0

لباس‌های فاخر امام صادق و اعتراض صوفیه

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

لباس‌های فاخر امام صادق و اعتراض صوفیه

امام صادق(ع) در برابر انحراف فرهنگی صوفیه موضع گرفت و نخست به هدایت و راهنمایی رهبران آنها پرداخت. اما چون آنان برعقایدانحرافی خود اصرار می ورزیدند. حضرت به ناچار وارد مرحله شدیدتری شد و دست به افشاگری چهره های خبیث آنها زد.
 
 
امام صادق
 

صوفیگری عصر امام صادق(ع)

ازجمله تفکراتی که در زمان امام صادق(ع) پیدا شد و کم کم شکل گرفت، جریان خطرناک و انحرافی صوفیگری بود، که با ظاهری فریبنده دست به عوام فریبی و گمراه کردن مردم زد.

محقق اردبیلی درباره پیدایش صوفیه می نویسد: به نقل از شیعه وسنی، اولین کسی را که صوفی نامیدند «ابوهاشم کوفی » بود، چون او مانند رهبانان جامه های پشمینه درشت می پوشید. آن ملعون مثل نصاری قائل به حلول و اتحاد بود. (1) و در کتاب اصول الدیانات آمده است که او در ظاهر اموی و جبری بود و در باطن ملحد ودهری. هدف او نابودی دین اسلام بود. از ائمه معصومین علیهم السلام چند حدیث در طعن او وارد شده است. پیروان او را چون صوف «لباس پشمی » می پوشیدند، صوفیه گفته اند. 

امام صادق(ع) در برابر انحراف فرهنگی صوفیه موضع گرفت و نخست به هدایت و راهنمایی رهبران آنها پرداخت. اما چون آنان برعقایدانحرافی خود اصرار می ورزیدند. حضرت به ناچار وارد مرحله شدیدتری شد و دست به افشاگری چهره های خبیث آنها زد.
 

داستان سفیان ثوری و لباس های فاخر امام صادق

سفیان ثوری و گروهی از زاهد نمایان نزد امام صادق(ع) آمدند واز لباس امام اشکال گرفتند. سفیان به آن حضرت گفت:

«ان هذا لیس من لباسک »; راستی که این جامه شما نیست. امام صادق(ع) فرمود: بشنو و به دل سپار آن چه را به تو می گویم که خیردنیا و آخرت همین است; اگر بر سنت و حق بمیری و بر عقیده بدعت وناحق نمیری، من به تو خبر می دهم که رسول خدا(ص) در دوران تنگی وسختی بود، و هرگاه دنیا اقبال کند سزاوارترین افراد برای استفاده از نعمت ها نیکانند نه بدکاران، مومنانند نه منافقان،مسلمانانند نه کفار. ای ثوری! چرا انکار کردی و ناروا شمردی؟من با این وضعی که می بینی از روزی که خردمند شدم، شامی بر من نگذشته است که در مالم حقی باشد که خدا به من فرموده باشد آن را در مصرفی برسانم; جز آن که بدان مصرفش رساندم. 

برخی زهد فروشان از پاسخ آن حضرت به سفیان پندگرفته، گفتند: راستی این رفیق ما از سخن شما آزرده شد، زبانش بند آمد و دلیلی به نظرش نیامد.حضرت به آنها فرمود: شما دلیل های خود رابیاورید. آنها گفتند: دلیل ما از قرآن است. امام صادق(ع)فرمود: آن را حاضر کنید که از هر چیزی به پیروی و عمل سزاوارتراست. گفتند: خدای تبارک و تعالی در مقام توصیف یاران پیامبر(ص)فرمود: دیگران را برخود مقدم می دارند، گرچه نیازمند باشند. هرکه از بخل نفس خود محفوظ بماند جزو رستگاران است. 

نیز خداوند فرمود: غذای خود را با این که به آن علاقه و نیازدارند، به مسکین و یتیم و اسیر می دهند. ما به همین دو آیه اکتفا می کنیم.

مردی از حاضران مجلس به آنان گفت: ما شما را ندیده ایم که ازخوراک خوب دوری کنید. با این حال به مردم فرمان می دهید که ازمال خود دست بکشند تا شما از آن بهره مند شوید!

امام صادق(ع) فرمود: آن چه سودی ندارد، وانهید. آیا ناسخ ومنسوخ و محکم و متشابه قرآن را می دانید؟ هرکه گمراه شده، ازاینجا گمراه شده و هرکه از این امت هلاک شده، از این راه هلاک شده است. در پاسخ گفتند: بعضی را نمی دانیم و همه آن رامی دانیم. آن حضرت فرمود: به خاطر این نادانی است که گرفتارشدید. احادیث رسول خدا(ص) نیز چنین هستند. (ناسخ و منسوخ ومحکم و متشابه دارند.) اما انفاقی که در آیه فوق آمده است،برای مسلمانان آن عصر مباح بود، آنان به خاطر آن پاداش می بردند. ولی آن چه که آنها عمل می کردند، به امر خدا نسخ شده است، تا مایه زیان مسلمانانی که افراد ناتوان، کودک و پیران ازکار افتاده و سالخورده در خانواده خود دارند که گرسنگی رانمی توانند تحمل کنند، نشود. بدین خاطر رسول خدا(ص) فرمود: اگرکسی می خواهد مقداری خرما یا پنج قرص نان یا چند دینار یا چنددرهم را به مصرف خیر برساند بهتر این است که آن ها را به مصرف پدر و مادر خود برساند و در درجه دوم برای خود و عیالش صرف کندو در درجه سوم به خویشاوندان وبرادران مومنش و در درجه چهارم به هسمایه های مستمندش و در درجه پنجم درراه خدا و جهاد که اجرش از همه کمتر است، به مصرف برساند...
 

راهزنان امت اسلامی

عقاید فاسد و برخورد ریاکارانه و منافقانه صوفیه آن چنان خطرناک بود که پس از گذشت یک قرن از پیدایش این گروه انحرافی،امام حسن عسکری(ع) با نقل حدیث از امام صادق(ع) دست به یک روشنگری جدید علیه این گروه زد.

امام حسن عسکری(ع) در پایان این روشنگری می فرماید: امام صادق(ع) به ابوهاشم جعفری فرمود:ای ابوهاشم! زود باشد که زمانی فرا رسد که مردم خندان باشندودلهایشان سیاه و تیره، سنت در میان آن ها بدعت به حساب آید وبدعت در میان آنها سنت، مؤمن در میان آن ها خوار و بی مقدار باشدو فاسق عزیز و صاحب اعتبار، امیران آن ها نادان و ستمکار باشند،و عالمانشان راهی دربار ظالمان، توانگران آن ها توشه فقیران ودرویشان را بدزدند، کوچتکترهای آن ها بر بزرگان پیشی گیرند،هرنادانی نزد آنها مرد آگاهی باشد، هر حلیت گری درویش باشد،مردم افراد نیک رای را از افراد فاسد العقیده تمییز ندهند،میش را از گرگان خونخوار تشخیص ندهند، علمای آنها بر روی زمین بدترین خلق خدا هستند. زیرا میل به فلسفه و تصوف می کنند. به خدا قسم! آنها از حق برگشته اند و میل به باطل پیدا کرده اند، دردوستی با مخالفان ما بسیار مبالغه کنند و در گمراه کردن شیعیان و دوستان ما تلاش فراوان کنند. پس اگر بر منصبی دست یابند ازرشوه ها سیر نگردند... آگاه باشید که آنها «راهزنان ایمان »هستند و دعوت کنندگان به کیش ملحدان. پس هرکس آنها را دریابدباید از آن ها حذر کند و دین و ایمان خود را حفظ کند.

ای ابوهاشم! این چیزی است که پدرم از پدرانش، از جعفربن محمدصادق علیهم السلام برای من نقل کرده است
منبع:
مقاله امام صادق(ع) و اندیشه های صوفیان به قلم محمدجواد طبسى که در شماره 40 مجله  فرهنگ كوثر منتشر شده است.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

دوشنبه 18 تیر 1397  10:31 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها