کارآفرینان و مدیران، حتی اگر موفق هم باشند، ممکن است گرفتار دامها و اشتباهاتی شوند که بر موفقیت آنان در آینده تأثیرگذار خواهد بود.
در اینجا به 9 مورد از این دامها و اشتباهات اشاره میشود:
1- شروع با شرکای نامناسب
در خیلی از موارد، کارآفرینان در انتخاب شریک اشتباه میکنند. صرف اینکه با کسی دوست هستید یا فردی اشتیاق شراکت با شما دارد نمیتواند ملاک درستی برای انتخاب شریک باشد.
برای انتخاب شریک باید وقت بیشتری صرف کنید و افراد مناسب را پیدا کنید.
2- جذب سرمایه فقط به خاطر اینکه میتوانند
شرکتهایی که با یک کارآفرین موفق راه اندازی میشوند با پیشنهادهای زیادی از سوی سرمایهگذارها روبرو میشوند. افزایش سرمایه وقتی یک شرکت به آن نیازی ندارد یکی از اشتباهات معمول کارآفرینان است. این کار بر سهم خود کارآفرین تأثیر میگذارد و علاوه بر آن، انباشت سرمایهای به وجود میآورد که نمیدانند با آن چکار کنند و تمرکز شرکت را بر هم میزند.
3- جذب نیروی انسانی به خاطر شخصیت و شهرت فرد کارآفرین
جذابیت همکاری با شرکتی که مدیر آن فردی مشهور و موفق است برای نیروی انسانی بالاست. اما گره زدن یک شرکت به یک فرد خاص خطرناک است.
این باعث میشود افراد به دلایل اشتباه تمایل به استخدام در شرکت داشته باشند. بهتر است وقتی افراد به شرکت شما فکر میکنند به خاطر مسائلی که حل میکنید یا پاسخ میدهید باشد نه به خاطر افرادی که راه حل ها را ارائه میکنند.
4- استخدام نیروی انسانی که مناسب شرکت نیستند
یکی از دامهای معمول برای کارآفرینان، استخدام یک فرد به خاطر فشار هیئت مدیره یا سرمایهگذار یا به خاطر اعتبار خود فرد استخدامشونده است. معیار استخدام باید تناسب فرد با شرکت باشد. آیا فرد برای نقش در نظر گرفته شده مناسب است؟ آیا با فرهنگ سازمانی شرکت تناسب دارد؟ بعد از یک سال هنوز با شرکت تناسب منطقی خواهد داشت؟
5- گیر کردن در گذشته
بعضی مدیران فکر میکنند همه چیز را میدانند. آنان معتقدند از بهترین فناوری استفاده میکنند، بهترین جهت را انتخاب کرده اند و به بهترین شکل شرکت را سازماندهی کردهاند.
به عنوان بنیان گذار شرکت، این افراد حرف آخر را میزنند و کارکنان اغلب خواستههای آنان را محقق میکنند. روش ها و مفاهیم همیشه در حال تغییر هستند و ضروری است که همواره به دنبال روشهایی برای بهبود و پذیرای اجرای آنها بود.
6- با خود صادق نبودن
خیلی از کارآفرینان به اشتباه خود را متقاعد میکنند که همه چیز به خوبی پیش میرود. وانمود کردن به اینکه همه چیز و خوب و مثبت هست خیلی سادهتر از با خود صادق بودن است. بعد از صرف زمان نسبتاً زیاد برای شرکت، سخت خواهد بود که تشخیص دهند جهت شرکت در راستای مناسب نیست.
خوشبین بودن قطعاً خوب است اما برای کارآفرینان شرایط کشندهای است اگر نتوانند تشخیص دهند که شرکت در جهت موفقیت حرکت نمیکند.
7- بیش از حد سر خود را شلوغ کردن
وقتی میخواهید کارها به روش خاصی انجام شوند تفویض کار، خیلی دشوار خواهد بود. وقتی شرکت بزرگ میشود کارآفرینانی که کارها را تفویض نمیکنند به مشکل بر میخورند؛ در هر کاری، به عنوان مثال کار با شبکه های اجتماعی، ایجاد وب سایت، صدور فاکتور و تصمیم برای هر استخدام. این کارآفرینان کارکنان خوب را که نیازمند آزادی عمل هستند از دست میدهند.
در عوض، باید تمرکز اصلی آنان باید بر استخدام و نگهداشت بهترین افراد باشد و اجازه دهند که آنان ایده ها و کارها را اجرا کنند.
8- دل نکندن از هزینههای هدر رفته و اصرار به ادامه شرایط فعلی
زمان و پول صرف ایده، کار، پروژه یا نیروی انسانی شده است و حالا متوجه شدهایم که به دلایل مختلف، اقتصادی یا سودمند نیست. باید تصمیم بگیریم که آن را رها کنیم اما این کار را نمیکنیم به این دلیل که هزینه زیادی برای آن کردهایم.
با این رویکرد، علاوه بر اینکه دوباره برای چیز بیفایدهای هزینه میکنیم از پرداختن به ایده های دیگر باز میمانیم.
9- شکست در ایجاد و حفظ تعادل بین کار و زندگی
بعضی کارآفرینان فکر میکنند که کارشان مهمترین چیز در جهان است و بیشتر زمانشان صرف فکر کردن و فعالیت مربوط به کارشان میشود. ادامه این شرایط موجب کاهش توان و انرژی و در نتیجه کارایی و اثربخشی فرد خواهد شد.