0

بصیرت در کلام علوی

 
mokary
mokary
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1387 
تعداد پست ها : 1493
محل سکونت : isfahan

بصیرت در کلام علوی

بصیرت، موضوعی است که در خطبه ها، نامه ها و حکمتهای نهج البلاغه بارها مورد تأکید قرار گرفته به گونه ای که حضرت هدایت واقعی را منوط به داشتن چشم بصیرت می داند:

 قَدْ بُصِّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ وَ قَدْ هُدِیتُمْ إِنِ اهْتَدَیتُمْ وَ أُسْمِعْتُمْ إِنِ اسْتَمَعْتُمْ(نهج البلاغه، ص 500، حکمت 157)

 اگر چشم بصیر داشته باشید، حقیقت را نشانتان داده اند، اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کردند، اگر گوش شنوا دارید، حق را به گوشتان خواندند.

 امام همواره نسبت به غفلت زدگی هشدار داده و بر ضرورت بینش و بصیرت در کلیه تحولات سیاسی تاکید می ورزید. در سال 36 هجری در شهر مدینه آن گاه که از امام خواستند طلحه و زبیر را تعقیب نکند، فرمود: به خدا سوگند! (از بصیرت لازمی برخوردارم) و هرگز مثل کفتار نیستم که به خاطر بی اطلاعی و فقدان(»ضبع یعنی کفتار که در اغفال شدن ضرب المثل بود با سر و صدایی که شکارچیان به وجود می آوردند سر در لانه فرو برده از خطرات پیرامون خود غافل می شد و به خواب می رفت و شکار می گردید سپس ضرب المثل برای انسانهای بی اطلاع گردید.« )

 بصیرت نسبت به تحولات سیاسی کشور غافلگیر شوم، که دشمنان ناگهان مرا محاصره کنند و با نیرنگ دستگیرم نمایند. من همواره با یاری انسان حق طلب، بر سر آن کس می کوبم که از حق روی گردان است.(نهج البلاغه، ص 53، خطبه 6، انتشارات هجرت قم، 1414ق)

 و امام در همان سال پس از بازگشت فرستادگانش از جانب طلحه و زبیر، در سرزمین »ذی قار« بر ضرورت آگاهی سیاسی مردم اینگونه تأکید ورزید:

 آگاه باشید، که همانا شیطان حزب و یارانش را بسیج کرده و سپاه خود را از هر سو فراهم آورده است، تا بار دیگر ستم را به جای خود نشاند و باطل به جایگاه خویش پایدار شود.(همان، ص 63، خطبه 22)

 ضرورت بصیرت و آگاهی در جنگ: امام در سال 37 هجری به هنگام شروع جنگ صفّین فرمودند: پس از بیعت عمومی مردم، مسئله جنگ با معاویه را ارزیابی کردم، همه جهات آن را سنجیدم تا آن که مانع خواب من شد، دیدم چاره ای جز یکی از این دو راه ندارم: یا با آنان مبارزه کنم، و یا آنچه را که محمّدصلی الله وعلیه وآله آورده، انکار نمایم، پس به این نتیجه رسیدم که، تن به جنگ دادن آسانتر از تن به کیفر پروردگار دادن است، و از دست دادن دنیا آسان تر از رها کردن آخرت است.(همان، ص 91، خطبه 54)

 بصیرت دهی علی علیه السلام و افشای سران ناکثین: امام علی علیه السلام طی نامه ای به مردم کوفه به هنگام حرکت از مدینه به طرف بصره، در سال 36 هجری فضای غبارآلود سیاسی زمان خود را شفاف سازی نموده و می فرماید:

 از بنده خدا، علی امیرمؤمنان، به مردم کوفه،. .. همانا شما را از کار عثمان چنان آگاهی دهم که شنیدن آن چونان دیدن آن باشد، مردم بر عثمان عیب گرفتند، و من تنها کسی از مهاجران بودم که او را به جلب رضایت مردم واداشته، و کمتر به سرزنش او زبان گشودم.

 امّا طلحه و زبیر، آسان ترین کارشان آن بود که بر او یورش برند، و او را برنجانند، و ناتوانش سازند. عایشه نیز ناگهان بر او خشم گرفت، عدّه ای به تنگ آمده و او را کشتند.(همان، ص 363، نامه 1)

 حق شناسی، ضابطه بصیرت: حارث بن حوت (فردی بود که معیار حق و باطل در نزد او اشخاص بود) نزد امام آمد و گفت: آیا چنین پنداری که من اصحاب جمل را گمراه می دانم؟ چنین نیست، امام فرمود: ای حارث! تو زیر پای خود را دیدی، امّا به پیرامونت نگاه نکردی، پس سرگردان شدی، تو حق را نشناختی تا بدانی که اهل حق چه کسانی می باشند و باطل را نیز نشناختی تا باطل گرایان را بدانی.

 حارث گفت: من و سعد بن مالک، و عبد اللّه بن عمر، از جنگ کنار می رویم، امام فرمود: همانا سعد و عبداللّه بن عمر، نه حق را یاری کردند، و نه باطل را خوار ساختند.(همان، ص 521، نامه 262)

 بصیرت امام

 امام علی علیه السلام در خطبه های متعدد خود را به عنوان »کانون روشنگری و هدایت« و »معدن بصیرت و معرفت افزائی« و »عامل شبهه زدایی« و »روشن دلی بینا« معرفی می کند که نمونه های از آن را بیان می کنیم.

 در خصوص نقش بصیرت دهی خود در تحولات اجتماعی می فرماید:

 بِنَا اهْتَدَیتُمْ فِی الظَّلْمَاءِ(همان، ص 51، خطبه 4)

 شما مردم به وسیله ما، از تاریکی های جهالت نجات یافته و هدایت شدید.

 بِنَا یسْتَعْطَی الْهُدَی وَ یسْتَجْلَی الْعَمَی(همان، ص 201، خطبه 144)

 بوسیله ما راه هدایت آشکار می شود، و روشنی دل های کور را از ما می جویند.

 آن حضرت بینش سیاسی خود را در مقابل دسیسه های مردم بصره این گونه بیان می کند:

 من همواره منتظر سرانجام حیله گری شما مردم بصره بودم، و نشانه های فریب خوردگی را در شما می نگریستم. تظاهر به دینداری شما، پرده ای میان ما کشید ولی من با صفای باطن درون شما را می خواندم.(همان، ص 51، خطبه 4)

 حضرت قیام خود را برای بصیرت دهی و تحیرزدائی چنین بیان می کند:

 من برای وا داشتن شما به راه های حق، که در میان جادّه های گمراه کننده بودید، به پاخاستم در حالی که سرگردان بودید و راهنمایی نداشتید.(همان، ص 51، خطبه 4)

 امام علیه السلام تحلیل سیاسی خود را در خصوص تبیین صحنه سیاسی جامعه پس از قتل عثمان در زمانی که مردم هجوم آوردند تا با امام بیعت کنند این گونه بیان می کند:

 مرا واگذارید و دیگری را به دست آرید، زیرا ما به استقبال حوادث و اموری می رویم که رنگارنگ و فتنه آمیز است، و چهره های گوناگون دارد و دل ها بر این بیعت ثابت و عقل ها بر این پیمان استوار نمی ماند، چهره افق حقیقت را (در دوران خلافت سه خلیفه) ابرهای تیره فساد گرفته، و راه مستقیم حق ناشناخته ماند.(همان، ص 136، خطبه 92)

 بر اساس نقل برخی از مورّخان پس از فتنه نهروان بصیرت خود را در کور کردن فتنه اینگونه توضیح می دهد:

 ای مردم! من بودم که چشم فتنه را کندم، و جز من هیچ کس جرأت چنین کاری را نداشت، آنگاه که امواج سیاهی ها بالا گرفت و به آخرین درجه شدّت خود رسید. پس از من بپرسید پیش از آن که مرا نیابید.(همان، ص 137، خطبه 93)

 آن حضرت در مقایسه خود با طلحه و زبیر در موضوع بصیرت داشتن می فرماید:

 همانا آگاهی و حقیقت بینی، با من همراه است، نه حق را از خود پوشیده داشته ام و نه بر من پوشیده بود، همانا ناکثین (اصحاب جمل) گروهی سرکش و ستمگرند، خشم و کینه، و زهر عقرب، و شبهاتی چون شب ظلمانی در دلهایشان وجود دارد.(همان، ص 194)

 و در خطبه 148 امام با بصیرتی عمیق و روشن بینی دقیقی اندیشه های پنهان طلحه و زبیر را افشا می کند:

 هر کدام از آنها (طلحه و زبیر)، امیدوار است که حکومت را به دست آورد، و دیده به آن دوخته و رفیق خود را به حساب نمی آورد. آن دو، نه رشته ای الهی را چنگ زدند و نه با وسیله ای به خدا روی آوردند. هر کدام بار کینه رفیق خود را بر دوش می کشد، که به زودی پرده از روی آن کنار خواهد رفت. به خدا سوگند! اگر به آنچه می خواهند برسند، این جان آن را می گیرد و آن، این را از پای در می آورد.(همان، ص 206، خطبه 148)

 و در زمان مقابله و مواجهه با اصحاب جمل بصیرت و روشن بینی خود را این گونه تبیین می فرماید:

 آگاه باشید که شیطان »سران شورش جمل یا شیطان واقعی« حزب خود را جمع کرده، و سواره و پیاده های لشکر خود را فراخوانده است! امّا من بصیرت لازم به امور را دارم، نه حق را پوشیده داشتم، و نه حق بر من پوشیده ماند. سوگند به خدا، گردابی برای آنان به وجود آورم که جز من کسی نتواند آن را چاره سازد، آنها که در آن غرق شوند، هرگز نتوانند بیرون آیند، و آنان که بگریزند، خیال بازگشت نکنند.(همان، ص 54، خطبه 10)

حوزه

* آب ، کم جو ؛ تشنگی آور بدست

 تا بجوشد آبت از بالا و پست *

شنبه 8 دی 1397  3:02 PM
تشکرات از این پست
khaliln
khaliln
khaliln
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آذر 1390 
تعداد پست ها : 1598
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:بصیرت در کلام علوی

خدای تعالی به ائمه (ع) بصیرت عنایت فرموده تا ما بشر را به سوی الهی هدایت فرمایند.

سه شنبه 25 تیر 1398  9:42 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها