيامهاي امام به شهرهاي ايران و به خصوص قم ايفا نمود .
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و هنگام انتخابات مردم بوشهر با شناختي كه از وي داشتند او را به نمايندگي در مجلس شوراي اسلامي برگزيدند و از آن پس با اعتقاد و علاقه كامل به خط امام ، مبارزه اش در شكل و مرحلة جديد در سنگري جديد ادامه يافت . تا اينكه در اثر انفجار بمب در دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي اين ميعادگاه پيروان خط امام در 7 تير ماه 1360 ، بدست ايادي استكبار جهاني به سركردگي آمريكاي جنايتكار به شهادت رسيد و به آرزوي ديرينه اش دست يافت.


شنبه 25 دی 1389  1:20 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها