من میخواهم در سیاره دیگری زندگی کنم، جایی که در آن «جمینی» هست و به قولها و تعهدات برای ساخت سختافزارهای مورد نیاز عمل میشود. دنیایی که با سرمایهگذاری مشترک، نمونهسازی سریع و تولید متناسب، تمامی آن چیزهای خوبی در اختیارمان قرار داده میشوند که برای بهتر کردن زندگیمان به آنها نیاز داریم. این رویایی ایدهآل در سال ۲۰۱۱ بود، و اکنون محقق شده است.
در آن سیارهای که گفتم، دستیار شخصی دیجیتال یا PDA هیچ وقت منقرض نشد، بلکه انطباق پیدا کرد. همه آدمهای غرغروی مخالف تایپ دستی نیز بهانهای برای اعتراض نداشتند. درست بود که به برکت اپل میلیاردها آیفون وجود داشت اما صفحهکلیدهای فیزیکی نیز تکامل پیدا کرده بودند.
البته باید اذعان کنم که روند تکامل فناوری تاریکتر از چنین خواب و خیالاتی است و در هر نیمدهه شاهد انقراض اساسی بعضی چیزها هستیم. برای مثال گوشی هوشمند اپل درست مثل اینکه یک سیارک به اندازه استادیوم فوتبال و آلوده به طاعون به زمین برخورد کرده باشد؛ سبب انقراض بسیاری از چیزها شد. در این ده سال خیلیها تلاش کردند تا صدای در حال احتضار دوستداران و مصرفکنندگان صفحهکلیدهای فیزیکی را به گوش برسانند و البته موفق هم نشدند.
خیلیها، از جمله خود من برای بار اول که جمینی را در CES دیدیم در همان نگاه اول عاشقش شدیم. علت این عشق و علاقه نه به خاطر سختافزار عجیب و غریب یا قدرت اجرای بالا بلکه خود ایده جمینی بود. صدالبته ما تنها نبودیم و ۶۲۰۰ نفر دیگر هم جمع شدند و قول دادند تا مبلغی معادل ۲.۲ میلیون دلار از طریق پلتفرم Indiegogo روی این پروژه سرمایهگذاری کنند. مشخص بود که شرکت لندنی سازنده دستگاه، Planet Computers درست به هدف زده است!
حال که نوکیا و بلکبری (از طریق مبادله حقوق فنی و مجوز بهرهبرداری) برای همکاری قول و قرارهایی گذاشتهاند، به نظر میآید که دهمین سال تولد آیفون رنگ و بویی از گذشته داشته باشد. وقتی که برخی کاربران خسته از گوشیهای هوشمند سراغ مدلهایی نظیر ۳۳۱۰ نوکیا رفتهاند، قاعدتا PDA نیز ممکن است شانس دوبارهای برای عرض اندام داشته باشد.
از یک طرف، میتوان گفت که شکل نهایی سختافزار PDA جدید مهم نیست و چیزی که اهمیت دارد خط شکنی است. اما از طرف دیگر و همچنین مهمتر، شکل نهایی اهمیت زیادی دارد چرا که آنچه که کاربران میخرند سختافزار است و نه ایده. باید اعتراف کرد که جمینی در حال حاضر صرفا ایدهای هیجانانگیز است نه محصولی واقعی.
این محصول با طراحی پوستصدفی خود به نوعی بازگشت Psion 5 محسوب میشود. داستان به شباهت صرف با آن طراحی قدیمی ۲۰ سال پیش ختم نمیشود و با ترکیبی از الهامات روبروییم. طراحی عمدا عضلانی و حجیم آن در مقایسه با استاندارد گوشیهای هوشمند با ابعاد مشابه صفحه نمایش (۵.۹ اینچ) قابل توجه است.
با توجه به بدنه فلزی ساده، چیز بیشتری در مورد ظاهر دستگاه نمیتوان گفت. اگر ابزار مناسبش را داشته باشید با باز کردن قسمت بالایی چیزهای بیشتری برای دیدن هست. درپوش بالایی با حرکتی ملایم و جالب باز میشود، اما لولای صفحه نمایش کمی لق میزند و هربار که به صفحه لمسی دست بزنید تکان خوردناش را حس میکنید. همچنین بهتر بود که زاویه صفحه نمایش قابل تنظیم بود، اما تنها از دو حالت باز و بسته برخوردار است.
در مورد صفحهکلید هم باید بگویم که اگر از آن دسته افرادی هستید که به تایپ کردن با صفحه کلید مجازی عادت دارید، باید این عادت را کنار بگذارید. در مورد خودم باید اعتراف کنم که توانایی تایپام با صفحهکلید به اندازه مهارتم در تایپ با صفحهکلید لمسی نیست. حتی برای لحظاتی وسوسه شدم مطلبی را که میخوانید با این صفحهکلید فیزیکی جدید بنویسم که البته قبل از آنکه جمله اول را تمام کنم از تصمیمام منصرف شدم.
با توجه به اندازه کوچک دستگاه، صفحهکلید موجود کمی عجیب و غریب است و بسیاری از کلیدها بیش از یک کارکرد دارند، اما نباید فراموش کرد که عرض دستگاه امکان سناریوهای متعددی را نمیدهد. تایپ کردن در حالی که این وسیله را در دست دارید نهایتا به آکروبات شبیه میشود. بهترین کار این است که برای تایپ کردن وسیله را روی سطحی صاف و محکم قرار دهید و آن وقت هم احتمالا از خودتان میپرسید که پس فرقش با لپتاپ چیست؟!
قابلیت بوت دوگانه لینوکس و یک حافظه ۶۴گیگابایتی هم بیشتر مناسب یک رایامه کوچک است تا یک گوشی تلفن بزرگ که صفحه نمایشاش هم در مقایسه با گوشی هوشمند کوچک است.
حالا به مهمترین مساله میرسیم: مشخص نیست که این وسیله دنبال حل چه مشکلی در دنیای گوشیهای گوشتکوبی یا لپتاپها و تبلتهای ارزان است. بازگشت به گذشته امکانات خیلی زیادی را ایجاد نمیکند و از این رو معرفی چنین وسیلهای به عنوان گوشی یا لپتاپ برتر ۲۰۱۸ چندان منطقی نیست.
شاید خیلی از این ایرادات در نمونههای بعدی رفع شود. مهمترین اتفاق آن است که شرکت سازنده توانسته از پس ساخت آن برآید. جمینی به طور قطع وسیلهای است که بازار خاصی را هدف گرفته و باید منتظر ماند و دید که واکنش دنیا چه خواهد بود.
هرچیزی که بتواند دنیای اطراف ما را از یکنواختی خارج کند به خودی خود یک دستاورد به حساب میآید. من دوست دارم در دنیای زندگی کنم که دستگاههایی نظیر جمینی نیز بتوانند در گوشهای وجود داشته و با دستگاههای مورد اقبال اکثریت مردم همزیستی داشته باشند، هرچند که خودم به این زودیها از این وسیله به جای تلفن همراهم استفاده نخواهم کرد.