پاسخ به:مشاعره فجر آفرینان
راه پیمایی، تجمع، اعتصاب هرکجا حرف از وقوع انقلاب
کوی و برزن، شهر و آبادی همه جمله آماده بدون واهمه
هـمـه آمــاده رزم بی هراس از غم نان نقش بست روی زمین خون هر پیر و جوان
نوبت ظفر این زمان رسید به کوری دیده دشمنان
شکسته شد سر اهریمنان صبح پیروزی مبارک باد
اصفهان نگین فیروزه ای جهان
درون هر ورق سبز بنگری، بینی جمال یوسف مصری در این تراز آمد چراغ لاله فروزان شد از دم عیسی شمیم یاد عزیزانِ پاکباز آمد
در ظلمت شب، با سرود هاتف عشق در موج موج هر صدا ،خورشید گل کرد
دیگر هراسی از هجوم شب نداریم در آسمان جان ما،خورشید گل کرد
ديدم كه بايد دشت باشم دشتي پُر از لاله، شقايق
تا از شهادتها بگويم از قلبهاي گرم و عاشق
قسم به اسم آزادی به لحظهای که جان دادی به قلبِ از هم پاشیده شهید در خون غلتیده که راه ما باشد آن راه تو، ای شهید که راه ما باشد آن راه تو، ای شهید
دیـو در تاریکی آن سـالـها / از تن آلاله ها ، جان می گـرفت
خون سرخ شاهدان نوشیده بود / عنجه هاشان را به دندان می گرفت
تو پیک خلوت روحانیان و سینهسوزانی مسلمان مسلح با سلاح شوق و ایمانی تو شمشیر خدا بر قلب کفار گران جانی غریو لاتخف سر ده، غریو لاتخف سر ده به گلبانگ مسلمانی به گلبانگ مسلمانی
یاد باد آن دل تپیدنهای مشتاقان یار و آن عجب نقشی که آن زیبا نگار آورده بود
در چنین ظلمت شب ایران زمین ناگهان، نـوری درخشـیدن گرفت
روح روح ا… ، جان در تن دمید ابر رحمـت نـیز باریدن گـرفت
تیغ، باید خون فشاند کار با دشمن سرآید من مُرَم نامم بماند، او مُرَد کامم برآید زندگانی نیست دشمن را به مُلک خویش دیدن باید از تن جان من یا از وطن دشمن برآید شاعر: ابوالقاسم لاهوتی
الا معمار و طراح حرم برخیز چراغ جاودان سوز حرم برخیز تو ای روح شجاعت نفس آزادی عزادار شهیدان حرم برخیز