کابوس نامادری و ناپدری
نهفقط در برنامههای کودک و داستانها بلکه در خبرهای حوادث هم وقتی صحبت از ناپدری و نامادری میشود، شخصیتی شیطانی که به دنبال دشمنی و کودکآزاری است در ذهنها نقش میبندد. اما واقعیت چیز دیگری است؛ ازدواج دوم زن یا مرد دارای فرزند میتواند نهتنها زندگی هر دور را بلکه آینده و زندگی فرزندان آنها را نیز بهبود میبخشد.
انتشار روزانه گزارشها و اخبار متعدد مورد آزار و اذیت قرار گرفتن فرزندان توسط نامادری یا ناپدری در رسانهها ما را نسبت به ازدواج مجدد بدبین و حساس کرده است. این تصور قالبی و اشتباه از ناپدری و نامادری به حدی در اذهان جاافتاده که کودکان بهویژه در سنین پایین نمیتوانند پس از مرگ یا طلاق والدین خود، حضور شخص دیگری را بهعنوان پدر یا مادر جدید تصور کنند. ازاینرو، اغلب والدین بیوه شده ترجیح میدهند بهکلی قید ازدواج را زده و یا حداقل تا سالها بهتنهایی فرزندان خود را بزرگ کنند حتی اگر مجبور باشند با مشکلاتی مانند: نداشتن وقت کافی برای رسیدگی به فرزندان، تنهایی، مسائل مالی، نگاه اجتماعی مردم و... مواجه شوند.
انتخاب همسر برای ازدواج مجدد بهمراتب سختتر از ازدواج اول است؛ اگر انتخاب با شناخت درست و ترسیم مناسب از وضعیت زندگی-داشتن فرزندان کوچک و بزرگ- صورت نگیرد و با شکست همراه شود، آثار روحی، روانی و حتی جسمانی مخربی برای افراد به همراه خواهد داشت.
زنان؛ ترجیح تنهایی به ازدواج مجدد
تنهایی برای مردان و مشکلات مالی برای زنان، شایعترین مشکلات بعد از فوت یا طلاق همسر است. مردان عمدتاً برای رفع تنهایی، رسیدگی و تربیت فرزندان و زنان به جهت رفع نیاز روحی و عاطفی، رهایی از مشکلات اجتماعی و گاها اقتصادی اقدام به ازدواج مجدد میکنند.
تصمیم بهمجرد ماندن پس از جدایی یا فوت همسر در زنان بیش از مردان است. بنا به اعلام مرتضی میرباقری قائممقام وزیر کشور در امور فرهنگی و اجتماعی در سال 94، آمارهای سال94 نشان میدهد فقط ۱۰ درصد زنان به ازدواج مجدد پس از طلاق روی آوردهاند، درحالیکه این آمار برای مردان ۹۰ درصد بوده است.
علت آمار بالای زنانی که پس از ناکامی در ازدواج اول، دیگر سراغ تشکیل خانواده مجدد نمیروند را میتوان در وجود فرزندان کوچک و نوجوان، حمایت نکردن بزرگان خانواده و مخالفت آنها، پذیرفته نشدن فرزند از سوی خواستگار، ترس از دست دادن یا حمایت نشدن فرزند از طرف مقابل، مخالفت فرزندان، احساس عدم اعتماد به فرد دیگر و... جستجو کرد. در برخی از مواقع، به دلیل ترس از حرف مردم و یا نگرانی از تاثیر در زندگی آینده فرزندان موجب می شود که زنان از ازدواج مجدد خودداری کنند.
در فرهنگ ما ازدواج مجدد مردان نسبت به زنان پذیرش بیشتری دارد؛ عرف جامعه و باورهای عموم، ادامه زندگی مجردی، برای مرد بی همسر را سخت و طاقتفرسا و ازدواج مجدد را حق او میداند. اما در مورد زنان جامعه بهشدت در مقابل ازدواج مجدد آنها مقاومت نشان میدهد و این مقاومت روانی نیز به فرزندان و یا حتی خود خانواده زن نیز تسری مییابد. از سوی دیگر بسیاری از مردان پس از طلاق شرط واگذاری حضانت فرزندان به زن خود را عدم ازدواج مجدد اعلام میکنند. در صورت فوت مرد، خانواده او پذیرش مناسبی نسبت به ازدواج عروسشان ندارند و با نگهداری نوههایشان توسط یک ناپدری مخالفت میکنند. همه این موارد دستبهدست هم میدهند تا ازدواج مجدد زنان سختتر شود.
چگونه فرزندان پدر و مادر جدید را بپذیرند؟
برخلاف تصورات عموم که بر این باورند فرزندان کوچک درک درستی از ازدواج مجدد نداشته و بهآسانی با آن کنار میآیند پژوهشها نشان میدهد که فرزندان کوچک نسبت به بزرگترها حساسیت بیشتری را نسبت به ازدواج والد خود نشان داده (3) و با مشکلات روحی و روانی بسیاری مواجه میشوند.
اغلب فرزندان رابطه خوبی با عضو جدید ندارند و ارتباط با او را بهنوعی خیانت به والد اصلی خود میدانند. از سوی دیگر آنها همسر جدید والدشان را دزد محبت و آرامش زندگی خود میدانند. ازنظر او عضو جدید خانواده، مانع دیده شدن و توجه کردن مادر یا پدرشان به او و خواهر و برادرهایش میشود و آنها دائماً مورد ظلم قرار می دهد؛ این تصوری است که رسانهها در ذهن کودکان ایجاد کردهاند.
مهمترین شرط برخورد با فرزندان در ازدواج مجدد:
1- نباید بلافاصله پس از فوت یا جدایی همسر ازدواج کنید بلکه باید حداقل دو سال برای کنار آمدن با شرایط به وجود آمده دست نگهدارید.
2- علاوه بر انتخاب صحیح همسر (فردی که بهراستی فرزندان همسر را همچون فرزند خود بداند) باید به طور منطقی با فرزندان خود گفت وگو کنید.
3-فرزندان را پیش از ازدواج به همسر موردنظرتان معرفی کنید.
4- هرگز نباید همهچیز را به زمان، اتفاقات و شانس واگذار کرد بلکه باید پیش از ازدواج، فرزندان را نسبت به اهمیت این مقوله توجیه کنید.
5- چه زن و چه مرد هرگز نباید به فرزندانتان بگوید که "من آنقدر تو را دوست دارم که هیچوقت ازدواج نمیکنم"، این انتظار غلطی است که که برای فرزندان ایجاد می شود.
6-حتی در صورت پذیرش ازدواج مجدد، از به دنیا آوردن فرزند جدید تا چند سال خودداری کنید؛ زیرا به دنیا آمدن فرزند جدید حتی بهمراتب از پذیرش ازدواج والدین برای آنها سنگینتر است.
ازهمگسیختگی خانوادهها در اثر فوت و طلاق واقعیتی انکارناپذیر است گاه پیامهای ناشی از این ازهمپاشیدگی با ازدواج موفقی پایان مییابد و گاه نیز موانعی بر سر راه افراد بیهمسر قرار گرفته که شانس تجربه زندگی دیگری را از آنها میگیرد.(4) بههرحال اداره یک زندگی بهویژه در جامعه ما باوجود مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فراوان بسیار مشکل است. دراینبین برخورد مناسب با فرزندان و انتخاب با چشمباز برای تشکیل یک زندگی میتواند نویدبخش بازگردانده شدن آرامش به زندگی خانوادگی باشد.
بیشتر بخوانید
مادر، از نوعی دیگر ازدواج مجدد با حضور فرزنداننکاتی که برای ازدواج مجدد باید رعایت شوند
پینوشتها:
(1)گلدی و همکاران (1386). عوامل و موانع فرهنگی اجتماعی ازدواج مجدد افراد همسر ازدستداده. مجله مددکاری اجتماعی شماره 25
(2) همشهری آنلاین آمار ازدواج مجدد بعد از طلاق؛ زنان ۱۰ درصد، مردان ۹۰ درصد. خرداد 1394
(3) دلیلگو و همکاران (1395). کاهش رغبت به ازدواج مجدد. مجله مسائل اجتماعی ایران شماره 2
(4) (1)گلدی و همکاران (1386). عوامل و موانع فرهنگی اجتماعی ازدواج مجدد افراد همسر ازدستداده. مجله مددکاری اجتماعی شماره 25