«دارکوب» قصه زنی معتاد است که پیش از این باید او را یک قربانی نابسامانی خانوادگی و بحرانی فردی است که مهسا(سارا بهرامی) را به وضعیت فلاکت بار امروز دچار کرده است. این التهاب درهم تنیده شده با شخصیت های زخم خورده فیلم با شروعی درگیر کننده و خوش ریتم همراه می شود تا از همان ابتدا مخاطب را آگاه کند با قصه پر فراز و نشیبی همراه است که ممکن است آرامش درونی او را بر هم بریزد.
این درهم ریختی و ترس و دلهره با ورود همسر سابق مهسا(امین حیایی) رخ می دهد. او که با همسر دومش زندگی مرفه و بی دغدغه ای در کنار دخترش دارد حالا با زنی مواجه شده که نه فقط همسر سابقش است که حالا هم معتاد است و هم مدعی که مادر فرزندش است. ترس از دست دادن فرزند و اوج حس ناامنی نه فقط برای مرد که برای همسر جدیدش(مهناز افشار) هم وجود دارد و زندگی آرام آنها را با تلاطم و ترس از گسست و از دست دادن روبرو می کند.
آنچه فراتر از این صورت ظاهری قصه که یک سویه از کلیت درام هم است،خود مهساست. او به عنوان یک زن آسیب دیده و تنها که زخم طردشدگی و اعتیاد را هم روی شانه های نحیفش تحمل می کند، در جدال با جامعه ای است که او را نمی پذیرد و حقش را زیر پا می گذارد. از این منظر فیلم قرار است قصه ای زنانه را روایت کند که حالا قهرمانش نه تنها جامعه پسند که مغایر با ارزش های اجتماعی در افکار عمومی است.
بهروز شعیبی خواسته فراتر از برچسب های اجتماعی به ویژه به زنان معتاد که در جامعه شاهدیم مخاطب و بالطبع متولیان امر را متوجه دردها و رنج های این طیف هم بکند و به قضاوت درباره آنها وادارد. فیلم البته قصه ای تکراری دارد اما پرداخت به آن از زاویه متفاوت موجب شده تا حس تکراری بودن به مخاطب دست ندهد و البته ریتم وب و مهمتر از آن بازی های خوب بازیگران به ویژه سارا بهرامی در نقش یک زن معتاد به این جذابیت کمک زیادی می کند.
حالا سارا بهرامی که به دلیل ایفای این نقش سیمرغ بهترین بازیگر زن را هم گرفته است به معدود نقش های زن معتاد سینمای ایران اضافه شده که در حافظه تاریخی سینما و مخاطبان آن تثبت شده و همواره در ذهن می ماند. شاید بار اصلی درام و حتی نقطه قوت فیلم هم به روی دوش او باشد که موجب شده تا ضعف های فیلمنامه یا شخصیت پردازی کاراکترهای دیگر کمتر به چشم بیاید.
فراتر از این عوامل درون متنی آنچه به این قصه و فیلم اعتبار می بخشد، فاصله گیری کارگردان از قصه اش و پرهیز از مداخله قضاوت گونه باشد که موجب شده فیلم لحنی مستند و گزارشی به خود بگیرد و قضاوت را به عهده مخاطب بگذارد. شعیبی از پیش درباره شخصیت معتاد قصه خود پیش داوری نمی کند یا لحن و بیان روایت را به گونه ای برنمی گزیند که متهم به قضاوت شود و همین مساله در بازنمایی بهتر قصه و موقعیت زن معتاد آن نقش موثری داشته است. زنی که در عین گناهکار بودن معصوم هم به نظر می رسد. معصومیتی از دست رفته که پشت چهره معتادش هنوز هم پیداست.
این دوگانگی و پارادوکسیکالی که در شخصیت مهسا وجود دارد موجب می شود تا مخاطب نسبت به او دچار انزجار نشده و حتی در یک حس همدلانه او را بفهمد و درک کند. خاصه اینکه این زن یک مادر است و در مقام مادر، وجوه انسانی و اخلاقی شخصیتش بیشتر نمایان می شود.
دوگانگی و پارادوکسیکالی که در شخصیت مهسا وجود دارد موجب می شود تا مخاطب نسبت به او دچار انزجار نشده و حتی در یک حس همدلانه او را بفهمد و درک کند. خاصه اینکه این زن یک مادر است و در مقام مادر، وجوه انسانی و اخلاقی شخصیتش بیشتر نمایان می شود.
آنچه که در فیلمنامه آزار دهنده است و در پرده ای از ابهام می ماند فلاش بکی است که به رمزگشایی از چگونگی گرفتن بچه مهسا از او می بینیم. دست کم برای من به عنوان مخاطب این صحنه ها چندان روشن نیست و حتی باور پذیر که همسر مهسا(امین حیایی) هم به اینکه دخترش از مهساست یا نه ،دچار تردید است. با این حال بهروز شعیبی در «دارکوب» یک درام اجتماعی متوسط را به تصویر می کشد که اگرچه در عمق آن می توان به تراژدی رسید اما نشانه های سینمای اجتماعی- اخلاقی او پررنگ است. به ویژه اینکه او به قصه گویی علاقمند است و سعی می کند با دوری از شعارهای اجتماعی و حتی شور و احساسایی گری دراماتیک، تلخی سوژه هایش را به زبان سینمایی بدل کند و در ورطه سانتی مانتالیسم اخلاقی نیفتد.
«دارکوب» هیچ نداشته باشد یک بازی چشمگیر از سارا بهرامی در نقش یک زن معتاد دارد که تا سالهای سال در ذهن مخاطب باقی خواهد ماند. زنی که می توان درباره موقعیت تراژیک او ساعت ها فکر کرد و همین برای شعیبی کافی است.
شناسنامه دارکوب
کارگردان: بهروز شعیبی
نویسندگان: آزیتا ایرایی،حسین تراب نژاد
بازیگرها: مهناز افشار،امین حیایی،سارا بهرامی،جمشید هاشم پور،هادی حجازی فر،طوفان مهردادیان،نگار عابدی و ...
تهیه کننده: سیدمحمود رضوی