0

چلچراغ چهل سالگی انقلاب

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

آثار و نتايج انقلاب اسلامى ايران - ۳

دكتر محمد باقر حشمت زاده‏
يكى از ملاكهايى كه مى تواند بسنجد كه انقلاب در تحقق مدينه فاضله و جامعه آرمانى خود به چه نتايجى رسيده، وضعيت و موقعيت كشورهاى به اصطلاح پيشرفته و توسعه يافته است. چرا؟

مشكلات اين امر زمانى روشن مى شود كه بدانيم درآمدهاى دولت از سه منبع مى باشد:
۱- فروش نفت
۲- مالياتها
۳- سود كارخانجات دولتى.
اقلام دوم و سوم نيز وابسته به نفت مى باشند. چون كارخانجات و فعاليتهاى اقتصادى و صنعتى دولت براى تأمين مواد اوليه، تعميرات قطعات يدكى، خريد ماشين آلات، اساساً به ارزهاى حاصل از نفت وابسته هستند. همچنين چون كل اقتصاد كشور وابسته به نفت و تزريق ارزهاى حاصل از نفت بوده، رشد و رونق فعاليتهاى كشور، وابسته به ميزان ارز تزريقى نفت مى باشد و در شرايط ركود اقتصادى ناشى از جنگ و انقلاب، دولت نمى توانسته چندان مالياتها را مورد توجه قرار دهد و فشارهاى مالياتى به مردم را به ساير فشارها اضافه نموده و نارضايتى و ناخرسندى توده ها را افزايش دهد.
با توجه به نكات فوق معلوم مى شود كه درآمد نفت چقدر براى دولت و نظام حياتى و اساسى است و كاهش و افت آن تا چه ميزان مى تواند آسيب آفرين باشد.
نكته ى ديگر آن است كه قدرت خريد دلار و ارزش برابرى آن در برابر ساير ارزهاى معتبر طى بيست سال اخير كاهش چشمگيرى داشته است. درآمدهاى نفتى كشور به دلار محاسبه و پرداخت مى شود اما ايران بايد عمده ى خريدهاى خود را از ژاپن و اروپاى غربى انجام دهد. به اين ترتيب مى توان تخمين زد كه ۱۴ ميليارد دلار درآمد نفتى در سال ۷۶ شايد قدرت خريدى معادل ۸ ميليارد دلار سال ۱۳۵۶ داشته باشد. بنابراين در حاليكه جمعيت دو برابر شده است، درآمد نفتى به حدود يك سوم كاهش يافته است و اين نكته ميزان مشكلات نظام و دولت را در تحقق اهداف و رفع نيازهاى ملت را شفاف تر مى نمايد.
از تقسيم كل درآمد نفت در يك سال به كل جمعيت، شاخصى بنام درآمد سرانه نفت بدست مى آيد كه اين رقم در سال ۱۳۵۶ حدوداً معادل ۷۵۰ دلار و در حال حاضر معادل ۲۰۰ دلار مى باشد. به اين ترتيب سهم هر ايرانى از درآمد نفت به يك چهارم تقليل يافته است و اگر افت ارزش دلار نسبت به بيست سال قبل را در نظر بگيريم، اين رقم به حدود ۱۰۰ دلار مى رسد و در واقع به طور واقعى سهم هر نفر از درآمد نفت نسبت به گذشته به يك هفتم كاهش يافته است.
در جمع بندى مطالب بالا و نقش نفت در انقلاب و تأمين نيازهاى نظام مى توان گفت: در حالى كه درآمد صورى و واقعى كشور چندين برابر كم شده، اما جمعيت دو برابر شده است. ضمن آنكه دولت جديد مطابق قانون اساسى وظايفش فوق العاده متنوع و متعدد شده و انتظارات و نيازهاى مردم نيز به دلايل عديده اى از لحاظ كمى و كيفى چندين برابر شده است.
پس صورت مسأله نظام و انقلاب اسلامى چنين است: اهداف، خواسته ها و نيازهاى فوق العاده وسيع و بزرگ اما امكانات مادى بالفعل، فوق العاده محدود و كم.
اين صورت مسأله، مقابل هر علم و عقلى گذاشته شود راه حلها و تجويزهاى محدود و معينى قابل ارائه است و بحرانهاى عديده اى قابل پيش بينى است. قدرتهاى بزرگ نيز صورت مسأله ايران را نوعاً اينطور مى بينند و پيش بينى و تجويزشان اين است كه مردم و مسئولان در يك بازى منطقى و عقلايى يا از اهداف و اصول و ارزشهاى انقلابى دست بر مى دارند و يا براى تأمين امكانات مادى كشور به كشورهاى بزرگ متوسل مى شوند. كه اين امر نيز در دراز مدت (۱۶) نتيجه اش استحاله انقلاب و كنار گذاشتن اصول و آرمانهاى انقلاب است. لذا مشاهده مى شود كه براى تشديد مسأله فوق و هضم انقلاب اسلامى و نظام برخاسته از آن، در روند نظام بين المللى، آمريكا همواره نفت را اهرم كرده است. مثلاً در نوبتهاى مختلف خريد نفت ايران تحريم شده است يا طى طرح داماتو سرمايه گذارى در بخش بالادستى و افزايش ظرفيت توليد ايران تحريم شده است، يا از طريق تقويت بازارهاى بورس تلاشى در جهت كاهش و تثبيت قيمت نفت بعمل آورده است. (۱۷)
صورت مسأله اى كه به انقلاب و نظام تحميل شده است بايد بطور وسيع، عميق و دقيق از سوى دولت و جناحهاى سياسى تبيين و تبليغ شود. فى الواقع يكى از مهم ترين كاربردهاى احزاب و دستجاب سياسى آن است كه توان خود را صرف مسأله شناسى و نياز سنجى نظام كرده و به عنوان آموزش سياسى آن را به صورت شايسته تبليغ كرده و راه حلهاى مناسب تجويز نموده و مردم را براى حل مسايل و مشكلات بسيج و تجهيز نمايند.
شايد يكى از مهم ترين وظايف نخبگان سياسى و جناحها آن باشد كه بتوانند صورت مسأله را تغيير دهند تا راه حلها و تجويزها سهل تر شود. در حال حاضر بنظر مى رسد كه رجال سياسى و گروههاى اجتماعى و احزاب به دلايل مختلفى كمتر به اين امر توجه دارند و شدت رقابتها و بازى سياسى آنها را از اين مهم باز داشته است.
واقعيت آن است كه صورت مسأله نظام و انقلاب بطور شايسته اى قابل تغيير است بطوريكه راه حلها و راهكارهاى آن مستقل بوده و از كنترل و نظارت قدرتهاى بزرگ بى نياز باشد.
اولاً امكانات بالقوه مادى و معنوى نظام زياد است و كم نيست. بايد آنها را شناخت و فعليت بخشيد.
ثانياً نيازها، خواسته ها و اهداف را بايد زمانبندى و اولويت بندى و مرحله بندى كرد. قطعاً تحقق فورى همه ى آنها امرى محال و غير منطقى است. پس اين نكته را بايد درست تحقيق و تبليغ شود.
ثالثاً عامه و توده ى مردم نيز با صورت مسأله فعلى و موجود نظام آشنا هستند و عمده ى مشكلات و كمبودهاى مادى و اقتصادى را براى يك نظام اسلامى و انقلابى و جنگ زده، طبيعى مى دانند و تحمل مى كنند.
قرينه ى اين مدعا آن است كه طى دو دهه با وجود همين مسايل با نظام و دولت همراهى كرده اند. اما چيزى كه قابل توجيه نيست و تحمل مردم را محدود مى كند تبعيض هاست. مردم مى دانند امكانات مادى و اقتصادى محدود است اما متأثر از روح انقلاب اسلامى و اصل عدالت، انتظار دارند اين امكانات محدود لااقل منصفانه و عادلانه توزيع شود و ضمن رعايت اين نكته بدانند كه نظام با تحمل اين مشكلات در راستاى اهداف انقلاب حركت مى كند و در بعد اقتصادى نيز «توسعه» هدف است.
آخرين نكته اى كه در جدول قابل ذكر است افزايش سهم گاز در الگوى مصرف انرژى كشور مى باشد. اين امر اهداف قابل توجه اقتصادى انقلاب بوده و حصول آن به عنوان يكى از آثار و نتايج مثبت انقلاب اسلامى قابل ارزيابى است. اين ارقام نشان مى دهد كه سهم گاز در الگوى مصرف انرژى طى دو دهه از انقلاب به حدود ۳۰% رسيده است. بنابراين گاز كه يك ثروت (۱۸) عظيم خدادادى است و ساليان درازى بى مصرف مى سوخت، اينك جايگزين نفت مى شود و وابستگى صنعت و اقتصاد كشور به نفت را كم مى كند و اين فرصت را نيز فراهم مى كند كه سهم بيشترى از نفت بجاى مصرف داخلى صادر شده و براى اقتصاد ما ارز فراهم شود.
در اينجا براى ارزيابى آثار و نتايج انقلاب اسلامى، از منظر امكانات، مى توانيم پس از احتياجات بالنسبه طولانى فوق به اين مدعا برسيم كه: با توجه به امكانات بالنسبه محدود مادى وابسته به درآمد نفت آنچه كه در زمينه تحقق اهداف و برآورد خواسته هاى مادى مردم صورت گرفته است مثبت و قابل توجه مى باشد.
تلفيق اهداف و امكانات
معمولاً آحاد مردم كه براى پيروزى انقلاب اسلامى رنجها و زحمات زيادى را متحمل شده اند، آثار و نتايج انقلاب اسلامى را با ملاك اهداف و نيازهاى خود مى سنجند كه در اين صورت - به دلايلى كه در سطور و صفحات قبل ذكر شد اين اهداف و نيازها چنانكه بايد و شايد محقق نشده اند، لذا اين مدعا قابل طرح است كه از زاويه اين ملاك، مردم نمره بالنسبه پائينى به آثار و نتايج انقلاب مى دهند.
از سوى ديگر دولت كه طبق قانون اساسى مكلف به تحقق اهداف انقلاب اسلامى است، عملكرد خود را با توجه به امكانات مادى كه در اختيار داشته مى سنجد و نظر به تنگناها و مشكلاتى كه از اين بابت وجود داشته، قاعدتاً نمره بالايى به خودش مى دهد و آثار و نتايج انقلاب را عمدتاً خوب و بالا ارزيابى مى نمايد.
بنابر اين دولت و ملت به دليل تفاوت ملاك، ارزيابيهاى مخالفى از آثار و نتايج انقلاب اسلامى مى كنند كه همين امر مى تواند موجب انشقاق و تكدر رابطه ى اين دو قطب مهم نظام شده و فوق العاده آسيب زا باشد. با توجه به اين امر بايد گفت كه بررسى و ارزيابى آثار و نتايج انقلاب اسلامى از اين نظر امرى بسيار لازم و ضرورى است كه بايد درست تحقيق شده و درست تبليغ شود.
بنابراين در قدم نخست شايسته است ملاكى عالمانه و منصفانه فراهم كنيم و اين چيزى نيست جز آنكه براى ارزيابى آثار و نتايج انقلاب اسلامى، بطور توأمان از هر دو ملاك، يعنى اهداف و امكانات استفاده كنيم. تبليغ نتايج چنين تحقيقى مى تواند تا حد زيادى موجب تقرب و بسط روابط دولت و ملت شده به ايجاد ثبات و رفع بحران و تنش يارى كند. اگر دولت و ملت هر كدام فقط به ملاكهاى خودشان بسنده كنند تفرقه و تشتت زيادى قابل پيش بينى است.
براى مثال آحاد ملت با توجه به نيازهايشان، خيلى فورى و آنى خواهان مسكن، كار، بهداشت، تغذيه، امنيت، عزت و عفت هستند، اين طبيعت نيازهاى انسان است كه بايد سريعاً اشباع شوند. اما از طرف ديگر دولت با توجه به كمبودها و مشكلات مادى ممكن است بگويد براى اشباع اين نيازها و تحقق اين اهداف در سطح عمومى پنجاه سال وقت نياز است. اين هم مى تواند منطقى باشد اما نوشداروى بعد از مرگ است. اما اگر ملاك تلفيقى مورد قبول واقع شود از يك سو ملت تلاش مى كند همه ى توانهاى بالقوه ى خود را بالفعل كند و از سوى ديگر تا حد ممكن نيازها را محدود كرده و به تأخير بيندازد. دولت نيز تلاش مى كند ضمن توزيع عادلانه ى امكانات محدود، اعتماد و مشاركت عمومى را جلب كرده و براى افزايش توليد و بالفعل كردن امكانات بالقوه تلاش بيشترى بعمل آورد.
مقايسه با كشورهاى پيشرفته
مانند ديگر انقلابها، انقلاب اسلامى ايران نيز تلاشى بود براى بر هم زدن وضع موجود(نظام شاهنشاهى) و برقرارى وضع مطلوب (جمهورى اسلامى). يكى از ملاكهايى كه مى تواند بسنجد كه انقلاب در تحقق مدينه فاضله و جامعه آرمانى خود به چه نتايجى رسيده، وضعيت و موقعيت كشورهاى به اصطلاح پيشرفته و توسعه يافته است. چرا؟ اين كشورها به حق و ناحق، درست يا غلط الگوى توسعه و تحول هستند و اينك در مرحله اى از ثبات و رفاه هستند كه مطلوب بسيارى از ملل است. نكته ى فوق از كلام بسيارى از غرب رفته ها شنيده مى شود كه دانسته يا ندانسته، به عمد يا غير عمد از آسايش و رفاه و امنيت و... آن بلاد سخن مى گويند. رسانه هاى گروهى نيز به همين سبك با نمايش زندگى مردم آن سامان توده ى مردم غرب نديده را به مقايسه وضع ايران با آن كشورها سوق مى دهند و نتيجه ى اين مقايسه نيز كم و بيش روشن است.
اما براى استفاده از اين ملاك و معيار، در سنجش و ارزيابى آثار و نتايج انقلاب اسلامى و عملكرد نظام حتماً بايد به چند نكته توجه داشت تا نتيجه ى تحقيق، عالمانه و منصفانه باشد:
اولاً كشورهاى پيشرفته و مرفه اقتصادى و صنعتى طى چه زمانى، طى چه مراحلى و با چه امكاناتى به وضع موجود فعلى رسيده اند؟ از لحاظ نظرى و فكرى و فرهنگى و علمى، آنها حداقل اين مسير را از ۵ قرن قبل و از زمان رنسانس آغاز كرده اند و از لحاظ علمى، فنى و تكنولوژيك و از لحاظ ادارى و سياسى و حقوقى، اين مهم را از دويست سال پيش با انقلاب فرانسه شروع نموده اند. (۱۹)
با اين شاخصها، مقايسه انقلاب بيست ساله ى ايران با آنها وجهى نداشته و فعلاً زود است.
ثانياً مهم ترين هدف و غايت دولت و تمدن نوين غربى، ايجاد بهشت روى زمين بود. اين هدف (۲۰) در ضديت با فرهنگ و سلطه كليسايى قرون وسطى بود كه بطور افراطى بى توجه به نيازهاى مادى، انسانها را دعوت به ترك دنيا و تقرب به يك خدا و آخرت آلوده به خرافات مى نمود. در حالى كه انقلاب اسلامى هدف غايى و نهايى اش معنويت و تقرب به خداى واحد و منزه است. و البته بطور واقعى و متعادل، اقتصاد و نيازهاى مادى را هم بعنوان وسيله و ابزار مى پذيرد.
ثالثاً بايد ديد كه پس از پانصد سال اين بهشت روى زمين به چه بهايى بدست آمده است؟ و چشم انداز آينده ى آن چيست؟ مهم ترين هزينه و پيامد اين بهشت روى زمين و جامعه ى مادى و رفاهى، آلودگى و تخريب شديد طبيعت بوده است. يعنى بهشت طبيعت مبدل به جهنم مى شود تا بهشت شهر صنعتى حاصل شود. اينك تمدن غربى با اين سؤال اساسى مواجه است كه آيا آنچه را كه از دست داده و چشم انداز ترسناكى كه از اين رهگذر براى آينده وجود دارد، نسبت به آنچه كه بدست آورده مى ارزد يا خير؟ (۲۱)
- اين بهشت روى زمين به بهاى استعمار و استثمار و عقب ماندگى جهان سوم حاصل شده است و در حال حاضر فقط ۱۵% از جمعيت جهان كه در نيمكره شمالى هستند از مواهب اين بهشت مادى برخوردار هستند كه در آنجا نيز بخشى از مردمان زير خط فقر زندگى مى كنند.
- افراط دولتمردان و رجال كليسا در قرون وسطى در معنويت گرايى (كه آلوده به خرافات بود) موجب افراط اصحاب رنسانس در دنياطلبى و ماده گرايى شد و اين افراط گرايى نوين دارد آثار منفى خودش را بروز مى دهد و گروههاى زيادى از مردمان كه شاهد قربانى شدن اخلاق و معنويت و افزايش جرم و جنايت و شيوع بيماريهاى نوين جسمى و روانى، متلاشى شدن و تضعيف شديد خانواده و... هستند به مسايل معنوى گرايش نشان مى دهند.
اين نكته مى تواند يكى از مهم ترين اهداف و آثار و نتايج انقلاب اسلامى را كه عرفان و معنويت باشد تبليغ و ترويج نمايد. دلزدگى مردمان غرب از بهشت روى زمين و جامعه رفاهى و مصرفى و گرايش آنها به سوى حقيقت و معنويت، عمدتاً دچار آسيب هاى جدى شده است و از جن گيرى و شيطان پرستى، پوچ گرايى، جادوبازى و احضار ارواح و... سردرآورده است كه بعنوان عوارض و آسيبهاى جدى تمدن نوين بايد به آن نگريست. در واقع يكى از اهداف و انگيزه هاى وقوع انقلاب اسلامى در دو دهه ى قبل، اعتراض به ماده گرايى حكومت شاه بود. آن دولت با الگو قرار دادن توسعه غرب در آمدهاى نفتى را هزينه كرد و ضمن آنكه نتوانست همان جامعه مادى و رفاهى غرب را هم محقق نمايد، بلكه قسمتى از آسيبها و ابتذالهاى فرهنگى و معنوى آنجا را وارد كرد و من حيث المجموع سبب در هم ريختگى و نابسامانى شديد جامعه ايران شد.
بنابراين استفاده از ملاك كشورهاى پيشرفته براى سنجش و ارزيابى آثار و نتايج انقلاب جاى ترديد و تأمل دارد چون غايت فرهنگ و ارزش آنها ماديت و اصالت و اولويت اقتصاد است، در حاليكه غايت انقلاب اسلامى معنويت و نگاه ابزارى به اقتصاد است.(۲۲)

 

پی نوشت:
--------------------------------
(۱۶) -مجيد، مختارى، تجزيه و تحليل اجمالى مقاطع و مراحل جنگ ايران و عراق، فصلنامه ى بررسيهاى نظامى سال ۵، شماره ۱۸، ۱۳۷۳، ص ۴۱-۴۵.
(۱۷) -دفتر نمايندگى دائمى جمهورى اسلامى ايران در سازمان ملل، خطوط اصلى استراتژى آمريكا و اولويتهاى اطلاعاتى آن در دهه ۹۰، مرداد ۱۳۶۹، ص ۲۰.
(۱۸) -روابط عمومى وزارت نفت، نشريه مشعل، سال ۴، خرداد ۷۷، ش ۱۳۳.
(۱۹) -پل، كندى، ظهور و سقوط قدرتهاى بزرگ، محمود رياضى، نشر خجسته، ۱۳۶۹.
(۲۰) -بهاءالدين، پازارگاد، فلسفه سياسى غرب، ج ۲، نشر زوار، چ ۴، ۱۳۵۹.
(۲۱) - greeno owen the glbalization of world politics edited by john baylis and steve smith oxford 1997 p 314
(۲۲) -مقدمه قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

سه شنبه 16 بهمن 1397  7:53 PM
تشکرات از این پست
emamedavazdah
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

انقلاب اسلامي و پيامدهاي معرفتي - ۲

حميدرضا سيف
انقلاب ما افزون بر پرتوافشاني درعلوم،بارساندن امواج انديشه هاي معنوي به كويرخشكيده فلسفه وعلم معاصر،آثاربسزايي برجاي نهاد.درچندقرن گذشته، اين پندار به وجود آمده بود كه انديشيدن و پژوهش، با مباني مادي و روش تجربي، دانش را بي طرف مي كند وجهانی به پیش می برد

هزار ساغر آب حيات
پس از انقلاب اسلامي، با كانوني شدن اسلام در داخل كشور، به طور طبيعي و منطقي، توجه و تفكر انديشمندان به اسلام افزايش يافت و بحث هاي علمي در اين باره، امروز ما را به جايي رسانده است كه از «جنبش نرم افزاري» و نظريه پردازي بر اساس مباني ديني در حوزه علوم انساني سخن مي گوييم و طرح هاي جديد و پويا به منظور توليد دانش، مطرح شده اند و اين اساسي ترين مرحله تمدن سازي و تحوّل تاريخ است كه انقلاب اسلامي آن را پديد آورده و مي رود تا بر تمامي انديشه هاي كفرآميز و دانش هاي برآمده از آن خط بطلان بكشد.
انقلاب اسلامي واقعه اي بود كه علوم انساني را در دو بُعد اثباتي و آرماني به جهش رساند و روح تازه اي در آن ها دميد. پس از انقلاب اسلامي، مي توان از حكومت اسلامي و ساز و كارها و نهادها و روابط قدرت در آن سخن گفت و حكومت آرماني اسلام را نيز به عنوان آرزويي دست يافتني ترسيم كرد.
پس از انقلاب، مي توان جامعه اي را مطالعه كرد كه به طور نسبي ساختارها و روابط اجتماعي آن بر مباني دين استوارند و كاركرد ساختارها و عناصر گوناگون اجتماعي آن با انگيزه هاي معنوي و در چارچوب احكام اسلامي تحقق مي يابند; جامعه اي كه مردم سالاري در آن تعريفي ديني پيدا مي كند و همه چيز بر پايه اراده مردمي است كه با ايمان و عمل ديني زندگي مي كنند. همچنين وضعيت آرماني چنين جامعه اي با جامعه آرماني كمونيستي و ليبراليستي كاملا متفاوت است.
روان شناسي، هنر، اقتصاد، مديريت و ساير حوزه هاي مطالعات انساني با ارزش هاي جديدي كه انقلاب اسلامي طرح نمود، تفسيري تازه يافته و فضايي بكر براي انديشه و تفكر به وجود آورده كه لبريز از ميوه هاي نچيده است.
نظريه هاي جديد در فلسفه هنر، كه از سوي انديشمندان مسلمان، به ويژه شهيد آويني مطرح شدند;(۱۲) تلاش هايي كه براي طرّاحي «نظام اقتصاد اسلامي» در سطح خرد و كلان صورت مي گيرند;(۱۳) طرح نظريات و پژوهش هاي نوين در روان شناسي كه به جاي مطالعه رفتار و ذهن يك نوع حيوان مترقّي، به پژوهش در ژرفاي هستي انساني، كه مقام خليفة الهي دارد، مي پردازند;(۱۴) طرح ديدگاه هاي معنوي درباره درمان و سلامت و روش هاي پزشكي با تكيه بر ابعاد معنوي و روحاني وجود انسان;(۱۵) و كتاب هايي كه در حوزه مديريت اسلامي نگاشته شده اند،(۱۶) همه در پرتو تحوّلي مبارك به وجود آمده اند كه ارزش هاي الهي و ديني را به جاي ارزش هاي موهوم مادي نشانده اند.
گشايش گره هاي فكري
انقلاب اسلامي افزون بر پرتوافشاني در علوم، با رساندن امواج انديشه هاي معنوي به كوير خشكيده فلسفه و علم معاصر، آثار بسزايي بر جاي نهاد. در چند قرن گذشته، اين پندار به وجود آمده بود كه انديشيدن و پژوهش، با مباني مادي و روش تجربي، دانش را بي طرف مي كند و جهاني به پيش مي برد.(۱۷) اما نظريات جديد در فلسفه علم نشان مي دهند كه تجربه ها و استنتاجات برآمده از آن ها، به ناچار تابع مباني و ارزش هايي هستند كه زيرساخت فرضيه هاي علمي را تشكيل مي دهند.(۱۸)
در اين بحران، دو راه فراروي علم است: يا اينكه بپذيرد همه ارزش ها شخصي و ناپايدارند و ملاكي براي برتر نهادن ارزش هاي گوناگون وجود ندارد و در نتيجه، علم به سوي نوعي هرج و مرج پيش مي رود; چنان كه برخي از نظريات جديد فلسفه علم در غرب به اين سو رفته اند;(۱۹) و راه دوم اين است كه ملاكي براي شناخت ارزش هاي برتر و حتي صحّت و سقم آن ها بيابيم تا ارزش هاي درست و نادرست را معرفي نمايد و اين تنها راه سامان يافتن علم است.
انقلاب اسلامي ايران در روزگاري، كه بحران بازنمايي و كاشفيت علوم جديد را گرفتار كرده بود، با طرح ارزش هاي معنوي به گونه اي جذّاب و تأثيرگذار، مباني و منظرهاي نويني را به انديشمندان معرفي كرد كه با آن مي توانند علم راستين را از علوم پندارين جدا سازند و علم حقيقي را به پيش برند.(۲۰)
بدين سان، آثار انقلاب اسلامي در حوزه انديشه، به پرسش هاي بي جواب امروز، پاسخ شايسته اي داد: پرسش هايي كه حتي متن سؤال آن ها، هنوز براي انديشمندان به خوبي معلوم نشده بود و تنها حيرت آن ظهور كرده بود. پرسش از رابطه علم و ايمان و معنويت، انواع علل غيرمادي در توضيح پديده هاي طبيعي و اجتماعي، و كاركردهاي غير مادي علم از اين جمله است. امروزه براي پاسخ بسياري از مجهولات، پژوهش هايي در قلمروهاي فراطبيعي انجام شده اند.(۲۱) از فيزيك تا روان شناسي به انديشه هاي عرفاني و فراطبيعي متمايل گشته اند، اما سرانجام، آموزه هاي ناب دين حق گره گشا خواهند بود.
هم از اين روست كه حضرت امام خميني(قدس سره) در نامه اي كه به سران ابر قدرت رو به زوال شرق نوشتند، آنان را دعوت كردند تا نخبگانشان را به قم بفرستند و آثار بزرگان حكمت و عرفان اسلامي را مطالعه كنند.
تداوم انقلاب در گرو توليد دانش
ثمرات و اثرات انقلاب اسلامي در حوزه انديشه و تفكر، مرهون درخشندگي ارزش هاي معنوي و ديني است. دگرگوني ارزش ها موجب شد تا در سطح ملّي و جهاني،(۲۲) انديشه ها تحوّل يابند و منوّر گردند و از اين انفجار نور، در هر نقطه اي از جهان پرتوي افتد.
اگر اين ارزش ها به درستي كشف و تبيين و ترويج شده، رابطه منطقي آن ها با علوم و شيوه هاي انديشيدن بر اساس آن ها مهندسي شود، توليد دانش و انديشه به عنوان نرم افزار تمدن اسلامي، راه رشد و بالندگي خواهد پيمود و ديگر انديشه هاي پراكنده معنوي، كه در پرتو انقلاب به وجود آمدند، مورد تهديد هضم و افول در نظريات رايج و مشهور قرار نمي گيرد.
پس از انقلاب، انديشه هاي معنوي بر اثر درخشش ارزش هاي معنوي به وجود آمدند. اما اگر اين ارزش ها كم رنگ شوند، اين انديشه ها نيز رنگ باخته، از معنا تهي مي گردند. بدين روي، حفظ و رشد و نهادينه شدن انديشه و دانش معنوي بايد با ارزش هاي معنوي پشتيباني شود و با آن ربط مستقيم دارد.
براي آنكه انقلاب اسلامي به هدف عالي خود ـ يعني تمدن اسلامي ـ برسد، «جنبش نرم افزاري» و توسعه انديشه معنوي در گستره دانش بشري لازم است. اين جنبش فكري، همان گونه كه در روش بزرگاني همانند شهيد مطهّري بوده و اصل انقلاب را تحقق بخشيده، در تحقق اهداف انقلاب نيز ضروري است و تلاش و توفيق در اين راه، گذر از مراحل ذيل را مي طلبد:
۱. شناخت انديشه هاي مرجع و مرجع هاي انديشه در حوزه تفكر معنوي: به جاي آنكه ذهن خود را در نظريات دانشمندان غيرديني، كه با مباني مادي انديشه، نظرياتي را پديد آورده اند، غرق سازيم، مي توانيم به ژرف كاوي در آثار و آراء بزرگاني همچون علّامه جعفري، علّامه طباطبائي و حضرت امام خميني(قدس سره)بپردازيم. و به تبيين و تحليل و نقد آن ها بپردازيم و خود را با انديشه هايي كه سرچشمه معنوي دارند، درگير كنيم و پژوهش در شاخصه هاي گوناگون علوم انساني، فلسفه و هنر و ادبيات را بر اساس اين نظريه ها سامان دهيم.
۲. آشنايي با انديشه هاي رايج در جهان علمي امروز: بي ترديد، اگر بخواهيم نظريه اي ارائه دهيم كه جهاني باشد، بايد در جهت حل مشكلات علمي و به زبان رايج علمي بيان شود. همين امر، ضرورت آشنايي با محصولات تفكر بشري را بديهي مي سازد.
۳. كشف نيازهاي فكري و پيرايش و شفاف كردن پرسش هاي بي پاسخ علمي: طرح پرسش، نطفه توليد انديشه است و اين پرسش ها بايد از نوعي باشند كه بيشتر دانشمندان با آن ها درگير هستند نه پرسش هاي شخصي.
۴. رجوع به انديشه هاي مرجع معنوي و يافتن پاسخ هاي مناسب و توليد نظريه براي گشودن گره هاي علمي: شهيد مطهّري پس از شناخت مسئله و شفاف كردن آن، با رجوع به آراء معنوي بزرگاني همچون علّامه طباطبائي و ملّاصدرا، پاسخ مناسب را از لابه لاي تحليل و تبيين و نقد و تعديل و تكميل آن نظريات بيرون مي كشيد.
۵. طرّاحي و توليد نظريات معنوي به زبان علمي كه مناسب با فضاي حوزه هاي گوناگون علمي باشد و با حوزه مربوط، ارتباط مؤثري برقرار كند: در اين روند، علوم و دانش هاي جديد بر مبناي آموزه هاي ديني بازخواني و اصلاح و تزكيه مي شوند و با نوشيدن از سرچشمه هاي وحي و ولايت مي بالند و نرم افزار تمدن اسلامي به دست مي دهند; دانش هايي كه بتوان با در كار آوردن آن ها مطابق ارزش هاي غايي دين و در راستاي اهداف معنوي زندگي كرد.
بدين سان، ارزش هاي معنوي از طريق انديشه هاي معنوي به شهر آشفته دانش بشري راه يافته، با رشد و كمال علمي و معنوي انسان، بناي بي بنياد علوم سكولار فرو ريخته و دانش و انديشه، رنگ و بوي معنوي مي گيرند و با دگرگوني دانش و نگرش انسان، حيات فردي و جمعي تحوّل يافته، انقلاب اسلامي به كمال تحقق و تمدن سازي مي رسد.
نتيجه آن كه انقلاب اسلامي و دانش و انديشه مبتني بر ارزش هاي معنوي و ديني دست در دست هم، يكديگر را بالا مي كشند.

 

منبع: فصلنامه معرفت
-----------------------------
پي نوشت : 
۱۲ـ گروه مطالعاتي شهيد آويني، مباني نظري هنر شهيد آويني، تهران، نبوي، ۱۳۷۴.
۱۳ـ براي نمونه مي توان آثار گروه اقتصاد پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي را ذكر كرد.
۱۴ـ نگارنده، خودشناسي عرفاني، قم نشاط، ۱۳۸۱، ص ۱۶۶.
۱۵ـ همو، مباني انسان شناختي تأثير معنويت در سلامت (چكيده مقالات همايش «گفتوگوي علم و دين»)، مركز تحقيقات علوم پزشكي كشور، ۱۳۸۴، ص ۲۰۲.
۱۶ـ محمّد محمّدي ري شهري، مديريت اسلامي، و چند اثر ديگر در اين باره كه از سوي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم انتشار يافته اند.
۱۷ـ حميد پارسانيا، علم و فلسفه، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، ۱۳۷۷، بخش اول، فصل دوم.
۱۸ـ آلن چالمرز، چيستي علم، ترجمه سعيد زيباكلام، فصل سوم، تهران، سمت، ۱۳۷۸، ص ۴۷.
۱۹ـ پاولي فايرابند، بر ضد روش، ترجمه مهدي قوام صفري، فكر روز، ۱۳۷۵، ص ۳۹ـ۴۷.
۲۰ـ حميد پارسانيا، پيشين، بخش دوم.
۲۱ـ ر.ك: لياواتسن، فوق طبيعت، ترجمه شهريار بحراني و احمد ارزمند، چ چهارم، تهران، اميركبير، ۱۳۷۷.
۲۲ـ ثريا مكنون، جرعه جاري، به كوشش علي ذو علم، نقش انقلاب اسلامي در تحوّل ارزش ها، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، ۱۳۷۷، ص ۳۴۴.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

سه شنبه 16 بهمن 1397  7:53 PM
تشکرات از این پست
emamedavazdah
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

جمهوری عرفانی و حکومت عقلانی در اسلام امام خمینی

پرفسور کریستین یحیی بونو (۱)
«اسلام ناب»، اسلامی است که از هرچه غیر از «وحی» مبرا باشد؛ اسلامی که به حضرت محمد و سلسله امامان نازل شد و عاری از هرگونه دخل و تصرف بشری است. براساس باورهای شیعه فقط «امام» در هر زمانی می تواند نمادی از اسلام ناب باشد.

«اسلام ناب»، اسلامی است که از هرچه غیر از «وحی» مبرا باشد؛ اسلامی که به حضرت محمد و سلسله امامان نازل شد و عاری از هرگونه دخل و تصرف بشری است. براساس باورهای شیعه فقط «امام» در هر زمانی می تواند نمادی از اسلام ناب باشد.
بنابراین، ما امروز در شرایط سخت غیبت امام عصر هستیم و دسترسی مستقیم به امام زمان مان نداریم تا تفسیر اسلام ناب محمدی را از او بخواهیم. آیا این بدان معناست که در این عصر ما می توانیم هر تفسیری را بپذیریم؟ نه، چنین نیست. ما نمی توانیم هرگونه خوانشی از اسلام داشته باشیم، چون اسلام ناب دست به دست از امامان به ما رسیده است. در همه مکاتب شیعه، شیعیان ایمان دارند که بعد از پیامبر نماینده شایسته ای وجود دارد که می   تواند «نماد اسلام ناب» باشد.
در جست وجوی فقیه فی الدین
پیروان سایر مکاتب اسلامی معتقدند که قرآن به تنهایی می تواند پاسخ گوی نیازهای آن ها باشد، اما ویژگی ای که شیعیان را از سایر مسلمانان متمایز می کند این است که معتقدند قرآن به تنهایی کافی نیست، بلکه باید فردی «مفسر شرعی قرآن» باشد. این مفسر در هر دوران فقط یک نفر است، نه گروهی از مردم. این فرد برای این کار انتخاب شده و هر فردی اجازه تفسیر قرآن را ندارد، چرا که در غیر این صورت هر کس می تواند برداشت خود را از قرآن بیان کند.
در دوران غیبت باید تلاش کنیم از طریق اجتهاد پاسخی برای سوال هایمان پیدا کنیم. اجتهاد در عصر غیبت موجب می شود که در حد امکان به «اسلام ناب» نزدیک شویم. بنابراین، هر فردی که قلباً اسلام و حقانیّت آن را پذیرفته باید برای نزدیک شدن به اسلام ناب در هر عصری به اجتهاد روی آورد و از کسانی که وارثان، جانشینان و نمایندگان امام عصر هستند، کمک بگیرد.
این افراد فقها هستند و کسانی که فهمی عمیق از اسلام دارند. البته باید بین معنای اصطلاحی و معنای لغوی «فقیه» تفاوت قائل شد؛ در لغت شناسی فقیه کسی است که متخصص حقوق مسلمانان است.
فقیه از این نگاه «حقوق دان وحی» است، اما در معنای اصطلاحی فقیه کسی است که فهمی عمیق از اسلام و دین دارد؛ یعنی «فقیه فی الدین». زمانی که خداوند متعال فردی را دوست داشته باشد، به وی درک صحیحی از اسلام می بخشد؛ چنین فردی از قوانین و بنیان های اسلامی برداشت صحیحی خواهد داشت. این قوانین از اصول و پایه های دینی و همانند اسکلت آن می باشند.
هر جامعه ای به قانون نیاز دارد و فلاسفه بزرگ مانند سقراط و افلاطون نیز به این قانون باور داشتند، چرا که اساس هر جامعه ای قانون، حق و حقوق است. پس این از اصول بنیادین است و ما نمی توانیم بگوییم که فقه و حقوق اسلامی از جنبه های ثانویه جامعه و حتی دین است، چون ساختار یک جامعه را تشکیل می دهند. حتی نمی توانیم بگوییم که غایت و هدف یک جامعه رسیدن به قانون است، زیرا قانون ساختار بنیادین جامعه است.
مباحث مربوط به فقه و اصول از جنبه های بنیادین «اسلام ناب» است و وظیفه فقها است که «اجتهاد» کنند، همانطور که در طول تاریخ این اتفاق افتاده است؛ یعنی تلاش قانونی و کوشش شرعی برای ارائه تفسیری فقهی از اسلام که مطابقت کامل با نیازهای روز دارد. این تعریف اسلام ناب محمدی است.
عقلانیت امام خمینی
برای فهم «اسلام ناب» امام خمینی (رحمه الله) باید پاره ای از ظرایف و دقایق را شناخت. امام خمینی (رحمه الله) در تفسیر سوره حمد اشاره می کنند: هدف وحی این است که بشریت را به تکامل برساند، توانایی های بالقوه انسان را تبدیل به توانایی های بالفعل کند.
امام خمینی (رحمه الله) همواره از مفهوم صراط مستقیم انسانیت در تفاسیر خودشان استفاده می کنند و معتقدند انسان می تواند منطقی و عقلانی تکلم و تجزیه و تحلیل کند، چون تنها تابع احساسات و نیازهای غریزی و حیوانی خود نیست. انسان الهی کسی است که کاملاً در جهت ایده آل های برتر بشریت حرکت می کند و می تواند به خدا نزدیک شود. عبادات و تمام اعمال سفارش شده در اسلام مانند نماز خواندن و روزه گرفتن، تنها وسیله ای برای رسیدن انسان به تفکر است و قوانین جامعه اسلامی، ابزاری برای رسیدن به این هدف است.
در تفکر امام خمینی (رحمه الله) پیامبران و امامان تنها برای برپایی حکومت اسلامی نیامده اند، بلکه آن ها حکومت اسلامی تشکیل دادند تا به هدف اصلی برسند.
دومین حدیث اصول کافی بسیار مهم و بنیادین است، چرا که با فهم آن بیشتر می توانیم اسلام ناب محمدی را بشناسیم. حدیث می گوید: زمانی که خداوند حضرت آدم را خلق کرد، جبرئیل بر او نازل شد و به آدم گفت: «خداوند به تو سلام می رساند و می خواهد که از یبن سه مورد یکی را انتخاب کنی.» حضرت آدم سوال می کند آن سه چیز چیست؟ جبرئیل می گوید: «عقل، دین و حیا». حضرت آدم می فرماید: من حتی برای انتخاب لحظه ای تأمل نمی کنم، چرا که از قبل «عقل» را انتخاب کرده ام.
مسلمانان شیعه، سنی و حتی پیروان سایر ادیان اگر در مقابل این سوال قرار می گرفتند، شاید پاسخ می دادند که «دین» را انتخاب می کنیم، اما حضرت آدم «عقل» را ترجیح داد. در ادامه حدیث آمده است، جبرئیل به حیا و دین امر می کند که بروند، اما آن ها پاسخ می دهند که ما نمی رویم چرا که از جانب خداوند دستور داریم همیشه در کنار عقل باشیم. پس با انتخاب عقل، دین و حیا را هم می  توان به دست آورد.
دین بدون عقل یا به «تعصبات انحرافی» ختم می شود، یا به «انحراف خرافی». یعنی در نهایت یا به «داعش» می رسد یا به ناکجاآباد. مبنا همیشه عقل است و ملاک تشخیص عقل هم همراهی دین و حیا با آن است. معاویه در زمان خود زمامدار زیرکی بود که به «داهیه العرب» معروف بود؛ چیزی که در معاویه بود شبیه عقل است، اما عقل نیست؛ در واقع نوعی شیطنت است و دین و حیا را در کنار خود ندارد.
خداوند به انسان دستور داده است که همیشه با عقل همراه باشد. در نتیجه، باید تعریفی از عقل ناب و عقل دینی ارائه شود. «قلب سلیم» نیز یعنی وجود عقلی که دارای قدرت داوری است و در کنار آن دین و حیا وجود دارد. در سوره ی بقره آمده است : «هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ». متقین چه کسانی هستند؟ «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ» کسانی که به غیب ایمان دارند. این صلاه چیست؟ همان ارتباط با غیب است.
این یک تئوری و نظریه است؛ یعنی این جهان به خودی خود کافی نیست، بلکه یک ماورایی هم وجود دارد. اتصال با آن ماوراء یعنی صلاة و رسیدن خبر از جانب ما به دیگران هم زکات است. پس دین در معنای اول یعنی شناخت. اگر یک الگوشناسی در اختیار افرادی که با دین آشنایی ندارند قرار بگیرد، با دین حقیقی آشنا می شوند و از آن پیروی می کنند.
«وجدان بشری» در قلب سلیم
به اعتقاد برخی زمانی که شما از طریق عقل به دین برسید، می توانید عقل را رها کنید، اما چنین نیست. عقل باید در دین نیز راهنمای انسان باشد. عقل هم در تجلی دین نقش دارد و هم در برداشت و فهم از دین.
گاهی پیش می آید که نه عقل جوابی دارد و نه دین. اینجا، حیا به سوالات پاسخ می دهد. امیرالمؤمنین می فرمایند: اگر تمام دنیا را به من بدهند تا پوست گندمی را از دهان موری بگیرم، این کار را نمی کنم. در اینجا عقل مانع از این کار نیست؛ دین هم مخالفتی ندارد، چون نه حرام است، نه مکروه. «وجدان بشری» است که در قول و فعل امیرالمومنین نمود پیدا می کند.
یعنی اگر من یک ظلم کوچک را بپذیرم، به صورت بالقوه ظلم بزرگ تری را هم پذیرفته ام.
وقتی از امیرالمؤمنین می خواهند که به شکل صوری حکومت معاویه را بپذیرد و سپس او را براندازد، ایشان نمی پذیرند و می گویند حتی اگر یک روز حکومت او را قبول کنم، ظلم را پذیرفته ام. به هیج عنوان «ظلم مصلحتی» نداریم. ممکن است در موارد اندکی دروغ مصلحتی داشته باشیم، ولی ظلم مصلحتی نداریم. هرچند امیرالمؤمنین با یک دروغ کوچک می توانست خلیفه سوم شود. از ایشان پرسیدند: «تو حاضری سنت پیامبر و سنت شیخین را برپا کنی؟» امام علی پاسخ داد: «سنت پیامبر را بله، ولی سنت شیخین را نه.» از عثمان هم این سوال را پرسیدند، او گفت بله، من هر دو را انجام می دهم. اگر حضرت علی به این سوال پاسخ مثبت می داد، خلیفه می شد، اما این دروغ مصلحتی برای حضرت مجاز نبود، حتی به قیمت در اختیار داشتن زمامداری مملکت.
من همواره در مسیر زندگی ام، خود را مدیون امام خمینی (رحمه الله) می دانم، چرا که امام دو نوع «دوگانگی» را برای من حل کرده است؛ یکی دوگانگی بین «دغدغه دینی» و «دغدغه اجتماعی» است که متأسفانه همه جا با آن مواجه هستیم؛ حتی در پاره ای از تفاسیر اسلامی که از ماهیت اسلام ناب فاصله گرفته اند. پیش از ظهور امام خمینی (رحمه الله) همیشه می گفتند شما یا باید صوفی باشید یا طرفدار اخوان المسلمین؛ یعنی یا باید «مذهبی» باشید یا «سیاسی».
دوگانگی دوم پاسخ به ارتباط بین «ذوق» و «عقل» بود. برخی می گویند یا باید اهل ذوق باشی یا اهل فلسفه. تفکیک بین عرفان و فلسفه از این نقطه آغاز شد. این موضوع را ابتدا ملاصدرا حل کرد و بعد از آن امام خمینی (رحمه الله) تنها کسی است که این دو را به صورت نظری و عملی با یکدیگر جمع کرد و حتی در شخصیت ایشان نیز به ظهور رسیده است. ملاصدرا نیز در نوشته های خود هرگز نگفته است که اجتماعیات را رها کن و فقط به سروسلوک و عزلت روی بیاور، ولی عملاً نتوانست این دو امر را جمع کند و در شخصیتش بروز دهد. امام خمینی (رحمه الله) هم در عمل و هم در نظر موفق به این کار بزرگ شد.
 

 

منبع مقاله : مجله فرهنگ و علوم انسانی عصر اندیشه شماره هفتم
--------------------------------
پی نوشت:

۱. فیلسوف متأله و مفسر فرانسوی قرآن کریم، شاگرد استاد «سید جلال الدین آشتیانی»، صاحب رساله معروف «الهیات در آثار فلسفی و عرفانی امام خمینی» و نویسنده کتاب های «تصوف و عرفان اسلامی» (۱۹۹۱)، و «امام خمینی، عارف ناشناخته قرن بیستم» (۱۹۹۷)، «آیین انقلاب اسلامی» (۲۰۰۳) است. او از شارحان فلسفه صدرایی و حکمت متعاله به شمار می رود. پرفسور بونو عضو تحریریه خارجی «عصر اندیشه» است.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

سه شنبه 16 بهمن 1397  7:53 PM
تشکرات از این پست
emamedavazdah
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

انقلاب اسلامي و پيامدهاي معرفتي - ۱

حميدرضا سيف
نتيجه آن كه انقلاب اسلامي و دانش و انديشه مبتني بر ارزش هاي معنوي و ديني دست در دست هم، يكديگر را بالا مي كشند.

چكيده
انقلاب اسلامي ايران تنها براي بهبود وضع معاش مردم شكل نگرفت، بلكه فراتر از اين، يك ماهيت ارزشي و ديني دارد و از اين رو، اساسي ترين وصف انقلاب ايران، «اسلامي» بودن آن است. در اين نوشتار، به راه هاي جهاني سازي انقلاب اسلامي ايران براي رسيدن به يك تمدّن اسلامي اشاره شده است.
احياي معنويت انديشي
دستاوردهاي انقلاب در زمينه هاي گوناگوني قابل پژوهش و بررسي هستند. اما با توجه به ماهيت ديني انقلاب اسلامي، آثار تربيتي و فكري آن بيش از همه اهميت پيدا مي كند. اگر انقلاب اسلامي فقط موجب ارتقاي وضع معاش مردم شده و نوع حكومت را از استبدادي به نوعي ديگر، كه قابل تحمل باشد تغيير مي داد، چندان نمي شد بر كام يابي آن اصرار ورزيد; زيرا از انقلابي كه وصف لازم آن «اسلامي» است، انتظاراتي فراتر از اين مدّنظر هستند.
انقلاب اسلامي ايران پديده اي بي همتا بود كه از پيش، تحليلي براي آن وجود نداشت و حتي مباني و مقدّمات شناخت آن از انديشه هاي جديد، غايب بود. البته كساني مثل آرنولد توين بي به جايگاه معنويت در حيات و تمدن بشري نيم نگاهي انداخته و تهي شدن از معنويت را موجب زوال آن دانسته و معتقد بودند: تمدن آينده از جايي غير از غرب بايد سربرآورد. اما اين مختصر براي انقلابي عظيم با آثار سرشار و جاري بسيارش، به هيچ وجه كافي نبود.
اين انقلاب با بازگشت به حقايق فراموش شده فطري، دين را در منظر انديشه بشري پررنگ و برجسته نمود و در دو سطح «ملّي» و «جهاني» چاره اي باقي نگذاشت، جز اينكه رويكردي نوين به دين، معنويت، انسان و جهان پديد آيد.
انقلاب اسلامي در حقيقت، نوعي انديشه بر مبناي جهان بيني معنوي و متفاوت با علم و فناوري رايج بر پايه جهان بيني مادي از مغرب تاريخ حقيقت و مشرق جغرافياي گيتي به طلوع كشاند و انسان، جهان، جامعه و تاريخ را با روي و نماي الهي، موضوع دانش و انديشه قرار داد. نتيجه اين رويكرد تأمين مباني تازه اي براي دانش و فضاها و شيوه هاي دست نخورده اي براي انديشه بوده است.
انقلاب ما تنها تحوّلي در جامعه و نظام سياسي و اقتصادي آن نيست، بلكه دگرگوني در كيفيت حيات فردي و اجتماعي، اصلي ترين شاخص انقلاب اسلامي است كه با گشودن راه هدايت و ايجاد معرفت متعالي و راستين، صورت واقعي خود را مي يابد و مي بالد.
انقلاب اسلامي نمودار انديشه اي معنوي است كه مي تواند رنجوري و ناتواني علم و فناوري را در ساختن تمدن طلايي براي انسان ها برطرف كند. انديشه معنوي و پاكي كه از طريق انقلاب اسلامي در قلب تاريخ رسوخ كرد، منظري سبز و روشن به روي حيات بشري گشود كه در چشم انداز آن، ظهور منجي جهاني بسيار نزديك به چشم مي آيد.
بنابراين، پرسش از چيستي و چرايي دستاوردهاي انقلاب اسلامي در قلمرو انديشه، دو پيامد ارجمند به دنبال دارد: يكم. پاسخ به چيستي آن، گستره اثرگذاري انقلاب اسلامي در راستاي اهداف اصيل و اوليه آن را تبيين مي كند. دوم. پاسخ به چرايي، راه شكوفايي و توسعه ثمربرداري در اين عرصه را فراخ مي سازد.
دگرگوني در انديشه هاي اجتماعي و سياسي
انقلاب اسلامي كاستي ها و ناراستي هاي بسياري از نظريات را در حوزه علوم اجتماعي و علوم سياسي آشكار نمود كه در ادامه، به مواردي از آن ها، فهرستوار اشاره مي شود:
۱. نظريه هاي ماركسيستي انقلاب، با انقلاب اسلامي ايران زير سؤال رفتند; زيرا تاريخچه محتومي كه در اين نظريات براي انقلاب ها نوشته شده بود، در انقلاب اسلامي رخ نداد. ماركسيسم سير جوامع را از كشاورزي به سرمايه داري و پس از انقلاب، رسيدن به جامعه كمونيستي مي دانست. انقلاب اسلامي ايران بر خلاف اين سير، از بافت سنّتي به انقلاب غيركمونيستي رسيد.(۱) همچنين اعتقاد به اينكه «دين افيون ملت هاست»، با خروش ديني مردم انقلابي ايران، تهي و تباه گرديد. حتي نظريه پردازان ماركسيسم ساختارگرا، كه مي كوشيدند نظريه ماركسيستي انقلاب را بازسازي و اصلاح كنند، در برابر انقلاب ايران به ضعف تحليل هاي خود اعتراف كردند.(۲)
تدا اسكاچپول، از متفكران ماركسيسم ساختارگرا، معتقد بود: يك انقلاب سياسي با تغيير حكومت، بدون تغيير در ساختارهاي اجتماعي صورت مي گيرد و در اين انقلاب، منازعات طبقاتي نقشي ندارند. اما يك انقلاب اجتماعي عبارت است از: انتقال سريع و اساسي دولت و ساختارهاي طبقاتي يك جامعه، كه اغتشاشات طبقاتي از پايين جامعه همراهي و در بخشي حمل مي شود. چنين انقلابي در شرايط ويژه اجتماعي ـ ساختاري و بين المللي صورت مي پذيرد; مثلا، فشار سياسي بين المللي يا شكست دولت در يك جنگ نظامي.(۳) اما انقلاب ايران نشان داد كه موضوع طبقات و كشمكش و تضاد ميان آن ها بدون مبنا بود، بلكه اين انقلاب با قدرت فكر و فرهنگي اسلام شيعي و بدون شرايط خاص بين المللي، به پيروزي رسيد; انقلابي سياسي اجتماعي كه هم روابط قدرت را دگرگون كرد و هم در ساختار اجتماعي و نهادهاي آن تحولي ژرف پديد آورد و حتي بر معادلات و روابط بين المللي نيز آثار قابل توجهي بر جاي نهاد.
۲. نظريه پردازاني كه انقلاب ها را بر اساس نظام «اقتصاد جهاني» تحليل مي كردند، پس از پيروزي انقلاب اسلامي، عناصري همچون فرهنگ، ايدئولوژي، رهبري و دين را بيشتر مورد توجه قرار دادند.(۴)
۳. نظريه «ولايت فقيه» با انقلاب اسلامي، وارد عرصه انديشه هاي سياسي شد و پژوهش هاي گسترده اي را در اين وادي رقم زد، تا جايي كه امروز، مطالعه نظريه هاي دولت، بدون شناخت نظريه ولايت فقيه ناقص مي ماند.
۴. تأثير بسزاي انقلاب اسلامي بر نظريه هاي جامعه شناسي دين، اهميت فراواني دارد. پيش از اين، دين را در فرايند افسون زدايي از جامعه و تحقق عقلانيت و بلوغ عقلي در سير تكامل خطي جامعه، رو به كاهش مي ديدند.(۵) ولي انقلاب اسلامي تكاپويي كامياب بر خلاف همه اين انديشه هاي خام بود.
روياوري جهاني به دين
از مهم ترين پيامدهاي تاريخ ساز انقلاب اسلامي، اقبال مردم جهان به اسلام و دين به معناي عام است. رواج انديشه هاي اسلام خواهي در بين مسلمانان، تقويت و تعميق بيداري اسلامي، پديد آمدن جنبش هاي اسلامي در كشورهاي عربي و خاورميانه(۶) و رشد اسلام گرايي در غرب و شرق دور، همه از كاركردها و رهاوردهاي انقلاب اسلامي در حوزه انديشه و تحوّلاتي است كه در تفكرات مردمان و فراتر از جغرافياي سياسي اين انقلاب رخ داده اند. انقلاب اسلامي حتي سبب شد كه پيروان اديان ديگر به دين خود رويكردي تازه داشته باشند و با ايمان هر چه بيشتر به دين خود اقبال ورزند.
جان نيزبيت و باتريشيا آبردين در كتاب دنياي ۲۰۰۰ مي نويسند: «در آمريكا، نسلي كه در طي دهه ۱۹۷۰ هرگونه مذهب سازمان يافته را مردود مي شمرد، امروز همراه با فرزندان خود به نيايشگاه ها بازمي گردد... يهوديان تجديدنظر طلب، كه پنجاه سال پيش هرگونه اشاره به رويدادهاي ماوراي طبيعي را از كتاب هاي دعا حذف كرده بودند، اينك ارجاع مجدّد به معجزات، اسطوره ها و ظهور مسيح را در دستور كار خود قرار داده اند. مورمون ها (mormon) سال ۱۹۸۷ را به دليل جذب ۲۷۴۰۰ گرونده جديد بهترين سال تاريخ ۱۵۸ ساله خود اعلام كردند. جشنواره هاي محلي و ناحيه اي مذهب «شينتو» (shinto) در ژاپن همزمان با مراسم آييني چرخه هاي زندگي و بازگشت به معابد، رونقي تازه يافته است.
...جوانان چيني و اتحاد شوروي (سابق) به رغم فضاي ضد مذهبي مدارس خود، با كنجكاوي به مجامع مذهبي نظر دوخته اند و در نهايت، ريشه همه اين تحولات را يافته و مي نويسند: نوعي نيروي سياسي توانمند بر اساس اصول گرايي اسلامي ايران، افغانستان و كشورهاي عرب را فرا گرفته و طبقات متوسط غربي شده تركيه و مصر را هم تحت تأثير قرار داده است.»(۷)
هارود رو كوكسي، يكي از مدرّسان الهيات دانشگاه «هاروارد»، مي گويد: «پيشگويان سه دهه پيش تر، كه خبر از عقب نشيني مذهب در برابر تجدّد مي دادند، به هيچ وجه نمي توانستند روند احياي مجدّد مذاهب را پيش بيني كنند.»(۸)
شلوغ شدن كليساها، برگزاري همايش هايي در باب «رابطه علم و دين»، نظرسنجي هايي كه نشان دهنده انفجار معنويت گرايي در متن تمدن غرب هستند،(۹) علاقه والدين به افزايش آموزش هاي ديني در مدارس، توسعه انجمن هاي مذهبي و حتي ابراز دين داري و ياد خدا در نطق هاي انتخاباتي رياست جمهوري آمريكا و رشد شاخص توليد و استقبال از فيلم هايي با موضوعات ديني و افزايش ۲۰ درصدي چاپ كتاب هاي مذهبي در برابر رشد ۶ درصدي ساير كتاب ها در آمريكا(۱۰) همه حاكي از روياوري جهاني دين هستند. هفته نامه فرانسوي آبزرواتر از قول آندره مالرو مي نويسد: «قرن ۲۱ يا وجود نخواهد داشت و يا قرن مذهب خواهد بود.» سپس مي افزايد: «پيش بيني مالرو به حقيقت پيوسته است.»(۱۱)
 

منبع: فصلنامه معرفت
-----------------------------
پي نوشت : 
۱ـ عبدالوهاب فراتي، ابعاد ناشناخته انقلاب، دبيرخانه مجمع گروه هاي معارف اسلامي، ۱۳۷۷، ص ۷.
۲ـ ر.ك: تدا اسكاچپول، دولت تحصيلدار و اسلام شيعي در انقلاب ايران.
۳ـ همو، دولت ها و انقلاب هاي اجتماعي، ترجمه سيدمجيد روئين تن، تهران، سروش، ۱۳۷۶.
۴ـ عبدالوهاب فراتي، انقلاب اسلامي و بازتاب آن، انجمن معارف اسلامي ايران، ۱۳۸۱، ص ۲۲.
۵ـ مقصود فراستخواه، دين و جامعه، شركت سهامي انتشار، ۱۳۷۷، ص ۱۳۱ـ۱۵۷.
۶ـ انقلاب اسلامي زمينه ها و پيامدها، دفتر نشر و پخش معارف، ۱۳۸۰، ص ۲۲۵ـ۲۵۵.
۷ـ جان نيزبيت و پاتريشيا آبردين، دنياي ۲۰۰۰، ترجمه ناصر موفقيان، تهران، نشر ني، ۱۳۷۸، ص ۴۱۸ و ۴۱۹.
۸ـ همان، ص ۴۱۹.
۹ـ بيش از ۸۰ درصد مردم آمريكا خود را افرادي ديني معرفي مي كنند. (ميراحمدرضا حاجتي، عصر امام خميني، قم، بوستان كتاب، ۱۳۸۱، ص ۷۵.)
۱۰ـ همان، ص ۸۵ـ۹۷.
۱۱ـ همان، ص ۸۴.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

سه شنبه 16 بهمن 1397  7:53 PM
تشکرات از این پست
emamedavazdah
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

ضرورت شناخت انقلاب اسلامى

جندقى
تـاثير عـملى وسريع انقلاب اسلامى در منطقه و بـرآشفتن شعله خشم مردم مسلمان و غيرمسـلمان در بـسـيارى ازكشورهاى تـحـت سـلطه استعمار،خود گواه روشنى بر اين مدعاست؛ زيرا دركمتر مقطعى از تاريخ بـشريت،شاهد پـيروزى و تـاثير گذارى قاطع يك جنبـش صرفا مردمى بوده ایم.

در قرن ما پيروزى انقلاب اسلامى در ايران حادثه مهم و حيرت انگيزى بـراى جـهان بود كـه مـى توانست در رابـطه با مسائل سياسى جهان و منطقه ايفاگر نقش تعيين كننده و تحولات غير قابل پيش بينى باشد.
ايـن حادثه بزرگ قرن از يكسو معادلات سياسى استكبار را در ادامه سـياست سلطه وتقسيم استعمارى جهان بهم زد و از سوى ديگر يكى از اسـتـوارترين رژيـمهاى وابـسته را كـه از حـمايت قـدرتهاى بـزرگ برخوردار بود ريشه كن نمود و در كشورى چون ايران با اهميتى كه از نـظـر اسـتراتژيكى و اقـتصادى بـراى قـدرتهاى بـزرگ جـهان دارد تحولى سياسى - مردمى و عظيم بوجود آورد.
مـهمتر از ايـن دو رونـد انـقلاب اسلامى با آگاهي هاى عميقى كه در مـيان مـلتهاى مسلمان جـهان بـويژه در كشورهاى اسلامى بوجود آورد زمـينه تـحولات سـياسى ريشه دار و بـينشها و گـرايشها و حـركتها و سازماندهي هاى سياسى چشمگيرى را فراهم آورد.
ايـن جـريان سـياسى يكبار ديگر اسلام را به عنوان يك قدرت تعيين كننده در جهان مطرح نمود و چشم انداز وحدت بزرگ جهان اسلام و حركت عـظيم بـازيابى خويشتن خـود و گريز از سلطه و ايستادگى در برابر اسـتعمار كـهنه و نـو و ايجاد قطب سياسى جديد در جهان و فروريزى رژيـمهاى وابـسته و تـحميلى را در سـرزمينهاى پـرنعمت اسلامى در بـرابر ديدگان مشتاق ولى غم و ياس گرفته يك ميليارد مسلمان گشود و مـوجـى از وحـشـت و اضـطـراب در دلـهاى پـر از امـيد و آرزوى جهان واران آفريد.
بـه اعـتراف تحليل گران سياسى شگفتيهائى كه انقلاب اسلامى در جهان آفـريد بـيشتراز آنـهائى است كه دنيا در طول شصت سال اخير بخود ديـده اســت، شــگـفتيهائى كـه تحليله، تـئوريها و پـيش بينيهاى صاحب نظران سياسى را بى اعتبار نموده است.
انـقلاب اسـلامى بـلوك بنديها و نـظام دوقـطبى تـثبيت شده در نظام بـين المللى كنونى جهان را درهم ريخت و با وجود تضاد عميقى كه بر روابط دو ابرقدرت حاكم بود وآن دو را آشتى ناپذير مى نمود وادار بـه سازش و اتخاذ موضع واحد در برابر اين پديده سياسى جديد نمود و تحولات عمده اى را در مسائل مختلف جهان بدنبال آورد.
غـرب طـى چـند تـجربه تـلخ در مـصاف با يكپارچگى اسلام در جريان جنگهاى صليبى و درگيرى با امپراطوريهاى اسلامى و مانند آن خاطرات تـرسناك وتكان دهنده اى را در حافظه تاريخ خود بيان دارد ولى اين بـار خـطر عـظيمتر وگسترده تر و دهشتناكتر از آن بود كه درگذشته ديده بود.
پـديده كاملا نوظهور مقاومت در لبنان با الهام از انقلاب اسلامى و جـهان اسـلامى درمصر و ديگر كشورهاى اسلامى براى غرب بيش از آنچه كه تصور مى كرد وحشتناك و طليعه جهنمى سوزان براى استكبار بود.
انـقلاب اسـلامى در مـقايسه بـا انـقلابهاى ديگر جهان از يك سلسله ويژگيها وامتيازهاى اصولى برخوردار است كه از نظر فرهنگ و دانش و تـئورى انــقـلاب آن رادر رده بـالاى پـديده هاى سـياسى بـزرگ و انقلابهاى مهم جهان قرار داده است مزايائى چون ماهيت ايدئولوژيكى ، قـدرت رهبرى ، و عـمق تحولات نـاشى ازانـقلاب موجب گرديده كه بـسيارى از صـاحب نظران علوم سياسى در تئوريهاى انقلاب در كشورهاى اسلامى تجديد نظر كنند و الگوى جديدى را مورد بررسى قرار دهند.
و از سـوى ديـگر متفكران و بنيان گذاران حركتها و نهضتهاى اسلامى همواره الگوهاى انقلاب را در لابلاى تاريخ اسلام جستجو مى كردند و هر كـدام سعى بر آن داشتند كه از حوادث برجسته تاريخ اسلام در تبيين راه و حركت و خط مشى و شيوه خود الهام بگيرند و روند و حركت خود را دنباله جريانهاى تاريخى گذشته اسلام قلمداد كنند.
فـروغ انـقلاب اسـلامى كـه پس از صدر اسلام مهمترين و ريشه دارترين وشـكوهمندترين حـادثه تـاريخ اسلام است همه درخشندگيهاى فرازهاى بـرجسته تاريخ اسـلام را دربـرگرفت و جـايگزين همه الگوهاى گذشته تاريخ اسلام گرديد.
بـى شك با مطالعه حتى سطحى و گذرا در زمينه ماهيت انقلاب اسلامى و بازتابهاى جهانى آن و دستاوردهائى كه براى ملل مسلمان بويژه ملت مـسلمان ايـران به ارمغان آورده است ما را به اين نتيجه مى رساند كـه انـقلاب اسلامى نه تنها حادثه بزرگ قرن در جهان و تاريخ ايران اسـت بــلــكـه خـود از مــهـمترين فـرازهـاى تـاريـخ اسـلام و پـديده اىشگفت انگيز و معجزه ايست الهى كه تجلى قدرت لايزال خداوند - عـلى رغم قدرتهاى مـادى و شـرائط بـر حـسب ظاهر غير قابل تغيير سياسى و اجتماعى محسوب مى گردد.
مقدمه
تـاريخ تـحـليلى انقلاب هاى گوناگون، يكى از گنجـينـه هاى عظيم و ميراث هاى گرانبـهاى بـشرى است كه بـا بـررسى آن ها مى توان نقش و اهميت هر يك را در مسير پـر فراز و نشيب جوامع انسانى دريافت و با عبرت آموزى از آنه، مسير حركت خويش را روشن تر نمود؛ چرا كه گذشتـه چـراغ راه آينده است و بـه فرموده حضرت امام خمينى(ره):((تاريخ معلم انسان هاست)).
اكـنون بـه بيست و يكمين سالگرد انقلابى نزديك مى شويم كه پيروزى آن موجب تبديل ساختار سياسى جهان از نظام دو قطبـى بـه نظام سه قطبى ((اسلام(بـنيادگرايى اسلامى)، كاپيتاليسم، كمونيسم)) گرديد.
انـقلاب اسـلامى ايران، بـى هيچ ترديدى معجزه اى الهى بـود كه بـه دست معجزه گر مردى از سلاله پـاك پـيامبـر(ص)، بـه انجام رسيد و نگاه اميد مظلومان و مستـضعفان جـهان را بـه خـود خـيره ساخـت.
تـاثير عـملى و سريع انقلاب اسلامى در منطقه و بـرآشفتن شعله خشم مردم مسلمان و غير مسـلمان در بـسـيارى از كشورهاى تـحـت سـلطه استعمار، خود گواه روشنى بر اين مدعاست؛ زيرا در كمتر مقطعى از تاريخ بـشريت، شاهد پـيروزى و تـاثير گذارى قاطع يك جنبـش صرفا مردمى بوده ايم.
ايـن جـنبش الهى، همه متفكران و سياستمداران را به حيرت و تعجب واداشت زيرا هيچ يك از تـحليلگران و سازمان هاى جـاسوسى دنيا كه به دقيقترين وسائل كسب اطلاعات سرى مجهز بـودند، نتوانستند وقوع چنين انقلاب شگرفى را در منطقه حساس خاورميانه و در دوره اقتدار شاهنشاهى حاكم بر ايران پيش بينى نمايند.
بـررسى مـاهيت و علت و ابعاد مختلف اين حركت عظيم الهى نه تنها از آن رو ضرورى مى نمايد كه شناخت اين نهضت به استمرار و حفظ آن كمك مى نمايد زيرا ادامه يا ثـبـات آن بـدون شناخت دقيق ماهيت و ابـعاد آن، تقريبـا ناممكن است ـ بـلكه لزومش از آن جهت نيز رخ مى نمايد كه بـدون فهم اعجاز و الهى بـودن آن و همچنين استـثناء بـودن اين حركت رعد آساى اسلامى، نمى تـوان از عمق جان، بـدان دل بست و خداوند را بر آن شكر گزار بـود كه ((لئن شكرتم لازيدنكم)) شكر نعمت، نعمتت افزون كند.
پـس در ايـن نوشته كوتاه، ابتدا به دلايل لزوم پرداختن به بررسى نهضت انقلاب اسلامى مى پردازيم و سپـس ويژگى هاى آن را مورد بـررسى قرار مى دهيم، در بـخش بـعدى مقاله، نظريات مختلف در بـاب عوامل پيروزى انقلاب اسلامى را در بـوته نقد قرار مى دهيم و پس از بـيان مختـصر دسـت آوردهاى مهم انقلاب اسـلامى، در پـايان نتـيجـه عملى پرداختن به مباحث قبلى را ذكر خواهيم نمود.
ضرورت شناخت تحليلى انقلاب اسلامى:
بــه طـور كلى مى توان از پنج محور در جهت اثبـات ضرورت پرداختن به بررسى انقلاب اسلامى ايران بهره جست كه عبارتنداز:
۱ـ دريافت ارزش انقلاب.
۲ـ جلوگيرى از انحراف انقلاب.
۳ـ تثبيت انقلاب.
۴ـ تداوم انقلاب.
۵ ـ صدور انقلاب.
اينك بـه تـوضـيح اجـمالـى هر يك از اين محـورها مى پـردازيم.
دريافت ارزش انقلاب
آگاهى دقيق از سير پـيدايش اين نهضت و وضعيت فرهنگى، اقتصادى و سـياسى كـشور در زمان رژيم سابق، سبب مى گردد تا گرانبـهايى اين گوهر استثنايى را در دنياى زور و استكبار امروز، بهتر و بـيشتر دريابـيم و بـا احساس مسووليت عميق تـرى، قدردان موهبـت استـقلال جمهورى اسلامى باشيم.
جلوگيرى از انحراف انقلاب
رمـز انـحراف هر نهضتى، در انحراف از ريشه هاى استـوارى آن نهضت نهفته است، به عنوان مثال، نهضتى كه بر پايه اقتصاد و تكيه بـر پـول پـولداران استوار شده است، بـا تقليل امكانات مادى رو بـه انحطاط خواهد گذاشت. و بـالعكس، نهضتى كه ايمان و ايدئولوژى در آن حرف اول را مى زند، گر چه از تـاثير عوامل اقتـصادى بـر كنار نخواهد ماند، اما تهاجم فرهنگى بـرنده تـرين سلاح در قطع ريشه هاى آن خواهد بود.
تثبيت انقلاب
اكـنون كـه در مقطع خـاصى از تـاريخ تـحـولات جـهان و هم چـنين، موقعـيت حـسـاس و سـرنوشـت سـازى از دوران انقـلاب اسـلامى قـرار گرفته ايم، مسئوليت ما ايجاب مى كند تا واقعيت ها، ريشه ها و علل و آثـار پـديده هاى مخـتـلف انقلاب را در ابـعاد سياسى، اقتـصادى و فرهنگى مورد شناسايى قرار دهيم تا بتوانيم بـا يك بـرنامه ريزى حساب شده اركان انقلاب را تثبيت نماييم.
تداوم انقلاب
اسـتمرار هـر جنبـشى، متوقف است بـر زنده نگاه داشتن انگيزه هاى اوليه و اصلى آن جـنبـش. انگيزه هاى اصلى مردم مسـلمان ايران در رويارويى با رژيم طاغوت، نيز عبـارت بـودند از: استقلال فرهنگى، آزادى سياسى و جـمهورى اسلامى. بـا تـحليل دقيق اين انگيزه ها در مرحله نظر و سپس برنامه ريزى عملى براى پياده كردن آن ها در سطح اجتماع، مى توانيم تـداوم انقلابـمان را تـا ابـد تـامين نمائيم.
صدور انقلاب
هـر ايـده يا فرهنگى از دو راه مى تواند گسترش يابد و از مرزهاى داخلى ملت خويش فراتر رود:
۱ـ تـحميل استـكبـارى اين فرهنگ بـا اسـتـفاده از تـبـليغات دروغين(تـهاجـم فرهنگى)
۲ـ نفوذ واقعى و استـدلالى اين فرهنگ در فكر و روان ملت هاى ديگر(تـبـليغ راستـين بـا تـحليل و شناخت ماهيت انقلاب اسلامى، مى توانيم رموز نفوذ اين نهضت در ميان مردم ايران و نتـيجتـا ملت هاى ديگر را بـه راحتـى تشخيص داده و با برنامه ريزى هاى درازمدت تبـليغى، در جهت گسترش مرزهاى ايدئولوژيكى خود، گام هاى موثرى برداريم.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

سه شنبه 16 بهمن 1397  7:53 PM
تشکرات از این پست
emamedavazdah
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پیروزی انقلاب اسلامی ایران

امام در ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ آقاى مهندس مهدى بازرگان را به پیشنهاد شوراى انقلاب به نخست وزیری منصوب نمود. مردم با برپایی راهپیمایی های گسترده به حمایت از تصمیم امام پرداختند و بسیارى از سربازان و درجه ‏داران مؤمن ارتش به صفوف ملت پیوستند.

امام در ۱۵ بهمن ۵۷ دولت موقت انقلاب را تعیین نمود. آقاى مهندس مهدى بازرگان که چهره اى متدین و با سابقه مبارزاتى و داراى تجربه درنهضت ملى شدن صنعت نفت داشت و از سوى شوراى انقلاب براى نخست وزیری معرفى و پیشنهاد شده بود، با حکم امام به این سمت منصوب شد. امام خمینى در متن حکم انتصاب وى تصریح کرده بود که او را بدون در نظر گرفتن روابط حزبى مأمور تشکیل کابینه براى تهیه مقدمات رفراندوم و برگزارى انتخابات نموده است. حضرت امام از مردم ایران درخواست کرد تا نظر خود را در مورد این انتخاب اعلام کنند. سراسر کشور بابرگزارى راهپیمایی هاى گسترده به حمایت از تصمیم امام پرداختند.
روز ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ پرسنل نیروى هوایى در محل اقامت امام خمینى (مدرسه علوى تهران) با ایشان بیعت کردند. ارتش شاه در آستانه سقوط کامل قرار گرفته بود، پیش از این بسیارى از سربازان و درجه داران مؤمن ارتش با فتواى امام خمینى پادگان ها را ترک گفته و به صفوف ملت پیوسته بودند.
روز ۲۰ بهمن همافران در مهمترین پایگاه هوایى تهران دست به قیام زدند. گارد شاهنشاهى براى سرکوب آنان گسیل شد. مردم به حمایت از نیروهاى انقلابى وارد صحنه شدند. روز ۲۱ بهمن پایگاه هاى پلیس و مراکز دولتى یکى پس از دیگرى به دست مردم سقوط کردند. فرماندار نظامى تهران طى اطلاعیه اى ساعات منع عبور و مرور را به ساعت چهار بعدازظهر افزایش داد. همزمان با آن بختیار جلسه اضطرارى شوراى امنیت را تشکیل داد و فرمان اجراى کودتاى طراحى شده از سوى هایزر را صادر کرد. از سوى دیگر امام خمینى طى پیامى از مردم تهران خواست تا براى جلوگیرى از توطئه در شرف وقوع به خیابانها بریزند و حکومت نظامى را عملاً لغو کنند. سیل جمعیت زن و مرد و کودک و بزرگ به خیابانها ریخته و مشغول سنگربندى شدند. اوّلین تانکها و تیپهاى زرهى کودتاچیان به محض حرکت از پایگاههایشان به وسیله مردم از کار افتادند. کودتا در همان آغاز با شکست مواجه شد. بدین ترتیب آخرین مقاومتهاى رژیم شاه در هم شکسته شد و صبحدم ۲۲ بهمن خورشید پیروزى نهضت امام خمینى و انقلاب اسلامى و پایانى بر دوران دیرپاى سلطنت شاهان ستمگر در ایران طلوع کرد.

 

منبع: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

سه شنبه 16 بهمن 1397  7:53 PM
تشکرات از این پست
emamedavazdah
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

آثار و نتايج انقلاب اسلامى ايران - ۴

دكتر محمد باقر حشمت زاده‏
نتايج مثبت براى انقلابها طبيعى و ضرورى است. زيرا انقلاب يعنى بر هم زدن وضع موجود جهت تحقق جامعه مطلوب، اما ناكاميها و نتايج منفى براى انقلابها غير طبيعى و خطرساز است. بنابراين بايد اينها نيز دقيقاً شناسايى و علت يابى شوند.

مقايسه با كشورهاى همطراز
يكى از ملاكهاى عالمانه و منصفانه براى سنجش و ارزيابى انقلاب اسلامى مقايسه با كشورهاى همطراز است. در اين رابطه مى توان موقعيت كنونى كشور را كه نتيجه ى دو دهه عملكرد انقلاب اسلامى است با وضعيت كشورهايى مانند مصر، پاكستان و تركيه سنجش كرد. اين كشورها مسلمان هستند و با ايران، هم منطقه مى باشند. از لحاظ جمعيتى كم و بيش در حد و اندازه ى ايران هستند. در يك تحقيق وسيع و دقيق و مبتنى بر آمار و اطلاعات ضروريست كه پژوهشگران جمهورى اسلامى را با اين كشورها مقايسه كنند.
نتايج چنين پژوهشى از لحاظ نظرى و كاربردى مى تواند فوق العاده مفيد و قابل استفاده باشد. در چنين پژوهشى بايد بررسى كرد كه كشورهاى همسايه و همطراز ايران طى دو دهه ى گذشته در حالى كه جنگ و انقلاب نداشته اند، اينك از لحاظ اقتصادى، فرهنگى و سياسى چه وضعيتى دارند؟
يك نكته ى بديع و مهم اين است كه اغلب اين كشورها از لحاظ مادى و اقتصادى، اتفاقاً از انقلاب اسلامى ايران و جنگ تحميلى منتفع نيز گرديده اند. در حالى كه ايران بطور طبيعى ضمن آنكه از آثار و بركات معنوى جنگ و انقلاب در دراز مدت به بلوغ و جوشش رسيده است لكن از لحاظ مادى و اقتصادى لطمات فراوانى ديده است. زمانى كه ايران بواسطه ى پيروزى انقلاب اسلامى و در راستاى حفظ استقلال خود از پيمان نظامى سنتو خارج شد و مبدل به تهديدى براى منافع غرب گرديد، آمريكايى ها و غربيها براى جبران اين خلأ و كنترل اين تهديد كمكهاى فراوان مالى، اقتصادى و نظامى به پاكستان و تركيه ارائه نمودند.(۲۳)
همين كشور تركيه زمانى كه بين ايران و عراق جنگ شعله ور بود و راههاى تجارى خليج فارس براى آنان ناامن شده بود بعنوان مركز ترازيت كالا براى دو كشور ميلياردها دلار سود برده است.
مصر نيز بعنوان سردمدار صلح و سازش با اسرائيل و سد نفوذ انقلاب اسلامى در منطقه ى عربى و اسلامى، از لحاظ سياسى و اقتصادى مورد توجه بيشتر آمريكا و غرب قرار گرفت.
پاكستان نيز وضعيتى مشابه مصر و تركيه داشت.
با وجود اين مسايل، كشورهاى فوق اينك از لحاظ مادى و معيشتى و رفاهى در مقايسه با ايران چه وضعيتى دارند؟ و براى جلب و جذب كمكهاى اقتصادى، مالى و نظامى غرب، از لحاظ سياسى و فرهنگى چه هزينه و خسارتهايى نموده اند؟
اين سؤالاتى است كه در يك تحقيق بايد منصفانه و عالمانه به آن پاسخ گفت تا بتوانيم با شجاعت و صراحت نقاط قوت و ضعف كشورمان را شناسايى كنيم. اما در حد اين نوشتار و مبتنى بر برخى از خوانده ها و شنيده ها، حداقل مى توان چند فرضيه و مدعا را مطرح كرد تا پژوهشگران بعداً آنها را شرح و آزمون كنند.
اولاً كشورهاى مذكور اغلب بدهيهاى خارجى سنگينى دارند. براى مثال تركيه ۹۰ ميليارد دلار بدهى دارد. در حاليكه ايران با توجه به هزينه هاى سنگين بازسازى حدود ۱۲ ميليارد دلار(۲۴) بدهى دارد. مصر نيز بدهيهاى زيادى دارد كه در جريان جنگ نفت خليج فارس در ۱۹۹۰ زمانى كه به تبعيت از آمريكا در لشكركشى عليه عراق مشاركت نمود به عنوان پاداش، چند ميليارد دلار از اين بدهيها بخشوده شد كه طبعاً اين امر از لحاظ استقلال و حيثيت ملى نمى تواند خوشايند باشد.
نكته اى كه پژوهشگران در اين مقايسه بايد مدنظر داشته باشند، وضعيت تورم، پيشرفت امور زيربنايى اقتصادى و توليدى، حجم فعاليتهاى عمرانى و رفاهى، وضعيت توزيع ثروت و درآمدها و چگونگى قشربندى جمعيت بر اساس ثروت و درآمد و مقايسه وضعيت زندگى شهرى و روستايى است.
اين كشورها با وجود اينكه طى دو دهه ى گذشته، در حد ايران و انقلاب اسلامى خطر و تهديد نداشته اند، لكن حجم وسيعى از درآمدهايشان صرف تجهيز ارتش و خريد تسليحات از خارج گرديده است كه مسلماً موجب فشار به مسايل مادى و معيشتى مردم مى شود. ارقام تورم در تركيه بالاست.
نكته ى قابل توجه آن است كه انقلاب اسلامى از ابتدا عزم و اراده ى جدى براى توسعه ى صنعتى و اقتصادى، توجه به امور زيربنايى، بهبود وضعيت روستاها، توزيع عادلانه امكانات، استقلال و خلاقيت صنعتى و اقتصادى داشته است. لكن در عمل به دليل مشكلات ناشى از انقلاب و جنگ و فشارهاى بين المللى و برخى ضعفها و سوء مديريتها، هنوز نتوانسته اند اهداف و آرمانها را در حد مطلوب محقق گرداند، اما داشتن اين اهداف و داشتن عزم و اراده براى تحقق آنها مسأله ى مثبتى است كه بايد به فال نيك گرفت در حاليكه غالب كشورهاى همطراز عليرغم داشتن برخى از آثار توسعه و رفاه فاقد اهداف و اراده ى فوق هستند.
ثانياً بايد بررسى شود كشورهاى همطراز همين مقدار از توسعه و رفاه را به چه بهايى بدست آورده اند؟
از نظر اقتصادى اينها به اقتصاد بين الملل و اقتصاد كشورهاى بزرگ بشدت پيوند خورده و وابسته شده اند و تبع اين امر تنگناها و محدوديتهاى زيادى از نظر اقتصادى و سياسى دارند. براى مثال از لحاظ سياسى اين كشورها على رغم منافع ملى و اسلامى خودشان، تا حدود زيادى همراه و همگام سياستهاى غرب و آمريكا هستند كه اين نكته مشروعيت مردمى اين دولتها را آسيب پذير كرده است و تنشهاى داخلى و سياسى قابل توجهى ايجاد كرده است. بطوريكه در همين راستا جريانهاى ملى و مذهبى نسبتاً نيرومندى در اين كشورها ايجاد شده است كه مى توان آن را(۲۵) بطور غير مستقيم از آثار و نتايج انقلاب اسلامى تلقى كرد كه بعضاً اين دولتها و همراهان غربى شان براى سرپوش گذاشتن به ضعفها و عملكردهايشان آن را بطور مستقيم به مداخله جمهورى اسلامى نسبت مى دهند تا بهانه اى براى اعمال فشار و تحريم بر عليه ايران فراهم كنند.
از لحاظ سياسى مى توان نگاهى به وضعيت ديگر كشورهاى مسلمان منطقه انداخت. عراق، عربستان، كويت و امارات كه به همراهى كشورهاى بزرگ در مقابل انقلاب اسلامى صف آرايى كردند و عملاً بطور مستقيم و غير مستقيم در اشغال ارتش آمريكا هستند و قراردادهاى فراوانى در زمينه ى سياسى امنيتى، نظامى و اقتصادى با غرب و آمريكا بسته اند كه مسلماً استقلال آنها را بشدت آسيب پذير كرده است.
نكته ى ديگرى كه بايد به آن توجه شود هزينه هاى فرهنگى است. هويت زدايى دينى و مذهبى در تركيه و مصر سابقه ى طولانى دارد اما آنها بعنوان سد نفوذ انقلاب اسلامى و جلب حمايت اقتصادى غرب اين روند را توسعه و تشديد كردند، اما تا حدودى نتيجه ى عكس گرفته اند و موجب تحريك عواطف ملى و مذهبى مردم خودشان شده اند و همانطور كه اشاره شد دولتهاى آنان با امواج وسيع و قوى اسلام گرايى مواجه شده اند.
مقايسه انقلاب با قبل از انقلاب
يكى از مهم ترين و رايج ترين شيوه هاى سنجش و ارزيابى آثار و نتايج انقلاب اسلامى مقايسه با قبل از انقلاب مى باشد. اين ملاك اهميت و كاربرد فوق العاده اى دارد.
يك نكته ى مهم آن است كه اصلى ترين علت وقوع انقلاب نارضايتى وسيع و عميق عمومى از ساختار و عملكرد نظام شاه بود. مردم و رهبران بوسيله انقلاب اسلامى آن وضعيت را به اميد دست يافتن به يك وضع مطلوب طرد و نفى كردند. اينك اگر ثابت نشود كه بوسيله انقلاب، در راستاى تحقق وضع مطلوب هستيم و تا كنون نتايج قابل قبولى بدست آورده ايم، فلسفه ى وجودى انقلاب و جاذبيت و نافعيت آن مورد سؤال و ترديد قرار مى گيرد.
نكته ى ديگر آن است كه بخش عمده اى از جمعيت جوان كشور خود شخصاً نظام پيشين را لمس و تجربه نكرده اند و شايد دقيقاً با تمام وجود ندانند و حس نكنند كه چرا نسل ما قبل آنها دست به انقلاب زده است. اين نسل وضعيت موجود نظام را با انتظارات و توقعات و آرمانهاى خودش مى سنجد و عمدتاً ممكن است وضعيت مادى زندگى غربى را الگوى ارزيابى و سنجش قرار دهد.
با توجه به اين ملاك نتيجه ى ارزيابى كم و بيش مشخص است. واقعاً اگر چنين باشد چگونه مى توان آثار و نتايج انقلاب اسلامى را براى اين نسل تحقيق و تبليغ كرد؟
اما نسلى كه شرايط قبل از انقلاب را درك و لمس كرده و خود در وقوع و پيروزى آن نقش آفرينى كرده تحت چه شرايط و ضوابطى قبل و بعد از انقلاب را مقايسه مى كند؟
عمده ى اين نسل، زحمات و لطمات انقلاب و جنگ را صبورانه و داوطلبانه به اميد تحقق اهداف و آرمانهاى انقلاب تحمل كرده اند و بسيارى از نتايج اقتصادى، سياسى و فرهنگى نظام را مثبت تلقى كرده و عملكردها و روندها را در راستاى تحقق اهداف مى دانند. اما در عين حال از برخى مسايل رنج مى برند و از يك انقلاب الهى و مردمى بسيار بسيار انتظار دارند. مثلاً در ابعاد اقتصادى، همواره مسأله ى تورم، گرانى، احتكار، افزايش شديد ثروت برخى از افراد و اقشار، تبعيضها و اختلاف درآمدها، كاهش قدرت خريد اقشار متوسط و ضعيف... آزار دهنده است.
بنابراين پاره اى از مشكلات طبيعى و غير طبيعى ناشى از جنگ و انقلاب مى تواند براى تعدادى از افراد و اقشار ترديد آفرين باشد. مثلاً قشر چند ميليونى كارگر و كارمند و حقوق بگير حساب مى كند قيمت بسيارى از كالاها و خدمات با ضريب بسيار بيشترى نسبت به دستمزدهايش افزايش يافته است و اين به معنى كاهش قدرت خريد وى مى باشد.
بنابر اين نسل انقلاب نيز كه خود با تمام وجود شرايط دو نظام را حس و لمس كرده است ممكن است از اين زاويه نمره بالايى به آثار و نتايج اقتصادى انقلاب ندهد.
در بعد فرهنگى و اخلاقى نيز مسايل و سؤالاتى نسل اول انقلاب و تحليل گران و پژوهندگان را به خود مشغول مى كند. نكته آن است كه بزرگترين هدف و نتيجه ى انقلاب، احياء دينى و اخلاقى و فرهنگى و معنوى بوده است و بسيارى از كسان آثار و دستاوردهاى معنوى و فرهنگى انقلاب را آنقدر زياد و روشن مى بينند كه معتقدند تمام خسارات و هزينه هاى مادى و اقتصادى كه تا كنون به نظام تحميل شده، به اين دستاوردها مى ارزد.
اما در كنار اين آثار قرائنى ديده مى شود كه بايد تأمل كرد. مثلاً چرا هنوز تعداد قابل توجهى معتاد وجود دارد و چرا عده اى درگير قاچاق مواد مخدر هستند؟ چرا برخى از جوانان و اقشار ما دچار ابتذال و تهاجم فرهنگى شده و نشانه هايى از منكرات و منهيات بصورت نيمه آشكار و پنهان ديده مى شود؟ بطوريكه برخى مى گويند فساد اخلاقى و ابتذال فرهنگى قبل از انقلاب آشكار بود اما اينك پنهان شده است و از بين نرفته است.
سؤالات و نكات فوق در يك پژوهش گروهى و همه جانبه و عميق بايد عالمانه و منصفانه شرح و اندازه گيرى شود تا ما بتوانيم تصوير دقيق و درستى از نقاط قوت و ضعف جمهورى اسلامى داشته باشيم. اما نگارنده در حد تجربيات و معلومات و متدولوژى خود در پاسخ سؤالات و ترديدهاى فوق فرضيه ها و مدعاهايى را پيش مى نهد.
نگارنده كه مى تواند بصورت عينى و تجربى دو دهه قبل و بعد از انقلاب اسلامى را به محك آزمون و مقايسه بزند، مبتنى بر يافته ها، خوانده ها و ديده هايش مى گويد كه ايران از نظر فردى و اجتماعى، اقتصادى و سياسى و فرهنگى، داخلى و خارجى، طى دو دهه ى گذشته تحولات وسيع و عميق و عمدتاً مثبتى را حاصل كرده است. لكن شدت حب و بغضهاى موافقان و مخالفان و غوغاى طبيعى انقلاب و جنگ تا كنون مانع از آن بوده كه اين امر بطور عالمانه و دلسوزانه و نقادانه بطور روشن و دقيق، تحقيق و تبليغ شود. ذيلاً برخى تحولات و نتايج انقلاب اسلامى را در ابعاد اقتصادى و فرهنگى و سياسى بررسى مى شود:
در سطح اقتصاد كلان در مقايسه با قبل از انقلاب نكات زير قابل توجه است:
افزايش صادرات غير نفتى، بسط و توسعه فعاليتهاى عمرانى و رفاهى در سطح روستاها از قبيل تأسيس خانه بهداشت، ساخت راه، حمام بهداشتى، برق، آب لوله كشى، تلفن، تأسيس مدارس تا سطح دبيرستان، توسعه ظرفيت پالايشگاهها و خودكفايى در تأمين فرآورده هاى نفتى عليرغم افزايش شديد مصرف و جمعيت جلوگيرى از اتلاف گاز و جايگزين كردن براى نفت و پوشش دادن صدها شهر و ميليونها نفر، افزايش قابل توجه ظرفيت توليد برق تا حد رفع خاموشيها، توسعه ظرفيت پتروشيمى و افزايش توليد آن تا بيش از بيست برابر.
براى نمونه مسأله ى افزايش صادرات غير نفتى يك توفيق راهبردى است كه مى تواند در آينده آرمان استقلال اقتصاد از نفت را تحقق بخشيده و آسيب پذيرى امنيت اقتصادى كشور را مانع شود. در حالى كه در سالهاى ۵۶ و ۵۷ صادرات غير نفتى ايران حدود نيم ميليارد دلار و معادل (۲۶) يك چهلم صادرات نفت ارزش داشت، در برخى از سالهاى اخير صادرات غير نفتى تا مرز ۵ ميليارد دلار پيش رفت يعنى ده برابر شدن نسبت به قبل از انقلاب. اين رقم معادل يك سوم ارزش صادرات نفت بود كه با يك چهلم قبل از انقلاب اگر مقايسه شود نشانه افزايش توان اقتصاد فعلى كشور است. البته افزايش صادرات غير نفتى كه يك شاخص مثبت در اقتصاد كلان ماست به دليل فراهم نبودن برخى از زمينه ها، در سطح اقتصاد خرد آثار ناخوشايندى داشت بطوريكه قيمت عمده اقلام صادراتى براى مصرف كننده داخلى افزايش يافت.
اما با تمام اين مشكلات نشان داده شد كه در صورت فراهم كردن شرايط، اقتصاد ملى توان بسط صادرات غير نفتى را تا حد بسيار بالايى دارد و اين علامت بسيار اميدوار كننده اى بر رشد و استقلال اقتصادى ماست.
اما از نظر سياسى مسايل كلان زير قابل توجه است:
سقوط نظام استبدادى، طرد نفوذ استعمار، حصول آزادى و استقلال، عطف توجه سياست خارجى به جهان سوم و جهان اسلام.
آثار و نتايج فوق شايد بعضاً در ميان مدت جلب توجه ننمايند، اما در دراز مدت قطعاً ثمرات آنها بسيار ملموس و روشن خواهد بود. براى مثال نظام سلطنتى استبدادى وابسته به يك فرد به نام شاه، موجب ركود و عدم رشد شخصيت آحاد ملت مى شود. در حالى كه بزرگترين سرمايه ى يك كشور افراد آن هستند كه در يك فضاى آزاد و سازنده اگر رشد كنند همين ها اصلى ترين عوامل توسعه و پيشرفت هستند. جمهورى اسلامى بايد فضاى آزاد و خلاق را براى حفظ و بسط شخصيت شهروندان محافظت كند.
از نظر فرهنگى نكات زير قابل بحث است:
بزرگترين هدف و دستاورد انقلاب ايران تجديد حيات اسلام بود. در عصر ارتباطات جهانى و سلطه اقتصاد بر تمام شئون بشر، بطور كلى مكتب و اخلاق و ايدئولوژى تعطيل و طرد شده بود. اما انقلاب اسلامى حاوى اين پيام بود كه اخلاق و معنويت براى انسان ارزشمندتر است و(۲۷) اسلام براى اداره و هدايت زندگى بشر در همه زمانها و مكانها مفيد و عملى است.
افزايش و رشد مطبوعات و نشريات، افزايش ظرفيت دانشگاهها، گسترش مراكز علمى و تحقيقى در همه زمينه ها، افزايش و گسترش مدارس در همه مقاطع، توجه به كتاب و كتابخوانى، گسترش كمى و تحول كيفى حوزه هاى علميه و مدارس دينى، همگى نكاتى هستند كه در توسعه و تحول فرهنگى نقطه قوت و توجه هستند.
با توجه به نتايج كلان فرهنگى و سياسى و اقتصادى فوق مى توان اين فرضيه و مدعا را مطرح نمود كه تحقيقاً انقلاب اسلامى آثار و دستاوردهاى فراوانى داشته است، در عين حال على رغم اينكه بطور تحقيقى چنين نتايجى حاصل شده از نظر تبليغى نيز بايد علمى و هنرى برخورد شود، مثلاً در ايام هفته دولت و دهه ى فجر مسئولان از طريق وسايل ارتباط جمعى و تبليغى معمولاً از آثار و نتايج انقلاب بخصوص در بعد اقتصادى سخن مى گويند و براى اثبات پيشرفت كشور وضعيت فعلى را با قبل از انقلاب مقايسه مى كنند ديده شده كه عدم ظرافت در اين شيوه ى تبليغى، معمولاً در مخاطبان اثر عكس گذاشته و مى گويند چرا و چقدر مقايسه با نظام قبل؟
نتيجه گيرى
حاصل كلام آنكه اگر مبتنى بر اطلاعات وسيع و عميق و به مدد ملاكهاى علمى و عينى كه در اين نوشتار مطرح شده آثار و نتايج انقلاب اسلامى را بررسى كنيم مشاهده مى شود كه اهداف زيادى محقق شده و اهداف زيادى هم در راستاى تحقق هستند، اما در عين حال عدم توفيقها و ناكاميهايى نيز بچشم مى خورد.
نكته آن است كه نتايج مثبت براى انقلابها طبيعى و ضرورى است. زيرا انقلاب يعنى بر هم زدن وضع موجود جهت تحقق جامعه مطلوب، اما ناكاميها و نتايج منفى براى انقلابها غير طبيعى و خطرساز است. بنابراين بايد اينها نيز دقيقاً شناسايى و علت يابى شوند.

 

پی نوشت:
--------------------------------
(۱۶) -مجيد، مختارى، تجزيه و تحليل اجمالى مقاطع و مراحل جنگ ايران و عراق، فصلنامه ى بررسيهاى نظامى سال ۵، شماره ۱۸، ۱۳۷۳، ص ۴۱-۴۵.
(۱۷) -دفتر نمايندگى دائمى جمهورى اسلامى ايران در سازمان ملل، خطوط اصلى استراتژى آمريكا و اولويتهاى اطلاعاتى آن در دهه ۹۰، مرداد ۱۳۶۹، ص ۲۰.
(۱۸) -روابط عمومى وزارت نفت، نشريه مشعل، سال ۴، خرداد ۷۷، ش ۱۳۳.
(۱۹) -پل، كندى، ظهور و سقوط قدرتهاى بزرگ، محمود رياضى، نشر خجسته، ۱۳۶۹.
(۲۰) -بهاءالدين، پازارگاد، فلسفه سياسى غرب، ج ۲، نشر زوار، چ ۴، ۱۳۵۹.
(۲۱) - greeno owen the glbalization of world politics edited by john baylis and steve smith oxford 1997 p 314
(۲۲) -مقدمه قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران.
(۲۳) -سيامك، كاكايى، نقش تركيه در منطقه خاورميانه پس از جنگ سرد، (فصلنامه خاورميانه) شماره ۴، ۱۳۷۶، ص ۷۵.
(۲۴) -هرايرد دكميجيان، جنبشهاى اسلامى در جهان عرب، حميد احمدى، انتشارات كيهان، ۱۳۷۳.
(۲۵) -گزارش اقتصادى و ترازنامه سال ۱۳۷۵ بانك مركزى، ص ۴۹.
(۲۶) -گزارش اقتصادى و ترازنامه سال ۱۳۷۳ بانك مركزى، ص ۶۸.
(۲۷) - مهران، كندرى، ايدئولوژى، فصلنامه فرهنگ، كتاب نهم، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى، ۱۳۷۰، ص ۱۹۷.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

سه شنبه 16 بهمن 1397  7:53 PM
تشکرات از این پست
emamedavazdah
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

آثار و نتايج انقلاب اسلامى ايران - ۲

دكتر محمد باقر حشمت زاده‏
در باب اهميت امكانات مادى كافى است به اين نكته اشاره كنيم كه اينها نه تنها براى تحقق اهداف و نيازهاى مادى لازم و ضرورى هستند، حتى پيشبرد اهداف معنوى و كيفى نيز نيازمند استفاده از ابزارها و امكانات مادى است.

اهداف انقلاب اسلامى بعنوان ملاك ارزيابى
انقلاب اسلامى در همه ى ابعاد فردى و اجتماعى، داخلى و خارجى، سياسى و اقتصادى و فرهنگى، اهداف بسيار بلندى براى مردم و دولت ترسيم نموده است.
اين اهداف عمدتاً مأخوذ از قرآن و سنت بوده كه عمدتاً در كلام امام خمينى (ره) و شعارهاى مردم متجلى شده اند.
اين اهداف درمنبع قانون اساسى بصورت رسمى و قانونى به تأييد و تصويب امام و امت رسيده اند. بطور بسيار عادى و عقلايى و حقانى، اين اهداف يكى از بهترين ملاك ها براى سنجش وضعيت كنونى نظام و ارزيابى آثار و نتايج انقلاب اسلامى هستند و هر كس مى تواند بپرسد:
بعد از دو دهه از وقوع انقلاب و استقرار نظام جديد، اهداف فوق چقدر محقق شده اند؟
و وضع موجود با اهداف فوق چقدر فاصله دارد؟
آيا اصولاً وضع موجود انقلاب و نظام در راستاى تحقق اهداف فوق هستند يا خير؟
اهداف انقلاب و نظام جمهورى اسلامى در اصل سوم قانون اساسى بشرح زير ترسيم شده اند و هر خواننده اى مى تواند با مطالعه ى آنها و با اتكاء به اخبار و اطلاعاتى كه شخصاً از وضع موجود دارد نسبت به آثار و نتايج انقلاب اسلامى ارزيابى و قضاوت نمايد.
البته حق آن است كه اين سنجش در يك پژوهش گروهى وسيع و عميق متكى به آمار و ارقام و اسناد صورت بپذيرد و نتيجه ى آن براى همگان تبيين شود.
اصل سوم قانون اساسى
«دولت جمهورى اسلامى ايران موظف است براى نيل به اهداف مذكور در اصل دوم همه امكانات خود را براى امور زير بكار برد:
۱- ايجاد محيط مساعد براى رشد فضايل اخلاقى بر اساس ايمان و تقوى و مبارزه با كليه مظاهر فساد .
۲- بالا بردن سطح آگاهيهاى عمومى در تمام زمينه ها با استفاده صحيح از مطبوعات و رسانه هاى گروهى و وسايل ديگر.
۳- آموزش و پرورش و تربيت بدنى رايگان براى همه در تمام سطوح و تسهيل و تعميم آموزش عالى.
۴- تقويت روح بررسى و تتبع و ابتكار در تمام زمينه هاى علمى و فنى، فرهنگى و اسلامى از طريق تأسيس مراكز تحقيق و تشويق محققان .
۵- طرد كامل استعمار و جلوگيرى از نفوذ اجانب.
۶- محو هر گونه استبداد و خودكامگى و انحصارطلبى.
۷- تأمين آزاديهاى سياسى و اجتماعى در حدود قانون.
۸- مشاركت عامه مردم در تعيين سرنوشت سياسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى خويش.
۹- رفع تبعيضات ناروا و ايجاد امكانات عادلانه براى همه در تمام زمينه هاى مادى و معنوى
۱۰- ايجاد نظام ادارى صحيح و حذف تشكيلات غير ضرورى
۱۱- تقويت كامل بنيه دفاع ملى از طريق آموزش نظامى عمومى براى حفظ استقلال و تماميت ارضى و نظام اسلامى كشور.
۱۲- پى ريزى اقتصاد صحيح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامى جهت ايجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محروميت در زمينه هاى تغذيه و مسكن و كار و بهداشت و تعميم بيمه.
۱۳- تأمين خودكفايى در علوم و فنون، صنعت و كشاورزى و امور نظامى و مانند اينها.
۱۴- تأمين حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ايجاد امنيت قضايى عادلانه براى همه و تساوى عمومى در برابر قانون.
۱۵- توسعه و تحكيم برادرى اسلامى و تعاون عمومى بين همه مردم .
۱۶- تنظيم سياست خارجى كشور بر اساس معيارهاى اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه ى مسلمانان و حمايت بى دريغ از مستضعفان جهان»
همانطور كه ملاحظه مى شود قانون اساسى همه ى نيازها و اهداف مردم و نظام را از جنبه هاى فردى و اجتماعى، داخلى و خارجى، اقتصادى، سياسى و فرهنگى بصورت وسيع و عميق طرح و ترسيم نموده است.
بطور كلى مبتنى بر تجربيات شخصى مى توان اين مدعا و فرضيه را مطرح كرد كه در برخى از اهداف توفيقات نسبى حاصل شده و در پاره اى ديگر عدم توفيق هايى ديده مى شود.
براستى اگر همه ى شهروندان و امت در حال حاضر فعليت اهداف فوق را بخواهند آيا دولت توان پاسخگويى را خواهد داشت؟ در اين مورد اگر فقط بند ۱۲ اصل سوم مورد توجه قرار گيرد وسعت و پيچيدگى و حساسيت مطلب روشن مى شود. براستى انقلاب و جمهورى اسلامى چه مقدار رفاه را برقرار نموده و فقر را بر طرف كرده است؟ در زمينه هاى تغذيه و مسكن و كار و بهداشت و تعميم بيمه چقدر محروميت زدايى شده است؟ بدون يك پژوهش اسنادى و ميدانى و صرفاً مبتنى بر تجربيات شخصى و محدود، مى توان مدعى شد كه پس از دو دهه از انقلاب هنوز فاصله ى زيادى با اهداف فوق داريم.
در مورد بند ۳ از اصل سوم نيز مى توان پرسش كرد كه آيا آموزش و پرورش و تربيت بدنى رايگان در جامعه محقق شده است؟ پيدايش و رشد مدارس غيرانتفاعى با شهريه هاى بالا و اخذ وجه از دانش آموزان به عناوين مختلف، مسايل مشهود و ملموسى است كه تقريباً تمامى خانواده هاى كشور با آن سرو كار دارند.
اما به اهدافى نيز مى توان اشاره كرد كه در راستاى عمل و تحقق قرار دارند مثلاً بندهاى ۲ و ۴ در زمينه پيشرفتهاى علمى و فرهنگى اهدافى را ترسيم نموده اند كه مى توان مدعى بود كه محقق شده اند. قرائن زيادى موجود است كه حكايت از بالا بودن سطح آگاهيهاى عمومى در تمام زمينه ها دارد. همچنين تشكيل و توسعه ى ده ها مؤسسه ى پژوهشى و تحقيقى مى تواند قرينه اى دال بر تقويت روح بررسى و ابتكار و تتبع در كشور باشد. (۳)
در مجموع مدعا اين است كه اگر آثار و نتايج انقلاب با اهداف آن مقايسه شود نمره ى بالنسبه پائينى حاصل مى شود. زيرا اهداف، فوق العاده بلند و عالى ترسيم و تدوين شده است.
امكانات بعنوان ملاك ارزيابى
انقلاب اسلامى براى تحقق اهدافش و برآورده كردن خواسته ها و نيازهاى مردم چه امكاناتى در اختيار داشته است؟ اين پرسش، عقلايى است و در رشته هاى علمى و معرفتى گوناگون بصور مختلفى متجلى شده است. مثلاً در علم حقوق و فقه مى گويند: «تناسب حق و تكليف» يعنى (۴) اگر كسى تكليفى بعهده داشت بايد متناسب با آن حقوقى داشته باشد تا بتواند آن تكليف را انجام دهد. در علم مديريت از تناسب وظايف و مأموريتها با امكانات و اختيارات سخن مى گويند. (۵)
اصل سوم قانون اساسى نيز نكته فوق را ملحوظ داشته و چنين آورده كه: «دولت جمهورى اسلامى ايران موظف است براى نيل به اهداف مذكور در اصل دوم، همه امكانات خود را براى امور زير بكار برد» يعنى مقنن عنايت داشته كه براى تحقق اهداف، قهراً امكاناتى مورد نياز است. با توجه به وسعت و كثرت اهداف انقلاب اسلامى كه در اصل سوم بيان شده است، امكانات بسيار عظيمى بايد در اختيار دولت باشد.
همانطور كه مى توان اهداف و نيازهاى انقلاب و نظام را به دو دسته ى مادى و معنوى تقسيم نمود، امكانات نيز اعم ا مادى و معنوى است.
امكانات كيفى و معنوى را مى توان به اين شرح برشمرد:
۱- ايمان و روحيه
۲- اراده و عزم ملى
۳- علم و عقل
۴- زمان
امكانات مادى را هم به اين شرح مى توان نام برد:
۱- منابع طبيعى
۲- سرمايه
۳- تكنولوژى (۶)
از نظر معنوى مى توان ادعا كرد كه انقلاب اسلامى امكانات عظيمى را آزاد و فراهم كرد. بنابر اين براى تحقق اهداف بايد انتظار بالايى از آن داشت. اما چرا اهداف آنچنانكه بايد و شايد حاصل نشده اند؟
اولاً امكانات معنوى عمدتاً شرط لازم براى تحقق اهداف هستند. يعنى براى تغيير و تحول و نيل به وضع مطلوب لازم است مردمى با روحيه و با ايمان و با عزم و اراده در صحنه حاضر شوند. اما اين كافى نيست بلكه اينان بايد امكانات و ابزار مادى هم داشته باشند.
ثانياً عمده ى امكانات معنوى و بسيج عمومى مردم براى حضور و مشاركت، صرف دفع آفات و موانع انقلاب و حفظ اصل نظام و انقلاب و آب و خاك شد و تحقق اهداف را تحت الشعاع قرار داد.
آشوبها و تشتت هاى داخلى، محاصره اقتصادى، حمله نظامى، تهاجم فرهنگى، امواج تروريسم، رشد شديد جمعيت، مهاجرت وسيع از روستاها به شهر، آفات و موانعى هستند كه توان و انرژى فوق العاده سنگينى براى دفع آنها صرف شده است و در نتيجه تحقق اهداف دچار ركود و تأخير شده اند.
يكى از مهم ترين امكاناتى كه براى تحقق هر هدفى مورد نياز است، مقوله ى زمان و زمانبندى است. بر اساس عقل و تجربه براى اينكه بتوان در ايران مطابق بند ۱۲ از اصل سوم، اقتصادى صحيح و عادلانه داشت كه در آن رفاه ايجاد شده و فقر رفع شده باشد و در زمينه كار و بهداشت و مسكن و تغذيه هيچ نوع محروميتى نباشد حتى در صورت فراهم بودن امكانات مادى و معنوى، به چند سال زمان نياز هست؟ مسلماً اين هدف به زمان زيادى نياز دارد.
اقتصاد سرمايه دارى غرب براى تحقق رفاه حداقل چند صد سال از زمان رنسانس و انقلاب صنعتى، وقت صرف كرده است با اين وجود در زمينه رفع فقر كاملاً موفق نبوده و آمار حكايت از آن دارد كه ده ها ميليون نفر در كشورهاى مرفه غربى زير خط فقر زندگى مى كنند. (۷)
اقتصاد دولتى و اشتراكى شرق نزديك هفتاد سال براى رفع فقر تلاش كرد اما توفيق چشمگيرى در زمينه رفاه عمومى نداشت و سرانجام دستخوش فروپاشى و اضمحلال گرديد.
اصولاً برخى از اهداف مندرج در اصل سوم قانون اساسى به نوعى متخذ از قرآن و سنت مى باشند و مكتب اسلام از صدر ظهور خود آنها را به عنوان اهداف و ايده آلهاى نوع بشر مطرح كرده است و در صورت فراهم بودن امكانات در هر عصر و دوره اى، انسانها بطور نسبى مى توانند به آنها نائل شوند. بنابر اين انقلاب اسلامى نيز با بيست سال عمر و كمبود امكانات و هجمه ى آفات و موانع، راه درازى تا تحقق اهداف اصولى و كلان خود دارد. بنابر اين نكته مهم در ارزيابى آثار و نتايج انقلاب اسلامى آن است كه حداقل مردم مطمئن باشند كه در مسير تحقق اهداف قرار دارند.
پس از بررسى امكانات كيفى و معنوى و نقش آنها در تحقق اهداف اينك امكانات مادى و اقتصادى انقلاب اسلامى را بررسى مى كنيم.
در باب اهميت امكانات مادى كافى است به اين نكته اشاره كنيم كه اينها نه تنها براى تحقق اهداف و نيازهاى مادى لازم و ضرورى هستند، حتى پيشبرد اهداف معنوى و كيفى نيز نيازمند استفاده از ابزارها و امكانات مادى است. براى مثال بند ۱ از اصل سوم قانون اساسى يك هدف كاملاً اخلاقى و معنوى است:
«۱- ايجاد محيط مساعد براى رشد فضايل اخلاقى بر اساس ايمان و تقوى و مبارزه با كليه مظاهر فساد و تباهى
اولاً- مبارزه با كليه مظاهر فساد و تباهى نيازمند هزينه و تشكيلات قابل توجهى است.
ثانياً- بايد براى تبليغ و تعريف فضايل اخلاقى نيز تشكيلات ارشادى و تبليغى برپا كرد كه اين هم هزينه بر است.
ثالثاً- رواج يك اقتصاد خلاق و عادلانه كه در آن انسانها مجبور نباشند براى رفع نيازهاى مادى شان پست و زبون شوند، از پيش شرطهاى ايجاد محيط مساعد براى رشد فضايل اخلاقى است.»
بنابراين دولت برخاسته از انقلاب اسلامى با اهداف وسيع و كلان كه طبق اصل سوم در پيش رو دارد نيازمند امكانات مادى و اقتصادى عظيمى است. بنابراين در ارزيابى آثار و نتايج انقلاب اسلامى بخصوص در ابعاد اقتصادى و رفاهى بايد ميزان امكانات اقتصادى و مادى آن را ملاك قرار داد.
يكى از مهم ترين و اصلى ترين امكاناتى كه در اختيار نظام قرار داشته است، درآمدهاى حاصل از فروش نفت مى باشد. از گذشته هاى دور، يعنى طى چندين دهه ى اخير، اقتصاد ايران تك محصولى و تك پايه اى شده است، كه اين امر به عنوان يكى از اتهامات مهم رژيم گذشته همواره مورد انتقاد مخالفان رژيم شاه و شخص امام خمينى (ره) بود و يكى از اهداف و آرمانهاى انقلاب اسلامى نيز قطع وابستگى دولت و كشور به نفت بود. لذا در ارزيابى آثار و نتايج انقلاب اسلامى اين نقد و ايراد قابل طرح است كه چرا با وجود گذشت دو دهه از پيروزى انقلاب اين هدف حاصل نشده است؟ لكن در اين قسمت هدف آن است كه بررسى شود كه دولت و نظام جديد در مقايسه با نظام و حكومت شاه چه مقدار از درآمد نفت برخوردار بوده است تا بتواند اهداف انقلاب اسلامى را محقق گرداند؟ براى اين منظور جدول زير ارائه مى شود: طى اين بيست سال جمعيت تقريباً دو برابر شده است پس بطور كمى نيازها دو برابر شده است. اما از لحاظ كيفى نيازها و خواسته هاى مردم چند برابر شده است.
اولاً- متأثر از شعارهاى عدالت خواهانه و آرمانى انقلاب اسلامى، توقعات مردم از اين نظام بيشتر است.
ثانياً جمعيت شهرى طى اين مدت دو برابر شده است و الگوى مصرف زندگى شهرى بالا و پر تنوع مى باشد.
ثالثاً- متأثر از شعارهاى عدالت خواهانه انقلاب اسلامى و رواج راديو و تلويزيون در روستاها، الگوى مصرف روستايى نيز شهرى شده است.
رديف شاخص ها۱۳۷۶۱۳۵۶
۱جمعيت ايران ۳۳ ميليون نفر۶۴ ميليون نفر
۲توليد نفت ۶ ميليون بشكه ۳/۵ ميليون بشكه
۳مصرف نفت ۰/۵ ميليون بشكه ۱/۵ ميليون بشكه
۴صادرات نفت ۵/۵ ميليون بشكه روزانه ۲ ميليون بشكه
۵درآمد نفت ۲۴ ميليون دلار۱۴ ميليون دلار
۶قيمت يك بشكه ۱۳ دلار۱۳ دلار
۷هزينه هاى عمده حفظ نظام شاهنشاهى هزار ميليارد دلار خسارت جنگ
۸جمعيت شهرى ۱۷ ميليون نفر۳۴ ميليون نفر
۹جمعيت روستايى ۱۶ ميليون نفر۳۰ ميليون نفر
۱۰سرانه درآمد نفت ۷۵۰ دلار۱۵۰ دلار
۱۱انتظارات مردم پائين بالا
۱۲قدرت خريد دلار۱ دلار۰/۶ دلار
۱۳سهم نفت در الگوى مصرف ۶۵%۹۵%
۱۴سهم گاز در الگوى مصرف ۱% ۳۰%
با اين تفاصيل، انتظارات و خواسته هاى مردم از لحاظ كمى و كيفى نسبت به سال آخر حكومت شاه چندين برابر شده است.
بنابراين از لحاظ مفروضات نظريه سيستمها، اين حجم از توقعات و انتظارات كه به اين سرعت متوجه هر نظام سياسى شود مى تواند بحران زا و فلج كننده باشد. لكن طى اين دو دهه به دلايل (۸) مختلفى اين واقعه حادث نشده است كه اين را مى توان به حساب انعطاف و ظرفيت بالاى انقلاب اسلامى گذاشت. زيرا از يك طرف دولت على رغم اين مشكلات و كمبودها، خدمات رسانى خود را در حد مقدور افزايش داده است و از طرف ديگر مردم بخاطر مشروعيتى كه براى دولت خودشان قائل هستند تا حد مقدور خواسته ها و انتظارات خود را كنترل كرده و از قوه به فعل نياورده اند.
در رديفهاى ديگر جدول ديده مى شود كه توليد نفت نسبت به رژيم گذشته نصف شده است كه اين امر خودش از اهداف انقلاب اسلامى بود. زيرا نفت يك ماده ى معدنى تجديدناپذير و تمام شدنى است كه امام معتقد بود بايد توليد آن حساب شده و محدود باشد تا نسلهاى آينده نيز از درآمد نفت و انرژى سوختى آن بهره مند باشند. (۹)
جدول نشان مى دهد كه طى اين مدت مصرف داخلى نفت از نيم ميليون بشكه به ۱/۵ ميليون بشكه رسيده است يعنى على رغم آنكه جمعيت حدود دو برابر شده اما مصرف نفت سه برابر شده است. اين افزايش از نظر ارزيابى آثار و نتايج انقلاب اسلامى حاوى علايم و پيامهاى (۱۰) متفاوتى است:
از يك طرف اين امر يك علامت مثبت است و نشان مى دهد كه نفت بعنوان يك كالاى مهم و ضرورى كه در كنترل و مالكيت دولت مى باشد، بطور وسيع در سطح كشور و بين اقشار مردم توزيع مى شود و اين امر مى تواند به رشد و توسعه اقتصادى كشور كمك كرده و رضامندى عامه را نيز افزايش دهد.
از طرف ديگر افزايش مصرف نفت بيش از افزايش جمعيت مى تواند حامل پيامى منفى باشد به اين صورت كه احتمالاً نفت بصورت غير بهينه و صرفاً به صورت سوخت مصرف مى شود كه بإ؛۲ط توجه به نقش بنيادى اين ماده در اقتصاد ملى كشور اين امر يك نتيجه منفى است. همچنين آمار و قرائن دال بر آن است كه توزيع و مصرف اين ماده ى ارزشمند نيز نامناسب و ناعادلانه است. بطورى كه سهم يك روستايى از اين ماده چند ده ليتر نفت سفيد در سال است. در حالى كه سهم يك فرد مرفه و متمول شهرى چند هزار ليتر بنزين و گازوئيل براى اتومبيل و شوفاژ منزل است. با توجه به يارانه ى بالايى كه دولت براى هر ليتر فرآورده ى نفتى مى پردازد مشخص مى شود كه (۱۱) سهم اين فرد شهرى از يارانه هاى دولتى دهها برابر يك فرد روستايى است.
در زمينه ى صادرات نفت جدول نشان مى دهد كه صادرات كشور نسبت به گذشته از نصف كمتر شده است. از يك نظر اين كاهش مى تواند يك نتيجه ى مثبت باشد يعنى مردم ما سهم بيشترى از توليد را به مصرف خودشان اختصاص داده اند و باقى را هم براى نسلهاى آينده گذاشته اند. اما كاهش توليد و صادرات از اين پس مى تواند يك اثر و نتيجه ى منفى تلقى شود. زيرا بطور منطقى ميزان توليد و صادرات بايد با ميزان ذخاير شناخته شده و ظرفيت توليد و روند رشد اقتصادى كشور و نيازهاى ارزى آن تناسب داشته باشد.
واقعيت آن است كه ايران با قريب يكصد ميليارد بشكه ذخاير، حدوداً معادل ۱۰% ذخاير جهان را در اختيار دارد و از سوى ديگر ظرفيت توليد ايران قريب ۴/۵ ميليون بشكه مى باشد و(۱۲) نسبت به توليد بالفعل خود نزديك يك ميليون بشكه اضافه ى ظرفيت توليد دارد. با توجه به (۱۳) اينكه ايران براى ظرفيت سازى توليد ميلياردها دلار خرج كرده است كه با مشكلات اقتصادى كه دارد مى توانست آن را در ساير بخشهاى اقتصادى خود هزينه كند، حق دارد كه در حد ظرفيت توليد كند تا سرمايه گذاريهايش توجيه اقتصادى داشته باشد.
به همين ترتيب ايران مى تواند حداقل سهمى معادل گذشته در توليد و صادرات داشته باشد. امإ؛گأ شرايط سياسى و اقتصادى نظام بين الملل، سهم كنونى را در واقع به ايران تحميل كرده است. چون با محدوديت تقاضا و افزايش عرضه، افزايش توليد و صادرات ايران مى تواند موجب كاهش شديد قيمت و درآمد نفت شود.
بنابراين اگر ايران بخواهد بعنوان يكى از اهداف و نتايج مهم انقلاب اسلامى سهم شايسته اى از توليد و صادرات نفت جهان را داشته باشد:
اولاً با يك سازماندهى و ديپلماسى فعال منطقه اى و جهانى بايد جلوى كاهش قيمت نفت را بگيرد.
ثانياً افزايش سهم ايران در توليد و صادرات نفت نبايد موجب ناديده گرفتن هدف انقلابى يعنى قطع و كاهش وابستگى دولت و اقتصاد به نفت شود.
نكته ى بديعى كه در مسأله ى نفت وجود دارد آن است كه در حال حاضر قيمت يك بشكه نفت تقريباً معادل قيمت بيست سال قبل از آن است در حاليكه كشورهاى جهان سوم براى هزينه هاى جارى و عمرانى خود عمدتاً وابسته به صادرات مواد خام هستند قيمت اين مواد متأسفانه يا ثابت مانده يا كاهش مى يابد در حاليكه قيمت كالاهاى ساخته شده كشورهاى پيشرفته روز به روز بيشتر مى شود.
يكى از مهم ترين دستاوردها و نتايج مثبت انقلاب اسلامى آن بود كه موجب شد قيمت نفت كه ۱۳ دلار بود به حدود سه برابر افزايش يابد و به مرز بشكه اى ۴۰ دلار برسد، و همواره با(۱۴) چشم انداز توسعه و صدور انقلاب به كشورهاى نفت خيز منطقه، كشورهاى بزرگ اين نگرانى را داشتند كه قيمت نفت نيز به همان ميزان افزايش يابد و كنترل عرضه و قيمت اين ماده ى حياتى در اختيار دولت اسلامى و انقلابى جديد قرار گيرد و بتواند از اين اهرم براى پيشبرد اهداف انقلاب اسلامى استفاده نمايد. همين نگرانى مى تواند يكى از دلايلى باشد كه دولتهاى بزرگ مصرف كننده ى نفت جهت تضعيف، تجزيه و براندازى انقلاب اسلامى دست به اقدام بزنند. محاصره اقتصادى، تقويت دستجات معارض، فشار و انزواى سياسى، حمله ى نظامى، تهاجم فرهنگى (۱۵) و... از جمله ى اين اقدامات بود كه ضمن خارج كردن كنترل عرضه و قيمت نفت از دست ايران، بخش عمده اى از امكانات و توان انقلاب اسلامى را صرف كرده و در نتيجه به تحقق اهداف انقلاب آسيبهاى شديدى وارد كرد.
بنابراين تحت تأثير مجموعه ى شرايط فوق ملاحظه مى شود كه قيمت نفت پس از يك افزايش شديد و انقلابى در سالهاى اوليه ى پيروزى انقلاب، به سرازيرى كاهش افتاد و اينك پس از بيست سال بجاى اول خود بازگشته است در حاليكه افزايش قيمت نفت يك هدف عمده و اصلى انقلاب بوده است.
بخاطر ثابت ماندن قيمت نفت و كاهش صادرات كشور، در نتيجه درآمد نفتى كشور به حدود نصف كاهش يافته است. اين امر نشان مى دهد كه تا چه مقدار تعادل بين اهداف و نيازهاى انقلاب از يك سو با امكانات از سوى ديگر بهم خورده است و از همين جا مى توان به ميزان ازدياد مسايل و مشكلات نظام پى برد. يعنى جمعيت دو برابر شده اما درآمد نفت نصف شده است.

 

پی نوشت:
--------------------------------
(۳) -وزارت فرهنگ و آموزش عالى، مركز مدارك علمى ايران، مؤسسات پژوهشى كشور (بخش دولتى)، ۱۳۷۶.
(۴) -دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، درآمدى بر حقوق اسلامى، سمت، ۱۳۶۸، ص ۲۱۹.
(۵) -على محمد، اقتدارى، سازمان و مديريت، چ ۱۲، دانشگاه تهران، ۱۳۵۵، ص ۷۳.
(۶) -عبدالعلى، قوام، اصول سياست خارجى و سياست بين الملل، سمت، ۱۳۷۰، ص ۶۹.
(۷) -ژان، فوراستيه، تمدن سال ۲۰۰۱، خسرو رضايى، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، ۱۳۶۸، ص ۷۷.
(۸) - the sovier economic experiment.ed iuy susan .millar james r -1 .university of illiois 1990 :urban .linz .P j}
(۹) -فرامرز، رفيع پور، توسعه و تضاد، دانشگاه شهيد بهشتى، ۱۳۷۶، ص ۴۰.
(۱۰) -روابط عمومى وزارت نفت، نفت در كلام امام، ۱۳۶۴، ص ۴۹.
(۱۱) -گزارش اقتصادى و ترازنامه سال ۱۳۷۵ بانك مركزى و سال ۱۳۷۵.
(۱۲) -روابط عمومى وزارت نفت، نشريه مشعل، سال ۴، خرداد ۷۷، ش ۱۳۳، ص ۸.
(۱۳) -مؤسسه مطالعات بين المللى انرژى، تحولات بازار نفت، ش ۶ مورخ ۷۷/۶/۳۱، ص ۴۹.
(۱۴) -گزارش اقتصادى و ترازنامه سال ۱۳۷۵ بانك مركزى، ص ۳۲.
(۱۵) -پى ير، ترزيان، داستان اوپك، عبدالرضا عفرانى، فرانديش، ۱۳۶۷، ص ۳۵۵.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

سه شنبه 16 بهمن 1397  7:53 PM
تشکرات از این پست
emamedavazdah
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

آثار و نتايج انقلاب اسلامى ايران - ۱

دكتر محمد باقر حشمت زاده‏
مهم ترين و حساس ترين و سياسى ترين پرسش مى باشد و اذهان همگان بطور عمده متوّجه اين قضيه است كه صرفنظر از اينكه انقلاب اسلامى تحت تأثير چه علل و عواملى ايجاد شده و پيروز گرديده است، اين پديده در عمل چه آثار و نتايجى داشته است؟

پيش گفتار
جوانى زيباترين، درخشان ترين و به يادماندنى ترين فراز زندگى است كه همانند آن را نمى توان يافت. وقتى صحبت از جوانى است بايد طراوت، تازگى و احساس كردن را باور كرد. جوانى دوران تجربه و بلوغ نيز هست و آميختگى آن با زيبائى هاى دل انگيز فطرت، دنياى ديگرى پديد آورده و در ژرفاى آن، نگاهى ديگر و شورى ديگر. و جوان از ميان تمام اين «ديگرها» به يك «خود» خواهد رسيد.
او در اين تجربه نو به دنبال رابطه اى تازه است با يك حقيقت گمشده، با يك كشش اصيل و يك جاذبه ريشه دار و در اين راه، پيوند خويش را با آرام دلها برقرار مى كند. با سرود هستى همنوا مى شود و مى خواند ترانه دل انگيز «بودن» را و سرود حماسى «حركت» را. «بودن» يك كشف مهم است. يك نجواى پنهان با «خويشتن» و «حركت» جهت مى خواهد و «پرسش»! پرسشى براى رسيدن.
و چه زيباست پرسيدن و رسيدن! دانستن و خواستن!
گوهر ارزشمند جوانى را بايد باز شناخت. اين جام جهان نما ابعاد و زواياى ناشناخته اى دارد كه بايد در پرتو يك «نيروى درونى» و يك «نور حقيقى» به بالندگى برسد. ما، «نيروى درونى» را «ايمان» و «نور حقيقى» را «انديشه» ناميده ايم.
بحث و بررسى پيرامون موضوع «آثار و نتايج انقلاب اسلامى» ما را بر آن داشت تا با همكارى محقق ارجمند جناب آقاى دكتر محمد باقر حشمت زاده اين اثر از سلسله جوان را تقديم محضرتان نمائيم. شما بايد بتوانيد پس از مطالعه اين دفتر به سؤالات زير پاسخ گوئيد.
۱- مهمترين ملاك ها در ارزيابى آثار انقلاب اسلامى كدام است؟
۲- در مجموع، دستاوردهاى انقلاب اسلامى را چگونه ارزيابى مى كنيم؟
منتظر نظرات خوب شما هستيم.
طرح موضوع و مسأله
انقلاب اسلامى براى تحقيق و بررسى، يك موضوع كلان است. از لحاظ متدولوژى و روش تحقيق سؤالات و مجهولات اساسى زير در اين رابطه طرح مى شود:
۱- تاريخچه و مراحل انقلاب اسلامى چه بوده است؟
۲- زمينه ها، علل و عوامل شكل گيرى و پيروزى انقلاب اسلامى چه بوده اند؟
۳- اهداف و شيوه هاى انقلاب اسلامى چه هستند؟
۴- در مقايسه با ساير انقلابها ويژگيهاى انقلاب اسلامى چه هستند؟
۵- انقلاب اسلامى در مسير خود با چه آفات و موانعى روبرو بوده است؟
۶- پى آمدها، آثار و نتايج انقلاب اسلامى چه هستند؟
در يك پژوهش بنيادى و گروهى بايد پاسخهاى مستند و مستدل به سؤالات فوق ارائه نمود. در آن صورت نسبت به انقلاب اسلامى شناختى وسيع، عميق و دقيق بدست خواهد آمد. سؤال دوم از لحاظ علمى و فلسفى دشوارترين مجهول است. زيرا پرسش از علت و چرايى پديده ها مشكل و سخت است. براى مثال در حاليكه بيش از دويست سال از انقلاب فرانسه و بيش از هشتاد سال از انقلاب روسيه مى گذرد هنوز هم درباره علل و چرايى آنها نظريه پردازى مى شود. (۱)
اهميت و ضرورت موضوع
در بين مجهولات فوق سؤال ششم حساس ترين، سياسى ترين و كاربردى ترين پرسش مى باشد. در حاليكه سؤال دوم عمدتاً در آكادمى ها، دانشگاهها و پژوهشگاهها مطرح مى باشد، سؤال ششم بطور وسيع و عميق در عرصه جامعه و در بين دولت و ملّت، دوست و دشمن و داخل و خارج طرح مى شود.
اين مدعا مبتنى بر اين استدلال است كه انسانهاى ذيربط با انقلاب اسلامى اعم از موافق و مخالف، واقعيت آن را پذيرفته اند و مى گويند به هر دليلى و متأثر از هر علّتى انقلاب اسلامى، دولت شاهنشاهى را براندازى كرده و جمهورى اسلامى را مستقر كرده است. پس مهم آن است كه ببينيم اين پديده كلان چه آثار و نتايجى در عمل ببار آورده است؟ و اين فضاى جديد چه تأثيرى بر زندگى ما داشته است؟ در اين ميان آثار و نتايج اقتصادى انقلاب دانسته و ندانسته، كم يا زياد، مستقيم و غير مستقيم، بحق يا ناحق، بيشتر مورد توجه و استناد قرار مى گيرد.
ملاك اقتصادى
براى مثال در بسيارى از محافل كه گفتگوهايى بين توده مردم صورت مى گيرد مباحث به گرانى و تورم كشيده مى شود و در اين رابطه قيمت اجناس و كالاهاى اساسى، قبل و بعد از انقلاب با هم مقايسه مى شود. در اين موارد تبعاً مخالفان، قيمت بالاى كالاها و خدمات در شرايط كنونى را مهم ترين دليل براى ناكامى و ناتوانى انقلاب مى دانند، در مقابل موافقان، ضمن توجه به اين امر، به برخى از تحولات اساسى اقتصادى و صنعتى استشهاد مى كنند و از خدمات رسانى به روستاها، افزايش توليد برق و گاز، لوله كشى، جاده كشى و... سخن مى گويند. در اين موارد بعضاً مى گويند كه اصولاً ماديات و اقتصاد هدف اصلى و اولى انقلاب نبوده و لذا به آثار و دستاوردهاى سياسى و فرهنگى انقلاب اشاره مى كنند.
در زمينه اهميّت اقتصاد به عنوان ملاك و معيار سنجش نتايج انقلاب اسلامى مى توان به تبليغات كشور در ايام بزرگداشت پيروزى انقلاب در دهه ى فجر و همچنين ايام هفته دولت در شهريور ماه اشاره نمود. در اين مقاطع نيز ديده مى شود كه دولتمردان و مقامات رسمى نيز بخش عمده اى از گفتارشان درباره آثار و نتايج اقتصادى انقلاب اسلامى است. در اين مناسبت ها عمدتاً آمارهايى از فعاليتهاى عمرانى و اقتصادى كشور ارائه شده و با قبل از انقلاب مقايسه مى شوند.
اين مقدار توجّه به اقتصاد كه به صورت دانسته يا ندانسته مبذول مى شود مى تواند ناشى از چند عامل باشد:
اولاً انسان از بدو تولد، دو دسته نيازهاى مادى و معنوى را بصورت بالقوّه با خود دارد. ابتدا نيازهاى مادى فعليت مى يابند، گرچه نيازهاى معنوى از لحاظ ارزشى تقدم و اولويت دارند و اينها نيز در وقت خودشان از قوّه به فعل مى آيند. به اين ترتيب ملاحظه مى شود كه نيازهاى مادى از نظر فعليت تقدم دارند و لذا تحريك پذيرى آنها بيشتر است.
ثانياً متأثر از تمدن غرب، جوّ نظام جهانى بشدت اقتصادى و مادى است و صنعت و اقتصاد بزرگترين ارزش و دستاورد فرهنگ و تمدن غربى شده است. در چنين شرايطى براى ارزش گذارى هر پديده انسانى و اجتماعى، از جمله انقلاب ها، چنين القاء مى شود كه چه دستاورد مادى و اقتصادى داشته است؟ يعنى عملاً ارزش پديده ها تابع نتايج مادى و اقتصادى شده است.
البته اين حد افراط در اقتصاد و امور مادى تنگناهايى در آن تمّدن ايجاد كرده است و خلأهايى در آنجا بوجود آورده است كه اتفاقاً انقلاب اسلامى با پيامهاى انسانى و ارزشى خود مى تواند براى آنها جالب و جاذب باشد امّا در وضعيّت كنونى به هر حال نتايج مادى و اقتصادى پديده ها و ميزان رفاهى كه براى شهروندان دارند در ارزيابى و ارزش گذارى آنها نقش اصلى را دارد.
حساس ترين مسأله در شناخت انقلاب اسلامى
مجدداً به اين مدعا باز مى گرديم كه ششمين سؤال و مسأله در باب شناخت انقلاب اسلامى، مهم ترين و حساس ترين و سياسى ترين پرسش مى باشد و اذهان همگان بطور عمده متوّجه اين قضيه است كه صرفنظر از اينكه انقلاب اسلامى تحت تأثير چه علل و عواملى ايجاد شده و پيروز گرديده است، اين پديده در عمل چه آثار و نتايجى داشته است؟ طبعاً دو دهه پس از پيروزى انقلاب و استقرار جمهورى اسلامى همه ما در اطراف خود مسائلى را لمس و تجربه مى كنيم كه بعضاً به مذاق مان تلخ يا شيرين مى نمايد و آنها را نوعاً به حساب پيامدهاى انقلاب اسلامى مى گذاريم.
اهميت فوق العاده اين قضيه آنجاست كه اگر اكثريت مردم به اين نتيجه برسند كه در مجموع، انقلاب اسلامى دستاوردهاى مثبتى داشته و مسير نظام به سوى خير و سعادت است، از تداوم و توسعه آن حمايت مى كنند. امّا چنانچه استنتاج و استنباط عامه بر خلاف اين باشد، بايد در انتظار انواع و اقسام بحران ها بود كه هزينه ها و خسارت آن شايد قابل بررسى و ارزيابى نباشد.
بنابراين جا دارد كه آثار و نتايج انقلاب اسلامى بطور عالمانه و منصفانه تحقيق و ارزيابى شده و به صورت شجاعانه و دلسوزانه تبليغ و ترويج شود.
اهميت ملاكها در ارزيابى آثار و نتايج انقلاب اسلامى
همانطور كه اشاره شد انبوه مردم و شهروندان بطور روزمره با كثيرى از وقايع و حوادث مواجه مى شوند كه در وهله اول با آنها برخوردهاى احساسى و عاطفى دارند بطوريكه در يك لحظه ممكن است تصور كنند نظام در وضع مطلوب بوده و به سوى خير و سعادت مى رود اما در دقايقى ديگر بعكس بينديشند.
پژوهشگران علوم اجتماعى دنبال شناخت و كشف اين مسأله هستند كه در دراز مدت جمع بندى رأى و نظر يك شهروند چيست؟ و از آن بالاتر جمع بندى افكار عمومى درباره ى شناخت و ارزيابى ساختار و كاركرد نظام چيست؟ و از همه مهم تر اينكه چطور مى توان افكار عمومى را به يك تصور صحيح، وسيع و عميق از واقعيات درباره دولت و نظام رساند تا بتوان حمايت و مشاركت شايسته اى از شهروندان كسب نمود. (۲)
اينك برخى از اخبار و وقايعى را كه مردم و شهروندان به صورت كوتاه مدت و بلند مدت با آنها مواجهند و به عنوان آثار و نتايج انقلاب اسلامى آنها را ارزيابى مى كنند مورد اشاره قرار مى دهيم.
برپايى كنفرانس سران كشورهاى اسلامى، مشاركت هاى متعدد و وسيع مردم در انتخابات، راهپيمايى ها و نماز جمعه ها، انواع آمار جرم و جنايت، گرانى و تورم، انواع آمار از عمران و خدمات رسانى در شهرها و روستاها، افزايش ظرفيت دانشگاه ها، تشديد اختلاف درآمدها در بين اقشار مختلف مردم، رواج ابتذالهاى فرهنگى و اخلاقى در بين نسل جوان، تثبيت موقعيت كشور در منطقه و جهان، توسعه و بسط نماز و روزه در اقشار مختلف مردم و جوانان، تداوم اعتياد و قاچاق مواد مخدر، افزايش حجم و ارزش صادرات غير نفتى، افزايش توليد برخى از اقلام اساسى كشاورزى، افزايش سهم گاز در الگوى مصرف انرژى تا حد ۳۰%، افزايش تعداد ميلياردرها، گرانى نرخ خريد و اجاره مسكن و...
شاهد مثالهاى فراوانى از اين دست مسايل، بصورت خرد و كلان در ابعاد سياسى، اقتصادى و فرهنگى مى توان ارائه نمود. هر يك از اين مسايل به نوعى در اذهان و تصورات اقشار مختلف مردم بازتاب مى يابد و هر فرد و هر گروهى به نسبتهاى مختلف از حوادث و جريانهاى فوق متنفع و متضرر مى شوند.
سؤال اين است كه مجموعه پديده هاى فوق چگونه توسط مجموعه آحاد، افراد و اقشار دريافت و ارزيابى مى شود و نهايتاً افكار عمومى مردم آثار و نتايج انقلاب اسلامى ايران را از زاويه اين مسايل چگونه مى بينند؟ و آنها را با چه ملاك هايى بررسى و ارزيابى مى كنند؟
مهم ترين ملاكها در ارزيابى انقلاب اسلامى
در اينجا برخى از ملاكها براى بررسى و ارزيابى آثار و نتايج انقلاب اسلامى ارائه مى شود:
۱- مقايسه نتايج و آثار با اهداف انقلاب اسلامى
۲- مقايسه نتايج و آثار با امكانات دولت و كشور
۳- سنجش نتايج و آثار انقلاب اسلامى با اهداف و امكانات به طور همزمان
۴- مقايسه وضع موجود نظام جمهورى اسلامى با كشورهاى پيشرفته.
۵- مقايسه وضع موجود نظام جمهورى اسلامى با كشورهاى همطراز
۶- مقايسه وضع موجود نظام جمهورى اسلامى با قبل از انقلاب
۷- مقايسه وضع موجود نظام جمهورى اسلامى با سناريوى فرضى كه اگر تا كنون شاهنشاهى دوام مى داشت؟

 

پی نوشت:
--------------------------------
(۱) -آلن، بيرو، فرهنگ علوم اجتماعى، ترجمه باقر ساروخانى، كيهان، ۱۳۷۰، ص ۳۲۳.
(۲) -باقر، ساروخانى، دائرةالمعارف علوم اجتماعى، كيهان، ۱۳۷۰، ص ۵۸۹.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

سه شنبه 16 بهمن 1397  7:53 PM
تشکرات از این پست
emamedavazdah
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

بازگشت امام خمینی رحمه الله به ایران

دو حادثه، از مهم ترین پی آمدهای بازگشت امام خمینی رحمه الله است که به سرعت موجب پیروزی انقلاب اسلامی شد: انتصاب دولت موقت و بیعت نظامیان با امام خمینی رحمه الله.

اشاره
با فرار شاه از کشور در ۲۶ دی ۱۳۵۷، انقلاب مردم ایران به رهبری امام خمینی رحمه الله برای پیروزی و ریشه کنی نظام استبدادی و شاهنشاهی شتاب گرفت. با ورود آن رهبر فرزانه به ایران، شمارش معکوس سرنگونی رژیم آغاز شد. بختیار و پشتیبانش، امریکا، از پیش به چنین حقیقتی آگاه بودند. بنابراین، درصدد مانع تراشی و جلوگیری از ورود امام برآمدند، ولی با راه پیمایی های گسترده میلیونی و اعتصاب های پر دامنه مردم معترض و خشمگین روبه رو شدند. ازاین رو، فرودگاه ها که به دستور بختیار برای جلوگیری از ورود امام بسته شده بود، باز شد و امام در دوازده بهمن به وطن بازگشت. ورود امام، شمارش معکوس برای نابودی رژیم بود و با پیوستن ارتش به مردم، انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید.
جاء الحق و زهق الباطل
هجرت بندگان صداقت پیشه خداوند، هماره آغازگر تحولات شگرف و تاریخ ساز بوده است. این سنت الهی برای همیشه در دوره های گوناگون، جاری است و مهاجران الی الله، با هجرت و مجاهدت خویش، راه هدایت را برای مردم می گشایند و هموار می سازند. خداوند، جایگاه دین مردمان را بلندترین مقام نزد خدا قرار می دهد و می فرماید: «آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جان هایشان در راه خدا جهاد کردند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنها پیروز رستگارند.» با هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، تاریخ فروزان اسلام رقم خورد. با هجرت امام حسین علیه السلام ، تاریخ سرخ شیعه نگاشته شد و در عصر ما نیز با هجرت سلاله نورآگین مردی بزرگ از خاندان عصمت و طهارت، حضرت امام خمینی رحمه الله ، آیین ناب نبوی و قیام حیات بخش حسینی احیا گشت. خمینی با قدم صدق از ایران خارج شد و با قدم صدق به ایران آمد و مصداق «جاء الحق و زهق الباطل» در عصر ما آشکار شد.
بازگشت امام
امام خمینی(ره) از سیزده آبان سال ۱۳۴۲ تا دوازده بهمن سال ۱۳۵۷، یعنی حدود چهارده سال در تبعید و به سر برد و در سال ۱۳۴۳ ابتدا به ترکیه و پس از مدتی به عراق تبعید شد و اوقات پایانی دوری از وطن را در فرانسه و در دهکده ای به نام نوفل لوشاتو گذراند. نوفل لوشاتو در روزهای اوج نهضت، به قلب تپنده انقلاب ایران تبدیل شده بود. وقتی امام را به ترکیه تبعید می کردند، شاه و امریکا هیچ گاه پیش بینی نمی کردند که او روزی پیروزمندانه به ایران باز گردد و رژیم شاهنشاهی را از بن برکند.
پس از خروج شاه در ۲۶ دی ۱۳۵۷، امام در پیامی کوتاه خطاب به خبرگزاری های جهان اعلام کرد: «خروج شاه از ایران، اولین مرحله پایان یافتن سلطه جنایت بار پنجاه ساله رژیم پهلوی می باشد که به دنبال مبارزات قهرمانانه ملت ایران صورت گرفته است. من این پیروزی را به ملت تبریک می گویم.» همچنین ایشان اعلام کرد که در اولین فرصت به ایران باز می گردند.
به تعویق افتادن بازگشت
در حالی که یاران حضرت امام و مبارزان مذهبی، با وجود تمام نگرانی ها در تدارک برگزاری مراسم استقبال باشکوهی از امام بودند، اعلام خبر تصمیم امام برای آمدن، مسئولان و سردمداران رژیم پهلوی را سخت به تکاپو انداخت. آنان که به شدت از تظاهرات خیابانی مردم بر ضد رژیم پهلوی هراسناک شده بودند، ورود امام را به کشور، پایانی بر تمام امیدهایشان می پنداشتند و یقین داشتند که در این صورت، طومار سلطنت پهلوی برچیده خواهد شد. بنابراین، درصدد مقابله با ورود امام به کشور یا مانع تراشی در برابر تصمیم امام برآمدند. بختیار در مقام نخست وزیری، نقشه های گوناگونی در سر می پروراند که انفجار هواپیمای امام یا منحرف کردن مسیر هواپیمای حامل امام و سپس دستگیری ایشان از آن جمله بود که هیچ یک عملی نشد. تیر آخر او، بستن فرودگاه ها به روی هواپیمای امام بود. در حالی که قرار بود پرواز انقلاب در روز ششم بهمن امام خمینی رحمه الله را از فرانسه به ایران بیاورد، سازمان هواپیمایی کشور اعلام کرد که به علت بدی هوا و نبود دید کافی، همه پروازها لغو شده است.
اعتراض مردم به بسته شدن فرودگاه ها
با انتشار خبر بسته شدن فرودگاه ها و جلوگیری دولت بختیار از ورود حضرت امام به کشور، مردم با تظاهرات و راه پیمایی های خود، به اقدام دولت اعتراض کردند. همه افسران نیروهای سه گانه در پایگاه های خود در تهران، اصفهان، کرمانشاه، دزفول، همدان و بوشهر اعتصاب کردند و سپس به صفوف تظاهرکنندگان معترض پیوستند. در تهران، سیل جمعیت تظاهر کننده به سوی فرودگاه مهرآباد به راه افتادند. روحانیان مبارز سراسر کشور که برای استقبال از امام به تهران آمده بودند، با تحصن در مسجد دانشگاه اعلام کردند تا بازگشت امام به کشور به تحصن ادامه خواهند داد. مردم و دانشجویان نیز به جمع تحصین کنندگان می پیوستند. فردای آن روز، مردم در راه پیمایی عظیم یک میلیونی به مناسبت رحلت پیامبر اسلام، در حمایت از امام شعار دادند. در بسیاری از نواحی شهر تهران نیز زد و خوردهای شدیدی میان نیروهای انتظامی و تظاهرکنندگان روی داد. تیراندازی در نواحی مختلف لحظه ای قطع نمی شد. خبرگزاری پاریس اعلام کرد یکی از میدان های شهر، به میدان جنگ شباهت پیدا کرد و تعداد کشته ها در پایتخت را سه هزار تن گزارش کرد. روزنامه اطلاعات نوشت: «غرب و جنوب غرب تهران، غرق در شعله های آتش بود».
کوتاه آمدن دولت بختیار
در پی تحصن ها و تظاهرات خونین مردم در اعتراض به بسته شدن فرودگاه ها، دولت بختیار عقب نشینی کرد و شکست را پذیرفت. بختیار در نهم بهمن ماه اعلام کرد که فرودگاه مهرآباد امروز باز خواهد شد و هیچ ممانعتی برای ورود امام به کشور وجود ندارد. هیئت دولت در دهم بهمن اعلام کرد که ورود هواپیمای حامل امام به فرودگاه مهرآباد تهران بدون اشکال است. با اعلام این خبر، کمیته استقبال از امام در پیامی اعلام کرد که امام خمینی رحمه الله در ساعت نه صبح پنج شنبه دوازده بهمن در تهران خواهد بود.
امام خمینی رحمه الله بر فراز آسمان ها
شام گاه یازده بهمن، هواپیمای امام خمینی رحمه الله غرش کنان از فرودگاه شارل دوگل فرانسه به آسمان پرواز کرد. امام نماز شب را در طبقه دوم هواپیما به جای آورد و سپس در طبقه پایین هواپیما استراحت کرد. مهماندار هواپیما از مشاهده آرامش امام متعجب شده بود. هنگام طلوع فجر، امام و همراهان نماز صبح را به جماعت به جا آوردند. زمان ورود هواپیما به آسمان ایران، خبرنگاری از امام پرسید: «چه احساسی دارید؟» و امام پاسخ داد: «هیچ.» امام هیچ احساسی نداشت؛ چرا که او فقط بر مبنای تکلیف عمل می کرد. پیروزی و شکست برای او، هر دو زیبا بود. همان طور که شکست، او را ناامید نمی کرد، پیروزی نیز احساسات شخصی اش را برنمی انگیخت.
پرشکوه ترین استقبال تاریخ
در دوازدهم بهمن ۱۳۵۷، پرشکوه ترین استقبال تاریخ جلوه گر شد. این روز یکی از ماندگارترین روزهای تاریخ معاصر ایران است و شور و شوق مردم در آن وصف ناپذیر بود. عده زیادی از مردم، خود را به تهران رسانده بودند تا در مراسم استقبال از امام شرکت کنند. تقریبا در ساعت شش صبح، خیابان ها سرشار از جمعیت بود. اول صبح، میلیون ها نفر در دو طرف خیابان های مسیر امام خمینی رحمه الله ایستاده بودند و پنجاه هزار نیروی انتظامی مردمی مشغول منظم کردن آنها بودند. مردم با تاق نصرت و گل، خیابان ها را تزیین کردند و در قلب استقبال کنندگان، دریایی از اضطراب و شادی موج می زد. در ساعت نه و سی دقیقه صبح، محبوب ملت و پرچم دار آزادی به وطن برگشت. چند لحظه پس از گشوده شدن در خروجی هواپیما، امام در حالی که دستشان در دست مهماندار فرانسوی بود، در مقابل دیدگان مشتاقان ظاهر شد. همه اشک شادی می ریختند. فریاد «اللّه اکبر» به هوا برخاست. در میان نشاط و هیجان و ازدحام، امام وارد صحن فرودگاه شد و پس از شنیدن آیات قرآن کریم، پیام محبت آمیز فداییان خود را که از اعماق جان هر ایرانی برمی آمد، از زبان گروه سرود شنید:
خمینی ای امام، خمینی ای امام
ای مجاهد، ای مظهر شرف ***** ای گذشته ز جان در ره هدف
چون نجات انسان شعار توست ***** مرگ در راه حق افتخار توست
این تویی، این تویی پاسدار حق ***** خصم اهریمنان، دوست دار حق
ُوَد شعار تو، به راه حق، قیام  ***** ز ما تو را درود، ز ما تو را سلام
امام خمینی رحمه الله در فرودگاه مهرآباد
امام خمینی رحمه الله در فرودگاه مهرآباد پس از شنیدن پیام ملت، سخنانی ایراد فرمود. ایشان ابتدا از تمام اقشار ملت از پیر و جوان، روحانی و کسبه، قاضی و وکیل، کارمند و کارگر و کشاورز که در راه رسیدن به پیروزی رنج و مصیبت دیدند و ثابت قدم ماندند، صمیمانه تشکر کرد. ایشان در بخشی از سخنان خود، تلاش های محمد رضا را برای بازگشت به ایران و حفظ سلطنت، ناکام خواند و تلاش های آنان را به دست و پا زدن برای حفظ سلطنت تعبیر کرد. امام در این سخنان با بیان رمز پیروزی فرمود: «ما باید از همه طبقات ملت تشکر کنیم که این پیروزی تا اینجا به واسطه وحدت کلمه بوده است. وحدت کلمه مسلمین، همه، وحدت کلمه اقلیت های مذهبی با مسلمین، وحدت دانشگاه و مدرسه علمی، وحدت روحانی و جناح سیاسی. ما باید همه این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه، رمز پیروزی است و این رمز پیروزی را از دست ندهیم».
امام خمینی رحمه الله در بهشت زهرا
بهشت زهرا، نخستین جایی بود که امام خمینی رحمه الله پس از بازگشت به وطن به آنجا رفت و با پاس داشت مقام شهیدان و خواندن فاتحه، سخن رانی تاریخی خود را در آنجا ایراد کرد. در میان ازدحام جمعیت شش میلیون نفری استقبال کننده و مشتاق زیارت امام، انتقال ایشان تا بهشت زهرا به سختی صورت گرفت. همه منتظر بودند ببینند امام خمینی رحمه الله چه برنامه ای را اعلام می کند. امام در سخن رانی خود، ابتدا از ایثار و تلاش مردم تشکر کرد و به آنان برای از دست داده شان تسلیت گفت. سپس رژیم سلطنتی را غیرعقلانی شمرد و رژیم پهلوی را تحمیلی و غیر قانونی اعلام کرد. دولت بختیار را نیز به دلیل غیر قانونی بودن مجلس شورا و سنا، نامشروع دانست. آن گاه ارتش را نصیحت کرد و از بعضی نظامیانی که به ملت پیوسته بودند، قدردانی کرد. اوج سخنان امام خمینی رحمه الله که احساسات مردم را به شدت برانگیخت، این جمله بود: «من دولت تعیین می کنم. من تو دهن این دولت می زنم. من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم.» چند روزی بیش نگذشته بود که امام به وعده خود عمل کرد و دولت انتقالی با تصویب شورای انقلاب به مردم معرفی شد.
مهم ترین پی آمدهای بازگشت امام
دو حادثه، از مهم ترین پی آمدهای بازگشت امام خمینی رحمه الله است که به سرعت موجب پیروزی انقلاب اسلامی شد: انتصاب دولت موقت و بیعت نظامیان با امام خمینی رحمه الله . امام خمینی در ۲۶ دی ماه در آستانه خروج شاه از کشور اعلام کرد که ما دولت را به همین زودی اعلام خواهیم کرد. در پانزده بهمن، نخست وزیری مهندس بازرگان به تصویب شورای انقلاب رسید. در نوزده بهمن، عظیم ترین راه پیمایی در سراسر کشور شکل گرفت و میلیون ها نفر از دولت منتخب امام خمینی رحمه الله حمایت کردند. از سوی دیگر، در دهه انقلاب، ارتش که تنها نقطه اتکای رژیم بود، به انقلاب پیوست. فرار، نافرمانی، اعتصاب، شرکت در تظاهرات و سرانجام، بیعت با امام خمینی رحمه الله ، نشانه همراهی ارتش با امام بود که در نوزده بهمن به اوج خود رسید. در نتیجه، رژیم بدون پشتوانه به سرعت از هم پاشید و انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن به پیروزی نهایی رسید.

 

منبع: گلبرگ - بهمن ۱۳۸۶، شماره ۹۵ - بازگشت امام خمینی رحمه الله به ایران

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

سه شنبه 16 بهمن 1397  7:53 PM
تشکرات از این پست
emamedavazdah
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

غایبان جشن ۴۰ سالگی انقلاب

 
در ۴۰ سال گذشته ایران انواع و اقسام اتفاقات تلخ و شیرین را تجربه کرده. از جنگ تا تحریم، از مقاومت تا پیروزی. در این مسیر افراد زیادی در کنار امام خمینی (ره) برای به ثمر نشستن انقلاب اسلامی و پس از آن جمهوری اسلامی تلاش کرده‌اند. افرادی که دیگر در میان انقلابیون حضور ندارند و ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی را نخواهند دید.

خبرگزاری ایسنا - آرین افخمی: ۴۰ سال می‌گذرد؛ از روزی که مردم ایران به رهبری خمینی کبیر، نظام ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را کنار زدند و یک جمهوری به پا کردند؛ جمهوری اسلامی. ۴۰ از قدیم عددی خاص به حساب می‌آمده؛ عدد بلوغ، کامل شدن و به اوج رسیدن. حالا اما بسیاری از کسانی که نهال انقلاب اسلامی را کاشته و آبیاری کردند، ۴۰ سالگی و ثمره این درخت را نمی‌بینند.

غایبان جشن ۴۰ سالگی انقلاب

 در ۴۰ سال گذشته ایران انواع و اقسام اتفاقات تلخ و شیرین را تجربه کرده. از جنگ تا تحریم، از مقاومت تا پیروزی. در این مسیر افراد زیادی در کنار امام خمینی (ره) برای به ثمر نشستن انقلاب اسلامی و پس از آن جمهوری اسلامی تلاش کرده‌اند. افرادی که دیگر در میان انقلابیون حضور ندارند و ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی را نخواهند دید.

امام خمینی؛ معمار کبیر انقلاب

غایبان جشن ۴۰ سالگی انقلاب

قطعا مهم‌ترین شخصیت انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) است. رهبر فقید انقلاب که متولد سال ۱۲۸۱ در خمین بود، مبارزات خود را علیه رژیم شاه در سال ۱۳۴۲ علنی کرد و ۱۵ سال بعد از آن، پس از سال‌ها تبعید، ۱۰ روز پس از بازگشتش به کشور به عنوان رهبر انقلابیون، انقلاب را به پیروزی رساند. امام در دوران سخت اوایل انقلاب که هجمه گسترده‌ای از سوی گروهک‌ها و تجزیه‌طلبان علیه جمهوری نوپای اسلامی آغاز شده بود با رهبری خود انقلاب را از این پیچ دشوار به سلامت عبور داد و در بزنگاه دیگری یعنی هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران باز هم توانست با سبک رهبری خاص خود با کمک مردم، کشور را بدون دادن یک وجب خاک از فتنه دشمنان حفظ کند. اما تنها چند ماه پس از قبول آتش‌بس در حالی که ۱۰ سال از پیروزی انقلاب می‌گذشت، در ۸۶ سالگی رحلت کرد تا بنای تازه انقلاب، معمار کبیرخود را از دست بدهد.


مطهری؛ تئورسین انقلابی

غایبان جشن ۴۰ سالگی انقلاب

آیت‌الله مرتضی مطهری در سال ۱۲۹۸ در فریمان خراسان به دنیا آمد. او علاوه بر تحصیلات عالی حوزوی، دکترای فلسفه داشت و استاد دانشگاه تهران بود. مطهری از نظریه‌پردازان اصلی انقلاب اسلامی و از مبارزان اولیه همراه امام خمینی بود. او با توجه به درجات علمی خود به خوبی می‌توانست در مقابل نظریات التقاطی و شبهات وارده به اسلام پاسخگو باشد و از مدافعان مبارزه با خرافات و جهل بود. وی از اعضای هیات‌های موتلفه اسلامی و از بنیانگذاران حسینیه ارشاد به حساب می‌آمد و مبارزات فکری و عملی گسترده‌ای را هم با رژیم شاه و هم با مخالفان اسلام از جمله مارکسیست‌ها داشت.

مطهری پس از پیروزی انقلاب اسلامی با حکم امام (ره) به عضویت شورای انقلاب درآمد و رئیس این شورا شد اما تنها سه ماه بعد از پیروزی انقلاب هدف گروهک تروریستی فرقان قرار گرفت و در اردیبهشت ۱۳۵۸ و در ۶۰ سالگی به شهادت رسید تا معلم شهید نام بگیرد اما نتواند ثمره نظریه‌پردازی خود را در سال‌های آینده ببیند. امام (ره) پس از شهادت مطهری، وی را پاره تن و حاصل عمر خود خواند.


طالقانی؛ ابوذر زمان

غایبان جشن ۴۰ سالگی انقلاب

آیت‌الله سید محمود طالقانی متولد سال ۱۲۸۹ در گلیرد طالقان بود. مبارزات سیاسی طالقانی علیه شاه به سال ۱۳۱۷ بازمی‌گشت که برای اولین بار دستگیر و زندانی شد. او در زمان محمد مصدق و نهضت ملی شدن صنعت نفت به حمایت از جبهه ملی پرداخت و از اعضای هیات موسس جبهه ملی دوم و از بنیانگذاران نهضت آزادی به حساب می‌آمد و حتی سازمان مجاهدین خلق هم در ابتدای فعالیت خود از شخصیت طالقانی تاثیر زیادی پذیرفته بودند و به او را پدر طالقانی خطاب می‌کردند. وی بارها به دلیل فعالیت‌های خود علیه رژیم پهلوی به زندان افتاد و یک بار هم تبعید شد.

با آغاز نهضت اسلامی روحانیون به رهبری امام (ره)، طالقانی که خود از ۱۳۲۰ انجمنی به نام کانون اسلام را برای پیوند میان اسلام و مدرنیته و مبارزه با جهل و خرافه‌پرستی اداره می‌کرد، در زمره یاران امام قرار گرفت و با توجه به ارتباطات خوبی که با بیشتر گروه‌های مخالف نظام شاهنشاهی داشت به نقطه وصلی برای پیوند دیدگاه‌های مختلف تبدیل شد. او که مسجد هدایت تهران را به پایگاهی برای مبارزه علیه رژیم بدل کرده بود و از سازماندهان راهپیمایی میلیونی تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷ بود. طالقانی با حکم امام (ره) به عضویت شورای انقلاب درآمد و بعد از شهادت شهید مرتضی مطهری به ریاست این شورا رسید. وی اولین امام جمعه منصوب از سوی امام خمینی در تهران بود که نماز جمعه‌هایی باشکوه و با حضور انواع طیف‌های سیاسی را برگزار کرد.

این عضو مجلس خبرگان قانون اساسی در شهریور ۱۳۵۸ کمتر از یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سن ۶۹ سالگی به صورتی کاملا ناگهانی درگذشت تا مبارزی باشد که حتی یک سالگی انقلاب اسلامی را هم نمی‌بیند. پس از درگذشت طالقانی، امام خمینی به او لقب ابوذر زمان را داد چرا که همیشه با کلام قاطع و نافذ خود در عین عدل و انصاف از مواضع اسلام و مردم دفاع می‌کرد.


بهشتی؛ شهید مظلوم

غایبان جشن ۴۰ سالگی انقلاب

آیت‌الله سید محمد حسینی بهشتی، در سال ۱۳۰۷ در اصفهان به دنیا آمد. او علاوه بر تحصیلات عالی حوزوی، دکترای فلسفه داشت و به تدریس می‌پرداخت. مبارزه در کنار امام علیه رژیم شاه و عضویت در شورای روحانیت و فقاهت هیات‌های موتلفه اسلامی موجب فشار رژیم بر او و گریزش از چنگ ساواک به آلمان که مدتی در آنجا درس خوانده بود در سال ۱۳۴۳ شد. او در آلمان مرکز اسلامی هامبورگ را پایه نهاد و از نقش‌آفرینان در اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان اروپا بود. پس از بازگشتش به ایران در ۱۳۴۹ ممنوع‌الخروج شد و به تدریس ادامه داد و همچنین به تدوین کتب درسی می‌پرداخت. وی پیش از انقلاب مدتی را هم در زندان به سر برد.

بهشتی پس از انقلاب اسلامی با حکم امام (ره) به عضویت شورای انقلاب درآمد و دبیر این شورا شد. وی از پایه‌گذاران اصلی حزب جمهوری اسلامی و به شدت معتقد به کار تشکیلاتی بود. مقام بالای علمی و فقهی او باعث شد تا امام (ره) در سال ۱۳۵۸ وی را به ریاست دیوان عالی کشور یعنی بلندپایه‌ترین مقام قضایی در آن زمان منصوب کند و از طرفی به ریاست مجلس خبرگان (تدوین) قانون اساسی رسید. بهشتی از مخالفان سرسخت بنی‌صدر بود و همین امر باعث تخریب های فراوانی از سوی سازمان مجاهدین خلق و طرفداران بنی‌صدر علیه او شد. او در تیر ۱۳۶۰، پس از برکناری بنی‌صدر از ریاست‌جمهوری به همراه محمدعلی رجایی و اکبر هاشمی‌رفسنجانی عضو شورای موقت ریاست‌جمهوری شد.

آیت‌الله بهشتی در حادثه تروریستی هفتم تیر ۱۳۶۰ و انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در ۵۳ سالگی به شهادت رسید تا تنها سه سال پس از انقلاب، جمهوری اسلامی یکی از اصلی‌ترین تئورسین‌ها و مدافعانش را از دست بدهد. امام پس از شهادت بهشتی به دلیل تخریب‌ها و توهین‌های گسترده‌ای که علیه او صورت گرفته بود، وی را مظلوم و خاری در چشم دشمنان نامید.


رجایی؛ نماد ساده‌زیستی

غایبان جشن ۴۰ سالگی انقلاب

محمدعلی رجایی متولد سال ۱۳۱۲ در قزوین بود. او پس از تحصیلات آکادمیک به آموزگاری مشغول شد و در کنار آن مبارزات سیاسی خود را با عضویت در نهضت آزادی و همچنین هیات‌های موتلفه اسلامی علیه رژیم شاه ادامه می‌داد اما نتوانست برای عضویت در سازمان مجاهدین خلق متقاعد شود. رجایی بارها زندان و شکنجه را در رژیم شاه تحمل کرد.

رجایی پس از انقلاب در کابینه مهدی بازرگان در دولت موقت به وزارت آموزش‌وپرورش رسید ولی پس از تسخیر لانه جاسوسی از نهضت آزادی جدا شد اما با حکم امام (ره) همچنان وزیر ماند. وی نماینده دوره اول مجلس بود و در زمان ریاست‌جمهوری ابوالحسن بنی‌صدر، نخست‌وزیر شد و همزمان سرپرست وزارت امور خارجه را هم بر عهده داشت که در این دوران مثل بیشتر انقلابیون، با رئیس‌جمهور وقت تنش و اختلاف سلیقه زیادی داشت.

رجایی پس از برکناری بنی‌صدر، ابتدا به عضویت شورای موقت ریاست‌جمهوری درآمد و با پیروزی در انتخابات به ریاست‌جمهوری رسید و همزمان با حکم امام خمینی به سرپرستی بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی منصوب شد. رجایی در ۵۸ سالگی و در حادثه تروریستی انفجار دفتر نخست‌وزیری در ۸ شهریور ۱۳۶۰ به شهادت رسید. ساده‌زیستی و شجاعت از ویژگی‌های اصلی این آموزگار انقلابی به حساب می‌آمد که با گذشت ۳۷ سال از شهادتش همچنان در میان مردم شهرت دارد.


باهنر؛ مخلص و متواضع

غایبان جشن ۴۰ سالگی انقلاب

حجت‌الاسلام محمدجواد باهنر در سال ۱۳۱۲ در کرمان به دنیا آمد. وی هم تحصیلات حوزوی داشت و هم توانست دکترای الهیات خود را از دانشگاه تهران بگیرد. او هم مانند بسیاری از انقلابیون معلم بود و همراه آیت‌الله بهشتی در تدوین کتب درسی نقش داشت. وی به خاطر سخنرانی ها و مبارزات خود علیه رژیم پهلوی شش بار به زندان افتاد و در تأسیس دفتر نشر فرهنگ اسلامی، کانون توحید و مدرسه رفاه نقش مهمی داشت. باهنر مانند بیشتر شاگردان امام (ره) در حلقه یاران مبارز رهبر انقلاب اسلامی حاضر بود و از لحاظ فکری و عملی نقش مهمی در انقلاب اسلامی ایفا کرد.

باهنر پس از انقلاب اسلامی با حکم امام (ره) به عضویت شورای انقلاب درآمد و مسئولیت نهضت سوادآموزی را بر عهده گرفت. وی نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی و دوره اول مجلس بود و در دولت رجایی به وزارت آموزش‌وپرورش رسید. با ریاست‌جمهوری رجایی، باهنر هم به عنوان نخست وزیر مشغول به کار شد اما همراه رجایی در انفجار هشتم شهریور ۱۳۶۰ دفتر نخست‌وزیری در ۵۸ سالگی به شهادت رسید. اخلاص و تواضع باهنر در میان انقلابیون زبانزد بود اما شهادت نگذاشت او هم مانند بسیاری از فرزندان انقلاب سال‌های طولانی به تثبیت نظام جمهوری اسلامی کمک کند.


بازرگان؛ مخالف منصف

غایبان جشن ۴۰ سالگی انقلاب

مهدی بازرگان تبریزی متولد سال ۱۲۸۶ در تهران بود. او که با بورسیه تحصیلی در فرانسه مهندسی مکانیک خوانده بود، هم پیش از انقلاب اسلامی و هم پس از آن مسئولیت دولتی داشت و البته در هر دو زمان منتقد وضعیت موجود بود. بازرگان پس از تشکیل دولت محمد مصدق وارد عرصه سیاسی شد و به معاونت وزارت فرهنگ کابینه اول مصدق رسید و از طرف نخست‌وزیر به عنوان رئیس هیئت خلع ید از شرکت نفت انگلیس انتخاب شد.

با سقوط دولت مصدق در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، بازرگان مانند بیشتر ملیون به مخالف سرسخت رژیم پهلوی تبدیل شد و با کمک دیگر یاران جبهه ملی دوم را تاسیس کرد اما پس از مدتی به خاطر اختلافات به وجود آمده در جبهه ملی، بازرگان با تایید مصدق که جانب او را گرفته بود نهضت آزادی را پایه گذاشت. او که ریاست دانشکده فنی دانشگاه تهران را هم بر عهده داشت با وجود مکلا بودن و تحصیلات فنی، علاقه و اعتقاد شدیدی به اسلام داشت و آثار زیادی در این زمینه نوشت. وی به دنبال پیوند میان اسلام و مدرنیته در قرن حاضر بود و از سردمداران این موضوع به حساب می‌آمد. بازرگان به خاطر فعالیت‌های سیاسی خود طعم زندان و تبعید طولانی‌مدت را در دوران پهلوی چشیده بود.

بازرگان با پیروزی انقلاب اسلامی با حکم امام (ره) نخست‌وزیر دولت موقت انقلابی شد هرچند در ۱۴ آبان ۱۳۵۸ در انتقاد به تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام از این سمت استعفاء داد و فردای استعفای دولت موقت امام خمینی در حکمی "با اعتماد به دیانت و امانت و حسن نیت آقای بازرگان" استعفای وی را قبول کردند تا عمر دولت بازرگان به یک سال هم نرسد. وی در دوران نخست‌وزیری مدت کوتاهی هم سرپرستی وزارت امور خارجه را بر عهده داشت.

او در انتخابات دوره اول مجلس به نمایندگی مردم تهران انتخاب شد. انتقادات صریح نهضت آزادی از ادامه جنگ، اصل ولایت‌فقیه، قانون قصاص و نوع حکومتداری در جمهوری اسلامی باعث شد که بازرگان و یارانش به منتقدین نظام جمهوری اسلامی تبدیل شوند و با حاکمیت زاویه پیدا کنند. هرچند نوع مخالفت امثال بازرگان که در دوران پهلوی هم به تندروی اعتقاد نداشت همواره منصفانه بود. او تا پایان عمر خود در تمام دوره‌های انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس ثبت‌نام کرد اما پس از دوره اول مجلس همواره ردصلاحیت شد. بازرگان در سال ۱۳۷۳ و در ۸۷ سالگی در زوریخ سوئیس درگذشت اما پیکرش پس از تشییع در حسینیه ارشاد که خود پیش از انقلاب یکی از سخنرانان اصلی آنجا بود در نزدیکی حرم حضرت معصومه (س) در قم دفن شد.


سید احمد؛ محرم اسرار امام

غایبان جشن ۴۰ سالگی انقلاب

سید احمد خمینی در سال ۱۳۲۴ در قم به دنیا آمد. فرزند دوم امام (ره) تا زمانی که برادرش سید مصطفی زنده بود نقش کمرنگ‌تری در بیت امام داشت اما با درگذشت مشکوک سید مصطفی به نقش اول بیت رهبر انقلاب تبدیل شد. او همیشه کنار امام بود. از نجف تا پاریس و از نوفل‌لوشاتو تا جماران. مسئول اصلی رتق و فتق امور بیت رهبر فقید انقلاب در بیشتر جلسات مهم امام حضور داشت و پیغام‌های ایشان را به سران مختلف می‌رساند.

او محرم اسراری بود که امام اطمینان کاملی به او داشت و در وصف او می‌نویسند: من خدای قاهر حاضر منتقم را شاهد می‌گیرم که احمد از آن روزی که در کمک اینجانب در بیرونی مشغول اداره امور من بوده تا الان که این ورقه را می‌نویسم قدمی یا قلمی برخلاف گفتار و نوشتار من برنداشته و با وسواس عجیب در کلیه گفتارهای من یا نوشته‌های من سعی نموده که حتی یک کلمه بلکه گاهی یک حرف را که به نظر او محتاج به اصلاح است بدون اذن من تصرف نکند.

سید احمد در مرداد ۱۳۶۱ از ترور سازمان مجاهدین خلق (منافقین) جان سالم به در برد و پس از درگذشت رهبر فقید انقلاب طبق وصیت ایشان که خواسته بودند نزدیکانشان مناصب رسمی را نپذیرند با حکم رهبر انقلاب تنها به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام درآمد و البته عضو دوره دوم مجلس خبرگان رهبری هم بود. او حامی انتخاب آیت‌الله خامنه ای پس از پدرش به عنوان رهبر انقلاب بود. سید احمد در اواخر عمر مواضعی انتقادی هم نسبت به وضعیت کشور داشت. او سرانجام در اسفند ۱۳۷۳ به صورتی ناگهانی بر اثر سکته قلبی در ۴۹ سالگی درگذشت و در کنار پدرش به خاک سپرده شد.


مشکینی؛ رئیس همیشگی خبرگان

غایبان جشن ۴۰ سالگی انقلاب

آیت‌الله علی‌اکبر فیض‌مشکینی، زاده مشکین‌شهر در سال ۱۳۰۰ بود. او که در دهه ۴۰ از موسسان مدرسه حقانی بود بعد از درگذشت آیت‌الله‌العظمی بروجردی به فعالیت‌های سیاسی روی آورد و از طرفی با حضور در حلقه ۱۱ نفر به دنبال اصلاحاتی در حوزه علمیه قم بود. وی به دلیل فعالیت‌هایش علیه رژیم پهلوی مدتی به زندگی مخفیانه روی آورد اما سرانجام دستگیر و به سه سال تبعید محکوم شد و این دوران را در ماهان کرمان، گلپایگان و کاشمر گذراند.

مشکینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی امام (ره) به مسئولیت‌هایی مثل رسیدگی به اوضاع اردبیل، ساماندهی به مسجد جمکران و عضویت در هیئت مؤسس حوزه علمیه بانوان رسید. او عضو شورای بازنگری قانون اساسی هم بود و از اولین دوره مجلس خبرگان رهبری (۱۳۶۱) تا زمان درگذشت (۱۳۸۶) در این مجلس عضویت و ریاست همیشگی آن را بر عهده داشت. او همچنین امام جمعه دائم شهر قم هم بود. مشکینی در مرداد ۱۳۸۶ در ۸۶ سالگی بر اثر بیماری دار فانی را وداع گفت.


توسلی؛ محرم بیت امام

غایبان جشن ۴۰ سالگی انقلاب

آیت‌الله محمدرضا توسلی‌محلاتی متولد سال ۱۳۰۹ در محلات بود. او پس از تحصیلات دینی مقدماتی در محلات به حوزه علمیه قم رفت. وی به زودی در زمره شاگردان و یاران امام خمینی قرار گرفت و مبارزات و سفرهای تبلیغی خود را از سال ۱۳۳۶ آغاز کرد و به دلیل دوستی با حاج سید احمد خمینی و ارادتش به امام خمینی به بیت امام (ره) راه یافت و پس از بازگشت امام به قم مسئول ملاقات‌ها و از اعضای ارشد و موثر دفتر ایشان بود که محرم به حساب می‌آمد.

توسلی پس از انقلاب اسلامی ریاست دفتر امام (ره) را برعهده داشت و از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. او در مجلس از نمایندگان مجلس خبرگان رهبری و از اعضای شورای بازنگری قانون اساسی هم بود و تا سال ۱۳۸۶ در مجمع تشخیص مصلحت نظام عضویت داشت اما در جلسه ۲۷ بهمن ۱۳۸۶ در حالی که به خاطر برخی نسبت‌هایی که به بیت امام داده شده بود در حال دفاع سخن گفتن بود با عارضه قلبی مواجه شد و پس از انتقال به بیمارستان در سن ۷۷ سالگی درگذشت تا یکی از محارم اصلی رهبر فقید انقلاب اسلامی دارفانی را وداع گوید.


منتظری؛ رویکردی دیگر

غایبان جشن ۴۰ سالگی انقلاب

آیت‌الله‌العظمی حسینعلی منتظری، زاده سال ۱۳۰۱ در نجف‌آباد اصفهان بود. او از شاگردان آیت‌الله‌العظمی بروجردی و امام خمینی (ره) به حساب می‌آمد که به درجات بالای علمی و فقهی در حوزه رسید و از مهم‌ترین نظریه‌پردازان اصل ولایت فقیه به حساب می‌آمد. اقدامات و سخنان وی در مخالفت با حکومت پهلوی باعث شد تا سال‌های زیادی از زندگی خود را در زندان و تبعید سپری کند و از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۴ متناوبا در زندان و تبعید بود. میزان نزدیکی او به امام خمینی (ره) و اطمینان ایشان به وی به حدی بود که رهبر فقید انقلاب در زمان تبعید، منتظری را به عنوان نماینده تام‌الاختیار خود در ایران منصوب کردند و در نامه‌ای از وی خواستند که بر جریانات بیت ایشان در قم اشراف داشته باشد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی با حکم امام (ره)، منتظری به عضویت شورای انقلاب درآمد و در مجلس خبرگان قانون اساسی از جمله کسانی بود که در گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی نقش کلیدی ایفا کرد. در سال ۱۳۶۴ مجلس خبرگان رهبری با توجه به مقام بالای علمی و مقبولیت منتظری، وی را به عنوان قائم‌مقام ولی‌فقیه و جانشین امام (ره) انتخاب کرد اما با اعتراض منتظری به اتفاقات سال ۱۳۶۷ و اختلاف نظر پیش آمده، دو ماه پیش از درگذشت رهبر فقید انقلاب پس از نامه‌نگاری‌هایی که با امام خمینی داشت و ایشان هم پاسخ‌های صریحی به وی دادند، از این سمت کناره گرفت تا بحث جانشینی امام (ره) اما برای بسیاری از انقلابیون به یک چالش تبدیل شود.

منتظری در طول دوران تدریس خود طلاب زیادی را تربیت کرد و پس از رحلت امام (ره) هم به درس و بحث خود در قم می‌پرداخت اما همچنان در برخی موارد اظهارات و انتقاداتی را علیه حکومت مطرح می‌کرد. سرانجام سخنرانی او پس از دوم خرداد و برخی انتقاداتش نسبت به سران نظام باعث شد مدتی در بیت خود محصور شود که این حصر حدود پنج سال به طول انجامید. وی در حوادث بعد از انتخابات مناقشه‌برانگیز ۱۳۸۸ هم انتقاداتی را متوجه حکومت کرد. منتظری در آذر ۱۳۸۸ و در ۸۷ سالگی درگذشت تا کسی که تنها چند ماه تا رهبری جمهوری اسلامی فاصله داشت به خاطر تغییر رویکرد، سال‌های پایانی عمر خود را در انزوا بگذراند، هرچند بسیاری از مراجع و بزرگان از جمله رهبر انقلاب اسلامی در پیام‌هایی درگذشت این فقیه عالیقدر را تسلیت گفته و تشییع پیکر قابل توجهی برای وی برگزار شد.


مریم بهروزی؛ بانوی سخنور

غایبان جشن ۴۰ سالگی انقلاب

مریم بهروزی در سال ۱۳۲۴ در تهران به دنیا آمد. او از کودکی همراه پدرش در جلسات مذهبی و سیاسی شرکت می‌کرد و به تحصیلات دینی روی آورد و مفسر قرآن بود. وی از شیفتگان امام خمینی بود که از سال ۱۳۵۰ وارد مبارزات سیاسی شد و از بانوانی بود که با سخنرانی‌های خود علیه رژیم پهلوی افشاگری می‌کرد و در سال ۱۳۵۴ ممنوع‌المنبر شد و تحت تعقیب ساواک قرار گرفت اما در رمضان ۱۳۵۷ با دستور صریح امام (ره) به سخنرانی پرداخت و در مسجد قبا بعد از سخنرانی در مورد حکومت اسلامی و حقوق زن دستگیر و روانه زندان شد. او مدتی پیش از انقلاب موقتا آزاد شد از فعالان کمیته استقبال از امام (ره) و سازمان‌دهنده دیدار خانم‌ها با رهبر کبیر انقلاب اسلامی بود.

بهروزی در خلال تقدیم طرح اهداء طلا و جواهرات و مسکوکات خانم‌ها، اولین زنی بود که در حضور امام خمینی به ایراد سخن پرداخت و مورد تمجید ایشان قرار گرفت. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد و از اساتید حوزوی و دانشگاهی بود. او چهار دوره به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و از موسسان جامعه زینب (س) و دبیر کل این تشکل سیاسی بود. وی در دو انتخابات ریاست‌جمهوری هم نامزد شد که صلاحیتش از سوی شورای نگهبان احراز نشد و همین حضور و برخی اظهاراتش شبهات درباره واژه رجل سیاسی در قانون اساسی را بر سر زبان‌ها انداخت.

او که از فعالان سیاسی جناح راست به حساب می‌آمد در مقاطعی از برخی مواضع اصلاح‌طلبان دفاع کرد که موجب انتقادات اصولگرایان از وی شد. بهروزی در بهمن ۱۳۹۰ در ۶۶ سالگی از دنیا رفت تا جمهوری اسلامی یکی از بانوان سیاستمدار و سخنور خود را از دست بدهد.


حسن حبیبی؛ سیاستمدار بی‌حاشیه

غایبان جشن ۴۰ سالگی انقلاب

حسن ابراهیم حبیبی در سال ۱۳۱۵ در تهران به دنیا آمد. این سیاستمدار معتدل که در دانشگاه سوربن فرانسه حقوق خوانده بود، پیش از انقلاب اسلامی از مبارزان علیه رژیم پهلوی و عضو نهضت آزادی به حساب می‌آمد. حبیبی مدتی هم میزبانی دکتر علی شریعتی را در پاریس بر عهده داشت. او از شخصیت‌های موثر در نوفل‌لوشاتو و یکی از رابطان امین امام خمینی (ره) در فرانسه بود که روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ همراه با امام (ره) با ایشان به ایران بازگشت. پس از انقلاب اسلامی حبیبی از اعضای اصلی تدوین پیش‌نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی بود و به عضویت حزب جمهوری اسلامی هم درآمد. او در دولت بازرگان وزیر فرهنگ و آموزش عالی و سخنگوی دولت شد و در اولین دوره مجلس به نمایندگی مردم تهران انتخاب شد. وی با حمایت حزب جمهوری اسلامی، کاندیدای اولین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری هم شد که با کسب ۴.۸ درصد آراء، در جایگاه سوم قرار گرفت.

این حقوقدان باسابقه در دولت دوم میرحسین موسوی به وزارت دادگستری رسید و از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۰ عضو حقوقدان دوره های دوم، سوم و چهارم شورای نگهبان بود. حبیبی همچنین از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۰ معاون اول دو رئیس‌جمهور یعنی اکبر هاشمی‌رفسنجانی و سید محمد خاتمی بود و در همین دوران به عضویت حزب کارگزاران سازندگی که با حضور تکنوکرات‌های نظام تشکیل شده بود، درآمد. وی با حمایت حزب کارگزاران قرار بود در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۷۶ کاندیدا شود اما به نفع سید محمد خاتمی از کاندیداتوری انصراف داد. حبیبی از سال ۱۳۷۰ تا زمان درگذشت (۱۳۹۱) در مجمع تشخیص مصلحت نظام عضویت داشت.

او همچنین رئیس بنیاد ایران‌شناسی، عضو دیوان داوری بین‌المللی، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و مدیر گروه واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود. او در سال ۱۳۹۱ در سالروز بازگشتش با پرواز انقلاب به ایران (۱۲ بهمن) به دلیل نارسایی قلبی و پس از یک دوره طولانی بیماری معده در سن ۷۶ سالگی درگذشت تا سیاست ایران یک سیاستمدار بی‌حاشیه و حقوقدان برجسته، فرهنگ و جامعه ایرانی یک محقق و جامعه‌شناس بزرگ و البته مجله گل‌آقا پای ثابت کاریکاتورهای خود را از دست بدهند.


عسگراولادی؛ بازاری سیاستمدار

غایبان جشن ۴۰ سالگی انقلاب

حبیب‌الله عسگراولادی‌مسلمان در سال ۱۳۱۱ در دماوند به دنیا آمد. او که در خانواده‌ای سنتی و مذهبی رشد کرده بود از نوجوانی با حضور در هیات‌های مذهبی وارد سیاست هم شد و از بنیانگذاران هیات‌های موتلفه اسلامی بود. وی پس از ترور حسنعلی منصور نخست‌وزیر وقت در سال ۴۳ توسط شاخه نظامی حزب موتلفه به دلیل نگه داشتن چمدان اسلحه به حبس ابد محکوم شد و تا سال ۱۳۵۶ در زندان بود. سابقه مبارزه و زندان عسگراولادی او را به یکی از اصلی‌ترین انقلابیون تبدیل کرد که به خاطر نفوذ و قدرتش در بازار به عنوان پایگاه سنتی جناح راست توانست به یکی بزرگان این جناح سیاسی در ایران تبدیل شود.

او به نمایندگی دوره اول مجلس رسید و در کابینه‌های رجایی، باهنر و مهدوی‌کنی وزیر بازرگانی بود اما در دولت میرحسین موسوی به دلیل اختلافاتی که با بهزاد نبوی داشت از سمت خود کناره‌گیری کرد. او در مجلس از ۹۹ نفری بود که با وجود نامه امام (ره) حاضر نشدند از نخست‌وزیری میرحسین موسوی حمایت کنند. وی در انتخابات دوره دوم ریاست‌جمهوری و دوره چهارم کاندیدا شد که هر بار کمتر از دو درصد آرای مردم را کسب کرد و در دوران کاندیداتوری خود در سال ۱۳۶۰ از یک سوءقصد جان سالم به در برد.

عسگراولادی تا سال ۱۳۸۳ دبیر کل جمعیت موتلفه اسلامی بود و یکی از ریش‌سفیدان اصلی اصولگرایان به حساب می‌آمد که پس از تشکیل جبهه پیروان خط امام و رهبری توسط اصولگرایان دبیر کلی این تشکل دست راستی را هم بر عهده داشت. عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام، نمایندگی ولی فقیه در کمیته امداد و ریاست سازمان اوقاف از دیگر سمت‌های او است. عسگراولادی همواره از محارم سران نظام جمهوری اسلامی بود که در کنار فعالیت سیاسی خود فعالیت‌های گسترده اقتصادی هم داشت و میان راست سنتی و بازار پیوند محکمی برقرار کرده بود. عسگراولادی در آبان ۱۳۹۲ در سن ۸۱ سالگی بر اثر عارضه قلبی در گذشت تا اصولگرایان یکی از پدرخوانده‌های اصلی و بانفوذ خود را از دست بدهند.


مهدوی‌کنی؛ پدرخوانده راست

غایبان جشن ۴۰ سالگی انقلاب

آیت‌الله محمدرضا مهدوی‌کنی، زاده سال ۱۳۱۰ در کن تهران بود. این روحانی سیاستمدار پیش از انقلاب در مسجد جلیلی مبارزات زیادی را علیه رژیم شاه انجام داد و در حلقه یاران اصلی امام خمینی قرار گرفت. او پس از چندین بار دستگیری و بازداشت کوتاه‌مدت در ۱۳۵۳ بازداشت و به بوکان تبعید شد.

مهدوی‌کنی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با حکم امام (ره) به عضویت شورای انقلاب درآمد و از موسسان و سرپرست کمیته‌های انقلاب بود و به عنوان وزیر کشور اولین انتخابات جمهوری اسلامی را برگزار کرد. وی پس از شهادت رجایی و باهنر مدتی هم کفالت نخست‌وزیری را بر عهده داشت اما هیچ‌گاه در انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری کاندیدا نشد و بیشتر نقش پدر معنوی جناح راست ایران را به خصوص با عضویت موثر در جامعه روحانیت مبارز تهران که دبیر کلی آن را بر عهده داشت، ایفا می‌کرد. مهدوی‌کنی موسس و رئیس دانشگاه امام صادق (ع) بود که بسیاری از مدیران جمهوری اسلامی از دل آن بیرون آمده‌اند.

عضویت و دبیری شورای نگهبان و عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام از دیگر مناصب وی بود. مهدوی‌کنی در انتخابات میان‌دوره‌ای چهارمین مجلس خبرگان رهبری وارد این مجلس شد و پس از حساسیت‌های به وجود آمده بر سر ریاست هاشمی‌رفسنجانی بر مجلس خبرگان، در سال ۱۳۸۹ به ریاست این مجلس رسید.

مهدوی‌کنی در خرداد ۱۳۹۳، پس از شرکت در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) دچار عارضه قلبی و در بیمارستان بستری شد و پس از پنج ماه در مهر همان سال در ۸۳ سالگی دار فانی را وداع گفت تا اصولگرایان ایران یکی از مهم‌ترین مغزهای متفکر و چهره‌های بانفوذ خود را از دست بدهند.


مرضیه دباغ؛ بانوی مبارز

غایبان جشن ۴۰ سالگی انقلاب

مرضیه حدیدچی (دباغ) در سال ۱۳۱۸ در همدان به دنیا آمد. او تا مقطعی به تحصیلات علوم دینی پرداخت و با آغاز نهضت اسلامی با عنوان طاهره دباغ از یاران امام خمینی و مبارزین سرسخت حکومت پهلوی شد که بارها به زندان افتاد و شکنجه را تحمل کرد تا اینکه در سال ۱۳۵۳ برای نجات از آزار ماموران ساواک مجبور به خروج از کشور شد. وی در نوفل‌لوشاتو از محافظان بیت امام به حساب می‌آمد.

دباغ پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دفاع از انقلاب دست به اسلحه شد و در زمره مدافعان انقلاب درآمد و پس از حفاظت از بیت امام (ره)، مدتی هم به فرماندهی سپاه همدان رسید. مسئولیت آموزش بسیج و برخی آموزش‌های سیاسی-نظامی، مسئولیت زندان‌های تهران و بازرسی زندان‌های کل کشور از دیگر سمت‌های این بانوی مبارز بود.او سه دوره هم به نمایندگی مجلس شورای اسلامی رسید. وی که تقریبا تمام عمر خود را در مبارزه برای اسلام و دفاع از انقلاب گذرانده بود در آبان ۱۳۹۵ دارفانی را وداع گفت.


موسوی‌اردبیلی؛ بر مسند قضا

غایبان جشن ۴۰ سالگی انقلاب

آیت‌الله‌العظمی عبدالکریم موسوی‌اردبیلی متولد سال ۱۳۰۴ در اردبیل بود. او از مبارزان علیه حکومت پهلوی و عضو هیئت مدیره مجله مکتب اسلام بود که البته توانست بهانه‌ای به دست ساواک ندهد تا دستگیر نشود. وی از بنیانگذاران جامعه روحانیت مبارز در سال ۱۳۵۶ بود و پس از انقلاب اسلامی هم به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد. موسوی‌اردبیلی با حکم امام (ره) به عضو شورای انقلاب شد و عضو مجلس خبرگان (تدوین) قانون اساسی و شورای بازنگری قانون اساسی هم بود. وی از اسفند ۱۳۵۸ تا تیر ۱۳۶۰ دادستانی کل کشور را بر عهده داشت.

موسوی‌اردبیلی پس از شهادت شهید بهشتی در سابل ۱۳۶۰ از سوی امام خمینی به عنوان رئیس دیوان عالی کشور (قوه‌قضائیه وقت) منصوب شد که تا سال ۱۳۶۸ در این سمت حضور داشت و وظیفه تدوین قوانین کیفری، جزائی و حقوقی دادگستری و انطباق آن‌ها با موازین شرع و فقه اسلامی را بر عهده داشت. وی نماینده دوره اول مجلس خبرگان رهبری بود و عضویت در هیئت سه نفره رسیدگی به اختلاف بنی‌صدر با دیگر سران نظام و مسئولیت اجرای فرمان شش ماده‌ای امام (ره) هم از دیگر مسئولیت‌های او به حساب می‌آید. او از بهمن ۱۳۵۹ تا آبان ۱۳۶۸ هم امام جمعه موقت تهران بود و پس از درگذشت امام خمینی با تاسیس دانشگاه مفید بیشتر به تدریس می‌پرداخت. موسوی‌اردبیلی در آذر ۱۳۹۵ در ۹۱ سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت.


هاشمی‌رفسنجانی؛ استوانه نظام

غایبان جشن ۴۰ سالگی انقلاب

آیت‌الله اکبر هاشمی‌رفسنجانی را یکی از استوانه‌های اصلی نظام جمهوری اسلامی می‌نامند. این روحانی متولد سال ۱۳۱۳ در نوق کرمان، از قدیمی‌ترین انقلابیون و یاران امام (ره) به حساب می‌آمد. هاشمی که پیش از انقلاب هم رابط امام با انقلابیون و هم حامی مادی و معنوی بسیاری از آنان بود در دوران مبارزه خود سابقه زندانی شدن را هم داشت. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی تقریبا تمام سمت‌های مهم در جمهوری اسلامی را تجربه کرد. عضویت در شورای انقلاب و شورایعالی دفاع، جانشینی فرمانده کل قوا و فرماندهی جنگ، سرپرستی وزارت کشور، ریاست مجلس شورای اسلامی، ریاست‌جمهوری، ریاست مجلس خبرگان رهبری و ریاست بر مجمع تشخیص مصلحت نظام از جمله پست‌هایی بود که هاشمی در طول ۳۸ سال حضورش در نظام جمهوری اسلامی تجربه کرد.

سیاستمدار صبوری که که روزگاری محبوب جناح راست و مورد انتقاد جناح چپ بود در اواخر عمرش محبوب اصلاح‌طلبان و مورد انتقاد اصولگرایان شده بود اما هیچگاه جانب اعتدال را رها نکرد و همیشه منافع نظام را بر منافع شخصی و جناحی و حزبی ترجیح می‌داد. او حتی در اوج دورانی که از سوی برخی مدعیان انقلاب تخریب می‌شد برای حفظ نظام لب باز نکرد و بسیاری از اسراری را که وی مخزن‌الاسرار آن به حساب می‌آمد فاش نکرد در حالی که می‌توانست با گفتن برخی مسائل، تخریب‌کنندگان را رسوا کند.

هاشمی‌رفسنجانی در شامگاه ۱۹ دی ۱۳۹۵ و در ۸۳ سالگی به صورت کاملا ناگهانی بر اثر عارضه قلبی به بیمارستان شهدای تجریش منتقل شد و ساعاتی بعد با درگذشت خود جامعه ایران را در بهت فرو برد تا از بزرگ‌ترین انقلابیونی باشد که دو سال پیش از ۴۰ سالگی انقلاب چشم از جهان فرو می‌بندد.


ابراهیم یزدی؛ دیپلمات انقلابی

غایبان جشن ۴۰ سالگی انقلاب

ابراهیم یزدی در سال ۱۳۱۰ در قزوین به دنیا آمد. او که دانش‌آموخته داروسازی دانشگاه تهران بود پیش از انقلاب در ایالات متحده آمریکا زندگی می‌کرد اما گرایشات مذهبی‌اش باعث شد تا انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا و انجمن اسلامی پزشکان آمریکا و کانادا را تاسیس کند. از طرفی وی به عضویت جبهه ملی و نهضت آزادی درآمد و از فعالان انقلابی خارج از کشور بود. یزدی با همکاری مصطفی چمران و محمد توسلی اولین پایگاه آموزش جنگ‌های مسلحانه در مصر و جنوب لبنان را تاسیس کرد.

او پیشنهاد حضور امام (ره) در فرانسه را مطرح کرد و با حضور در نوفل‌لوشاتو از رابطان اصلی امام (ره) به حساب می‌آمد که به خاطر روابط خوب دیپلماتیکش با بسیاری از بزرگان و مطبوعات جهان می‌توانست کمک شایانی به انقلابیون بکند. وی با پرواز انقلاب در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به ایران بازگشت و امام خمینی در نامه‌ای از زحمات او در مدت اقامت در فرانسه تقدیر کردند.

یزدی با حکم امام (ره) به عضویت شورای انقلاب درآمد و در دولت موقت معاون نخست‌وزیر در امور انقلاب و وزیر امور خارجه بود که با استعفای این دولت کنار رفت. او در دوره اول مجلس نماینده تهران بود اما در سایر انتخاباتی که به عنوان نامزد ثبت‌نام کرد صلاحیتش تایید نشد. وی که از اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی بود پس از درگذشت بازرگان به دبیر کلی این حزب منتقد نظام رسید و در مقاطعی هم از جمله پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸ طعم بازداشت را چشید که البته هیچ کدام طولانی‌مدت نبود.

او در شهریور ۱۳۹۶ و در ۸۵ سالگی در ترکیه از دنیا رفت تا یکی از شاهدان اصلی و نزدیک وقایع ابتدای انقلاب و کسی که به خاطر مسئولیت‌هایش در روزهای آغازین انقلاب اسلامی اطلاعات زیادی از اتفاقات داشت و از طرفی از چهره‌های بین‌المللی ایران به حساب می‌آمد که بسیاری از سران دنیا و به‌خصوص کشورهای عربی ارتباط نزدیکی با او داشتند، نتواند ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی را به چشم خود ببیند.


هاشمی‌شاهرودی؛ قاضی‌القضات

غایبان جشن ۴۰ سالگی انقلاب

آیت‌الله سید محمود هاشمی‌شاهرودی زاده سال ۱۳۲۷ در شهر کربلا بود. او در حوزه علمیه نجف توانست سطح علمی خود را تا مرجعیت برساند و از موسسان مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق بود که در سال ۱۳۵۲ توسط حکومت صدام حسین به زندان افتاد. وی پس از آزادی و به دنبال تظاهرات‌ مردم‌ عراق‌ در گرامیداشت پیروزی انقلاب‌ اسلامی مردم ایران‌ به‌ویژه در نجف، تحت‌ پیگرد رژیم‌ بعث‌ قرار گرفت‌ و به ایران آمد تا علاوه بر وکالت عام‌ آیت‌الله صدر نقش رابط امام خمینی و مرجعیت نجف را بر عهده بگیرد و با توصیه امام (ره) در حوزه علمیه قم به تدریس بپردازد. ریاست‌ موسسه دایره‌المعارف‌ فقه‌ اسلامی‌ با حکم‌ مقام‌ معظم‌ رهبری، عضویت در مجمع جهانی اهل بیت و عضویت در مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی از جمله مناصب اجرایی او بود.

هاشمی‌شاهرودی از سال ۱۳۷۳ با حکم رهبر انقلاب عضو فقیه شورای نگهبان شد و از دوره سوم مجمع تشخیص مصلحت نظام (۱۳۷۵) عضو این نهاد عالی نظام بود. وی در سال ۱۳۷۸ به جای آیت‌الله محمد یزدی ریاست قوه قضاییه را بر عهده گرفت تا به مدت ۱۰ سال قاضی‌القضات نظام جمهوری اسلامی شود و در مرداد ۱۳۹۰ با حکم مقام معظم رهبری رئیس هیات عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه‌گانه شد. شاهرودی از سال ۱۳۷۷ و از دوره سوم مجلس خبرگان رهبری عضو این مجلس بود و در مقاطعی نایب‌رئیسی آن را بر عهده داشت.

او در مرداد ۱۳۹۶ پس از درگذشت اکبر هاشمی‌رفسنجانی با حکم رهبر انقلاب به ریاست مجمع تشخیض مصلحت نظام رسید اما بیماری عمر ریاستش را بر مجمع کوتاه کرد و در دی ۱۳۹۷ در ۷۰ سالگی پس از یک دوره بیماری به دیار باقی شتافت تا فقیهی که از وزنه‌های علمی حوزه به حساب می‌آمد و از بزرگان نظام جمهوری اسلامی در این ۴۰ سال بود کمتر از دو ماه مانده به چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی از غایبان بزرگ جشن چهل سالگی انقلاب باشد.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

سه شنبه 16 بهمن 1397  7:53 PM
تشکرات از این پست
emamedavazdah
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

خاطره همسر امام (ره) از رفتار ایشان در خانواده

قسمت کوتاهی از خاطرات همسر امام خمینی (ره) از رفتار ایشان در خانواده همچنین نامه ایشان به همسرشان را می‌خوانید.

 به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، «تصدقت شوم، الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم، متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آیینه قلبم منقوش است...» این جملات، نخستین سطرهای نامه یکی از بزرگ ترین رهبران معاصر به همسر خود است. نامه‌‌ای که شاید بارها شنیده و خوانده باشید اما هر بار دیدن و خواندنش، لطف دیگری دارد. توصیفات ساده، زیبا و عاشقانه امام(ره) خطاب به همسرشان را در کمتر نامه‌ای دیده‌ایم. عاشقانه‌ترین نامه‌ای که از یک فقیه، مجتهد، مرجع تقلید شیعه و رهبر ایران به جا مانده و نه فقط در میان روحانیان و سیاستمداران که در میان روشنفکران و نویسندگان هم بی‌نظیر است. امروز و به بهانه نزدیک شدن به سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، نیمه دیگری از شخصیت امام(ره) را خواهیم دید، نیمه‌‌ای که این روزها کمتر به آن توجه می شود.

خاطره همسر امام (ره) از  رفتار ایشان در خانه


بیشتربخوانید: خاطره رهبرانقلاب از دیدار با امام پس از ۱۵سال


نامه‌ خواندنی امام(ره) به همسرشان

نوروز ۱۳۱۲ بود که امام (ره) راهی سفر حج شد. از همین سفر بود که از شهر بیروت در کشور لبنان نامه‌ای محبت‌آمیز و سرشار از دلتنگی برای همسرش نوشت. نامه‌ای که خدیجه خانم ثقفی دوست نداشت کسی آن را بخواند، شاید از روی شرم و حیای زنانه‌اش، اما تا همین امروز دست به دست شده و همه آن را شنیده و خوانده‌اند. انگار که آن نامه فقط یک نامه عاشقانه مردی در سفر به همسرش نیست، این نامه بخشی از شخصیت رهبر یک انقلاب است. بخشی از تاریخی است که معمولاً در کتاب‌های رسمی نوشته نمی‌شود. متن کامل نامه این است: «تصدقت شوم، الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم، متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آیینه قلبم منقوش است. عزیزم، امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حال]من با هر شدتی باشد می‌گذرد؛ ولی به حمدا... تاکنون هرچه پیش آمد، خوش بوده و الان در شهر زیبای بیروت هستم. حقیقتا جای شما خالی است، فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراهم نیست که این منظره عالی به دل بچسبد. در هر حال، امشب، شب دوم است که منتظر کشتی هستیم. از قرار معلوم و معروف، یک کشتی فردا حرکت می‌کند، ولی ما‌ها که قدری دیر رسیدیم باید منتظر کشتی دیگر باشیم. عجالتا تکلیف معلوم نیست، امید است خداوند به عزت اجداد طاهرینم که همه حجاج را موفق کند به اتمام عمل. از این حیث قدری نگران هستیم، ولی از حیث مزاج بحمدا... به سلامت. بلکه مزاجم بحمدا... مستقیم‌تر و بهتر است. خیلی سفر خوبی است، جای شما خیلی خیلی خالی است... ایام عمر و عزت مستدام. تصدقت. قربانت؛ روح‌ا...، فروردین‌ماه ۱۳۱۲ هجری شمسی.

عشق در ساحت عمل

شخصیت خانوادگی امام (ره) و رابطه ایشان با همسرشان به همین جا ختم نمی‌شود. یک نامه با این لحن زیبا و عاشقانه، اگر چه در زمانه خود نشان از رابطه‌ای عمیق دارد، اما در روزگاری که بسیاری از مذهبی‌ها صرف تعلق قلبی و وفاداری را برای زندگی مشترک کافی می‌دانند، امام (ره) به ما یاد می‌دهد که چقدر ارزش و اهمیت کلام عاشقانه زیاد است. اصطلاحات امام (ره) و این‌که چندین بار جای همسر خود را نزد خود خالی و برای او ابراز دلتنگی می‌کنند و از احساسات عمیق قلبی خود می‌گویند نه تنها طبق باور برخی از مردان، چیزی از شخصیت و مردانگی ایشان کم نمی‌کند که اثبات می‌کند مردانگی به نداشتن احساسات عاطفی و بیان نکردن جملات عاشقانه نیست. اما امام (ره) نه تنها در سخن که طبق گفته بانویشان، خدیجه خانم در عمل نیز بسیار عاشق‌پیشه و حمایتگر بودند. در خاطراتی که از نوه امام درباره رابطه امام (ره) و همسرشان نقل شده می‌خوانیم که هیچ وقت امام یک کلام به خانم بی‌احترامی نکردند و در طول زندگی ۷۰ ساله آن‌ها هیچ‌گاه امام (ره) با صدای بلند با ایشان صحبت نکردند. در جایی از این خاطرات آمده که در اواخر حیات امام (ره)، خانم به شاه‌عبدالعظیم برای زیارت رفته بودند و دیر شده بود. در حالی که آقا معمولا ساعت ۲ بعدازظهر ناهار می‌خوردند امام یک ساعت و نیم سر سفره نشسته بودند تا خانم بیاید و غذا نخورده بودند. هیچ‌گاه امام (ره) از خانم نخواستند که فلان چیز را برای شان بیاورند؛ آب، چای و ....

خاطره همسر امام (ره) از  رفتار ایشان در خانه

خاطرات همسر امام (ره) از رفتار‌های امام (ره) در خانه

همسر امام (ره) خدیجه خانم هم خاطراتی از همین دست فراوان دارد و می‌گوید: «حضرت امام به من خیلی احترام می‌گذاشتند و خیلی اهمیت می‌دادند. هیچ حرف بد یا زشتی به من نمی‌زدند. امام (ره) حتی در اوج عصبانیت هرگز بی‌احترامی و اسائه ادب نمی‌کردند. همیشه در اتاق، جای بهتر را به من تعارف می‌کردند و تا من نمی‌آمدم سر سفره، خوردن غذا را شروع نمی‌کردند. حتی حاضر نبودند که من در خانه کار کنم. همیشه به من می‌گفتند: جارو نکن. اگر می‌خواستم لب حوض روسری بچه را بشویم می‌آمدند و می‌گفتند: «بلند شو، تو نباید بشویی.» امام (ره) حتی در مسائل شخصی من دخالت نمی‌کرد و درباره لباس و رفت و آمد‌ها نظر نمی‌داد....»

منبع: روزنامه خراسان

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

سه شنبه 16 بهمن 1397  8:00 PM
تشکرات از این پست
emamedavazdah
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:چلچراغ چهل سالگی انقلاب

امام در 15 بهمن 57 دولت موقت انقلاب را تعیین نمود. آقای مهندس مهدی بازرگان که چهره ای متدین و با سابقه مبارزاتی و دارای تجربه در نهضت ملی شدن صنعت نفت را داشت و از سوی شورای انقلاب برای نخست وزیری معرفی و پیشنهاد شده بود، با حکم امام به این سمت منصوب شد. امام خمینی در متن حکم به انتصاب وی تصریح کرده بود که او را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی مأمور تشکیل کابینه برای تهیه مقدمات رفراندوم و برگزاری انتخابات نموده است. حضرت امام از مردم ایران درخواست کرد تا نظر خود را در مورد این انتخاب اعلام کنند. سراسر کشور با برگزاری راهپیمایی های گسترده به حمایت از تصمیم امام پرداختند.
روز 19 بهمن 1357 پرسنل نیروی هوایی در محل اقامت امام خمینی (مدرسه علوی تهران) با ایشان بیعت کردند. ارتش شاه در آستانه سقوط کامل قرار گرفته بود، پیش از این بسیاری از سربازان و درجه داران مؤمن ارتش با فتوای امام خمینی پادگان ها را ترک گفته و به صفوف ملت پیوسته بودند.
روز 20 بهمن همافران در مهمترین پایگاه هوایی تهران دست به قیام زدند. گارد شاهنشاهی برای سرکوب آنان گسیل شد. مردم به حمایت از نیروهای انقلابی وارد صحنه شدند. روز 21 بهمن پایگاه های پلیس و مراکز دولتی یکی پس از دیگری به دست مردم سقوط کردند. فرماندار نظامی تهران طی اطلاعیه ای ساعات منع عبور و مرور را به ساعت چهار بعد از ظهر افزایش داد. همزمان با آن بختیار جلسه اضطراری شورای امنیت را تشکیل داد و فرمان اجرای کودتای طراحی شده از سوی هایزر را صادر کرد. از سوی دیگر امام خمینی طی پیامی از مردم تهران خواست تا برای جلوگیری از توطئه در شرف وقوع، به خیابانها بریزند و حکومت نظامی را عملاً لغو کنند. سیل جمعیت زن و مرد و کودک و بزرگ به خیابانها ریخته و مشغول سنگربندی شدند. اولین تانک ها و تیپ های زرهی کودتاچیان به محض حرکت از پایگاه هایشان به وسیله مردم از کار افتادند. کودتا در همان آغاز با شکست مواجه شد. بدین ترتیب آخرین مقاومت های رژیم شاه در هم شکسته شد و صبحدم 22 بهمن خورشید پیروزی نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی و پایانی بر دوران دیرپای سلطنت شاهان ستمگر در ایران طلوع کرد. ( پاورقی: کوثر؛ ج3، ص 261 الی 351 )

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

سه شنبه 16 بهمن 1397  8:04 PM
تشکرات از این پست
emamedavazdah
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:چلچراغ چهل سالگی انقلاب

در این نوشتار سعی بر این است که به اهم وقایع و رخدادهای حیات پربرکت حضرت امام خمینی (س) اشاره گردد. ضمنا در ادامه مناسبتهای ملی و مذهبی روز را در سیره و اندیشه امام جستجو می کنیم.

 

  • نجف اشرف، 1346_‎ تدوین نامه ای خطاب به آقای میرزا محمد ثقفی با مضمون احوالپرسی و حصول اطلاع از خبر سلامتی ایشان

***

  • نوفل لوشاتو، 1357_ سه شخصیت سیاسی آمریکایی پس از مراجعت از بازدید تهران که برای بررسی وضعیت ایران صورت گرفته بود و مقارن با ایامی که سید جلال الدین تهرانی (رئیس شورای سلطنت) استعفای خود را با حضور در پاریس به امام (س) تقدیم نمود، مصاحبه ای با رهبر نهضت اسلامی ایران انجام دادند.


پاسخ به:چلچراغ چهل سالگی انقلاب

اهم بیانات حضرت امام (س) در این مصاحبه:

- حکومتی که بر اساس مذهب تشیع پیش بیاید، نه ظلم را تحمل می کند و نه ظلمی را به کسی تحمیل می نماید. تشیع مظهر مقاومت و دفاع از حق بوده است.

 

- در حکومت شیعه هیچ انسانی بر اساس مسلک مذهبی تحت فشار و سلب آزادی قرار نمی گیرد. تمامی انسانها در مذهب تشیع آزاد و مستقل هستند.

 

- برنامه شیعه از منظر امامان معصوم (ع) در دو کلمه خلاصه می شود: « نه تحمل ظلم بکن و نه ظالم باش ». تشیع در عین مقاومت، عادل است و عدالت یعنی نه ظلم بکن و نه زیر بار ظلم برو.

 

- در عین حال که ما از اظهار عقیده جلوگیری نکرده و نمی کنیم، لکن کارهایی که منحرفین انجام می دهند و اینکه اگر بخواهند دست به شورش بزنند و مسیر ملت را در نهضتی که قطع ظلم رژیم فاسد را دنبال می کند، تغییر دهند و ظالم را حفظ نمایند؛ مجاز نخواهد بود و ملت منافع ملی و مذهبی خود را از تعدیات آنها حفظ می کند.

 

-  ثمره پنچاه سال حکومت پهلوی عقب بردن فرهنگ مردم، فقیر شدن ایران و عقب ماندگی اقتصاد، غارت مخازن کشور نظیر نفت و درست کردن پایگاه نظامی برای آمریکا به جای آن، عقب راندن نیروهای انسانی، فاسد تربیت کردن ارتشی ها و رؤسای ارتش (انگل تربیت کردن ارتش ما) بود. اصلاح این وضع غمبار به یک برنامه طولانی احتیاج دارد؛ و این خرابی ها موجب مخالفت ما با شاه شد).

 

- در طی سالهای آینده باید آشفتگی های پهلوی ترمیم بشود؛ فرهنگ مستقل اسلامی، ارتش مستقل، اقتصاد سالم، زراعت پر رونق، جلوگیری از هدر رفتن مخازن کشور، صادرات و خرج عاقلانه به نفع ملت باید برنامه های ما برای این ترمیم باشد.

در پایان این مصاحبه، حاضران مصاحبه گر سه آرزوی انتقال قدرت به دولت جدید با حفظ سرعت و آرامش، تحقق وعده های عدالت برای مردم و برقراری تفاهم و احترام بین مردم ایران و آمریکا را نمودند. حضرت امام (س) در جواب، تحقق آرزوی استقرار دولت جدید را منوط به عدم دخالت و فشار و تهدید اجانب دانسته که در این صورت ملت ایران تحت تربیت اسلامی با آرامش قدرت را به دست گیرند. امام (س) تحقق عدالت را نیز منوط به این قدرت مردمی دانسته و برقراری رابطه حسنه بین ملت ها را به کنار رفتن قدرتمندان زورگویی که در رأس ملت ها قرار دارند مرتبط دانسته و در غیر اینصورت برقراری تفاهم بین ملت ایران و آمریکا را نامعلوم شمردند.

***

 

  • جماران ،  1360_ اهدای کتاب یادنامه شهید مطهری (جمع آوری شده زیر نظر آقای عبدالکریم سروش) به خانم دکتر فاطمه طباطبایی (عروس حضرت امام) توسط معظم له 


 پاسخ به:چلچراغ چهل سالگی انقلاب

***

 

  • جماران، 1360_ صدور اجازه نامه به آقای محمد روحانی در امور حسبیه و شرعیه؛
***

 

  • جماران، 1361_ تعیین حجج اسلام آقایان مجتبی حاج آخوند و حسین آقا زرندی به عنوان سرپرست حوزه علمیه باختران (کرمانشاه فعلی)؛
***

 

  • جماران، 1364_ موافقت با درخواست آیت الله موسوی اردبیلی (رئیس وقت دیوانعالی کشور) مبنی بر عفو 798 نفر از محکومین دادگاههای انقلاب اسلامی دوازده شهر و 21 نفر از محکومین دادگاههای عمومی و انقلاب که در زندان به سر می برند؛


 

مناسبت خاص روز:

(حادثه آمل)

ششم بهمن 1360

شرح کوتاه: پس از اعلام مبارزه مسلحانه مخالفین نظام نوپای اسلامی در تاریخ 30 خرداد 1360، اتحادیه کمونیستهای ایران متشکل از مارکسیست _ لنینیستهای چپ با شناسایی موقعیت جغرافیایی جنگلهای آمل، در آنجا برای عملیات چریکی استقرار یافته که با طرح سقوط شهر آمل در مرحله اول؛ دیگر مناطق استان مازندران را نیز از حکومت مرکزی جدا و در ساقط نمودن جمهوری اسلامی سهمی بسزا ایفا نمایند.

صبح ششم بهمن مردم غیور آمل با سنگربندی شهر به مقابله با آرایش نظامی دشمن پرداختند و تا غروب همان روز با کشته شدن 34 نفر از کمونیستها و به جای گذاردن چندین مجروح و 30 نفر دستگیر شده و اهدای 40 شهید سرفراز از شهر هزار سنگر آمل به انقلاب نوپای اسلامی؛ غائله کمونیستها را به پایان رساندند.

حضرت امام خمینی (س) در سخنرانی چند روز بعد خود به تاریخ دهم بهمن ماه 60 در جمع سرپرستان هیأتهای عازم به کشورهای خارجی از مردم غیور آمل تشکر نمودند.

(... و ما باید تشکر کنیم از شهر آمل و آن مردم فداکار که مع الاسف خوب عده ای را هم شهید دادند، لکن خوب این مطلب را ثابت کردند که آنجایی که شما تمام آمالتان به آنجا بود با شما مخالفند ...)

صحیفه امام؛ ج 16، ص 2

امام راحل (س) همین طور در دیدار با خانواده شهدای این حادثه، کارکنان وزارت امور خارجه و پرسنل هوانیروز به تاریخ 24 اسفند 60 به این حماسه تاریخی اشاره نموده و فرمودند:

اگر این عده ای که در جنگل بودند اسلام را فهمیده بودند، حمله به آمل نمی کردند. این حمله در عین حالی‌که برای ما تأسف انگیز بود و عده ای از برادرهای ما را از دست ما گرفت، لکن فهماند به این دسته های غیرانسانی که این‌طور نیست که شما خیال می کنید که اگر یک صدایی بلند کنید، مردم با شما هستند. چطور یک مردم مسلمانی که دل بسته اند به اسلام و دل بسته اند به قرآن، و شهادت را برای خودشان افتخار می دانند و هرکس شهیدی دارد برای خانمان خودش یک افتخاری می داند و هست، چطور امکان دارد که چند تا دزد سرگردنه و چند تا اشخاصی که هیچ از قرآن و اسلام اطلاع ندارند و هیچ ایمان ندارند، بیایند و یک شهر مؤمن را بخواهند به هم بزنند؟ این معنا واضح شد که مسأله آن‌طور نیست که این‌ها فکر کردند.

صحیفه امام؛ ج  16، ص 105

حماسه مردم آمل در ششم بهمن ماه 60 به قدری برای امام حائز اهمیت بود که حتی در وصیتنامه سیاسی _ الهی خود نیز بدان اشاره نمودند:

(اکنون که شما فریب خوردگان در عشق آن رژیم (شوروی) جان می دهید، مردم مظلوم شوروی و دیگر اقمار او چون افغانستان از ستمگریهای آنان جان می سپارند، و آن گاه شما که مدعی طرفداری از خلق هستید، بر این خلق محروم در هر جا که دستتان رسیده چه جنایاتی انجام دادید و با اهالی شریف آمل که آنان را به غلط طرفدار پر و پا قرص خود معرفی می کردید و عده بسیاری را به فریب به جنگ مردم و دولت فرستادید و به کشتن دادید، چه جنایتها که نکردید.)

صحیفه امام؛ ج  21، ص 439 (وصیتنامه سیاسی – الهی)

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

سه شنبه 16 بهمن 1397  8:05 PM
تشکرات از این پست
emamedavazdah
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

هر روز با امام / 7 بهمن / نگاهی به اتفاقات دوران حیات امام

نوفل لوشاتو؛ 1357_ صدور پیام خطاب به علماء و روحانیون تهران و شهرستان ها؛ 

نکته حائز اهمیت: پیرو گسترش شایعاتی مبنی بر پذیرش شاپور بختیار در سمت نخست وزیری از سوی امام (س)؛ معظم له قویاً طی این پیام تفاهم خود با بختیار را تکذیب و ضمن تأکید بر غیر قانونی بودن نخست وزیری وی، قید پیش شرط استعفا از این سمت را تنها راه به حضور پذیرفتن وی دانستند.

(ر.ک صحیفه امام/ج5/ص536)

***

نوفل لوشاتو؛ 1357_ صدور پیام خطاب به دولت آمریکا؛ 

اهم پیام: 

- هشدار به دولت آمریکا مبنی بر حرکات محتمل توسط بختیار و سران ارتش و ضرورت عدم دخالت بختیار و ارتش در التهابات مردمی، با عنایت به حرف شنوی توده مردم از معظم له تا ثبات در کشور برقرار و آرامش منطقه تضمین گردد.

-بروز صلح طلبی، آرامش خواهی و بشر دوستی و عدم دشمنی با مردم آمریکا در صورت تشکیل دولت موقت توسط معظم له

-یادآوری عدم صدور اذن از جانب معظم له به مردم، طرفداران، عشایر و نیروهای نظامی مبنی بر گشودن فرودگاهها به زور و هشدار نسبت به گسترش بی ثباتی با ادامه تعطیلی فرودگاهها به منظور جلوگیری از ورود ایشان به ایران

-ضرورت سپردن سرنوشت کشور به ملت

(ر.ک صحیفه امام/ج5/ص537)

 ***

*نوفل لوشاتو؛ 1357_مصاحبه با خبرنگار فرانسوی؛

اهم مصاحبه: 

-ارتش با ماست؛ تمام خشونتها توسط تنی چند از فرماندهان است که ناچار با شکست روبرو خواهند بود.

-با استقرار جمهوری اسلامی، حتماً ارتش قوی به نفع مردم و نه در خدمت اجانب خواهد بود.

-تمام قراردادهایی که به نفع مردم باشد، محترم است؛ و نفع هیچ کشوری حتی فرانسه که فعلاً در آن هستم بر نفع ملت ایران ارجحیت ندارد. من به مبارزه خود در هر کجا که باشم ادامه می دهم.

-دولت بختیار غیر قانونی است و وساطت با او هیچ معنایی ندارد. او از نظر من یک فرد خائن است.

-پس از روی کار آمدن یک حکومت مردمی، با اسرائیل قطع رابطه خواهیم کرد؛ چون غاصب است.

-بنده ریاست جمهوری را به عهده نمی گیرم و وظیفه من هدایت آنهاست.

-خطر احتمالی در بازگشت به ایران را می پذیرم. من از خدا می خواهم تا در برابر ملتم به شهادت برسم و در کنار آنها کشته شوم. بین من و یک فرد عادی هیچ تفاوتی نیست.

-همه احزاب در ایران آزاد خواهند بود، مگر آنکه مخالف با مصالح ملت باشند؛ در آن صورت از فعالیت آنها جلوگیری می شود. لکن اظهار عقاید آزاد است، اقلیت های مذهبی نیز همه محترم هستند و حقوق آنان در اسلام و جمهوری اسلامی محفوظ است.

-هیچ حمایت خارجیِ عملی از ما نشده است، و ما محتاج هیچ حمایتی نیستیم. ملت ایران اراده کرده است تا پیروز شود و حتماً پیروز خواهد شد.

-باید اقرار کنم مشکلات و بحران های اقتصادی بزرگی در پیش است، چون اقتصاد کشور منهدم شده است. البته ما علمای اقتصاد را به کار وا می داریم تا اولویت ها را معین کنند که بر مشکلات غلبه کنیم و جهات مادی و معنوی خود را سامان بخشیم.

-به محض باز شدن فرودگاهها خودم را به هم میهنانم خواهم رساند تا در کنار آنها یا پیروز شوم و یا کشته.

-ایران با جهان غرب هم به عدالت رفتار خواهد کرد، و لذا جای خوف دولت های غربی از به خطر افتادن منافع شان وجود ندارد.

-حجاب به معنای متداول میان ما که اسمش « حجاب اسلامی » است، با آزادی مخالفتی ندارد. اسلام با آنچه خلاف عفت است، مخالفت دارد و ما زنان را به حجاب اسلامی دعوت می کنیم و زنان شجاع ما دیگر از بلاهایی که غرب به عنوان تمدن به سرشان آورده است به ستوه آمده اند و به اسلام پناهنده گشته اند.

-قیمت فروش نفت را عادلانه می خواهیم، به طوری که نه به ما و نه به خریداران اجحافی صورت نگیرد. ما هرگز حاضر نیستیم زیر عنوان (اوپک) منافع مان را غارت کنند.

-من متأسفم که غربیها معنویات را فدای مادیات کرده اند؛ همین امر موجب بدبختیهاست. ترقی بشر وابسته به معنویات است. شما غربی ها مدعی پیروی از حضرت مسیح (ع) هستید، سیره او را روش خود قرار دهید؛ ما رژیمی ایجاد خواهیم کرد که روش حضرت مسیح در آن مورد توجه است.    (ر.ک  صحیفه امام/ج5/ص537 تا 542)

 هر روز با امام / 7 بهمن / نگاهی به اتفاقات دوران حیات امام

 ***

بیمارستان قلب تهران؛ 1358_ پاسخ به تلگراف آیت الله سید عبدالله شیرازی؛     

موضوع:  تشکر از تلگراف آیت الله شیرازی از مشهد مقدس به مناسبت کسالت قلبی معظم له

(ر.ک  صحیفه امام/ج12/ص130)

 ***

جماران؛ 1361_ سخنرانی در جمع مسئولان شهربانی مراکز استانها؛

اهم بیانات:

-قدر اجتماع و وحدت حاصل از انقلاب را بدانید.

-مراقب داخل باشید که دشمن از داخل به شما ضربه می زند.

-سرنگونی شاه کار بسیار بزرگی بود که خدای تبارک و تعالی به ما عنایت کرد؛ این نعمت را باید شکر کرد، و شکر گذاری آن عمل به وظیفه است.

-مردم از نیروهای شهربانی طاغوت _ بالاخص زمان رضا شاه _ ذائقه تلخی داشتند. ذائقه تلخ مردم از شهربانی را شیرین کنید.

-بر خلاف انقلابِ قدرت ها در دنیا که با زور سر نیزه مردم را نگه می دارند، انقلاب ما برای مردم است و مردم انقلاب را فرزند خود می دانند. باید شما به وظیفه فرزندی برای ملت عمل بکنید، آنها هم به وظیفه پشتیبانی و پدری خود عمل کنند.

-اگر یک مسئولی در گوشه ای ناراضی درست کند،کم کم سرایت می کند تا یک کشوری را مخالف نماید و این مصیبت است.

-اسلام با آزادی صحیح موافق است، نه آزادی که هرج و مرج را به ارمغان بیاورد. وظیفه ماموران است که جلوی هرج و مرج و کارهای خلاف را بگیرند.

-تجسس در فضای شخصی مردم در منزل ممنوع است؛ اگر کسی در خانه خود کاری می کند، دیگران حق ندارند وارد حریم او بشوند؛ امر به معروف و نهی از منکر موازینی دارد که باید رعایت شود. البته خانه های تیمی خرابکاران خارج از این موضوع است؛ مراکز فساد، فحشا و توطئه باید برچیده شوند. فساد شخصی با فساد اجتماعی متفاوت است. 

(ر.ک  صحیفه امام/ج17/ص262 تا 269)

 ***

جماران؛ 1365_ صدور اجازه در امور حسبیّه و شرعیه به آقای سید محمد رضا جزایری آل طیب شوشتری؛

(ر.ک  صحیفه امام/ج20/ص192)

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

سه شنبه 16 بهمن 1397  8:06 PM
تشکرات از این پست
emamedavazdah
دسترسی سریع به انجمن ها