معجونی از آشفتگی سیاسی و سینمایی
«مارموز» تازه ترین فیلم کمال تبریزی است که با تمی سیاسی ساخته شده. این فیلم از 21 آذر روی پرده سینماها رفته.
منیژه خسروی| کمال تبریزی سال پیش هجدهمین فیلم سینمایی خود را با نام «خودسر» کلید زد. مراحل فنی فیلم طول کشید و با نام جدید یعنی «مارموز» در جشنواره جهانی فجر حاضر شد. «مارموز» تمی سیاسی– اجتماعی دارد و بهطور مشخص با اتفاقات اخیر کشورمان شوخی کرده است. فیلم داستان شخصی به نام قدرت الله صمدی است که کژیهای جامعه را برنمیتابد و بهزعم خود قصد اصلاح دارد. قدرت در این راه تندروی میکند و حتی مخالف سفتوسخت اجرای کنسرت است... خودتان متوجه شدید از چه منش فکری صحبت میکنیم. این آقای قدرت موردتوجه یک گروه سیاسی قرار میگیرد، کمکم عاشق میشود، پا به حوزه جدیدی میگذارد، مدتی از ایران میرود و ...
خامدستانه است اگر فیلمهایی چون «مارموز» را در دسته فیلمهای سیاسی قرار دهیم. این فیلم قرار بوده کنایهای به سیاست و سیاست ورزی بزند که خب پیشازاین هم نمونههایش را سراغ داشتیم. مثل «اخراجیها 3»، «مومیایی 3»، «زندگی خصوصی» و ... . دو مورد اول کمدی هستند و سومی جدی. در این میان «مارموز» ازنظر تماتیک یادآور «اخراجیها 3» و «زندگی خصوصی» است. به این معنا که یک نفر در ابتدای راه آرمانهایش را فریاد میزده و حتی برچسب تندروی میخورده اما بهمرور تبدیل به فردی با ایده و منش اصلاحطلبانه میشود.
تأکید کارگردان بر رفتارهای غلوآمیز شخصیت قدرت، شعارزدگی مفرط، افتادن به دام شوخیهای سخیف و ... ازجمله مواردی است که پاشنه آشیل «مارموز» شده.
میگویید در جامعه خودمان از این نمونهها زیاد است؟ بله. منتها
ایراد اصلی فیلمی مثل «مارموز» این است که «همه» را میزند و در این «آشفتهبازار» منش خود را مشخص نمیکند. در این فیلم هم چپ بد است، هم راست، هم سیاسیون خارج نشین، هم سیاسیون داخلی و ... . فیلمی مثل «اخراجیها 3» تکلیف را مشخص کرده و میگوید در غبار سیاست باید کنار مردم بود. کدهای فیلم او روشن است اما کمال تبریزی حتی سیر تغییر یک آدم تندرو را به باور مخاطب نمینشاند.
قدرت (حامد بهداد) در «مارموز» دستبه هرکاری میزند تا ذهن مخاطب به سمت ارجاعات مثلاً واقعی برود. برای این منظور طنز هم چاشنی رفتار او شده تا مثلاً از زهر ماجرا کاسته شود. این مواد اولیه اما چیزی فراتر از گزارشهای روزنامهای و نقلهای داخل تاکسی نیست. وقتی قرار است نقدی اجتماعی – سیاسی در قالب اثری مطرح شود، لازم است ابتدا صاحب یک پشتوانه فکری باشد نه این که از حرفهای و برداشتهای سطحی دنباله روی کند.
علاوه بر این آشفتگی سیاسی، فیلم بهعنوان یک اثر سینمایی هم ایرادهای اساسی دارد. دست «مارموز» از میانه داستان خالی میشود و به دلیل عدم داشتن قصه پر ملات و شوخیهای همراهی برانگیز، مخاطب را خسته میکند. تأکید کارگردان بر رفتارهای غلوآمیز شخصیت قدرت، شعارزدگی مفرط، افتادن به دام شوخیهای سخیف و ... ازجمله مواردی است که پاشنه آشیل «مارموز» شده.
واقعیت این است که تبریزی از روزهای اوج فاصله گرفته. او روزگاری با «مارمولک»، «فرش باد»، «لیلی با من است» و... خاص و عام را سرگرم میکرد و تحسینشان را برمیانگیخت اما حالا نه. «مارموز» دستکم میتوانست یک کمدی سرگرمکننده باشد که نیست.
جانمایی چند شوخی سیاسی برای خنک شدن دل یک عده مهم ترین تمهیدی است که تبریزی در این فیلم از آن بهره برده. این میزان از سهلانگاری در تولید فیلم، به کارنامه پربار تبریزی نمیخورد.