ظلم و استبداد انگلیس به یاری رژیم قاجار موجب شد که مردم لارستان با گسیل هیأتی به عراق از میرزای شیرازی، فقیه مجاهد و مبارزی را طلب کنند که توان مقابله با ظلم و استبداد را داشته باشد و ایشان نیز در این راه تمام توان خود را بهکار گرفتند.
آیتالله سید عبدالحسین موسوی لاری فقیه، مجتهد، مجاهد، مدافع حکومت اسلامی و از چهرههای برجستهی دین و سیاست در قرن گذشته، سوم صفر 1264 در نجفاشرف متولد شده است، وی پس از پایان دوره تحصیلات مقدماتی و سطح، به درس خارج مرحوم «آیتالله میرزا محمدحسن شیرازی» پیوست و در درک، فهم، دریافت مبانی مورد توجه مرجع تقلید قرار گرفت.
از دیگر اساتید ایشان میتوان به؛ «ملاحسینقلی همدانی»، عارف و اصل، و مدرس اخلاق و عرفان، «شیخ محمدحسین کاظمی»، «ملالطفاله مازندرانی» و «ملا محمد ایروانی» اشاره کرد.
دعوت مردم لار و به دستور میرزای شیرازی
ظلم و استبداد انگلیس به یاری رژیم قاجار موجب شد که مردم لارستان با گسیل هیأتی به عراق از میرزای شیرازی، فقیه مجاهد و مبارزی را طلب کنند که توان مقابله با ظلم و استبداد را داشته باشد.
میرزای شیرازی با ارسال نامهای سید لاری را از وقایع آشفته جنوب ایران باخبر میسازد و با استفاده از منصب ولایت فقیه برایشان فرض مینماید که به لارستان هجرت کند.(1)
بعد از رحلت مرحوم لاری، روند مبارزه در میان شاگردان و جانشیان ایشان استمرار یافت تا آنجا که آیتالله سیدعبدالمحمد به دلیل مبارزه با دیکتاتوری رضاخان دستگیر و پس از ضرب و شتم در شیراز زندانی و سپس تبعید گردید.
حضرت آیت الله سید عبدالحسین موسوی لاری در سال 1309 نجف اشرف را ترک میکند و به لارستان میرود. میرزای شیرازی هنگام خروج سید لاری خطاب به حاج سید علی کبیر و هیأت همراهش میفرماید: "با بردن آقا سید عبدالحسین به لارستان، نجف را به آنجا بردهای و گهواره فضیلت و دانش را از فرزند فضیلت و علم خالی گذاردی."
حضور بیش از 25 سال در منطقه منجر به تحولات فکری، سیاسی، اسلامی و تربیت شاگردان زیادی شد که برخی از آنها بعدها به مقام اجتهاد و فقاهت رسیدند. پس از ایشان «آیتالله سیدعبدالباقی موسوی شیرازی» (متوفای 1354) و فرزندش «آیتالله سیدعبدالمحمد موسوی لاری» (1348) در شمار مراجع منطقه قرار گرفتند. بعد از رحلت مرحوم لاری روند مبارزه با استبداد و استعمار در میان شاگردان و جانشیان ایشان استمرار یافت تا آنجا که «آیتالله سیدعبدالمحمد» به دلیل مبارزه با دیکتاتوری رضاخان دستگیر و پس از ضرب و شتم در شیراز زندانی و سپس تبعید گردید. از جمله شاگردان ایشان: میتوان به این افراد اشاره کرد:
سیدمحمدحسین مجتهد لاری، سیداحمد مجتهد فال اسیری، سیدعبدالمحسن مهری، سیداسداله اصفهانی، ابوالحسن لاری، سیدمحمد سیرجانی، محمدعلی شریعتمداری، شیخ محمدحسن لاری، شیخ عبدالحمید مهاجر.
با گسترش فعالیت سید در منطقه، دو جریان «صهیونیستی» و «میسیونرهای مسیحی» علیه ایشان به فعالیت پرداختند، حتی علیه سید در تهران به توطئه مشغول شدند. تا آن جایی که به سید پس از بازگشت از سفر حج از سوی حکومت اجازه ورود به لار داده نشد.
آیتالله لاری با این وجود همچنان به مبارزه علیه عوامل انگلیس که در لباس یهودیان و مسیحیان بودند ادامه داد. به همین دلیل نیز بود که در سال 1315 ق در بندر لنگه وی را بازداشت و از ورود ایشان به منطقه جلوگیری نمودند. عالم فقیه «آیتاله سید بحرینی» طی تلگرافی این اسائه ادب دولت را محکوم نموده و دولت مجبور به پذیرش ایشان گردید، سید پس از رسیدن به لار دستور داد تا میسیونرهای انگلیسی را که به عنوان مُبلغ به منطقه آمده بودند اخراج و از حضور یهودیان توطئهگر جلوگیری کرد وی همچنین دستور داد تا نشریات مبلغان را در زمین دفن نمایند!
با انقلاب مشروطه، سید وارد مبارزه شد خصوصاً آن که با مراجع نجفاشرف خاصه "ملا محمد آخوند خراسانی" مرتبط بود وی در این مورد نوشت: واجب است تبدیل سلطنت امریه قاجاریه به دولت حقّه اسلامیه» وی وجود عامل انگلیس قوامالملک را بر نمیتافت و به مجلس نوشتند: ماندن قوامالملک در شیراز موجب هلاکت آن جاست. به دنبال آن عدهای از نمایندگان مجلس که مدافع قوام بودند در مجلس علیه سید، به جوسازی و سخنرانی پرداختند: اما این حاجی سید عبدالحسین لاری گرچه از علماست و باید از او حمایت کنیم، ولی باید از او پرسید که به چه جهت از لار به شیراز آمده، حقی ندارد این حرکات را بکند. باید از او جلوگیری شود.(2)
با اشغال جنوب توسط متجاوزین انگلستان، سید علیه این تعدی اعلام جهاد و قوای متجاوز بریتانیا به دنبال دستگیری سید وارد قریة (کورده) از لارستان میشوند. در کتاب مرجعیت و سیاست در این مورد آمده است:
«انگلیسیها و متابعین ایرانی آنان برای قلع و قمع سید به کورده که محل سکونت او بوده هجوم آوردند. سید در مسجد مشغول ادای نماز جماعت بود. مهاجمین مسجد را محاصره کردند. در این هنگام رئیس علی مراد نامی که از مریدان و فداییان سید بود وارد مسجد شده، او را برداشته به ترک اسب خود سوار کرد و او را گریزاند و از مهلکه نجاتش داد. با وجود این که او را تعقیب کردند و گلولهبارانش نمودند، تعجب در اینجاست که هیچ یک از گلولهها به او اصابت نکرد، لشکر دشمن قریه را ویران کرد. سپس به لار رفته و آنجا نیز خانهاش را غارت کردند و خانوادهاش را اسیر کرده به شیراز فرستادند.
پس از این واقعه سید به فیروزآباد رفت و به صولتالدوله رئیس ایل قشقایی پناهنده شد. نظر به این که سردار عشایر از مریدانش بود با کمال احترام از وی پذیرایی نمود و بعد چون فیروزآباد را انگلیسیها گرفتند، سید فوراً به قیر رفت. ولی اهالی جهرم او را به شهر خود بردند و مدت شش سال در آنجا اقامت داشت5 اما سید مبارزه را علیه دشمن متجاوز و اشغالگر رها ننموده، همواره در بیداری و مبارزه علیه انگلستان و عواملش مردم را رهبری و هدایت میکرد.
شهادت سید در سال 1342 ق و در سن 77 سالگی اتفاق افتاد؛ به این صورت که وی پس از 23 سال مبارزه پس از بازگشت از اقامه نماز جمعه در جهرم به معبود پیوست و منطقه را در عزا و سوگواری فرو برد.
پی نوشت:
1- سيری در مبارزات و شخصيت سيدعبدالحسين لاری، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
2- آیت الله سید عبدالحسین لاری، دانشنامه اسلامی