پاسخ به:مشاعره فجر آفرینان
شب طی شد و روز روشن از راه رسید خورشید امید شرق، از غرب دمید عیسای زمان، راز زمین، «روح خدا» در کالبد مرده، دمی تازه دمید
دلی مانده صد زخم خنجر در او
دلی کین خون برادر در او
دلی در عزای عزیزان به درد
ندانی که نامرد با ما چه کرد
گرفتند و بردند و آویختند
چه خونها که در صبحدم ریختند
در ظلام شب خروش بامها
لرزه میافکند بر اندامها!
نغمهی «الله اکبر» میربود
خواب نوشین از سر خودکامها
او فرستاد تا نماید رهبری سرنگون سازد رژیم پهلوی
یاد باد آن دل تپیدنهای مشتاقان یار و آن عجب نقشی که آن زیبا نگار آورده بود
در مزا رآباد شـهر نیستی / اسـتخوان زندگی پوسـیده بود
مرگ وحشت با دهان اسـلحه / اسکلت ها را دهان بوسـیده بود
اصفهان نگین فیروزه ای جهان
در رهت به انتظار صف به صف نشسته اند
کاروانی از شهید،کاروانی از بهار
روز هجــــــــــــــران و غم هجرت یار آخر شد
زدم این فال و گذشـــــــــت اختر و کار آخر شد
دلی مانده صد زخم خنجر در او دلی کین خون برادر در او
دلی در عزای عزیزان به درد ندانی که نامرد با ما چه کرد.
بوی "نسل" شقایق پیچید بوی عطر شهیدان آمد
دراوج بی عدالتی و جور آن زمان مردی زجنس عدل و عدالت ظهور کرد
در عالم مایه ی سرفرازی شهادت است پیش ما، مرگ در راه ایمان سعادت است
تاریکی شب رفت نوردرخشان رسید کافرفرعون رفت موسی عمران رسید
در دل تار شب ای شهیدان دست قهار خلق خدایید
از تبار حسین شهیدید از دیار عروج و خدایید