به بهانه سالروز وقوع صلح امام حسن(ع)؛
حضرات معصومین(ع) برای برافراشتن پرچم معارف الهی از تاکتیکهایی همچون، صلح، جنگ و شهادت طلبی، ایجاد جنبش نرم افزاری، قیام علمی و فرهنگی، تقیه و پنهانکاری و ایجاد شبکههای زیرزمینی استفاده کردند.
با اندک دقت و تأملی در سیره و زندگی انبیای الهی و امامان معصوم(علیهم اسلام) به روشنی میتوان فلسفه وجودی اولیای الهی را در حیات بشری، گسترش عدالت، برچیدن ظلم و ستم و نهادینه کردن معارف الهی برای سعادت دنیا و آخرت جوامع انسانی معرفی کرد. ایشان هیچگاه چشم طمعی به زخارف و جاه و مقام دنیوی نداشتهاند؛ از این رو با تحمل سختترین مشقات و گرفتاریها سعی داشتهاند که بشریت را از منجلاب فتنههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نجات دهند، ولی سؤالی که در این خصوص مطرح میشود، این است که این اولیای الهی برای نیل به این هدف الهی و والا از چه استراتژی، راهبرد و تاکتیک خاصی بهره جستهاند.
تاکتیک ها و استراتژی توسعه فرهنگ قرآن و اهل بیت
به طور خلاصه و تیتروار، می توان این چنین بیان کرد که حضرات معصومین(علیهم السلام) برای برافراشتن پرچم معارف الهی از تاکتیک هایی همچون، صلح و همزیستی مسالمت آمیز، جنگ و قیام مسلحانه و شهادت طلبی، ایجاد و تقویت جنبش نرم افزاری و قیام علمی و فرهنگی، تقیه و پنهانکاری و ایجاد شبکههای زیرزمینی و سری استفاده میکردهاند.
فراهم کردن بستر صلح و همزیستی مسالمت آمیز
برخلاف عقیده و نظر کسانی که می گویند اسلام با جنگ و خونریزی توسعه و گسترش یافته، به روشنی میتوان اثبات کرد که آیین مقدس اسلام، طرفدار صلح، زندگی مسالمت آمیز و اخلاق مدارانه بوده است،[1] به طوری که سعی داشته با فراهم کردن بستر صلح و همزیستی مسالمت آمیز و تقویت عدالت اجتماعی زمینه جنگ، خونریزی و بروز فتنههای اجتماعی را از میان بردارد.
اسلام همواره تلاش کرده با فراهم کردن بستر صلح و همزیستی مسالمت آمیز و تقویت عدالت اجتماعی زمینه جنگ، خونریزی و بروز فتنههای اجتماعی را از میان بردارد.
صلح در فرهنگ قرآن
در اصطلاح دینی و شرعی صلح عبارت است از ترک جهاد با کفار با شرایط مخصوص، [2] که البته امروزه از آن به عنوان همزیستی مسالمت آمیز، شرافتمندانه و دوستانه نیز یاد می شود.[3]کاربرد عبارت صلح در زبان قرآن با لفظ (سلم) مورد استفاده قرار گرفته. آیات مشخصی از قرآن کریم تأکید و سفارش بر صلح و زندگی مسالمت آمیز دارد، «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها»؛[انفال/61] و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآى و آیه 208 سوره مبارکه بقره که می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ كَافَّةً»؛ اى كسانى كه ایمان آوردهاید همگى در صلح و آشتى درآیید!
صلح در سیره پیامبراکرم(ص)
در طول تاریخ اسلام به خوبی میتوان شواهد و مصادیقی را برشمرد که استراتژی اولیه مسلمانان در تقابل با مخالفین، صلح و سازش معرفی شده است. در بررسیهای تاریخی به خوبی میتوان در سیره پیامبراکرم(ص) قراردادهای صلح فراوانی که با دشمنان و مخالفین خود برقرار کردند را مشاهده کرد، از جمله این قراردادها، صلح با قبیلههایی همچون: بنی ضمره، بنی مدلج، صلح با یهود مدینه، پیشنهاد صلح در غزوه بدر و خندق، صلح حدیبیه، صلح در غزوه خیبر، صلح با مسیحیان نجران، و همچنین صلح با زرتشتیان بحرین، هجر و عمان اشاره کرد. همه این قراردادهای صلح در زمان رسول اکرم(ص) به خوبی گویای توجه پیامبر اکرم(ص) به این استراتژی خاص در تقابل با مخالفین می باشد.
در طول تاریخ اسلام به خوبی میتوان شواهد و مصادیقی را برشمرد که استراتژی اولیه مسلمانان در تقابل با مخالفین، صلح و سازش معرفی شده است.
صلح و نرمش قهرمانانه در سیره امام حسن(ع)
از جمله صلحهای راهبردی که در تاریخ و سیره امامان معصوم(ع) ثبت و ضبط شده صلح امام حسن(ع) است. البته هرگونه قضاوت و پیش داوری و متهم کردن این امام معصوم(ع) ریشه در جهل و سفاهت دارد.[4] چراکه تاکتیکی که امام حسن(ع) در آن زمان در پیش گرفتند بهترین گزینه برای حفظ و نگهداری اقلیت شیعی بود. در منابع اسلامی علت و منشأ اتخاذ این سیاست از زبان امام حسن(ع) این چنین بازگو شده است: «فقدان اعوان و یاران، سستی و فساد کوفیان، عدم وفاداری و پایبندی به تعهدات، و عدم همبستگی و اتحاد بین ایشان و همراهی و وابستگی به دستگاه جور و فساد».[5]
فرهنگ شهادت طلبی، گزینه نظامی و جهاد مسلحانه
البته نباید با یک نگاه ساده اندیشانه و غیر معقول این چنین پنداشت که تنها گزینه توسعه و پیشرفت فرهنگ قرآن و اهل بیت(ع) بهرهگیری از گزینه صلح است؛ چراکه در مواردی شاهد هستیم که این نرمش و برخورد مهرورزانه با مخالفین و معاندین کارساز نبوده بخصوص زمانی که مرزهای جغرافیایی و عقیدتی اسلامی مورد هجمه و یورش معاندین و منافقین قرار می گیرد،[6] در چنین فضایی می بایست حسینی وار به جنگ با یزیدیان زمانه رفت و با فدا کردن جان و مال در برابر دژخیمان ایستاد و جان خود را نثار آرمانهای مقدس اسلامی کرد، تا معارف غنی و الهی آن در جامعه رو به خاموشی نگراید، و فتنههای دینی و فرهنگی در جامعه برچیده شود.[7] البته در چنین شرایطی نیز مسلمانان ملزم به رعایت قوانین اخلاقی جنگ بودند.[8]و اگر دشمن طالب صلح و اتمام ستیز بود صلح برقرار میشود.[9]
نهضت علمی و جنبش نرم افزاری و جهاد فرهنگی
البته این قسم از سیاست فرهنگی، اجتماعی را به راستی نمی بایست به دوره خاص و امام واحدی نسبت داد؛ چراکه با اندک تأملی در سیره و منش اهل بیت(ع) به خوبی میتوان این سیاست کلی را در زندگانی همه امامان معصوم(ع) مشاهده کرد؛ کما اینکه همه ایشان در دوران پر فراز و نشیب زندگیشان با بهرهگیری از شیوه و روشهای خاص در مقام ارتقای بینش و آگاهی مردم بودند، گاهی در قالب دعا و نیایش و گاهی با برپا کردن مجالس مناظره و تقویت محافل علمی و پژوهشی، و پرورش شاگردان و نخبگان علمی.
یکی از تاکتیکهای مهمی که اهل بیت پیامبر اکرم(ص) برای حفظ و نگهداری اقلیت شیعی و توسعه و گسترش نهضت علوی در جامعه اسلامی از آن بهره می جستند؛ استفاده از استراتژی تقیه و ایجاد شبکههای سری و زیرزمینی، و ارتباط مخفی با دوستان و شیعیان راستین بود
تقیه و ایجاد شبکه های سری و مخفی
یکی از تاکتیکهای مهمی که اهل بیت پیامبر اکرم(ص) برای حفظ و نگهداری اقلیت شیعی و توسعه و گسترش نهضت علوی در جامعه اسلامی از آن بهره می جستند؛ استفاده از استراتژی تقیه و ایجاد شبکههای سری و زیرزمینی، و ارتباط مخفی با دوستان و شیعیان راستین بود، عبارت تقیه در معنای لغوی(پرهیز، نگاهداری و پنهان کردن) و در اصطلاح اسلامی عبارت است از پنهان کردن مذهب خویش یا خودداری از اظهار آن در مواردی که ضرر جانی یا مالی متوجه شخص باشد. باری به هر جهت در جامعه ای که فعالیت مذهبی و جنبش نرم افزاری به طور آزاد میسر نیست حضرات معصومین (ع) با اتخاذ این راهبرد و آموزش آن به یاران خود سهم بسزایی در حفظ و گسترش فرهنگ شیعی داشتند.
پی نوشت:
[1]. ممتحنه، آیه7: « خدا شما را از نیكى كردن و رعایت عدالت نسبت به كسانى كه در راه دین با شما پیكار نكردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهى نمى كند؛ چرا كه خداوند عدالتپیشگان را دوست دارد.»
[2]. عبد الرحمن محمود، معجم المصطلاحات و الاالفاظ الفقیهه، ج2، ص291.
[3]. محمد علی، برزنونی، اسلام؛ اصالت صلح یا جنگ، ص10.
[4]. زندگانى حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام ( ترجمه جلد 44 بحار الأنوار) ؛ ؛ ص157. «در كتاب احتجاج از شخصى روایت میكند كه گفت: من بحضور امام حسن علیه السّلام مشرف شدم و گفتم: تو ما را ذلیل كردى و ما شیعیان را غلام زر خرید قرار دادى، هیچ مردى با تو باقى نمانده است! فرمود: براى چه!؟»
[5]. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج44، ص: 147، ح14.
[6]. حج، آیه39: «به كسانى كه جنگ بر آنان تحمیل گردیده، اجازه جهاد داده شده است؛ چرا كه مورد ستم قرار گرفتهاند؛ و خدا بر یارى آنها تواناست.»
[7]. بقره، آیه 193: «و با آنها پیكار كنید! تا فتنه (و بت پرستى، و سلب آزادى از مردم،) باقى نماند؛ و دین، مخصوص خدا گردد.»
[8]. آغاز نکردن جنگ، پرهیز از دشنام و بدهنی، پرهیز از جنگ و کشتار ناگهانی بعد از امان دادن، ممنوعیت کاربرد سلاح کشتار جمعی، منع تعرض به کودکان و زنان، سالخوردگان، و ضعیفان، رفتار مناسب با اسیران. پذیرش تقاضای پناهندگی، دعوت به اسلام و اصول اخلاقی،تلاش برای بازگرداندن صلح،عفو بخشش در صورت پشیمانی»
[9]. بقره، آیه 193:« . پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشوید! زیرا) تعدّى جز بر ستمكاران روا نیست.»