به گزارش مشرق، آمارها از کاهش تمایل جوانان به ازدواج خبر می دهد. در سال ۹۶ میزان ازدواج در کشور نسبت به سال پیش از آن ۹.۵ درصد کاهش یافت. اگرچه براساس اعلام معاون رئیس قوه قضاییه در بهار امسال نسبت به بهار سال گذشته شاهد افزایش ۲ درصدی ازدواج در کشور بوده ایم اما در یک نگاه کلی، با توجه به وجود بیش از ۱۰ میلیون جوان در سنین ازدواج و دانستن این نکته که میزان عمومی ازدواج به ازای هر هزار نفر جمعیت ۷.۶ نفر است، باید پذیرفت که جوانان با محافظه کاری بیشتری پا در کارزار ازدواج می گذارند.
در یکسال منتهی به اردیبهشت ۹۷ حدود ۶۰۵ هزار مورد واقعه ازدواج در کشور ثبت شد که همین آمار میگوید میانگین سن مردان در نخستین ازدواج به بالای ۲۷ سال رسیده است. همچنین سن ازدواج در دختران به ۲۳ سال نزدیک شده است. این اعداد نشان می دهد جوانان ازدواج خود را به دلایل گوناگون به تاخیر انداختهاند تا جایی که برخی کارشناسان معتقدند ارزشهای نهفته در نهاد ازدواج معنی و مفهوم خود را در میان جوانان از دست داده است.
با اینکه دلایل مختلفی برای کم شدن میزان ازدواج در کشور و همچنین تاخیر سن ازدواج در جوانان مطرح میشود، اما به اعتقاد بسیاری صاحب نظران، نبود فضاهای آشنایی برای جوانان یکی از دلایل تاخیر یا کاسته شدن از انگیزه دختر و پسرها برای ازدواج به شمار می رود و کارشناسان همین عامل را یکی از عوامل اصلی در بالا بودن نرخ طلاق در سالهای نخست زندگی میدانند؛ به طوری که براساس اعلام سیدجواد رضوی، مدیرکل دفتر نظارت بر امور جوانان وزارت ورزش و جوانان در سال ۹۶ حدود ۱۱ درصد طلاقها در سال نخست زندگی مشترک رخ داده است.
این واقعیت که نرخ طلاق با افزایش سالهای زندگی مشترک در میان زوجین سیر نزولی به خود میگیرد نشانگر آن است که جوانان هرچه بیشتر نسبت به خصوصیات یکدیگر آشنا شوند، سازگاری بیشتری دارند و تمایل به تداوم زندگی مشترک در آنها افزایش می یابد؛ حقیقتی که اهمیت شیوه آشنایی و ازدواج در جوانان را بیش از پیش آشکار می کند.
از دیرباز آشنایی دختران و پسران با هدف ازدواج در جامعه سنتی ایران از طریق معرفی اقوام و بستگان نزدیک انجام می شده است. به طوری که دختر و پسر شاید بدون اینکه از قبل شناخت کاملی نسبت به یکدیگر داشتند، با وساطت بزرگان فامیل وارد فرآیند عقد و ازدواج می شدند. از آنجا که در این روش ازدواج نه پیوند ۲ نفر بلکه پیوند یک قوم، طایفه یا فامیل به شمار می رفت، تحت سیطره نهادهای سنتی و نظارتی، این ازدواج دوام بالایی داشت. با گسترش شهرنشینی و ورود مدرنیته به جامعه ایرانی و نفوذ آن حتی به دوردست ترین مناطق و روستاها، شیوه سنتی ازدواج کارکرد خود را از دست داده است و شاهد نوعی سردرگمی در میان جوانان برای ازدواج هستیم.
نیره توکلی، جامعه شناس در همین زمینه معتقد است که نوع جامعه در هر مرحلهای با نوع روابط انسانها، آشناییها و ازدواج به عنوان یکی از نهادهای اجتماعی رابطه دارد. در جوامع سنتی که روابط بیشتر چهره به چهره بود، ازدواج قراردادی بین ۲ خانواده به شمار میرفت و اصطلاحاتی چون «ناف بریدن» و «اسم روی هم گذاشتن» مربوط به همین دوره است. در این دوره عشق و آشنایی نقش چندانی در ازدواج نداشت. جوامع کوچک و کم تعداد بود و افراد به صورت رو در رو همدیگر را می شناختند. اما با رواج شهرنشینی و افزایش جمعیت شهرها، روابط چهره به چهره از بین رفت و نهادهای دیگری چون نهادهای آموزشی، محیط کار و اشتغال و فعالیتهای هنری و ... جای مناسبات فردی را گرفت. البته هنوز در جوامعی که بسته تر هستند روابط خویشاوندی و درون گروهی تحت عنوان «درون همسری» رواج بیشتری دارد.
امروز با توسعه جوامع و در ایجاد جامعه مدنی، بیشتر آشناییها و ازدواجها باید از طریق نهادهای اجتماعی، شغلی، آموزشی، ورزشی و نهادهایی از این دست رخ دهد که دختر و پسر در این فضا با هم آشنا می شوند.
این استاد جامعه شناسی با توصیف جامعه امروز ایران و نهادهای دخیل در آشنایی دختران و پسران میافزاید: در جامعه امروز ایران با ۲ موضوع مواجهیم. از سویی نهادهای سنتی و خانوادگی کارکرد خود را از دست داده است و از سوی دیگر نهادهای جدید که حد واسط افراد در روابط اجتماعی هستند به خوبی جایگاه خود را پیدا نکرده است. تفکیکهای جنسیتی در فضاهای عمومی که گاه در آن افراط هم شده است سبب شده تا دختر و پسر نتوانند به نحو سالم در محیط تحت نظارت عمومی وارد یک رابطه اجتماعی با هدف آشنایی و ازدواج شوند. البته مساله فقط نفس آشنایی نیست بلکه در حین تعاملات اجتماعی سالم، بهترین و عمیق ترین آشنایی شکل می گیرد. در فضاهای بازی که جامعه با عرف و سنتهای خود تعیین می کند روابط تا چه اندازه مجاز است پیش برود و اگر از آن تخطی صورت پذیرد، نهادهای کنترلی جامعه به سرعت وارد عمل می شوند.
توکلی می گوید: اگر تعاملات اجتماعی سالم جایگزین آشناییهای زودگذر شود، این شرایط فضایی را سبب می شود تا افراد پیش از اینکه تصمیم به ازدواج بگیرند، شناختی بهتر از هم کسب می کنند که نتیجه ارتباطات اجتماعی است؛ نه نقش بازی کردن، غلو کردن یا پنهان کاری با هدف رسیدن به ازدواج. دختر و پسر در تعاملات واقعی اجتماعی وجوه بیشتری از شخصیت خود را نشان می دهند. متاسفانه ما در وضعیت فعلی در کشور چشم جامعه را کور کرده ایم یعنی اجازه نداده ایم جامعه براساس عرف و سنت خودش زمینه ساز آشناییهای پیش از ازدواج باشد. از طرفی شاهدیم که فضای مجازی رونق بسیاری پیدا کرده است و جای بی کارکردی بسیاری از نهادها همچون آموزش، اطلاع رسانی نهادهای هنر و ... را گرفته است. در سالهای اخیر فضای مجازی کارکرد معرفی جوانان و آشنایی آنها را هم تا حد زیادی در انحصار خود گرفته است و تبدیل به تنها جایی شده که افراد بتوانند با هم آشنا شوند.
وی با بیان آسیبهای آشنایی دختر و پسر در فضای مجازی و ازدواج با این شیوه میگوید: در این فضاها امکان شناخت خیلی کم است به ویژه برای افراد عادی و متعارف که روابط شخصی خود را در فضای مجازی وارد می کنند نه بیان اعتقادات و منشهای شخصی و اجتماعی را. این فضا می تواند اهداف و انگیزهها و میزان صداقت و فریبکاری افراد را به طور کامل مخفی کند و امکان راستی آزمایی اطلاعات را به حداقل کاهش دهد.
توکلی در مورد دلایل جولان فضای مجازی در آشنایی دختران و پسران جوان می افزاید: فضای مجازی تنها فضای باقی مانده است که میتواند هم مثبت باشد هم منفی. می تواند با آزادی که در اختیار جوانان قرار می دهد، این عرصه را هم فراهم کند که افراد فریبکار وارد شوند و افراد سالم طعمه آنها قرار گیرند اما همواره این امکان هم وجود دارد که روابط سالمی هم شکل بگیرد.
سیدناصر نوربخش کارشناس آسیبهای اجتماعی هم معتقد است برای برون رفت از وضعیت فعلی، جامعه باید براساس عرف و سنتها و خط قرمزهای خودش تصمیم گیری کند. پشت درهای بسته و فضای مجازی خط قرمزها از بین میرود و هر خطری امکان وقوع دارد. با این حال معتقدم با دستورالعمل کار پیش نمی رود؛ باید آگاهی جوانان را بالا برد. جذابیتی ندارد که پدر و مادر دائم به جوانان نصیحت و توصیه کنند. فضای مجازی خلاء هایی در برقراری ارتباط برای جوانان پر می کند و ما باید جذابیتهای موازی را شکل دهیم تا فضای مجازی کارکرد خودش را داشته باشد و جامعه هم راه خود را برای زمینهسازی آشنایی ازدواج جوانان هموار کند.
وی میگوید: تنها از این راه میتوانیم فضای مجازی را کنترل کنیم و به گسترش ازدواجهای اگاهانه و عاقلانه مبتنی بر شناخت بیشتر جوانان از هم اقدام کنیم. امروز می بینیم جوانان اشتیاق زیادی به فعالیتهای اجتماعی چون سینما و کنسرت و رفتن به استادیومهای ورزشی و دیگر فضاهای محدود شده نشان میدهند. مسلما اگر چنین فضاهایی بیشتر شود و اجازه دهیم جوانان خودشان در این موقعیتها نشان دهند این خودبه خود آسیبهای فضای مجازی را کم می کند. وقتی شفافیت را عیب ندانیم و موقعیتهایی را ترسیم کنیم که روابط شفاف و امن توأم با حمایت اجتماعی شکل بگیرد و جوان در این فضا احساس هنجارشکنی و قانون گریزی نداشته باشد، می توانیم امیدوارم باشیم که میزان شناخت آنها از یکدیگر بیشتر شود.
در شرایطی که به دلایل مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ... ازدواج برای جوانان جذابیت گذشته را ندارد، لازم است جامعه در بستر فرهنگی خود و با رعایت چارچوبهای متعارف، فضایی سالم را برای ایجاد زمینه آشنایی جوانان فراهم کند تا در کنار تعمیق شناخت جوانان از یکدیگر تحت نظارت خانواده ها، با جولان فضای مجازی که عرصه را خالی از رقیب میبیند، مقابله شود.