پاسخ به:مشاعره حســــینی
در روضه حضرت عباس باید خون گریست
بنگر که تشنه لب سپاه حسین کنار رود فرات کیست
تمام مقصد ما از سفر همین صحراست علم بکوب به دستان همچو حیدر خود
سلام
اشعار بسیار زیبا هست (این حسین کیست همه دیوانه اوست)
قیامت بی حسین غوغا ندارد
شفاعت بی حسین معنا ندارد
دوید حرّ و کنار بُرِیر قامت بست به اقتدای امام بهشت نیّت کرد
دوباره مرغ روحم هوای کربلا کرد
دل شکسته ام را اسیر و مبتلا کرد
ترنّم صلوات از حرم به گوش رسید به دور زینب کبری طواف آخر بود
دلم راهی به سرداب مزارت می برد مسلم بلدچی تو عاشق را زیارت می برد مسلم
ماه را بی مدد تشت تماشا کردی چشمت از ابروی پیوسته به محراب افتاد
دل بر شکوه جنت الاعلی نبسته ایم
وقتی بهشت را به نگاه تو دیده ایم
من از زوار دشت کربلایم
عزیز مصطفی را دوست دارم
قسم بر آب آب کودکانش
شهید نینوا را دوست دارم
من از زوار دشت کربلایم عزیز مصطفی را دوست دارم
محرم آمده آقا صدایمان کردی برای عرض ارادت، جدایمان کردی
نماز صبح بخوانید بر جناره ی من
که از سپیده دمش دست بر دعا شده ام