پاسخ به:مشاعره حســــینی
نرود یاد لب تشنهات از خاطرهها هر کـه را مىنگرم از غم تو غمگین است
تلفیق خدا و خون فقط پیکر توست خورشید گلی از چمن حنجر توست
تمام خاک جهان کربلاست...پس بشتاب درست در وسط آتش بلا برسی... زهیر باش دلم! با یزید نفس بجنگ! که تا به اجر شهیدان نی نوا برسی...
یادآور لحظه های دردند عمو
شبهای اسیری ام چه سردند عمو
دیشب سر نی فقط سرت را دیدم
آغوش تو را چه کار کردند عمو؟!