پاسخ به:مشاعره حســــینی
یک طرف بوی علم ها می وزد یک طرف طوفان غمها میوزد
دم: «یا حسین» و بازدم: «جانم حسین» است
نامت میان نوحه و دم ایستاده
هر کسی لایق کربلا نیست
می رود هر که سردار سختی است
دل اگر بسته ی زور و زر شد
با خدا بودن اصرار سختی است
تمام زندگی او،عقیده بود و جهاد
اگر چه مدت جنگ حسین ،یک روز است
توان لشکر ایمان،نمی رود از بین
ز فیض یاری حق،چون که قدرت اندوز است
تاشاه دین خورشیدعشق و جان مائی
دلهای مارا کن معطرکــــربلاونینوائی
تاباادب در بربگیریم قبرپاک اطهرت را
گل معدن مهری حسین مشکل گشائی
فی البداهه: منصور مقدم 2/7/1397
یا ایهاالحسین و یا ایهاالشهید
با عشق تو ندیده خدایت مرا خرید
هر سائلی که دست به دامان تو شود
هرگز نمیرود ز سرای تو ناامید
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست
در جواب مادر چشم انتظاری هست؟ یاری هست؟
در سکوتی هلهله آلود، می تابد صدا در دشت
تا مرا یاری کند؟ مردی، سواری هست؟… یاری هست؟
پیش رو یک دشت تنهایی ست…تنهایی ست…تن هایی ست
تیر و کمان سنگ و چوب نیزه و شمشیر و نی
میرسد از هر طرف بر تن بی یاوری
یک تن لب تشنه با یک سپه رو سیاه
وای خدا رحم کند یک نفر و یک سپاه
هر کس برایت شکوه اي آورد اما
مـن بیش از این ها ناتوانم گریه کردم
مدینه حسینت کجا میرود؟ اگر میرود شب چرا میرود؟ غریب وطن نیمهشب از وطن غریبانه پیش خدا میرود
در زیر تیغها و قدمها و سنگها دیگر شباهتی، نه…، به گُلها نداشتم
وقتی که آمدی و رسیدی به پیکرم میخواستم بلند شوم… پا نداشتم
مدعی!! هرگز مزن بیهوده لاف عاشقی
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است ...