0

چلچراغ چهل سالگی انقلاب

 
emamedavazdah
emamedavazdah
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 6316
محل سکونت : بوشهر

پاسخ به:چلچراغ چهل سالگی انقلاب

با سلام و ادب

من هم میخوام نام عملیات و رمز اونها رو بزنم .

 

 او خواهد آمد چه ما آماده باشیم چه نباشیم ، پس طوری باشیم که وقتی آمد شرمنده نشویم  
اللهم عجل لولیک الفرج
سه شنبه 16 بهمن 1397  8:01 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:چلچراغ چهل سالگی انقلاب /شهدای شاخص شهرستان اصفهان

شهید جلال افشار

در سال ۱۳۵۳ به مدرسه حقانی قم رفت و از محضر آیت ‌الله بهاءالدینی بهره جست. از آن روز به بعد جلال مدام در حال تبلیغ دین بود. در اجتماع مردم قم در تاریخ ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ شجاعانه ایستاد و درخشید با پیروزی و شکوفایی انقلاب جزء عناصر اولیه‌ی کمیته‌ی دفاع شهری حرکت های مردمی اصفهان را سازماندهی کرد. قبل از آن نیز در جریان تحصن تاریخی مردم در منزل آیت ‌الله خادمی در مورد اعتصاب غذای زندانیان سیاسی نقش بسزایی ایفاء کرده بود.

جلال آن روز‌ها‌ هم در خانه تدریس اخلاق داشت و هم مصاحبه و پذیرش نیروی جدید با او بود. در مرکز آموزش ۱۵ خرداد نیز اخلاق تدریس می ‌کرد. همیشه در جلسات سپاه و مراکز فرهنگی آموزشی که هدفشان هدایت نسل جوان بود و پایگاه ۱۵ خرداد شرکت داشت. برای مدتی هم به سیستان و بلوچستان رفت تا با اشرار مبارزه کند. بعد از آن نیز به جبهه رفت آخرین بار او را در لباس سبز سپاه پاسداران بدرقه کردیم.

بیست و سوم ماه مبارک رمضان پرستوی آشیانه‌ام هنگام اذان ظهر در حالی که نام مبارک رسول ‌الله (ص) را بر لب داشت پر کشید -دوستانش گفتند- در روز بیست و چهارم تیرماه سال ۱۳۶۰ (عملیات رمضان) از ناحیه‌ی پهلو مجروح شد و چند دقیقه بعد آسمانی گشت.

 download (13)

 

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

سه شنبه 16 بهمن 1397  8:02 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:چلچراغ چهل سالگی انقلاب / شهدای شاخص شهرستان اصفهان

شهید محمد رضا تورجی زاده

در سال چهل و سه در شهر شهیدان اصفهان به دنیا آمد . در همان دوران کودکی عشق و ارادت به خاندان نبوت و امامت داشته و با شور وصف ناپذیر در مجالس عزا داری شرکت می نمود . در کودکی بسیار با وقار نظیف و تمیز بوده به گونه ای که در میان همگنان ممتاز بود.

ایشان دوران تحصیل را همراه با کار و همیاری در مغازه پدر آغاز نمود . پدرش به دلیل علایق مذهبی برای دوره ی راهنمایی به مدرسه ی مذهبی احمدیه ثبت نام نمود .

در سال شصت و یک به جبهه عزیمت نمود و در تیپ نجف اشرف به خدمت مشغول شد . و در عملایات های محرم والفجر ها و کربلا ها شرکت نمودند .پس از عزیمت به جبهه در جمع رزمندگان به مداحی و نوحه سرایی پرداخت و بسیاری از رزمندگان جذب نوای گرم و دلنشین او می شدند و در وصیت نامه های خود تقاضا داشتند در مراسم هفته ی آن ها ایشان دعای کمیل را بخوانند . این علاقه و تقاضا های رزمندگان بود که باعث شد ایشان هیئت گردان یازهرا را تاسیس کنند که هر دوشنبه در جبهه در محل گردان و در هنگام مرخصی در اصفهان برگذار می شد . که این هیئت بعد ها به هیئت محبان حضرت زهرا و هیئت رزمندگان اسلام شهر اصفهان تغییر نام داد.

شهید به حضرت زهرا سلام الله علیه علاقه ی وافری داشتند و در غالب مداحی هایشان از مصائب ایشان می خواندند . همچنین ایشان وصیت نمودند که بروی سنگ قبر ایشان بنویسند : یا زهرا

سر انجام این مجاهد خستگی ناپذیر در پنجم اردیبهشت سال شصت و شش در ارتفاعات شهر بانه در استان کردستان در ساعت هفت و سی دقیقه صبح حین فرماندهی گردان یا زهرا در سنگر فرماندهی به شهادت رسیدند . جراهتی که موجب شهادت ایشان شد همچون حضرت زهرا بود : جراحاتی بر پهلو و بازو و ترکش ها یی مانند تازیانه بر کمر ایشان

download (14)

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

سه شنبه 16 بهمن 1397  8:02 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:چلچراغ چهل سالگی انقلاب / شهدای شاخص شهرستان اصفهان

شهید مصطفی ردانی پور

در سال ۱۳۳۷ ه ـ ش در یکی از خانه‌های قدیمی منطقه‌ی مستضعف‌نشین (پشت مسجد امام) شهر اصفهان متولد شد. پدرش از راه کارگری و مادرش از طریق قالی‌بافی مخارج زندگی خود را تأمین و آبرومندانه زندگی می‌کردند و از عشق و محبت سرشاری نسبت به ائمه‌ی اطهار (ع) و حضرت زهرا (ع) برخوردار بودند، تا آنجا که با همان درآمد ناچیز جلسات روضه‌خوانی ماهانه در منزلشان برگزار می‌شد. سخت‌کوشی و تلاش، با زندگی مصطفی عجین شده بود، به طوری که در شش سالگی )قبل از آنکه به مدرسه راه یابد) به مغازه‌ی کفاشی می‌رفت و در ایام تحصیل نیز نیمی از روز را به کار مشغول بود.

او که از بیت صالحی برخاسته بود و به لحاظ مذهبی، خانواده‌ای مقید و متدین داشت، تحصیل در هنرستان را به دلیل جو طاغوتی و فاسد آن زمان تحمل نکرد و از محیط آن کناره گرفت و با مشورت یکی از علما به تحصیل علوم دینی پرداخت.

با شروع جنگ تحمیلی، شهید ردانی‌پور به همراه عده‌ای از همرزمان خود از کردستان وارد جنوب شد و با نیروهای اعزامی از اصفهان (سپاه منطقه‌ی ۲) که در نزدیکی آبادان «جبهه‌ی دارخوین» مستقر بودند، شروع به فعالیت کرد. ایشان » معروف بود، علیه دشمن بعثی به مبارزه*با رزمندگان اسلام در خطی که به «خط شیر پرداخت و از مهمترین علل شش ماه مقاومت مستمر نیروها در این خط، وجود این روحانی عزیز و دلسوز بود که به آنها روحیه می‌داد، سخنرانی می‌کرد و یا مراسم دعا برگزار می‌نمود.

ایشان با تجربه‌ای که از کار در جبهه‌های کردستان داشت، سلاح بر دوش، به تبلیغ و تقویت روحی رزمندگان می‌پرداخت و با برگزاری جلسات دعا و مجالس وعظ و ارشاد، نقش مؤثری در افزایش سطح آگاهی و رشد معنوی رزمندگان ایفا می‌نمود و در واقع وی را می‌توان یکی از منادیان به حق و توجه به حالات معنوی در جبهه‌ها نامید.

نحوه‌ی شهادت

دو هفته پس از ازدواج، صدق و تلاش این روحانی عارف و فرمانده‌ی شجاع در عملیات والفجر ۲ به نقطه‌ی اوج رسید و عاشقانه ردای شهادت پوشید و به وصال محبوب نایل شد. بدین‌سان در تاریخ ۱۵/۵/۶۲ بر پرونده‌ی افتخار‌آفرین دنیوی یکی دیگر از سربازان سلحشور سپاه امام زمان (عج)، با شکوهی هر چه تمام‌تر، مهر تأیید نهاده شد و جسم پاکش در منطقه‌ی حاج عمران مظلومانه بر زمین ماند و روح باعظمتش به معراج پرکشید؛ گرچه تا این تاریخ نیز ایشان در زمره‌ی شهدای مفقود‌الجسد است. وی که بارها در جبهه‌های نبرد مجروح گردیده بود و اغلب تا سرحد شهادت نیز پیش رفته بود، در حقیقت شهید زنده‌ای بود که همواره به دنبال شهادت، عاشقانه تلاش می‌کرد. این جمله از اولین وصیت‌نامه‌اش برای شاگردان و رهروانش به یادگار ماند: «عمامه‌ی من کفن من است.»

download (10)

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

سه شنبه 16 بهمن 1397  8:03 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:چلچراغ چهل سالگی انقلاب . شهدای شاخص شهرستان اصفهان

شهید حسین خرازی

سال ۱۳۳۶ ه.ش در یکی از محله‌های مستضعف‌نشین شهر شهیدپرور اصفهان بنام کوی کلم، در خانواده‌ای آگاه، متقی و با ایمان فرزندی متولد شد که او را حسین نامیدند.

از همان آغاز، کودکی باهوش و مودب بود. در دوران کودکی به دلیل مداومت پدر بر حضور در نماز جماعت و مراسم دینی، او نیز به این مجالس راه پیدا کرد.

از آنجا که والدین او برای تربیت فرزندان اهتمام زیادی داشتند، او را به دبستانی فرستادند که معلمانش افرادی متعهد، پایبند و مراقب امور دینی و اخلاقی بچه‌ها بودند. علاوه بر آن، اکثر اوقات پس از خاتمه تکالیف مدرسه، به همراه پدر به مسجد محله ؛می‌رفت و به خاطر صدای صاف و پرطنینی که داشت، اذان‌گو و مکبر مسجد شد.

شهید خرازی با شروع جنگ تحمیلی بنا به تقاضای همرزمان خود، پس از یک‌سال خدمت صادقانه در کردستان راهی منطقه جنوب شد و به سمت فرمانده اولین خط دفاعی که مقابل عراقیها در جاده آبادان-اهواز در منطقه دار خوین تشکیل شده بود و بعداً در میان رزمندگان اسلام، به «خط شیر» معروف شد؛ منصوب گشت.

خطی که نه ماه در برابر مزدوران عراقی دفاع جانانه‌ای را انجام داد و دلاورانی قدرتمند را تربیت کرد. این در حالی بود که رزمندگان از نظر تجهیزات جنگی و امکانات تدارکاتی شدیداً در مضیقه بودند، اما اخلاص و روح ایمان بچه‌های رزمنده، نه تنها باعث غلبه سختیها و مشکلات بر آنها نشد بلکه هر لحظه آماده شرکت در عملیات و جانفشانی بودند.

در عملیات شکست حصر آبادان، فرماندهی جبهه دارخوین را به عهده داشت و دو پل حفار و مارد را که عراقیها با نصب آن دو پل بر روی رود کارون، آبادان را محاصره کرده بودند، به تصرف درآورد.

او با آنکه یک دست بیشتر نداشت ولی با جنب و جوش و تلاش فوق‌العاده‌اش هیچ‌گاه احساس کمبود نمی ‌کرد و برای تامین و تدارک نیروهای رزمنده در خط مقدم جبهه، تلاش فراوانی می‌نمود.

در بسیاری از عملیاتها حاج حسین مجروح شد. اما برای جلوگیری از تضعیف روحیه همرزمانش حاضر نمی ‌شد پشت جبهه انتقال یابد.

در عملیات کربلای ۵، زمانی که در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شده بود، خود پیگیر جدی این کار شد، که در همان حال خمپاره‌ای در نزدیکی‌اش منفجر شد و روح عاشورایی او به ملکوت اعلی پرواز کرد و این سردار بزرگ در روز هشتم اسفندماه ۱۳۶۵ در جوار قرب الهی ماوا گزید

download (8)

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

سه شنبه 16 بهمن 1397  8:03 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:چلچراغ چهل سالگی انقلاب / شهدای شاخص شهرستان اصفهان

شهید حاج علی قوچانی

درروز اول تیرماه ۱۳۴۲در شهر اراک دیده به جهان گشود.وی  در کودکی به همراه پدر و مادرش از اراک به اصفهان آمد، شرایط معیشتی ایجاب می کردکه درمحل های مختلفی زندگی کنند. از همان کودکی باکاستی ها وسختی ها انس گرفت وسازندگی او از همین دوران آغازشد. ازهمان کودکی حالاتی کنجکاوانه داشت. بسیار جسور و چالاک و فعال بود.

در دوران انقلاب با اینکه سن چندانی نداشت به اندازه توان خود در رویداد های انقلاب شرکت و فعالیت کرد.هنوز در اوان جوانی بود که بعد از انقلاب،روستاهای سمیرم و بوئین میاندشت را زیرپاگذاشت ودر خدمت انقلاب، به کمک محرومان و مستضعفان آنجاشتافت. با شروع درگیریهای کردستان با سن کم و جثه کوچک، به هرنحو ممکن، خود را به آنجا رساند. در کردستان شاهد درگیریها و خیانتهای مدعیان طرفداری از خلق یعنی دمکراتها و چپ گراها بود و در آنجا کم کم چهره خود را نشان داد.سالها شرکت فعالانه و مستمر او در جبهه های خون و آتش و درگیری با گروههای محارب و منافق در جنوب وغرب از او فرمانده ای ساخته بود شجاع، صبور و رازدار. زاهد شب بود و شیر روز. بارها تا مرزشهادت پیش رفت. در سال ۱۳۶۳ به مکه معظمه مشرف شد وپس از چندی ازدواج کرد.

او به عنوان فرماندهی مدیر ولایق، هدایت بخشی از نیروها را در حمله به فاو،بعهده داشت. در منطقه استراتژیکی کارخانه نمک از خود رشادتهای فراوان نشان داد و سرانجام پس از شش سال رشادت و جانبازی، در سن ۲۲ سالگی، در یک عروج آسمانی، تماشاگر راز شد و روح و جسم خود را نثار دوست کرد.

download (9)

 

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

سه شنبه 16 بهمن 1397  8:04 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:چلچراغ چهل سالگی انقلاب / شهدای شاخص شهرستان اصفهان

شهید علیرضا کریمی

متولد ۲۲ شهریور سال ۱۳۴۵ مقارن با ایام ماه مبارک رمضان در محله سیچان اصفهان بدنیا آمد.

بدلیل بیماری شدیدی که داشت پزشکان معتقد بودند که زیاد زنده نمی ماند. به طوری که در ۴ سالگی کبد وی از بین رفته و دیگر امیدی به زنده ماندنش نبود. روزی سیدی سبزپوش به مغازه پدرش مراجعه کرده و بی مقدمه می گوید کار خوبی کردی که علیرضا را نذر آقا ابالفضل(ع) کردی. همین امروز سفره آقا ابالفضل (ع) را پهن کن و به مردم غذا بده، ۳ مجلس روضه برای حضرت در حرمش نذر کرده ای که من انجام می دهم. سپس اسکناسی را جهت برکت کاسبی به پدر می دهد. آن روز بچه به طرز معجزه آسایی شفا می یابد به طوری که سال ها بعد قهرمان ورزش های رزمی می شود.

 

در عملیات محرم در اثر اصابت گلوله خمپاره سر و دست و پای او مجروح می شود. بعد از پایان دوران مجروحیت به جبهه باز می گردد. فرمانده گردان امیرالمؤمنین(ع) به خاطر شجاعت و مدیریتی که علیرضا از خود نشان داده بود، مسئولیت دسته دوم از گروهان ابالفضل(ع) را به او می دهد. در آخرین دیدار با خانواده اش به مادر می گوید ما مسافر کربلائیم راه کربلا که باز شد بر می گردیم. در پایان آخرین نامه ای که فرستاد نوشته بود به امید دیدار در کربلا.

در عملیات والفجر ۱ هر دو پای علیرضا مورد هدف تیرهای عراقی قرار می گیرد و در جواب فرمانده اش که می خواهد او را به عقب بیاورد می گوید، شما فرمانده ای برو بچه ها منتظرت هستند. علیرضا در حالیکه روی زمین افتاده و به سختی می خواست خودش را به سمت تپه ها بکشاند، ناگهان یکی از تانک های عراقی به سرعت به سمت وی رفته و از روی پاهایش رد می شود. در اینجا فقط ۱۶ ساله بود. ۱۶ سال بعد درست همان روزی که اولین کاروان به صورت رسمی عازم کربلا می شود پیکرش را در منطقه فکه شمالی پیدا کرده و شب تاسوعای حسینی به وطن باز می گردانند.

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

سه شنبه 16 بهمن 1397  8:04 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:چلچراغ چهل سالگی انقلاب / شهدای شاخص شهرستان اصفهان

شهید ابراهیم نصر آزادانی

نام پدر : محمود

تاریخ تولد : ۲۳/۱/۱۳۳۸

محل تولد : اصفهان- ماربین-محله آزادان و لادان

تاریخ شهادت : ۲/۳/۱۳۶۱

نحوه شهادت : اصابت گلوله به پشت گردن

محل شهادت : خرمشهر

محل دفن : گلستان شهدای استان اصفهان

عملیات : بیت المقدس

آخرین مسئولیت : جانشین فرمانده گردان امام سجاد(علیه السلام) لشکر۱۴ امام حسین(علیه السلام)

مختصری از زندگی نامه شهید :

از آغاز نوجوانی به علت تنگنای اقتصادی مجبور شد که برای امرار معاش خود و خانواده اش همزمان با تحصیل به اشتغال در یک کارگاه چوب‌بُری بپردازد در سن ۱۵ سالگی در رشته ورزشهای رزمی (جودو) شروع به فعالیت نمود و یکی از ممتازترین ورزشکاران این رشته شد در سال ۱۳۵۶ به خدمت سربازی رفت و چند ماهی از خدمتش نگذشته بود که به دنبال فرمان حضرت امام از سربازی فرار کرده و پس از پیروزی انقلاب در کمیته دفاع شهری مشغول خدمت شد و با شروع درگیری در کردستان عازم آن دیار گردید و پس از بازگشت در واحد آموزش سپاه مشغول آموزش و آماده سازی نیروهای سپاه شد و همزمان با فعالیتش در سپاه مسئولیت هیئت ورزشهای رزمی استان اصفهان را نیز به عهده گرفت و به همراه شهید محمد منتظری عازم جنوب لبنان شد و مدتی در آنجا ماند و با شروع جنگ به جبهه‌‌های جنگ شتافت و سرانجام در مرحله سوم عملیات فتح خرمشهر به عنوان یکی از مسئولین فعال عملیات شرکت داشت و به فیض عظیم شهادت نائل آمد.

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

سه شنبه 16 بهمن 1397  8:05 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:چلچراغ چهل سالگی انقلاب / شهدای شاخص شهرستان اصفهان

شهید  رضا مجیدی

نام پدر : تقی

تاریخ تولد : ۴/۷/۱۳۳۸

محل تولد : اصفهان

تاریخ شهادت : ۲۲/۱۲/۱۳۶۱

نحوه شهادت : اصابت ترکش به ریه و قلب

محل شهادت : شلمچه

محل دفن : گلستان شهدای اصفهان

عملیات : بیت المقدس

آخرین مسئولیت : جانشین فرمانده لشکر ۳۰ زرهی سپاه

 

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

سه شنبه 16 بهمن 1397  8:05 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:چلچراغ چهل سالگی انقلاب / شهدای شاخص شهرستان اصفهان

شهید حجت الاسلام علی اکبر اژه ای

شهید حجت الاسلام علی اکبر اژه ای

( برای دریافت پوستر در ابعاد و کیفیت اصلی کلیک کنید )

شهید حجت الاسلام علی اکبر اژه ای

عضو دفتر شورای حزب‌ جمهوری اسلامی

زندگی نامه:

شهید «علی‌اکبر اژه‌ای»  متولد سال 1331 و فرزند عالم بزرگ آیت الله میرزا علی محمد اژه ای و یکی از شاگردان شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی است. عضو دفتر شورای حزب‌ جمهوری اسلامی دفتر اصفهان، روحانی متفکری بود که تفکر در دین، اندیشه و فطرت انسانی را در کنار مبارزه برای رسیدن به هدف ضروری می‌دانست. او بعد از انقلاب به روشنگری علیه چهره‌های لیبرالی، فدایی، توده‌ای پرداخت و با برگزاری جلساتی در مسجد امام علی(ع)، پرده از ماهیت نفاق برداشت.او به همراه دیگر یاران امام  خمینی(ره) در فاجعه هفتم تیر ماه سال 60 به فیض شهادت نائل گشت.

 

هفتم مرداد سال 1331 سومین پسر خانواده آیت الله‌علی‌محمد اژه‌ای به دنیا آمد. نسل دوازدهم شان می‌رسید به آخوند ملاعلی‌اکبر اژه‌ای، صاحب کتاب زبده المعارف. عمو جلال اذان و اقامه را توی گوشش خواند و اسمش را گذاشت: «آخوند ملا علی اکبر اژه‌ای» از همان شش، هفت سالگی می‌رفت نماز جماعت مسجد محل. مسجد سراج‌الملک. نمازش را پشت سر جد مادری حاج آقا کمال فقیه، آقا شیخ‌عبدالحسین می‌خواند. تقیدش به نماز اول وقت و نماز جماعت در کودکی، باعث شد تا در بزرگسالی دوستان زیادی پیدا کند.13، 14 ساله بود. روی کاغذ کوچک «مرگ برشاه» می‌نوشت و کپی می‌گرفت. صبح زود می‌رفت لای در خانه‌ها و مغازه‌ها می‌گذاشت. بعد هم می‌رفت مدرسه. دبستان و دبیرستان را در مدرسه‌ گلبهار گذراند. مدیر، ناظم و معلم‌های متدین و خوبی داشت. در همه این سال‌ها همیشه شاگرد اول بود. از کلاس سوم، چهارم دبستان تا سال آخر دبیرستان، هم درس می‌خواند هم درس می‌داد.شده بود معلم خصوصی. عصرها توی مدرسه یا توی خانه به شاگردهای ضعیف‌تر درس می‌داد. مجانی.

 

کانون علمی تربیتی جهان اسلام سال 46 افتتاح شد. حضور در جمع  استادان دانشگاه، دانشجویان و علمای دینی تجربه گرانبهایی بود. شهر اصفهان اولین بار بود که چنین مرکزی به خود می‌دید آن هم در خیابان آمادگاه در مجاورت چهارباغ. تمام جزوات موسسه در راه حق را می‌خواند. در مسابقاتش هم شرکت می‌کرد. علی‌اکبر پای ثابت کلاس‌های کانون جهان اسلام بود. لوح یادبوی هم از آیت الله بهبهانی گرفت. به مباحث اصول و اعتقادات تسلط  داشت. کمتر کتابی به فارسی بود که نخوانده باشد. بیشتر دنبال این بود که بتواند پاسخ شبهات را بدهد.  کتاب آرامش در بیکرانگی را هم در پاسخ شبهات به خداشناسی نوشت. نوشته‌های علمی جالب توجهی داشت. کتاب بررسی سیر تحول اندیشه را از نگاه جامعه‌شناسی تالیف کرد. قرار بود پنج جلدی باشد، اما تنها یک جلدش چاپ شد. نوبت به بقیه نرسید. تیراژ کتاب‌هایش گاهی به پنجاه هزار می‌رسید.

 

فعالیت کانون با انتقال به خیابان اردیبهشت بیشتر شد. نشریه «فرصت در غروب »هم یکی از این فعالیت‌ها بود که برای خانم‌ها چاپ می‌شد. چند تا از مطالبش را خانم‌ها می‌نوشتند و چند تایی هم آقایان با نام مستعار. در فضای آن روز فرصت خوبی برایخانم‌های مسلمان فراهم شده بود. آقا جواد که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفت کار چاپ این نشریه و کتاب‌ها واگذار شد به اکبر.دو سه تا از شماره‌ها را اکبر چاپ کرد و کار به توقیف کشید.

 

تقوا از نظر اسلام، صبر از دیدگاه قرآن، توکل و ... فهرستی از مفاهیم اسلامی تهیه کرده بود. چندتایی هم چاپ شد. کتاب‌های کوچکی بودند.  برای انتقال مفاهیم از اصول برجسته و تاثیرگذار روانشناسی استفاده می‌کرد. فعالیت‌های اصلی سیاسی مذهبی‌اش را قبل از ورود به دانشگاه با کانون تربیتی جهان اسلام آغاز کرد.  پس از شهادت مجید شریف واقفی و کودتای مارکسیست‌ها با گروه مهدویون و گروه توحیدی صف ارتباط پیدا کرد. سال 49 هنوز دانشگاه اصفهان مسجد نداشت. اتاقی بهشان دادند که با تیر و تخته‌های تویش 10 نفر بیشتر جا نمی‌شدند. بچه‌ها خودشان از خانه موکت آوردند تا نماز جماعت برقرار شود. امام جماعت‌شان هم هر روز یکی بود.  علی‌اکبر سه‌شنبه‌ها و مهدی دوشنبه‌ها.

 

می‌رفتند کتابخانه دانشگاه، کیهان ورزشی می‌خواندند. در تظاهرات دانشجویی شرکت می‌کردند. در مسابقات ورزشی هم به جای هو کردن حریف، ساواکی‌ها را هو می‌کردند. ورزش دکورِ کارشان بود. پوششی برای کارهای سیاسی‌شان. در زیرزمین مسجد علی هم کلاس بوکس داشتند هم کلاس پینگ‌پونگ. فوتبال هم بازی می‌کردند. جمعه‌ها هم برنامه‌شان شرکت در مباحث قرآنی و کلاس‌های مهدویت بود. از لحاظ جسمی آماده‌شان می‌کرد، از لحاظ روحی هم. بچه‌ها هنوز کوچک بودند، قدرت درک مبارزه با شاه را نداشتند. علی‌اکبر  اما بستری فراهم کرده بود که در عمل همه مبارز شده بودند. برنامه داشتند برای تعطیلی بازار و پخش اعلامیه‌های امام.  صبح‌های  زود اعلامیه‌ها را می‌گذاشتند زیر در مغازه‌هایی که از قبل شناسایی‌شان کرده بودند. تمام اینها آموزش‌هایی داشت که توسط آقای پرورش و علی‌اکبر داده می‌شد.

 

روش کارشان برای تعطیلی بازار اصفهان که جواب داد، بازار تهران را هم تعطیل کردند. اعلامیه‌ای نوشتند که بازار تهران به خاطر اعتراض به مساله 29 بهمن تبریز در فلان روز تعطیل است. به تعداد تکثیر کردند و زیرش نوشتند «عده‌ای از بازاریان تهران» گذاشتند توی پاکت. تمبر شهری هم زدند روی آن؛ گذاشتند توی کارتن عقب پیکان و شب بردند تهران. به تهران که رسیدند هر چند تا نامه را می‌انداختند توی یک صندوق. تعدادی از نامه‌ها را هم با همدستانشان در تهران چسباندند به مغازه‌ها. بازار تعطیل شد، همان روزی که خودشان اعلام کرده بودند. حتی شب رادیو بی بی سی هم اعلام کرد بزرگترین بازار خاورمیانه تعطیل شد. بیانیه‌های مسجد علی را خودش می‌نوشت. آنقدر خوب و قوی بود که می‌شد سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی. بچه‌هایی که می‌شناختندش از روی روزنامه 100تا کپی می‌گرفتند، اما چند هزار تایی توی کشور پخش می‌شد. هم  موج ایجاد می‌کرد هم موج‌ها را از کار می‌انداخت.بیانیه هایش به کردستان هم رسیده بود. زیاد می‌رفت مسافرت. شمال، جنوب، شرق، غرب. هرجا که می‌رسید برای خانواده نامه می‌داد. حلالیت می‌طلبید. از قشنگی دریا و جنگل می‌نوشت. می‌نوشت: البته اینها پیش‌ بهشت هیچ است. شکستن خط دفاعی صهیونیست‌ها، شکست غم‌انگیز اعراب در سال 1346 و از دست رفتن کرانه باختری رود اردن، بیت المقدس، ارتفاعات جولان و صحرای سینا، حمله و پیروزی مصری‌ها در 14 مهر 1352؛ سبب شد تا جواد و علی‌اکبر به طور مشترک کتاب دومین رمضان را نوشتند. تحلیل جنگ اعراب با اسرائیل بود.

 

انقلاب که شد، دفتر تبلیغات مسجد امام علی(ع) را راه انداخت. جایی شده بود برای صدور اعلامیه‌هایی در حمایت از انقلاب . 22 تا اعلامیه چاپ کرد. معلم انشای حسین خرازی بود در دبیرستان احمدیه. همیشه موضوعات انقلابی برای انشا می‌داد. مدرسه حکیم سنایی و احمدیه از مدارس ملی بودند که شاگردان مبارزی را پرورش دادند. از همان اول خیلی روشن و واضح مخالفت خود را با بنی‌صدر اعلام کرد. اولین روزهایی که بنی‌صدر کاندیدای ریاست جمهوری شد از سابقه،عملکرد و دیدگاه بنی صدر پرسیده بود. با 12 سوال نقاط ضعفش را مشخص کرد. خط و خطوط سیاسی را می‌شناخت‌. از سی‌وسه پل تا پل فلزی را با آقای مطهری قدم می‌زدند. می‌گفت خیلی مهم است مردم بفهمند روحانی هم می‌تواند در چهارباغ قدم بزند، پارک برود، هتل برود و بستنی بخورد...  

 

آزاداندیش بود؛ بدین معنا که بر اساس اعتقاد راستینی که به عملی و عقلی بودن راه خویش می دید در برابر عقاید، مفاهیم و نظریات دیگران حالتی روشن و گویا داشت. با بررسی دقیق،علمی و مطابق اصول اساسی تفکر صحیح راه‌ها و عقاید خوب را می‌پذیرفت و از مفاهیم و نظریات منحط، خرافی، ضدعلمی و ضد تکاملی دوری می‌جست.راه را بر هر گونه تعصب جاهلانه، خرافی و غیرایده‌آل می بست.

 

در خانه‌شان همیشه باز بود. بیشتر مواقع مهمان داشتند. خیلی از جلسات توی خانه خودشان برگزار می‌شد. مارکسیست، کمونیست، مجاهدین خلق، انقلابی، بهایی. با همه‌شان جلسه بحث می‌گذاشت. معتقد بود که خلاصه شدن در چیزی که فناپذیر و نـاپــایــدار اسـت، ‌تــزلـزل شخـصیت، ‌جمــودفــکــری و عقب ماندگی ذهنی ایجاد می‌کند و انسان را از آزاد اندیشی و آزادی فکری باز می‌دارد. باید در چیزی خلاصه شد که خود محضر دادگری،‌عدل،‌علم و آزادگی است.

 

حدود 90 درصد از بچه‌هایی را که برای تحصیل به خارج از کشور خارج از کشور رفته بودند، تحت پوشش قرار می‌داد. قبل از رفتن برای‌شان جلسه می‌گذاشت و یک دوره اصول و عقاید را برای آنها تدریس می‌کرد. آموزش قرائت قرآن هم جزء برنامه‌هایش بود. علاوه بر این آموزش‌های ایدئولوژیک اطلاعات جامعی از کشور مورد نظر و ارتباط با آنها را در اختیار بچه‌ها می‌گذاشت. در آن زمان آقای شریعتی بسیار مطرح بود و علی‌اکبر راجع به شخصیت ایشان با خود شریعتی مباحثه داشت. با تمام افراد صاحب‌نظر در این رابطه گفت‌و‌گو می‌کرد.  هنوز کتاب «تشیع علوی صفوی» شریعتی به اصفهان نیامده بود آن را خریده بود و چندین هفته در جلسات راجع به آن بحث می‌کرد. به دانش‌آموزان می‌داد و پیرامون شخصیت علامه مجلسی که در این کتاب بود، در همه جا صحبت می‌کرد .انسان عصر ما تحقیر شده و آشکارا انسانیتش را از دست داده است. فلسفه‌های جبری مادی نیز بیش از هر چیز زمینه را برای مسخ انسان فراهم آورده‌اند و او را محکوم و مجبور ساختند. خلاقیت و آگاهی او را در شکل‌های گوناگون انکار کردند. می‌گفت بدترین فاجعه قرن، همین فاجعه است!

 

حلقه وصل ارتباطات بود در ایران! اطلاعات را با نامه از دکتر بهشتی در آلمان می‌گرفت و از همان طریق برای دوستانش در آمریکا می‌فرستاد. آن زمان در نامه‌ها همه‌چیز نوشته نمی‌شد. نامه‌ها را به رمز می‌نوشت.  استاد بود توی این کار.

 

می‌گفت هر موقع خواستی از دیگران عیبی بگیری، صبح به صبح برو جلو آینه ببین خودت چقدر عیب داری؟! «ویل لکل همزة لمزة»

 

انقلاب وقتی می‌تواند تداوم داشته باشد که دارای تشکیلات منظم باشد. به داشتن تشکیلات منظم و حیاتی بودن این امر معتقد بود.

 

از 21 وزیر دوره اول و دوم ریاست جمهوری 13 وزیر اصفهانی بودند. پیگیری‌ها نشان می‌داد همگی از جلسات مذهبی،‌قرآنی و هیات خردسالان بنی فاطمه بودند. جلساتی که آقای پرورش به اتفاق علی‌اکبر برگزار می‌کرد.

 

جمع‌بندی اطلاعاتش در مورد حصر آبادان این بود که یک خیانتی در حال صورت گرفتن است تا آبادان سقوط کند . شب‌ها تلفنی اطلاعاتش را به دفتر آیت‌الله صدوقی و مدنی منتقل می‌کرد. مقاله‌ای هم تحت این عنوان نوشت:«محاصره آبادان باید شکسته شود» .چند روز بعد سخنرانی امام هم همین بود :‌«حصر آبادان باید شکسته شود.»

 

ارتباط  زیادش با بزرگان باعث بالا رفتن هوش سیاسی‌اش ‌شده بود.صبح ششم تیرماه با دوستانش درباره اوضاع تحلیل داشتند. علی اکبر گفت: بعد از حذف بنی‌صدر مجاهدین خلق از حرکت‌‌های تئوری به سمت ترور روی می‌آورند. ساعت یک بعدازظهر خبر ترور آقای خامنه‌ای منتشر شد.

 

یکشنبه هفتم تیرماه 1360، سرچشمه تهران، دفتر مرکزی حزب جمهوری با نمایندگان مجلس و مسوولان اجرایی کشور تشکیل جلسه داده بود. قرار بود جلسه درباره مسائل مهم کشور، انقلاب و حول محور اقتصادی باشد، اما به پیشنهاد حاضران در جلسه، موضوع به بحث درباره ریاست جمهوری تغییر کرد. دبیر کل پشت تریبون رفت:... برادران، این بار دیگر نباید بگذاریم که جز خط امام بر این کشور حاکم شود...صدای مهیبی به گوش رسید، سقف یکپارچه پایین آمد و خاموشی مطلق فضا را ‌پوشاند. روی برگه نوشته بود «من احساس می‌کنم فرد جاسوسی به نام کلاهی در حزب است.» روز پنجم تیرماه این موضوع را روی برگه استعفایش از حزب نوشته بود تا به آقای بهشتی بدهد. بعد از شهادت لباس‌هایش را که از تهران آوردند برگه هنوز توی جیبش بود. بعدها مشخص شد محمد رضا کلاهی، عضو نفوذی بمب گذار ،22 ساله و دانشجوی سال اول رشته برق دانشگاه علم و صنعت بود. او از مدت‌ها پیش در ساختمان حزب رفت‌ و آمد داشت. به دستور سازمان منافقین قبل از شروع جلسه به بهانه نصب کولر، افراد خود را به پشت بام برده و از چند روز قبل میزان مواد منفجره لازم را بررسی و جاسازی کرده بود. بعد از انفجار، کلاهی ایران را به قصد فرانسه ترک کرد.

 

آثار شهید اژه ای : 1- سلسله انتشارات فرصت در غروب 2- سلسله انتشارات مخصوص دانش پژوهان 3- نقش شخصیت ها در تاریخ (استاد جعفری) 4- دومین رمضان راجع به جنگ اعراب و اسرائیل 5- جزوه شب قدر 6- فقر از دیدگاه اسلام 7- آرامش در بیکرانگی 8- جزوه روانشناسی و فلسفه 9- نقد و بررسی جنبش مسلمانان مبارز و دهها نوار سخنرانی می باشد.

 
خطکلام شهید
خط
 

گوشه‌اى از سفارشات من به...

 

اینک که به خواست خدا براى شرکت در مراسم نماز جمعه در کرمانشاه و سپس ایراد سخنرانى درباره جنگ تحمیلى عراق و شرکت در جبهه‌هاى نبرد جهت گرفتن روحیه و خودسازى بیشتر و در صورت لیاقت کسب درجه شهادت به کرمانشاه می روم خواستم چند نکته را به رسم وصیت براى برادران و خواهران و پدر و مادر گرامى و نیز یاران و هم سنگران بنویسم؛ باشد که در صورت ممکن سهمى هر چند ناچیز در این قیامت الهى داشته باشم، پس از اقرار به وحدانیت خدا و رسالت پیامبران و خاتمیت رسول اکرم (ص) و امامت دوازده امام (ع) که آخرین آنها حضرت مهدى (عج) در پس پرده غیبت است و اعتقاد به ولایت فقیه و ولایت زعیم عالیقدر امام خمینى لازم است تذکر دهم:

 

این انقلاب تداومش در خط امام است و بس و فعلا گروه هاى زیر  را در خط امام می دانم:

 

الف) روحانیت بیدار با رهبرى حضرت آیت‌الله بهشتى و مشکینى ب ) حزب جمهورى اسلامى ج) مجاهدین انقلاب اسلامى د) سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و خلاصه سازمان ها و موسسات پیرو ولایت فقیه.

 

میراث خواران انقلاب که اکثرا در جبهه ملى و نهضت آزادى جمع شده‌اند، خط آنکه سادات‌ وار اسلام را از کشور ما بزدایند فراوان است. هشیار باشید خط امام در این سازمان ها حاکم نیست حتى صادقى اگر در بین‌شان هست امام را و خطش را قبول ندارد.

 

گروهک هاى خلقى و فدائى و مجاهد و توده‌اى و امثالهم ضربه مهلک به کشور زده و سم خطرناکى هستند و پیروان ناآگاه در آنها مخصوصا مجاهدین زیاد است.

 

جنبش مسلمانان مبارز،  افکارش التقاطى است و باید هرچه زودتر اصلاح شود و یا تکلیفش مشخص شود و باید هشیار بود در برابر خط آنها ، البته به شدت مجاهدین التقاطى نیستند، ولى اسلام خالص را هم ندارند.

 

صادق‌ترین افراد همان هایى هستند که از آغاز انقلاب تا کنون هر سختى را تحمل کرده و چوب ارتجاع ، انحصارطلب و خودکامه بر آنها زده شده است. در  رأس آنها بهشتى ، خامنه‌اى ، هاشمى رفسنجانى ، باهنر  قرار دارند که یاران صدیق امام و مشکینى هستند؛ گردانها بچرخند و خط آنها را برگزینند.

 

خط شوروی همانند خط آمریکاست و این مطلب را سال ها پیش (49) در مقاله اى تحت عنوان اسلام تنها راه حل خاورمیانه گفته‌ام.

 

تنها و تنها کشور مستقل جهان ، ایران است و حتى کشورهاى مترقى کمى تمایل به شوروى دارند باید ما الگو باشیم نه آنها و ده ها مطلب دیگر که در اعلامیه هاى این دفتر و یا سخنرانی ها و جلسات خصوصى گفته‌ام و برخى از آنها را تاکنون به جهت اوضاع کشور پنهان داشته‌ام و على‌وار سکوت کرده‌ام.

 

 من در همین‌جا از همه افراد، سازمان ها ، گروهک ها در جناح روحانیت و روشنفکرى که تلقى درستى از خط امام ندارند، تقاضا مى‌کنم فریب تبلیغات را نخورند و در فرصت هاى طلایى ، غرض هاى شخصى را ملاک قرار ندهند (چنانچه در انتخابات چنین شد) که دیگر اگر فریب بخورند، راهى براى علاج باقى نیست.نیز  از  هر کس ، هر گروه که پشت‌سر من است و دروغى گفته به شرطى که پس از روشن شدن حقیقت تکذیب کنند، خواهم گذشت، ولى اگر باز هم تکرار کنند ناراضى از جهان خواهم رفت.

 

«والسلام »



منبع : shohada-esf.ir

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

سه شنبه 16 بهمن 1397  8:06 AM
تشکرات از این پست
emamedavazdah
emamedavazdah
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 6316
محل سکونت : بوشهر

پاسخ به:چلچراغ چهل سالگی انقلاب

نام عملیات : فرمانده کل قوا خمینی روح خدا   -   رمز عملیات :   فرمانده کل قوا خمینی روح خدا  -  نتیجه عملیات :  آزادسازی مناطق جنوب کشور

سه شنبه 16 بهمن 1397  8:08 AM
تشکرات از این پست
emamedavazdah
emamedavazdah
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 6316
محل سکونت : بوشهر

پاسخ به:چلچراغ چهل سالگی انقلاب

نام عملیات : ثامن الائمه   -   رمز عملیات :   نصرمن الله و فتح قریب  -  نتیجه عملیات :  شکستن محاصره آبادان

سه شنبه 16 بهمن 1397  8:09 AM
تشکرات از این پست
emamedavazdah
emamedavazdah
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 6316
محل سکونت : بوشهر

پاسخ به:چلچراغ چهل سالگی انقلاب

نام عملیات : طریق القدس   -   رمز عملیات :   یا حسین (ع)  -  نتیجه عملیات :  آزادسازی شهربستان و70 روستای اطرف آن

سه شنبه 16 بهمن 1397  8:09 AM
تشکرات از این پست
emamedavazdah
emamedavazdah
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 6316
محل سکونت : بوشهر

پاسخ به:چلچراغ چهل سالگی انقلاب

نام عملیات : مطلع الفجر   -   رمز عملیات :   یا مهدی ادرکنی(عج)  -  نتیجه عملیات :  آزاد سازی مناطقی در گیلان غرب و سرپل ذهاب

سه شنبه 16 بهمن 1397  8:10 AM
تشکرات از این پست
emamedavazdah
emamedavazdah
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 6316
محل سکونت : بوشهر

پاسخ به:چلچراغ چهل سالگی انقلاب

نام عملیات : محمد رسول الله(ص)   -   رمز عملیات :   لا اله الاالله محمد رسول الله (ص)  -  نتیجه عملیات :  ورود به شهرطویله و بیاره عراق و انهدام پایگاهای ارتش عراق در این شهرها

سه شنبه 16 بهمن 1397  8:11 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها