0

بیوگرافی و عکس مریم کاویانی + زندگی شخصی و هنری

 
niloofar69
niloofar69
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1397 
تعداد پست ها : 212
محل سکونت : آذربایجان غربی

بیوگرافی و عکس مریم کاویانی + زندگی شخصی و هنری

بیوگرافی و عکس مریم کاویانی + زندگی شخصی و هنری
عکس مریم کاویانی

مریم کاویانی متولد یکم تیرماه 1349 در شهر اهواز است و یک برادر کوچکتر از خودش دارد. پدر و مادر مریم کاویانی اصالتاً مازندرانی می باشند و پدرش کارگر کارخانه نیشکر و مادرش خانه دار می باشد. مریم کاویانی دارای مدرک کارشناسی ارشد پرستاری می باشد و در بیمارستان مهرداد تهران به عنوان پرستار مشغول به کار بود اما با شروع کار بازیگری در سال 1381 از شغل پرستاری فاصله می گیرد.

ازدواج و همسر

مریم کاویانی سال ها پیش ازدواج کرده و متأهل می باشد و یک فرزند 20 ساله بنام علی دارد. او در برنامه دورهمی مهران مدیری گفت که پسرش دانشجوی عمران می باشد و هنرمند می باشد. تا به امروز اطلاعات بیشتری در مورد همسر و شوهر مریم کاویانی منتشر نشده است.

مریم کاویانی و پسرش علی ، عکس فرزند مریم کاویانی

عکس مریم کاویانی و پسرش علی

نحوه بازیگر شدن

مریم کاویانی در سال 1381 در بیمارستان مهرداد تهران به عنوان پرستار مشغول به کار بود و هیچ وقت فکرش را نمی کرد که روزی بازیگر شود. در یکی از این روزها که در در بیمارستان شیفت بود نادر مقدس برای گرفتن سکانسی از فیلم رویای جوانی به بیمارستان مهرداد می آید و به طور اتفافی مریم کاویانی را می بیند و از او درخواست می کند که مانتو سفید بپوشید و جلوی دوربین نقش خانم دکتر را بازی کند.

مریم کاویانی که در آن زمان 34 ساله بود بر تردیدهایش غلبه می کند و درخواست نادر مقدس را قبول می کند و این گونه مریم کاویانی بازیگر می شود.

عکس مریم کاویانی در کنار برادرش ، مریم کاویانی و برادر کوچکترش

عکس مریم کاویانی و برادرش

دلیل فاصله گرفتن از شغل پرستاری

مریم کاویانی در این باره می گوید : من بعد از بازی در فیلم رویای جوانی با اینکه پیشنهادهای زیادی برای بازیگری داشتم اما به سر کار خودم برگشتم. من در آن زمان در بخش شیمی درمانی بیمارستان کار می کردم. در یکی از این شب ها ، یکی از بیمارانم که سه ماه تحت درمان بود متاسفانه فوت کرد و من حالم بد شد. چون دقیقا چهل و هفتمین مرگی بود که می دیدم. برای همین به بالکن بیمارستان رفتم و با خودم خلوت کردم و یه دل سر گریه کردم.

آن شب از خدا خواستم که اگر صلاح می داند نشانه ای برایم قرار بدهد که وارد کار بازیگری شوم و از شغل پرستاری فاصله بگیرم. خوشبخانه فردای آن شب برای بازی در فیلم اسپاگتی در 8 دقیقه از من دعوت شد و من که دیگر تحمل دیدن رنج و عذاب و فوت بیمارانم را نداشتم با اشتیاق قبول کردم و بعدش بازیگری را با جدیت ادامه دادم.

سه شنبه 18 دی 1397  8:39 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها