در جستوجوی یار
اکران «سرو زیرآب» دستمایه گزارشی شده تا نگاهی بیندازیم به فیلمهایی که در آن ها به تفحص شهدا اشاره می شود.
هیوا/رسول ملاقلی پور
زندهیاد ملاقلی پور بعد از تجربه موفقی که در «سفر به چزابه» داشت (پیوند رؤیا و واقعیت) تصمیم گرفت با همان ساختار روایت گر عشق یک رزمنده و همسرش باشد. داستان از زمانی جدی میشود که برای هیوا خواستگار میآید اما او برای یافتن همسر مفقودش به مناطق جنگی میرود و در آنجا خاطرات 15 سال پیش با همسر زنده میشود.
هیوا دنبال حمید است و برای دستیابی به نشانی از او، کانالی که همسر در آن به شهادت رسیده را میپیماید. درنهایت به پیکر حمید میرسد و اینگونه آرام میشود.
«هیوا» در جشنواره تحسین شد و سیمرغ بلورین بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را به دست آورد. در جشن خانه سینما هم چند جایزه فرعی گرفت اما مهمتر از همه، «هیوا» جزو آثار شاخص سینما است که نگاهی متفاوت به جنگ داشته و همچنان طراوتش حفظشده.
روبان قرمز/ ابراهیم حاتمی کیا
منظور ابراهیم حاتمی کیا از ساخت «روبان قرمز» این نیست که بیانگر تلاش کمیته تفحص باشد. او بیش از همه داستان محبوبه (آزیتا حاجیان) را روایت میکند که دختر تنها و جنگزده اهل جنوب است و خانوادهاش را در جنگ ازدستداده و حالا به خانه پدری بازگشته؛ آنجا اما با ویرانهای مواجه میشود که داوود (پرویز پرستویی) با روبانهای قرمز تقسیمبندی شده.
داوود رزمندهای است که بعد از جنگ در منطقه مانده و مینها را خنثی میکند. به طور آشکار هم نمی بینیم که پیکری تفحص کرده باشد. در طول فیلم اما پی به نگاه استعاری حاتمی کیا میبریم؛ در این نگاه زن مام وطن است که به رزمنده گریزان از دنیا انگیزه حیات میدهد.
محمدعلی باشه آهنگر در «فرزند خاک» ماجرای پیدا کردن استخوان و پلاکهای شهدا توسط کمیته تفحص شهدا را به شکل مستندوار نمایش میدهد. این صحنهها و تلاش مردمانی که در پی یافتن نشانی از شهدا هستند بدیع و تکاندهندهاند.
«روبان قرمز» در بخش بینالملل جشنواره هفدهم فجر سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر (آزیتا حاجیان) و بهترین تدوین (هایده صفییاری) را به دست آورد. فیلم جزو کارهایی است که منتقدان درباره کیفیتش اتفاقنظر ندارند ولی ازجمله آثار ماندگار سینمای جنگ محسوب میشود.
فرزند خاک/ محمدعلی باشه آهنگر
مینا (شبنم مقدمی) مدتها منتظر میماند تا خبری از همسر مفقودش شود اما دلتنگی خود و اصرار فرزند باعث میشود دل به جاده بزند و به مناطق جنگی غرب کشور برود. ازآنجا به همراه یک گروه بومی عازم کردستان عراق میشود و در این راه حقایق تکاندهندهای میبیند. محمدعلی باشه آهنگر در «فرزند خاک» ماجرای پیدا کردن استخوان و پلاکهای شهدا توسط کمیته تفحص شهدا را به شکل مستندوار نمایش میدهد. این صحنهها و تلاش مردمانی که در پی یافتن نشانی از شهدا هستند بدیع و تکاندهندهاند.
«فرزند خاک» فیلمی جسور در سینمای دفاع مقدس است و توانسته گوشهای از سختیهای تفحص را نشان دهد. مهتاب نصیرپور (بازیگر) و محمدرضا گوهری (فیلمنامه نویس) در جشنواره فجر و جشن خانه سینما سیمرغ و تندیس گرفتند و فیلم خیلی زود محبوب منتقدان و مخاطبان شد.
شیار 143/ نرگس آبیار
«شیار 143» روایت چشمانتظاری یک مادر (مریلا زارعی) است. او سالها منتظر فرزندش مانده اما درنهایت پی میبرد پسرش شهید شده است. پیکر او در شیار 143 توسط تفحص میشود؛ آنهم با کمک اتفاقات معنوی که زیاد دربارهشان شنیدهایم. همین نکته، امتیاز و تفاوت فیلم نرگس آبیار است.
او طوری این مفهوم را نشان میدهد که ملموس و باورپذیر است. فیلم به جزئیات تفحص ورود نمیکند و بیش از همه راوی چشمانتظاری یک مادر است که درنهایت تسلیم رضای خداوند میشود.
«شیار 143» در جشنواره فجر جایزه ویژه هیات داوران را گرفت و مریلا زارعی به سیمرغ رسید. این فیلم در بیش از ۳۰ جشنواره بینالمللی حضور یافت و ۱۶ جایزه بینالمللی دریافت کرد. «شیار 143» موردتوجه طیفهای مختلف قرار گرفت و منتقدان زیادی در وصفش نقد نوشتند.
اروند/ پوریا آذربایجانی
«اروند» ادای دینی است به 175 شهید غواص عملیات کربلای 4 که پس از سالها پیکر مبارکشان با دستان بسته تفحص شد. پوریا آذربایجانی این اتفاق واقعی را با تخیل آمیخته و داستان فیلم را با شیوه «خیال و واقعیت» روایت کرده. یونس که از بازماندگان این عملیات است وارد خاطره شب پیش از عملیات میشود و قرار است مخاطب شاهد عشق بازی رزمندگان باشد.
در این فیلم اشارهای به چگونگی تفحص نمیشود و بیش از همه بر شب عملیات تمرکز دارد.
فیلم دارای لحظاتی سرخوشانه است اما جنس روابط و دیالوگها –که کارگردان تعمداً خواسته تا حدودی امروزی باشد- به «اروند» لطمه زده است. این فیلم شهریور 95 روی پرده رفت اما فروش آن پایین بود. (حدود 200 میلیون تومان) منتقدان هم روی خوشی به فیلم نشان ندادند. آذربایجانی سوژهای مهم برای ساخت فیلمش انتخاب کرد اما «اروند» ازنظر کیفی قابل دفاع نیست.
اشنوگل/ علی سلیمانی و هادی حاجتمند
«اشنوگل» هم ازجمله فیلمهایی است که ماجرای تفحص در حاشیه آن روایت میشود. داستان فیلم درباره یونس است که بهعنوان فرمانده گردان غواصان سه شب قبل از عملیات درحالیکه درصدد حفر تونلی در منطقه عملیاتی بوده، مفقودالاثر شده است. حالا پس از سی سال اطلاعاتی به دست میآید که نشان میدهد احتمالاً یونس زنده است و در آن زمان بهواسطه منافقین قرارگاه اشرف با دشمن همکاری کرده. «اشنوگل» بر اساس این شائبه پیش میرود و نقبی به اتفاقات مختلف جنگ میزند.
سازندگان سوژهای مهم در اختیار داشتند اما در پرداخت نتوانستند از پس یک فیلم موفق بربیایند. «اشنوگل» موردتوجه سخت پسندها و منتقدان واقع نشد و فروش آن کمتر 230 میلیون تومان بود. این فیلم هم در حافظه سینما دوستان ثبت نخواهد شد.
دریاچه ماهی/ مریم دوستی
فیلم «دریاچه ماهی» به دنبال روایت شهدای هنوز برجایمانده کانال ماهی دارد. برای این منظور یک شخصیت در فیلم شاهدیم که از کودکی توانایی دیدن چیزهایی را دارد که دیگران ندارند. (چشم برزخی). این شخصیت در فضای شهودی خود یک دریاچه ماهی را میبیند که شهدای زیادی در آن مدفونشدهاند. او با خانوادهای مواجه میشود که فرزندشان در این دریاچه است...
مریم دوستی تلاش کرده بود اثری قابلقبول بسازد؛ این تلاش در فیلم قابل رصد است اما «دریاچه ماهی» نتوانست رضایت سخت پسندها را بدست بیاورد. دلیل اصلی، طراحی شخصیتهایی است که قدرت همراه کردن مخاطب را ندارند. از آنسو قصه کند پیش میرود و در همان ابتدا مخاطب خسته میشود.... «دریاچه ماهی» شهریور سال 96 اکران عمومی شد اما فروش آن به سی میلیون تومان هم نرسید.