طرز تفکر هاشمی و تفکر شهرداری هر دو از یک منبع تغذیه میشوند؛ منبعی که فهم دقیقی از اسلام، جمهوری اسلامی و حجاب ندارد.
بگذارید متنم را با جمله ای از شهید مطهری آغاز کنم. آنجا که گفت: «حجاب به لحاظ اجتماعی نیز بسیار حائز اهمیت است و موجب تمرکز بیشتر افراد در فعالیتهای کاری میشود. هر بخشی از فعالیتهای اجتماعی که دارای اهمیت و جدیت است باید از جلوهگریهای جنسی دور باشد؛ این مسئله حتی در جوامع غربی نیز بهخوبی قابلمشاهده است یعنی پوشش زنان در کارخانهها با آنچه در سطح جامعه و مثلاً فروشگاهها دیده میشود کاملاً متفاوت است. آنجا که بحث از تولید و سروکار داشتن با ماشینآلات صنعتی و امثال آن است جلوهگریهای جنسی هیچ جایگاهی ندارد اما آنجا که بحث فروشندگی و تبلیغ کالا است این مسئله (خودنمایی جنسی) خودنمایی میکند»
نظریه سکسیسم
روشنفکران غربی نامش را "سکسیسم" میگذارند! یعنی تبعیض جنسی و جنسیت زدگی. پیروان سکسیسم معتقد هستند که هرگونه پیشداوری بر اساس جنسیت افراد پدیدآورندهی یک تبعیض منفی و نازل کنندهشان آدمی است. سکسیسم نگاه کالایی به زنان را نوعی تبعیض جنسیتی و تنزل حقوق زنان میداند.
اما سالها پیش از آنکه غرب حتی واژهای را برای این پیشداوری طراحی کند اسلام راهکار حذف این پیشداوری را ارائه کرده است؛ حجاب!
غرب که سالها است زن را به کالای خوشرنگ و لعابی در ساختار سرمایهداری و لیبرالیسم تبدیل کرده است امروز سرمشق روشنفکران غربزدهای شده است که بهظاهر با تبعیض جنسیتی مخالفت میکنند اما حجاب را که انتخاب بسیاری از زنان است را نماد تحجر و یا محدودیت میداند! امیدوار بودیم این نگاه کالایی به زنان محدود به شبه روشنفکران تحت تأثیر غرب و گفتمانهای غربی باشد اما در آستانه ماه محرم و شهادت اباعبدالله الحسین(ع) پوستری توسط شهرداری تهران در معابر مختلف نصب شد که به نظر میرسید خبر از نفوذ این تفکر در ساختار اجرایی کشور دارد.
اگر این فرض را در نظر بگیریم که امروز تنها مطالبه زنان و جامعه مدنی در ایران مسئله حجاب اجباری است و این تنها اولویت حال حاضر کشور است بازهم اظهار نظرات فائزه هاشمی بیشتر از آنکه بوی اصلاح و دل سوزی داشته باشد نزدیک به ادبیات اپوزیسیون است!
حتی اگر تقرب نصب این پوستر با ماه محرم و شهادت اباعبدالله الحسین(ع) را نادیده بگیریم. حتی اگر گمان کنیم که شهرداری ناخواسته به زنانی که چادر را بهعنوان پوشش انتخاب کردهاند توهین کرده است و عمدی در آن نبوده. از یکچیز نمیتوان به این سادگی عبور کرد! «نگاه کالایی به زنان»
آنچه در پوستر «زنان چهره شهر را تغییر میدهند» غیرقابل چشمپوشی است تصوری است که گویی در پس اندیشه طراحان این پوستر قرار دارد، تصوری که زنان در آن شبیه المانهای زیباسازی شهر به کار میروند! اشیائی که حالا شهرداری به آنها وظیفهی جدیدی داده است! چهره شهر را زیبا کنید! گویی شهرداری فراموش کرده است که نام فرزندان همین زنان سیاهپوش است که کوچهها و خیابانهای این شهر را زیبا کرده است و ضامن تمامیت ارضی و امنیت کشور است.
نفوذ تفکر زن بهمثابه کالا در شهرداری پایتخت جمهوری اسلامی ایران اگرچه خطرناک هست اما تعجببرانگیز نیست! همین چند هفتهی پیش بود که از سوی فائزه هاشمی طی مصاحبهای اذعان داشت: «حجاب اجباری به پایههای دینی نظام ما ضربه میزند و اختیاری بودن حجاب، هیچ منافاتی با نظام اسلامی ندارد و نباید این موضوع را با تمامیت نظام گره زد تا دیگر نتوان در باب آن تصمیمی اتخاذ کرد. ازنظر من قانون باید بهروز بوده و مقبولیت و کارایی داشته باشد.
قانون وقتی کارآمدی خود را از دست میدهد، به آن اعتراض میشود. ما چهل سال است با مسئله حجاب اجباری مواجهیم و هرچه هم این امر از طرف جامعه مدنی در این سالها مورد اعتراض قرار گرفت به آن بیتوجهی شد. این مطالبه امروز جامعه است که نشان میدهد قانون کارآمدی خود را ازدستداده است. این ماجرا درست مثل عدم اجازه ورود زنان به ورزشگاههاست که میبینیم در تقابل با آن، عدهای از زنان و دختران با قیافههای مردانه به استادیوم میروند».
نظر خاصِ خواص درباره حجاب
این حرفها بیشتر از آنکه شبیه حرفهای فردی باشد که دکترای حقوق بشر دارد و برادرش عضو شورای شهر تهران است و پدرش یکی از پرنفوذترین شخصیتهای تاریخ جمهوری اسلامی ایران بوده است مانند حرفهای کسی است که سر تا به پا تحت تأثیر امپراتوری رسانهها است! به نظر میرسد فائزه هاشمی فهم دقیقی از جامعه مدنی ندارد که مسئله و مطالبه جامعه مدنی آنهم در شرایط خاص سیاسی و اقتصادی امروز را حجاب اجباری میداند!
از او بعید بود که شبیه پیادهنظامهای اپوزیسیونهای خارج نشین عمل کند و نداند که حجاب اجباری نهتنها مسئلهی جامعه مدنی ایران نیست که برای گروه مخالف خارج نشین هم مسئله بهحساب نمیآید بلکه صرفاً ملعبه ایست برای ضربه بهنظام جمهوری اسلامی که زنان را مهرههای بازی خود قرار میدهد و با واژههایی چون حقوق زنان، آزادی، نافرمانی مدنی و... گروهی را دچار وهم کنشگری کند و در عمل اهداف خود را پیش میبرد.
باید از فائزه هاشمی پرسید معیار غلط بودن یک قانون چیست؟ آیا میتوان اینکه گروهی بالباس مردانه وارد ورزشگاه میشوند را دلیل غلط بودن یک قانون دانست؟ آیا بهتر نیست برای نقد به قانون دلایل محکمتری را مطرح کرد؟
با همه اینها حتی اگر این فرض را در نظر بگیریم که امروز تنها مطالبه زنان و جامعه مدنی در ایران مسئله حجاب اجباری است و این تنها اولویت حال حاضر کشور است بازهم اظهار نظرات فائزه هاشمی بیشتر از آنکه بوی اصلاح و دل سوزی داشته باشد نزدیک به ادبیات اپوزیسیون است! چراکه به دنبال احقاق این مطالبات از طریق قانون، مجلس و اصلاح قانون اساسی نیست.
صحت این ادعا را میتوان از کنشگری و فعالیتهای فائزه هاشمی دریافت؛ این اولین بار نیست که فائزه هاشمی همصدا با اپوزیسیون مطالبات و مشکلات کشور را مطرح میکند و این اولین بار هم نیست که او در مقام سخنران دهان به اعتراض باز میکند و اصلاً سؤال هم از همینجا شکل میگیرد که چرا هاشمی صرفاً حرفهای عامهپسند میزند که مزاج دشمنان جمهوری اسلامی خوش میآید؟ اگر معتقد به پایمال شدن حقوق زنان و مدعی پیگیری مطالبات زنان است چرا تابهحال به هیچ مقامی نامهای در این خصوص نفرستاده است؟ چرا از نفوذ خانوادگی خود برای تسهیل بسیاری از امور زنان همچون مسئله زنان سرپرست خانوار و... استفاده نکرده است؟ چرا هاشمی به دنبال اصلاح امور از درون ساختار جمهوری اسلامی نمیرود؟
طرز تفکر هاشمی و تفکر شهرداری هر دو از یک منبع تغذیه میشوند؛ منبعی که فهم دقیقی از اسلام، جمهوری اسلامی و حجاب ندارد، منبعی که به دلیل فاصله از بدنهی جامعه با مطالبات اصلی مردم که امروز مطالبات معیشتی و... است آشنایی ندارد و بیشتر تحت تأثیر طوفان رسانهای است تا سنجشهای علمی و حقیقی! تفکری که در طی آن آزادی زنان محدود به آزادی پوشش میشود و زن تبدیل به کالایی میشود که امروز باید با پوشش خود شهر را زیبا کند! و خدا میداند فردا باید چه کمکی به زیباسازی فضای شهری بکند.
این تفکر نهتنها حمایت از حقوق زنان نیست بلکه پایمالکننده حقوق زنانی است که به قول شریعتی چیزی بیشتر از عروسک فرنگیها هستند و میتوانند در عرصههای مختلف فرهنگی اجتماعی سیاسی و... تأثیرگذار باشند! و در آن صورت است که تفکر ضد زنی که تغذیه فکری امثال هاشمی و شهرداری را فراهم میکند طرد میشود و زن به جایگاه حقیقی خود در جامعه میرسد همان حقوق انسانی و اجتماعی که امام خمینی (ره) آن را برابر با حقوق مردان میدانست.