بانوان ایران زمین در هشت سال دفاع جانانه مقدس در جبههها و پشت جبههها تلاش داشتند و جوانان، همسران، برادران و فرزندان خود را ترغیب کردند تا آنان بتوانند با صلابت قلههای پرافتخار حق علیه باطل را فتح کنند و همانند زنانی که در جنبش تنباکو،نهضت مشروطه، کشف حجاب و قیام 15 خرداد و سایر قیامها بودند، مشارکت مشابه داشته باشند.آنان با پاسداری از عفت و عصمت خود جانانه به حفاظت از ارزشها پرداختند و پس از پیروزی انقلاب در دفاع مقدس حماسهها آفریدند.
اینان هنوز گردخستگی کارزار در یک مبارزه نفسگیر علیه رژیم طاغوت از تن بهدر نکرده بودند که باردیگر به فرمان پیر و مقتدایشان لبیک گفتند و با ترغیب جوانان خود به جبهههای حق علیه باطل شتافتند و خود نیز به صورت خودجوش و همپای دلیر مردانشان در مساجد، مدارس، پایگاهها و بیمارستانها جمع میشدند و فعالیتهای پشت جبهه را انجام میدادند.
خاطره شنیدنی از فرمانده دلها
شهید حسین خرازی نقل کرده بود: ﻭﻗﺘﯽ در جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮐﺮﺩﯾﻢ ﻧﺎﯾﻠﻮنی ﺭﻭ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯿﻪ ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ. ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ: ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ. ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﺑﻘﺎﻟﯽ سرکوچه ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ. ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ، ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ۲۵ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﺮﻡ. ﺁﺧﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯿﺮﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮐﻨﺎﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ آﻥ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺗﻤﯿﺰﺗﻤﯿﺰ ﺷﺪ. ﺣﺎﻻ ﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ شوم ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪﻫﺎ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻨﻢ. ﺑﭽﻪﻫﺎی ﺳﻨﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ از ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺁبی ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ .
آری مردم ما با چنین روحیهای توانستند بر دشمن فائق آیند و حماسهها بیافرینند.
خاطراتی از یک بانوی امدادگر
نقش زنان در جنگ و دفاع به امور پشتیبانی، تدارکات، حفظ سنگرهای پشت جبهه و مداوای مجروحان ختم نمیشد بلکه در مواردی زنان همانند مردان با حضور در میادین نبرد از خود اسطورههای مقاومت و شجاعت ساختهاند نمونهای از این بانوان "فرشیده شریفی" یکی از امدادگران در بیمارستان امام تهران بود که به مجروحان جنگ رسیدگی میکرد.
وی میگوید: در ابتدای جنگ دانشگاهها تعطیل شدند مردم تهران مانند سایر شهرهای کشور پشت جبهه خدمت کردند و خیلی از مجروحین را به بیمارستان امام تهران میآوردند و چون خانواده مجروحین همراهشان نبودند این نقش را امدادگران زن و مرد انجام میدادند. عدهای لباس مجروحان را میشستند و از آنان مراقبت میکردند عدهای دیگر آشپزی میکردند و شور و هیجانی در بین مردم وجود داشت که مثال زدنی است، از همه قشری برای امدادگری میآمدند و هیچ کس بر دیگری ارجحیت نداشت.
در آن اوان با یکی از مجروحین لرستانی که از ناحیه پا به شدت مجروح شده بود آشنا شدم او از شدت درد برای مداوای خود با پزشکش همکاری نمیکرد، که با صحبتهایی که داشتم او را راضی کردم تا مداوا شود پس از یک سال با این رزمنده ازدواج کردم و به زادگاهش خرمآباد آمدم،پس از اینکه به خرم آباد آمدم معلم شدم تا درس مهربانی و ایثار را به دانشآموزان یاد بدهم.
در شهرستان خرمآباد هم شاهد بمبارانهای وحشتناک بودیم اما با شدت حملات دشمن مردم لرستان مصممتر و جسورتر میشدند، در دورانی که امدادگر بودم جوانی مجروح را به بیمارستان آوردند که تمام صورتش از بین رفته بود اما هنگام اذان وضو گرفت و نمازش را بدون ریا و تظاهر خواند،کسانی که به جبهه میرفتند فقط میخواستند از ناموس، حجاب و ارزشها بدون هیچ چشمداشتی دفاع کنند.
در آن بیمارستان کسانی بودند که از این طریق با مجروحین آشنا شدند و ازدواج کردند البته ازدواج آنان از نوع خالص بود نه به مانند ازدواجهای امروزی، در حال حاضر خیلی از مجروحینی که در بیمارستان بستری بودند همین الان هم شیمیایی هستند و با درد زندگی میکنند.
دختری بودم که حتی لباسهای خودم را هیچ وقت نمیشستم اما بهقدری شور و هیجان مردم در وجودم تاثیر گذاشته بود که لباس مجروحان را به خانه میآوردم و میشستم و اتو کرده به بیمارستان میبردم.
با اوج گرفتن جنگ و زخمی و مجروح شدن بسیاری از رزمندگان، زنان و دختران جامعه دریافتند که میتوانند به عنوان بهیار به مناطق جنگی بروند و کمک حال پزشکان و پرستاران در بیمارستان ها و یا بیمارستان های صحرایی باشند. برخی از آنها حتی آموزش ندیده بودند اما به سرعت آموزشهای تجربی را فرا گرفتند و در خطوط جنگی ماندند تا مرهمی بر زخم دلیر مردان رزم و جنگ باشند.
نباید دفاع مقدس به دست فراموشی سپرده شود
روحانگیز جهان افروز معاون مشارکت زنان سازمان نشر آثار و حفظ ارزشهای دفاع مقدس لرستان با تاکید براینکه نباید دفاع مقدس به دست فراموشی سپرده شود، میگوید: برای جلوگیری از این مهم لازم است کلیه اسناد و مدارک اعم از بانک اطلاعاتی گروههای هدف، عکس، فیلم، صوت، خاطره، مصاحبه و وصیتنامههای شهدا و نقش زنان استان در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس جمعآوری و تدوین و در قالب کتاب جامع نقش زنان لرستان در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به منظور انتقال فرهنگ ایثار، صبر، مقاومت و شهادت به نسلهای آینده در باغ موزه دفاع مقدس استان قرار داده شود تا بعد از تهیه در دسترس علاقمندان قرار گیرد.
اوج حضور مستقیم و حماسی زنان در شهرهای مرزی و درگیری مستقیم با جنگ هنگامی بود که برخی شهرها در محاصره و تنگنا قرار گرفته بود. بسیاری از زنان حاضر به ترک خانه و کاشانه نبودند و تا پای جان دوشادوش مردان ایستادگی و مقاومت میکردند.
وجود این همه شهید و جانباز نشاندهنده اوج تربیت اسلامی است
شهناز اشکیان معاون امور استانها در سازمان نشر آثار و ارزشهای مشارکت زنان در دفاع مقدس نیز میگوید:اسوه و الگوی ارزشها، شهدا هستند و اگر بخواهیم این ارزشها جاودان بمانند باید خاطرات، زندگی کردن و نحوه تربیت آنان را بررسی و به جامعه معرفی کنیم.
دستور حاج احمد متوسلیان برای برگرداندن خانم امدادگر به قرارگاه
در زمان جنگ 15 ساله و ساکن اصفهان بودم، پدرم به همراه سه برادرم به جبهه رفته بودند و من هم به عنوان امدادگر و بسیجی برای اولین بار در سال 60 به مریوان کردستان اعزام شدم، در آن دوران کومله و دموکراتها در کردستان حضور داشتند که بدتر از داعش در آنجا جنایت کردند.
در بیمارستان "الله اکبر" شهر مریوان به عنوان امدادگر به مجروحین رسیدگی میکردم و زمانی که عملیات نبود و مجروح کمتر داشتیم به همراه خواهرانی که به عنوان معلم نهضت سوادآموزی فعالیت داشتند به روستاهای دورافتاده و محروم کردستان میرفتیم، در زمستان آن سال برنامه این بود که برادران سپاه خانمها را به روستا برده و غروب آنها را برگردانند چون شب هنگام منطقه از سوی گروه کوملهها ناامن میشد.
یک روز که با آمبولانس به یکی از روستاها برای ارائه خدمات درمانی رفته بودیم از آمبولانس جاماندم و هر چه دویدم به آن نرسیدم و مجبور شدم در روستا بمانم، هر چقدر هم اهالی روستا اصرار کردند که به منزلشان بروم قبول نکردم و آنان نیز مجبور شدند آتشی برایم درست کنند و در کنار من بمانند تا از گزند حیوانات وحشی در امان بمانم، زمانی که آمبولانس به قرارگاه برگشته بود حاج احمد متوسلیان فرمانده سپاه دستور داده بود که با تشکیل یک ستون نظامی هر طور شده رزمندهها به روستا بیایند و مرده یا زندهام را به قرارگاه برگردانند.
مجروح شدن خانم معلم به دست کوملهها و دموکرات در کردستان
یک بار هم یکی از معلمان نهضت سوادآموزی که اهل کرمانشاه بود به یکی از همان روستاها میرود،غروب که ماشین قرارگاه برای برگرداندن خانم معلم به سمت روستا حرکت میکند دچار بهمن شده و تمام سرنشینان آن کشته میشوند و معلم در روستا میماند. اهالی روستا که اخلاص او را میبینند لباس کردی بر تنش کرده و در انبار کاه پنهان میکنند تا از گزند کوملهها در امان بماند،هنگامیکه کوملهها به روستا میآیند داخل انبار میروند و سرنیزه اسلحههای خود را در کاه فرو میبرند که متاسفانه پای این معلم دچار شکستگی شدید میشود و برای اینکه داد نزند دهانش را از کاه پر میکنند، فردای همان روز بوسیله برادران سپاه از روستا به بیمارستان منتقل و برای مدت دو ماه تحت مداوا قرار میگیرد.
دفاع مقدس گنج رشادتهاو حماسهسازیها بود
همچنین مریم مجتهدزاده لاریجانی رئیس سازمان نشر آثار و ارزشهای مشارکت زنان در دفاع مقدس ،دفاع مقدس را گنج رشادتها و حماسهسازیهای مردانی که با ترغیب زنان به جبهههای حق علیه باطل شتافتند میداند و میگوید:زنان ما در پیدایش و استمرار انقلاب نقشی تعیینکننده داشتند و اگر زنان ما نبودند مردان با آن شور و رشادت به جبهه نمیرفتند.نقش خواهران و مادرانی که اسوه صبر و مقاومت بودند، مثل کوه ایستادند و درس مقاومت و ایستادگی به زنان عالم دادند، ستودنی است.بانوان همدوش مردان خود هم کانون خانواده را مستحکم کردند و هم در پشت جبهه حضور داشتند تا این ملت همیشه پیروز، محکم در کنار هم باشند.
منبع: ایسنا/آزیتا یوسفیان