علل و درمان بی اشتهایی در کودکان
با توجه به آنکه کودکان بیش از سایر افراد نیاز به تغذیه کافی و مناسب دارند هر نوع اختلال و اشکال در تغذیه آنان موجب بروز عوارض ناگوار و گاه جبران ناپذیر در شخص میشود، لذا لازم است والدین عزیز به بی اشتهایی و کم خوری کودکان خود توجه بیشتر مبذول نموده و در رفع این اشکال جدی و مهم گامهای مؤثر بردارند
یکی از بزرگترین مشکلات مادران که مانند کابوسی در زندگی آنان ظاهر شده، بی اشتهایی و بیمیلی کودکانشان نسبت به صرف غذاست. به چه علت این مشکل روز به روز ابعاد گستردهتری به خود میگیرد؟ به چه علت در جهان متمدن امروزی با پیشرفت علم و گسترش دانش تغذیه به سراسر دنیا و حتی به نقاط دورافتاده جهان، این مشکل روز به روز ابعاد گستردهتری به خود میگیرد؟ جالب آنکه در جوامع متمدن و پیشرفته این عارضه شیوع بیشتری دارد. بهراستی علت چیست؟
اولین گام جهت ورود به این بحث آن است که به بررسی علل بروز این عارضه نامتعارف و مشکل آفرین پرداخته شود.
عوامل مؤثر در بروز بی اشتهایی در کودکان
این عوامل به دو دسته تقسیم میشوند
1- عوامل جسمی: شامل مشکلات سقف دهان، مشکلات دندانها، بروز آفت در دهان، عفونتهای گوارشی، بیماریهای عفونی، تب و ... .
2- عوامل روحی: در اکثر موارد، علت اصلی بی اشتهایی کودکان مربوط به عوامل روحی و مسائل و مشکلاتی است که در کودک ایجاد ناراحتی و آشفتگی روحی مینماید.
چنانچه کودک به هر علتی متوجه شود که تغذیه او برای مادر و پدر و سایر اعضا خانواده اهمیت فوقالعاده داشته و کماشتهایی او آنان را بشدت ناراحت میکند، از این امر (غذا خوردن) بهعنوان حربهای جهت رسیدن به تمام خواستههای خود و یا به زانو درآوردن و تسلیم کردن والدین در برابر خود، استفاده مینماید
عواملی که میتوانند موجب بی اشتهایی در کودک بشوند عبارتند از:
* تولد نوزاد جدید در خانواده
* احساس اجحاف در کودک به علت کمبود محبت از سوی والدین
* مجازات کودک و تنبیه بدنی در قبال اشتباهات او
* اجازه اظهارنظر ندادن به کودک و بیتوجهی به خواستههای او
* تحقیر و سرزنش او و مقایسه او با سایر کودکان
* نبود صمیمیت و نزدیکی کافی بین مادر و فرزند
* اختلاف بین پدر و مادر و یا سایر اعضای خانواده و نبود آرامش در خانواده
* جدایی مادر و پدر از یکدیگر یا فوت یکی از والدین
* وسواس مادر در مورد سلامت و بهداشت کودک
* توجه بیش از حد مادر به تغذیه طفل و در واقع داشتن وسواس در مورد تغذیه کودک و مدام پاییدن او به هنگام غذا خوردن موجب میشود که کودک استقلال خو را از دست بدهد و احساس عدم آرامش بنماید.
راه حل جهت رفع مشکل بی اشتهایی
1- مشکلات جسمی
در ارتباط با سلامت کودک، لازم است مادر توجه کافی و لازم نسبت به سلامت طفل خود داشته باشد.
معمولاً کودک متوجه مشکلات جسمی خود نمیشود و اطلاعات کافی در مورد اختلالات خود ندارد، به همین علت نمیتواند عوارض جسمی خود را بهدرستی ابراز نماید. در این مورد نقش مادر بسیار مهم است که با هوشیاری مراقب سلامت فرزند خود باشد و بهمحض مشاهده هر نوع عارضه و اختلالی موارد را سریعاً رفع و به درمان آن بپردازد. اما هرگز نبایستی در این مورد افراط کند و از خود وسواس نشان دهد زیرا اطفال بهمحض مشاهده هر نوع وسواس از سوی مادر در مورد خود ممکن است دچار اضطراب و استرس شوند و آرامش خود را از دست بدهند.
هر نوع اختلال و مشکلی در سلامت کودک، باید مورد توجه دقیق قرار گیرد زیرا ممکن است مشکلات سلامت در دوران کودکی، بزرگسالی و حتی سالمندی و تا پایان عمر گریبانگیر شخص باشد و سلامت او را دچار اختلال نماید.
2- مشکلات روحی
ابراز محبت کافی از سوی والدین به کودک مهمترین گام در سلامت روح و روان او بوده و موجب آرامش روحی و فکری در طفل میشود و ضمناً باعث شکل گرفتن شخصیتی سالم و اعتماد به نفس قوی در شخص برای تمام عمر خواهد بود.
خواستههای طبیعی و بهحق کودک لازم است در خانواده و توسط والدین برآورده شود. اما به همان نسبت که توجه لازم و کافی به فرزند ضروری است، تن دادن به خواستههای ناسالم و غیرمنطقی او میتواند مضرات زیادی در برداشته و موجب شکل گرفتن شخصیت کاذب و غیرمنطقی در کودک شده و باعث شود که با مشاهده کوچکترین مقاومتی از سوی والدین در برابر خواستههای خود دچار خشم و رنجش شدید شود و واکنشهای نامناسب و پرخاشگرانه از خود نشان دهد. بنابراین ابراز محبت و صمیمیت نسبت به فرزند لازم است منطقی و در حد تعادل باشد تا در عین حالی که او را از مهر و عطوفت سیراب میکند موجب تخریب شخصیتی و میل خود را حق خود دانستن در او نشود.
چنانچه کودک به هر علتی متوجه شود که تغذیه او برای مادر و پدر و سایر اعضا خانواده اهمیت فوقالعاده داشته و کماشتهایی او آنان را بشدت ناراحت میکند، از این امر (غذا خوردن) بهعنوان حربهای جهت رسیدن به تمام خواستههای خود و یا به زانو درآوردن و تسلیم کردن والدین در برابر خود، استفاده مینماید.
وجود اختلاف بین والدین یا اعضا خانواده موجب احساس ناامنی و اضطراب در کودک میشود که از عواقب آن بی اشتهایی و عدم تمایل به صرف غذا توسط کودک میباشد
تولد نوزاد جدید در خانواده به علت آنکه توجه مادر را بیشتر به نوزاد معطوف مینماید، میتواند موجب بروز نا خواستنی بودن در کودک شود که نتیجه آن بروز بی اشتهایی عصبی در او شود.
جهت شکلگیری شخصیتی سالم و مستحکم در کودک، لازم است محیط خانواده آرام، صمیمانه و به دور از هر نوع جدال و تشنج باشد.
وجود اختلاف بین والدین یا اعضا خانواده موجب احساس ناامنی و اضطراب در کودک میشود که از عواقب آن بی اشتهایی و عدم تمایل به صرف غذا توسط کودک میباشد.
بیاعتنایی و ایجاد شکاف عاطفی بین والدین (بخصوص مادر) و کودک باعث بروز احساس نامطلوب بودن و محبوب نبودن در او میشود و این احساس منجر به عوارض روانتنی از جمله بی اشتهایی و عدم رغبت نسبت به صرف غذا در او میگردد.
گاه کودک نخوردن غذا و تظاهر به بی اشتهایی را بهعنوان وسیلهای جهت جلب توجه والدین استفاده میکند. ابراز خشونت به کودک و تنبیه بدنی یا عاطفی او توسط والدین، عوارض بسیار نامطلوبی در او ایجاد کرده و میتواند منجر به لجبازی، بیاحترامی به اطرافیان و حتی ابراز خشونت و هتاکی نسبت به والدین و سایر اعضا توسط کودک شود که از عوارض آن بروز بی اشتهایی عصبی یا تظاهر به بی اشتهایی و امتناع از غذا خوردن برای انتقام گرفتن از والدین و تخلیه روانی در او است.
جدایی والدین از یکدیگر یا از دست دادن یکی از والدین از عواملی است که میتواند ضربه روانی شدیدی به کودکان وارد سازد و باعث آزردگی شدید اطفال و احساس تنهایی و از دست دادن پشتیبان در آنان میشود. این حالت منجر به احساس ترس، ناایمنی و ناامیدی در کودکان میگردد و یکی از عوارض و عدم تمایل به صرف غذا و کماشتهایی یا حتی بی اشتهایی مطلق میباشد که میتواند لطمات جبرانناپذیری به سلامت آنان وارد سازد.
تحقیر و سرزنش کودک به علت بروز هر اشتباه یا رفتار نامناسب از سوی او میتواند حس لجبازی، انتقامجویی، خشونت یا افسردگی را در او تثبیت کرده و منجر به رفتار نامناسب و نیز عوارض نامطلوب از قبیل بی اشتهایی و امتناع از خوردن غذا در او بشود.
مقایسه کودک با اطفال دیگر (خواهر و برادر، اطفال فامیل و دوستان و همکلاسانشان) عملی بسیار ناشایست است که موجب احساس حقارت و بیارزشی در او شده و ایجاد بی اشتهایی عصبی در کودک میکند. توجه داشته باشیم که به جای تحقیر فرزندمان به علت رفتارهای نامناسب بهتر است توانمندیهای او را کشف کرده و به تحسین آن بپردازیم. این امر موجب تشویق کودک به استفاده از تواناییهای خود شده و به شکل گرفتن شخصیت آرام، منطقی و مستحکم در او میانجامد.
به خاطر داشته باشیم که هرگز برای خوردن غذا به کودک نباید آوانس دهیم. به این معنا که نبایستی این احساس را در او ایجاد کنیم که به ازای خوردن غذا او را به خواستههایش خواهیم رساند و اگر به مقدار کافی غذا بخورد تمایلاتش را برآورده خواهیم کرد زیرا در این صورت غذا خوردن بهمنزله حربهای جهت به زانو درآوردن والدین و یا توسط کودک به کار خواهد رفت.
توجه داشته باشیم که تغذیه مناسب، کافی و متنوع موجب حفظ سلامت جسمی و روحی کودک شده و به رشد، قدرت یادگیری و مقاومت او در برابر بیماریها کمک زیادی خواهد کرد. بنابراین ایجاد محیط آرام و امن و پر از مهر و محبت و در عین حال منظم و با دیسیپلین صحیح میتواند به تغذیه صحیح کودک کمک فراوان بنماید.
منبع: زندگی آنلاین - برلیانت بزرگمهر؛ مشاور ریاست انجمن تغذیه ایران