پاسخ به:مشاعره فجر آفرینان
به ترکش اینک فریادشان به گونه تیر
به سینه ایدر امیدشان چنان تندر
به تندخیزی چون گردباد در هامون
به سخت کوشی چون رودباد در گردر
رمز پیروزی ما رهبری چون خمینی بود
مردی از تبار نور پیرومکتب حسینی بود
دیدم که باید رعد باشم غرنده و پر شور و غوغا
آنوقت در شعرم بگویم تکبیرها، فریادها را
از خون جوانان وطن لاله دمیده از ماتم سرو قدشان، سروها خمیده در سایه گل بلبل از این غصه خزیده گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
همه سراپا فریاد و غرش و غلیان
ز موج و توفان توفنده تر ز پا تا سر
ره نیابد چو سستی به عزم تو میهراسد ستمگر ز عزم تو
و این بند بندگی، و این بار فقر و جهل به سرتاسر جهان، به هر صورتی که هست نگون و گسسته باد، نـگون و گسسته باد *
در فراق تو شـده خاک عـزا بر سر ما
لیک بعد از تو شده خامنه ای رهبر ما
این توئی، این توئی پاسدار حق خصم اهریمنان، دوستدار حق
قلب رهبر پر ز درد و ناله بود صبر تنها راه حل و چاره بود
رهبر فرزانه ما پیر شد قلب او با درد و غم درگیر شد
در زمستان بهاران آمد آدم از قعر دوران آمد
بوی نسل شقايق پيچيد بوي عطر شهيدان آمد
در نگاهش جلوه گل بود و با غوغای عشق
در چن هر گوشهای را صد هزار آورده بود
در ظلام شب خروش بامها
لرزه میافکند بر اندامها!
نغمهی «الله اکبر» میربود
خواب نوشین از سر خودکامها
از خون لاله های وطن زنده ام هنوز سروم که در هجوم خزان ایستاده ام
آتشفشان خشم و خروش و حماسه ام توفنده، زنده، در فوران، ایستاده ام