امام علی علیه السلام میفرماید: به خدا سوگند این کفش بی ارزش نزد من محبوبتر است از حکومت برشما، مگر آنکه حقی را برپا سازم یا باطلی را براندازم.
شریف رضی آورده است که عبدالله بن عباس گوید در «ذی قار» [پیش از جنگ جمل] نزد امیرمؤمنان(علیه السلام) رفتم. آن حضرت مشغول پینه زدن کفش خود بود. چون مرا دید، گفت: «ما قیمه هذه النعل»؟ (بهای این کفش چقدر است؟) گفتم: «لا قیمه لها.» (بهایی ندارد). فرمود:«والله لهی احب الی من امرتکم الا ان اقیم حقا او ادفع باطل (1)۱
به خدا سوگند این کفش بی ارزش نزد من محبوبتر است از حکومت برشما، مگر آنکه حقی را برپا سازم یا باطلی را براندازم.
دلالت سخن امام(علیه السلام) براینکه حکومت فی نفسه هیچ ارزشی ندارد و امری آلی است، نه عالی؛ و وسیله ای در جهت اقامه حق و دفع باطل بیش نیست کاملا روشن است.
امام خمینی(ره) دراین باره چنین فرموده است: «عهده دار شدن حکومت فی حد ذاته شأن و مقامی نیست، بلکه وسیله انجام وظیفه اجرای احکام و برقراری نظام عادلانه اسلام است.
نفس حاکم شدن و فرمانروایی وسیله ای بیش نیست و برای مردان خدا اگر این وسیله به کار خیر و تحقق هدف های عالی نیاید، هیچ ارزشی ندارد. لذا در خطبه نهج البلاغه می فرماید: «اگر حجت بر من تمام نشده و ملزم به این کار نشده بودم، آن را (یعنی فرماندهی و حکومت را) رها می کردم.»
بدیهی است تصدی حکومت به دست آوردن وسیله است، نه اینکه یک مقام معنوی باشد، زیرا اگر مقام معنوی بود، کسی نمیتوانست آن را غصب کند یا رها سازد.
هرگاه حکومت و فرماندهی وسیله اجرای احکام الهی و برقراری نظام عادلانه اسلام شود، قدر و ارزش پیدا می کند و متصدی آن صاحب ارجمندی و معنویت بیشتر می شود. بعضی از مردم چون دنیا چشمشان را پرکرده، خیال می کنند که ریاست و حکومت فی نفسه برای ائمه(علیهم السلام) شان و مقامی است، که اگر برای دیگری ثابت شد دنیا به هم می خورد.
ائمه و فقهای عادل موظفند که از نظام و تشکیلات حکومتی برای اجرای احکام الهی و برقراری نظام عادلانه اسلام و خدمت به مردم استفاده کنند.
صرف حکومت برای آنان جز رنج و زحمت چیزی ندارد، منتها چه بکنند؟ مامورند انجام وظیفه کنند.» (2)
در اندیشه و سیره پیشوای آزادی خواهان، امیرمومنان علی(علیه السلام) حکومت جز وسیله خدمت و عدالت نیست و هرگز آلت کسب قدرت ومکنت تلقی نشده است. آن حضرت در ضمن خطبه ای چنین فرموده است:«اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی کان منا منافسه فی سلطان، و لا التماس شیء من فضول الحطام...» (3)
خدایا! تو می دانی آنچه از ما رفت، نه به خاطر رغبت در قدرت بود، و نه به خاطر رسیدن به چیزی از بهره های ناچیز دنیا.
حکومت نزد امیرمؤمنان علی(علیه السلام) وسیله ای است در جهت اهدافی عالی که جز با تحقق آنها سیری به سوی تعالی همگانی میسر نمی شود، یعنی: عدالت، امنیت، رفاه و تربیت.
پی نوشت:
۱-نهج البلاغه، خطبه ۳۳.
۲-ولایت فقیه، ص ۴۴.
۳-نهج البلاغه،خطبه ۱۳۱.
منبع:
سایت استاد مصطفی دلشاد تهرانی