پاسخ به:مشاعره فجر آفرینان
یاد باد آن دل تپیدنهای مشتاقان یار و آن عجب نقشی که آن زیبا نگار آورده بود
در دشت شب، بی روشنای کورسوئی هنگام طوفان بلا ،خورشید گل کرد
از پشت دیوار افق ،آرام آرام… بر پهنه ارض و سما،خورشید گل کرد
در مغرب شط فرات و دجله، ا ین بار با پیک پیغام شما،خورشید گل کرد
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست
در ظلمت شب، با سرود هاتف عشق در موج موج هر صدا ،خورشید گل کرد
دیگر هراسی از هجوم شب نداریم در آسمان جان ما،خورشید گل کرد
در دل بهمن سرد تاریخ لاله سر زد، ز خون شهیدان
لالهها قامت سرخ عشقند سرنوشت تو با خون نوشتند
دیدم كه باید رعد باشم
غرنده و پُر شور و غوغا
آنوقت در شعرم بگویم
تكبیرها، فریادها را
این ملت قهرمان و آگاه و رشید ثابت قدم است و قاطع و سنگین است
تیر بود و خون بود و ناله بود قتلگاه پایتخت در ژاله بود
لاله ها پرپر به دشت خون بود جوی خون جاری ز هر میدون بود
دیدم که باید دشت باشم
دشتی پُر از لاله، شقایق
تا از شهادت ها بگویم
از قلب های گرم و عاشق
اصفهان نگین فیروزه ای جهان
قسم به اسم آزادی. به لحظه ای که جان دادی به قلب از هم پاشیده. شهیده در خون قلتیده
هنوز دولت بیدار بخت ما سوگند که بود تیره تر آن روزگار از شب تار هنوز هست به خاطر در این بلند بهشت که دست دیو زخون فرشته بود نگار
رهبر نهضت آزادگانست آیتالله خمینی / انقلابیترین مرد جهانست آیتالله خمینی
یاد آن روزی که بهمن گل به بار آورده بود و آن زمستانی که با خود نوبهار آورده بود
در نخاع بادها، ترکش فراوان دیده ام
گردش تابوت ها را در خیابان دیده ام
مهر روشن بر سیاهی چیره شد
چشم خفاش از فروغش خیره شد
فجر رحمت،فجر دولت،فجر نور
فجر آزادی ز بند ظلم و نور