ليست كتاب هايي در مورد دفاع مقدس (د-ذ)

عباس دلاوري از سرزمين پاك ياس بود، مردي از سلاله‌ي عشق كه عاشقانه جان باخت. «دست سبز» روايت دلاور مردي اين عاشق پاك‌باخته است.

منبع: كتاب دست سبز  

يادداشت‌هاي راوي _ كه سرباز وظيفه است _ به صورت روزشمار از تاريخ 24 تيرماه 1366 با رفتن او به جبهه، شروع مي‌شود. او پس از عمليات نصر3 و تسخير خط «شرهاني» در عمق خاك عراق، براي آموزش تكميلي به اردوگاه نزاجا نزديك كرخه برمي‌گردد…

منبع: كتاب كتابشناسي دفاع مقدس   -  صفحه: 201

حكايت سال‌هاي تنهايي و خستگي، حكايت لحظه‌هاي حماسه و نبرد عاشقانه با ابليس و حكايت سال‌هاي انتظار را در دفتر سرخ بخوانيد.
«دفتر سرخ» زبان‌حال دل‌سوخته‌ايست كه از دل‌سوخته‌ها سخن مي‌گويد. اين كتاب مجموعه‌ي اشعار و نوشته‌هاي مرحوم ابوالفضل سپهر است كه حال و هواي جنگ و اسارت را زنده مي‌كند و از غم‌هاي فراق سخن مي‌گويد.

منبع: كتاب دفتر سرخ  

دل دريايي حكايت سال‌ها ايثار و جوانمردي محمد گرامي جانشين رييس ستاد لشگر 41 ثارالله(ع) بود. مردي از تبار پاكان و عاشقان شهر كرمان كه سر تعظيم بر فرمان ولي‌فقيه عصر خويش فرود آورد و آسماني شد.

منبع: كتاب دل دريايي  

"دلي به وسعت آفتاب" روايت دل دريايي عاشقان سوخته‌دلي است كه براي رسيدن به حق از جان گذشتند و نامشان را در دفتر شاهدان استان خوزستان ثبت نمودند.

منبع: كتاب دلي به وسعت آفتاب

كتاب دليل، يادكرد و مرور خاطرات يكي از نوابغ ناشناخته‌ي دفاع مقدس است.
در اين اثر خاطرات از زبان راويان متعدد روايت شده است و ترتيب و توالي زماني آن، خواننده را با قوس زندگي شهيد علي چيت‌سازيان، نابغه‌ي اطلاعات – عمليات دوران جنگ گام به گام همراه مي‌سازد.

منبع: كتاب دليل  

كتاب مذكور مجموعه اي از خاطرات افسري عراقي است كه به كوشش مرتضي سرهنگي و همراهي آقاي مطلبي براي ترجمه آن، به همت وزارت ارشاد تهيه و تنظيم و در سال 1369 به چاپ رسيده است و مشتمل است بر وقايعي نظير: اعزام به خدمت وظيفه عمومي علي رغم داشتن معافيت 3 ساله و دانشكده افسري، طي دوره آموزش و اعزام به پادگان جلولاء و انتقال به لشگر، فتح پايگاه الدراجي به دست نيروهاي ايراني و قلمداد شكست عراق در راديو و تلويزيون به عنوان پيروزي و پي بردن به عمق دروغ پردازي رژيم عراق و خيانت هاي رژيم مذكور، محاصره در قله ويزان (كله قندي) و دادن وعده و وعيد براي مقاومت و درهم شكستن محاصره و گرفتن مدال شجاعت براي در هم شكستن محاصره ايراني ها، پي بردن به ماهيت جنايتكار رژيم عراق، به اسارت گرفتن يك زوج پزشك و تجاوز به زن پزشك در مقابل همسرش و تهيه غذا از گوشت فرزند پزشك كه روبروي چشم آنان به درون اجاق انداخته بودند و مجبور نمودن زوج به خوردن گوشت فرزندشان، اعدام فرماندهان و به رگبار بستن افسران توسط پسران صدام در مقابل خود صدام، پي بردن به ماهيت رزمندگان اسلام و مظلوميت اهل بيت، مجروح شدن بر اثر تركش خمپاره و اسارت بدست ايرانيان و مداواي ايشان (عمل جراحي موفقيت آميز) علاقمند شدن به نظام جمهوري اسلامي ايران و برخورد محبت آميز پزشكان و پرستاران ايراني.
اين كتاب حاوي خاطرات سال هاي 1361 الي 1369 مي باشد.

منبع: كتاب كتاب شناسي اسارت   -  صفحه: 211

اين كتاب از مجموعه خاطرات آزاده مهندس (سيد محسن يحيوي) است كه توسط دفتر حفظ آثار و ارزش هاي دفاع مقدس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و با همكاري معاونت فرهنگي و تبليغات ستاد فرماندهي كل نيروهاي مسلح در سال 1371 تهيه و تدوين و به چاپ رسيده است و حاوي خاطراتي از چگونگي دوران اسارت وي به همراه وزير نفت شهيد تندگويان و معاونين وي بوده است. نويسنده در ادامه به نحوه انتقال به ساختمان مركزي سازمان امنيت عراق در بغداد اشاره داشته كه به مدت ده سال اسارت در اين زندان و اتفاقاتي كه در اين راستاو در بازجويي هاي مختلف و شكنجه و آزار و اذيت دشمن و وقايعي كه براي او و سايرين اتفاق افتاده كه در متن كتاب نيز ذكر نموده است.
اين كتاب در واقع بيانگر گوشه اي از مظلوميت و پايمردي عزيزان آزاده در مقابل دشمن سفاك بعثي است و در اصل نشانگر نماي كلي زندان ها و اردوگاه هاي دشمن است. از وقايع قابل توجه مورد اشاره ايشان، هم بند بودن با 4 خواهر اسير و بوشهري و شهيد تندگويان و اعتصاب غذا براي رعايت شرايط زندان براي خواهران و خود، زيارت حرمين شريفين به اتفاق آقاي بوشهري و قطعنامه 598 و آزادي و استقبال از آنان در دوران اسارت 10 ساله خود مي باشد.
سيد محسن يحيوي خاطرات خود را از تاريخ 9/8/1359 الي 24/6/1369 ثبت كرده است.

منبع: كتاب كتاب شناسي اسارت   -  صفحه: 213

اين كتاب در ابتدا با نكته‌ها و لطايف در مقام زن با نگرشي به شخصيت و زندگي حضرت زهرا(س) شروع شده است و با نقش و مسئوليت زن از جهاد و شهادت و تربيت و كشيده شدن آن به جايگاه انقلابي و الگو شدن و تفاوت زن و مرد در جامعه‌ي امروز ادامه پيدا كرده است.
در قسمت مقالات برگزيده، مقاله‌ي ده‌نفر درج شده است كه موضوعات نقش زنان در دفاع مقدس و بررسي آيات و احاديث نبوي و نقش آن در الگودهي جهاد و شهادت براي بانوان به چشم مي‌خورد.

منبع: كتاب ده مقاله  

كتاب مذكور مجموعه اي از خاطرات خواهر آزاده فاطمه ناهيدي است كه در سال 1381 توسط گروه روايت فتح تهيه گرديده و حاوي مطالبي در رابطه با نحوه اعزام وي به جبهه، كار در درمانگاه به همراه 2 اكيپ درماني، اعزام به خط براي مداواي مجروحان كه به علت پيشروي دشمن ناگزير به اسارت نيروهاي عراقي درآمده و براي بازجويي به اردوگاه تنومه انتقال و سپس به همراه ساير خواهران به استخبارات و متعاقباً به زندان الرشيد در بغداد انتقال يافتند و وقايعي كه در اين مدت تا آزادي آنان همچون برخورد سربازان و افسران با آنان، عزاداري در سلول، چگونگي ارتباط با هم سلولي هايي مانند شهيد تندگويان، تيمسار ميرمحمدي و اعتراض به عراقي ها و حمله با ژنرال و اعتصاب غذا جهت رفتن به اردوگاه و بالاخره موفق شدن جهت رفتن به اردوگاه موصل و سپس تبعيد به اردوگاه العماره و اعتصاب اسراي ايراني به حمايت از آنان و بالاخره آزادي به همراه 189 نفر ديگر مطالبي را بيان داشته است.
خاطرات اين كتاب از تاريخ 20/7/1359 الي 10/11/1362 مي باشد.

منبع: كتاب كتاب شناسي اسارت   -  صفحه: 209

كتاب، محتوي سخنان نغز و بيانات گهربار حضرت امام (ره) و عده‌اي از مسئولان جمهوري اسلامي تعيين كننده‌ي خط مشي اصولي و مشخصه‌ي انقلاب اسلامي ايران در مقابله با كافران صدامي است.

منبع: كتاب كتابشناسي دفاع مقدس   -  صفحه: 247

اين كتاب مجموعه‌ي 45 خاطره از ديدبان‌هاي زمان جنگ است كه در مناطق مختلف جبهه همواره قبل از عمليات در خط مقدم و بعضاً در نزديكي‌هاي خط دشمن قرار مي‌گرفتند و با كسب اطلاعات لازم موقعيت را اعلام مي‌كردند.
آن‌ها در منطقه‌ي جنوب بر روي تپه‌هاي بلند خاكي و دكل‌هاي ديده‌باني مرتفع و با دوربين‌هاي مخصوص به شناسايي مواضع و استقرار ادوات و توپخانه‌ي دشمن مي‌پرداختند و در منطقه‌ي غرب به خاطر پوشش كوهستان ديده‌بان‌ها به داخل خاك عراق نفوذ مي‌كردند.
در پايان كتاب علاوه بر چند عكس، زندگي‌نامه‌ي جانباز شهيد حاج احمد منصور ساماني نيز آورده شده است. اين جانباز 70% در زمان تدوين كتاب به شهادت رسيد.

منبع: كتاب ديده بان  

كتاب مذكور حاوي خاطرات اسير آزاده جواد محمدپور مي‌باشد كه به همت دفتر ادبيات و هنر مقاومت حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي در سال 1372 تنظيم و به چاپ رسيده است و مشتمل است بر وقايعي نظير:‌ چگونگي اسارت نامبرده توسط نيروهاي عراقي (كماندوها) و بازجويي ابتدايي، انتقال به وزارت دفاع و سپس اردوگاه الانبار و متعاقب موصل 1 و4 وقايعي كه با ذكر تاريخ، نويسنده به شرح آن مي‌پردازد. همچون ديدار صليب سرخ در بهمن ماه 1360 در اردوگاه الانبار، تونل وحشت در 17/6/1361 بلوك زني براي جبهه‌هاي نظامي عراق و مخالفت اسرا با اين كار و آزار و شكنجه دشمن بدين لحاظ، برگزاري عيد نوروز، تشكيل گروه‌هاي فرهنگي و ورزشي، تغذيه در اسارت، تشكيلات داخلي اسرا در اردوگاه، تنبيه جاسوس،‌ قطعنامه 598 و بسياري موضوعات ديگر كه در جلد اول به آن پرداخته شده است. مانند زيارت حرمين شريفين، آزار و اذيت‌هاي مستمر اسرا و.... و در پايان نيز به شرح چگونگي آزادي اشاره دارد. خاطرات اين كتاب از تاريخ 20/9/1360 الي 1369 ثبت شده است.

منبع: كتاب كتاب شناسي اسارت   -  صفحه: 215

كتاب مذكور جلد اول از مجموعه‌ي 2 جلدي خاطرات اسير آزاده جواد محمدپور است كه به همت دفتر ادبيات و هنر مقاومت حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي در سال 1371 تهيه و تنظيم و به چاپ رسيده است و حاوي خاطراتي از دوران جبهه و عمليات فتح قله‌ي 920 در اطراف كوههاي گيلانغرب و اسارت بدست كماندوهاي عراقي، بازجويي در نزديكي شهر قوين و سپس در استخبارات بغداد و متعاقب آن اعزام به اردوگاه موصل 4، انتقال به زندان ابوغريب و وزارت دفاع و شروع بازجويي مجدد و شكنجه و آزار به بهانه درمان كليه،‌ ديدن ظلم و جنايت بر مردم شيعه و زنداني كردن آنان و هم بند شدن با زندانيان مصري و سوريه اي و يك زن مسلمان عراقي احساس همدردي و سنگ صبوري مرحوم ابوترابي با ساير اسرا و فعاليت هاي فرهنگي و ورزشي آن مرحوم، تغذيه، تشكيلات داخلي اسرا در اردوگاهها، زيارت حرمين شريفين، آزار و اذيت و شكنجه هاي عراقي، و قطعنامه 598 و آزادي اسرا مي‌باشد.
در اين كتاب خاطرات سالهاي 1360 الي 1369 به چاپ رسيده است.

منبع: كتاب كتاب شناسي اسارت   -  صفحه: 215

كتاب مذكور مجموعه‌اي است از خاطرات خواهر آزاده خديجه ميرشكار كه براساس كتاب "ديوارهاي خاكستري" رضا رئيسي تهيه گرديده است و مشتمل است بر چگونگي شروع جنگ و اشغال شهرهاي بستان و سوسنگرد توسط رژيم عراق، مجروحيت و اسارت ايشان به همراه شوهرش در جاده سوسنگرد _ اهواز، كمك سربازان مسلمان عراقي براي از بين بردن مدارك شناسايي همسرش كه به عنوان پاسدار خميني (ره) شناخته نشوند (در صورت احراز پاسدار بودن كشته مي‌شدند)، بازجويي از آنان و اعزام به بيمارستان و مداواي سطحي، اعزام به بغداد، سلول انفرادي، اعزام به اردوگاه موصل و قرار گرفتن در بين ساير اسرا، تهديد فرمانده اردوگاه به رعايت نظم اردوگاه، اعزام مجدد به بهداري براي خارج كردن تير از بدن، شكنجه اسرا، شنيدن خبر آزادي و آزاد شدن به همراه ساير اسرا.

منبع: كتاب كتاب شناسي اسارت   -  صفحه: 219