صلوات حضرت امام باقر (ع)
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی باقِرِ الْعِلْمِ وَاِمامِ الْهُدی وَقآئِدِ اَهْلِ التَّقْوی وَالْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبادِکَ اَللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَهُ عَلَماً لِعِبادِکَ وَمَناراً لِبِلادِکَ وَمُسْتَوْدَعاً لِحِکْمَتِکَ وَمُتَرْجِماً لِوَحْیِکَ وَاَمَرْتَ بِطاعَتِهِ وَحَذَّرْتَ مِنْ مَعْصِیَتِهِ فَصَلِّ عَلَیْهِ یا رَبِّ اَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَةِ اَنْبِیآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ وَرُسُلِکَ وَاُمَنآئِکَ یا رَبَّ الْعالَمینَ
خدایا درود فرست بر محمد بن علی شکافنده علم و پیشوای هدایت و رهبر مردم با تقوی و برگزیدگان از میان بندگانت خدایا چنانچه او را قرار دادی نشانه و دلیلی برای بندگان تو مشعل هدایتی برای بلاد و شهرهایت و ودیعه نگهداری برای حکمتت و ترجمان و مفسری برای وحیت و دستور دادی (ما را) به فرمانبرداریش و برحذر داشتی از نافرمانیش پس درود فرست بر او پروردگارا بهترین درودی را که بفرستی بر یکی از فرزندان پیامبران و برگزیدگان و رسولان و امینهایت ای پروردگار جهانیان.
«باقر» لقبی است که ویژگی خاص خود را دارد و پیامبر اکرم (ص) آن را مشخصا به محمد بن علی، فرزند امام زین العابدین علیهماالسلام دادهاند. مناسب است در هنگامه سالروز شهادت آن نسخه بشری از تبار معصومان علیهم السلام، قدری نیز درباره لقب مشهور ایشان بیندیشیم. ضمنا درباره نحوه رفتار مردم آن زمان با امام باقر (ع) هم نکات درس آموزی نهفته است.
اعطا کننده لقب«باقر»
در کتاب کافی احادیثی درباره ولادت امام باقر (ع) جمع آوری شده است. در یکی از این احادیث میخوانیم که جابر بن عبدالله انصاری که از اصحاب رسول خدا (ص) بود، سالها بعد از ایشان در شهر مدینه گویا انتظار یافتن شخص خاصی را داشت و صدا میزد «یا باقرالعلم». مردم که از جریان بی خبر بودند درباره او افکار ناروا به خود راه میدادند. مثلا می گفتند جابر هذیان میگوید؛ تا اینکه یک روز جابر متوجه محمد بن علی (ع) شد و سر آن حضرت را بوسید و "پدر و مادرم فدایت باد" گفت زیرا از یکسان بودن شمائل و اسم آن حضرت با رسول اکرم (ص) به یقین رسید که او همان شخصی است که وصفش را سالها قبل از رسول خدا (ص) شنیده بود که "ای جابر، تو به زمانی خواهی رسید که در آن مردی از من وجود خواهد داشت که علم را به گونه ای بسیار شدید خواهد شکافت" این قضیه مربوط به زمانی است که امام باقر علیه السلام جوانی کم سال است و در پرتو امامت حضرت سجاد (ع) زندگی میکند. (کافی، ج1ٰ ص469)
تشکیلات پنهانی تشیع
امام باقر علیهالصلاة والسلام در ایجاد تشکیلات تشیع و یک سازمان قوی و همگانی از همهی وسایل مشروع و ممکن استفاده کرد. (رهبر انقلاب ۶۷/۶/۲۵) همین که افرادی را تربیت کند، به عنوان وکیل و نایب خود بگذارد که کار آن حضرت را دنبال کنند، و ادامه تبلیغات و تعلیمات آن حضرت را به عهده بگیرند. این سازماندهی پنهانی امام باقر بود، که از زمان قبل از امام باقر شروع شده بود، اما در زمان آن حضرت یک هیجان بیشتری پیدا کرد که کاری بسیار خطرناک بود. (رهبر انقلاب ۶۶/۵/۹)
وصیت بیسابقه امام محمدباقر (ع)
از لحاظ تاریخی، این روزها روزهای نشاندار و بزرگی است: شهادت امام باقر (ع) که یک شهادت دارای پیام بود؛ لذا خود امام باقر وصیت کرد که بعد از او تا ۱۰ سال در منا به مناسبت این رحلت، یادبود برپا شود. در میان ائمهی ما این بیسابقه است، بینظیر است. یاد امام باقر، یعنی یاد سر برآوردن حیات دوبارهی جریان اصیل اسلامی در مقابلهی با تحریفها و مسخهائی که انجام گرفته بود. (بیانات رهبری در دیدار جمع کثیری از بسیجیان کشور ۸۸/۰۸/۰۴)
الگوی کامل مجاهدت خستگی ناپذیر در راه دین
این بزرگوار که حدود هجده سال دوران امامتشان طول کشید، الگوی کامل تلاش و مبارزه و مجاهدت خستگیناپذیر و پر از مشکلات برای اشاعهی دین و کلمهی حق و راه انداختن جریان فکری درست در دنیای آن روز بودند. هدفی که امروز ملت ایران برای آن تلاش میکند - یعنی زنده کردن سخن حق در دنیای مادی و منحط و گمراه کننده و غرق در فساد - کاری است که امام باقر (ع) یکتنه به کمک معدودی از اصحاب خود، در دنیای بزرگ آن روز اسلام انجام میداد.
(سخنرانی در مراسم بیعت جمع کثیری از اقشار مختلف مردم شهرهای قم، رفسنجان و کهنوج 19/04/1368)
امام باقر (ع) اگر چه بر اثر سلطه حکومت طاغوتها، از نظر سیاسی منزوی بود و اعتراضهای او به صورت یک نهضت سیاسی همه جانبه برای سرنگونی رژیم بنی امیه نیانجامید، با اینکه در این راه تا سر حد شهادت حرکت کرد، ولی او دریافته بود که فرهنگ تشیع در انزوا قرار دارد.
از این رو، لازم بود به یک انقلاب وسیع فرهنگی دست بزند و با تشکیل حوزه علمیه و تربیت شاگردان برجسته، فقه آل محمد (ص) و خط فکری تشیع را آشکار سازد. با توجه به این موضوع، زمینه عمیق و بنیان کن برای مبارزه با طاغوتیان خواهد شد، و در درازمدت، شیعیان را به صحنه میآورد، و مکتب اهل بیت (ع) را زنده خواهد کرد و با توجه به اینکه سنگ زیرین و اساس انقلاب و قیام، نهضت فکری و فرهنگی است، بر همین اساس امام باقر (ع) زمینه سازی بسیار عمیق و خوبی در این راستا نمود و پس از ایشان، فرزند برومندش امام صادق (ع) با تشکیل حوزه علمیه با چهار هزار نفر شاگرد، آن را به ثمر رسانید، و به عنوان یک دانشگاه عظیم اسلامی، در تاریخ اسلام آشکار و ماندگار ساخت.
امام باقر (ع) شاگردانی مانند محمد بن مسلم، زرارة بن اعین، ابوبصیر و برید بن معاویه را تربیت کرد که امام صادق (ع) فرمود: این چهار نفر مکتب احادیث پدرم را زنده کردند. در این حوزه، شاگردان برجسته دیگری تربیت شدند، از جمله: جابر بن یزید جعفی، ابان بن ثعلب، کیان سجستانی، حمران بن اعین، سدیر صیرفی، ابوصباح کنانی، عبدالله بن ابی یعفور و... که هر کدام محدثی بزرگ و مجتهدی عالی مقام بودند و در نقل احادیث امام باقر (ع) و تشکیل فقه تشیع و زمینه سازی برای یک نهضت وسیع فکری و علمی، نقش بسزایی داشتند.
احادیثی از امام محمدباقر (ع):
- سخن نیک را از هر کسی، هر چند به آن عمل نکند، فرا گیرید.
(بحارالانوار، ج 75، ص 170)
- بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند، درباره مردم بگویید.
(بحارالانوار، ج 65، ص 152)
- مؤمن برادر مؤمن است، او را دشنام نمیدهد، از او دریغ نمیکند، و به او گمان بد نمیبرد. (بحارالانوار، ج 75، ص 176)
شاهد حادثه کربلا
امام باقر (ع) بیش از سه سال از عمر خویش را در حالی که کودکی خردسال بود در عصر جدّش امام حسین (ع) گذراند و در آغاز زندگی خویش از نزدیک، حادثه خونین، اسفناک و تاریخی کربلا را شاهد بود. یعقوبی نقل می کند که حضرت باقر (ع) فرمود: "هنگامی که جدم حسین بن علی (ع) به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و شهادت آن حضرت و آنچه که در آن روز بر ما گذشت را به یاد دارم… ".
مردی از خانوادهٔ خورشید
امتداد غم امام شهید
انعکاس صدای عاشوراست
روضه های غروب های مناست
مرد سجاده، مرد نافله ها
مرد شب زنده دار قافله ها
مردی از جنس آیه تطهیر
خستگی های بردن زنجیر
هم سفر با ستارهٔ غم هاست
«کربلا زاده» محرّم هاست
هم نژاد امام بی کفنان
دومین مرد کاروان زنان
راه طی کردهٔ بیابان ها
قدم زخمی مغیلان ها
یاد خون طپندهٔ گودال
خنده های زنندهٔ گودال
زخم بال و پر کبوترها
پا به پای اسارت سرها
غیرت دست بسته محمل
شاهد التماس دخترها
کوچه کوچه؛ گذر گذر، همه جا
هم رکاب صدای حنجرها
برگ سبزی است با نشانهٔ سرخ
کودک زیر تازیانهٔ سرخ
طفل رفته، خمیده برگشته
باغ گل رفته چیده برگشته
آفتاب کمی غروب شده ست
گل یاس بنفشه کوب شده ست
آشنای صدای سلسله هاست
سوزش ناگهان آبله هاست
او که آیینهٔ محرم بود
گریه هایش به رنگ ماتم بود
از ستاره گرفته تا شبنم
از بنفشه گرفته تا مریم
همه محو صدای او هستند
پای مرثیه های او هستند
علیاکبر لطیفیان