پیامبر اسلام در بخشی از خطبه غدیر می فرمایند:
"وَسَأَلْتُ جَبْرَئیلَ أَنْ یَسْتَعْفِىَ لِىَ (السَّلامَ) عَنْ تَبْلیغِ ذالِکَ إِلیْکُمْ – أَیُّهَاالنّاسُ – لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقینَ وَکَثْرَةِ الْمُنافِقینَ وَإِدغالِ اللّائمینَ وَ حِیَلِ الْمُسْتَهْزِئینَ بِالْإِسْلامِ، الَّذینَ وَصَفَهُمُاللَّهُ فى کِتابِهِ بِأَنَّهُمْ یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مالَیْسَ فى قُلوبِهِمْ، وَیَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَاللَّهِ عَظیمٌ."
" و من از جبرئیل در خواستم که از خداوند سلام اجازه کند و مرا از ماموریت تبلیغ به شما معاف دارد زیرا کمی پرهیزگاران و فزونی منافقان و دسیسه ملامت گران و مکر مسخره کنندگان اسلام را میدانم همانان که خداوند در وصفشان در کتاب خود فرموده : «…به زبان می گویند آن را که در دلهایشان نیست و آن را اندک و آسان می شمارند حال آنکه نزد خداوند بس بزرگ است…»(نور/۱۵)"
آیا کلام پیامبر خدا را قبول داریم که در خطبه قدیر فرمود:
"مَعاشِرَالنّاسِ،(فَضِّلُوهُ). مامِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَقَدْ أَحْصاهُاللَّهُ فِىَّ، وَ کُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَیْتُهُ فى إِمامِ الْمُتَّقینَ، وَما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیّاً، وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبینُ (الَّذى ذَکَرَهُ اللَّهُ فى سُورَةِ یس: (وَ کُلَّ شَىْءٍ أَحْصَیْناهُ فى إِمامٍ مُبینٍ) "
"هان مردمان !او را برتر دانید، هیچ دانشی نیست مگر اینکه خداوند در جان من نوشته و من تمامی آن را در جان علی امام پرهیزگاران ضبط کرده ام ،و دانشی نبوده مگراین که آن را به علی آموخته ام او پیشوای روشنگر است که خداوند در سوره یاسین از او گفتگو کرده :« وعلم هر چیز را در امام مبین برشمرده ایم…»( یس / ۱۲)
اگر قبول داریم؛ که به عنوان انسان موحّد نمی توانیم فرمایش آخرین پیامبرخدا را در تعیین جانشین خود قبول نداشته باشیم؛ چون انسان غیرمعصوم مسئول در هرپست و مقامی در غیاب خود؛ برای خود جانشینی همانند و همفکر و همطراز خود تعیین می کند تا دیگران را در همان مسیر تعیین شده هدایت و از انحراف آنها به سایر مسیرها و ایده ها و... جلو گیری کند؛ مولای متقیان حضرت علی علیه السلام تائید شده از سوی خداوند حکیم در جانشینی پیامبر اسلام هست.
اگر بتوانیم وجود خالق حکیم و روشنایی و درخشش افتاب و گردش شب و روز و نظم موجود در بدن خودمان بدون اراده خود و... را که نشانه های حسی بیشماری در وجود خالقی یکتا و قادرهست؛ انکار کنیم؛ انکارعلی وصی آخرین پیامبرخدا نیز ممکن خواهد بود!
حال؛ در خود بنگریم؛ مصداق کسانی که به زبان تبریک گفتند ولی در دل کینه علی به دل داشتند؛ تا این که فرقش را به دلیل عدالتش و اجرای بی چون و چرای دستورات خدا شکافتند؛ هستیم؟
آیا ما هم با امام زمان مان یوسف زهرا؛ با زبان بیعت می کنیم و درعمل راه شیطان را می رویم؟
امروز صف خود را تشخیص دهیم به زبان شیعه شدیم یا به دل و کردار و عمل؟
تا کجا در عمل و قلب امام زمان مان را همراهی و حمایت می کنیم که همچون علی شیعیان به ظاهر شیعه خانه نشین اش نکنند؟
اگر موحد هستیم غیر از قبول جانشین منصوب شده خدا چاره ای نداریم، چون غیرمعصوم دارای اشتباه نمی تواند جانشین خدا و هدایتگر مردم شود.
بار دیگر؛ با امام زمان مان بیعت کنیم که تا پای جان؛ حامی و فرمانبردار امام مان هستیم حتی اگر علوی بودن باز هم جرم باشد , نصیب حسینیان نیزه و قلم ها و زبان های زهرآلود باشد.