عصر امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) اوج ظهور و بروز فرقههای منحرف بود که زیدیه، قدریه، معتزله، واقفیه و ... از جمله آنها محسوب میشود. با مطالعه و دقت در تاریخ این سده در مییابیم در بین این جریانات، مهمترین چالش و جریان مربوط به مسأله مهدویت و مدعیان دروغین مهدویت بود؛ «در کتب مربوط به فرق اسلامی میخوانیم که ناووسیه(معتقدان به مهدویت امام ششم(ع))، اسماعیلیه(معتقدان به زنده بودن و امامت اسماعیل بن جعفر)، معتقدان به امامت محمد بن اسماعیل، معتقدان به امامت محمد بن جعفر دیباج، فطحیه(معتقدان به امامت عبدالله بن افطح ) و قطعیه(معتقدان به امامت امام موسی بن جعفر) 6 گروه شیعیان بعد از شهادت جعفر بن محمد(ع) بودند که ضمن اختلاف در بحث امامت بعد از امام صادق(ع)، پایه گذار ادعاهای بعدی در باب مهدیسازی شدند، به گونهای که اسماعیلیه و واقفیه با مهدی موعود دانستن اسماعیل و موسی بن جعفر(ع) با توان تبلیغی بالا توانستهاند، نام خود را در بین سطور تاریخی چنان حک کنند».
مهمترین فتنه عباسیان درباره مهدویت و ظهور بود
در این میان حکومت عباسیان سهم بسزایی در بروز و ظهور مدعیان دروغین مهدویت داشت. نشان به اینکه حتی القاب خلفای خود را همنام با نام حضرت مهدی(عج) یا القاب ایشان برگزید. القابی مانند قائم، منصور، مهدی، هادی، مهتدی از این دست ترفندهای بنیالعباس درباره ادعای مهدویت بود. آنها با سوءاستفاده از فشاری که بنی امیه بر مردم وارد آورده بود از یک سو و افزایش حسّ منجیگرایی در بین مردم از سوی دیگر، با شعار «الرضا من آل الرسول» در رأس حکومت مسلمین قرار گرفتند و مدعی شدند قائم آلمحمد(ص) از نسل بنیالعباس است. امام صادق(ع) در تبیین فتنه عباسیان درباره موضوع مهدویت ذیل بخش پایانی آیه46 سوره ابراهیم(ع) «إِنْ كانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ؛ مكرشان با خداست، هر چند از مكرشان كوهها از جاى كنده مىشد.» فرمودند: «هرچند از مکر بنی العباس درباره قائم قلوب مردم از جا کنده شود؛ و إن كان مكر بني العباس بالقائم لتزول منه قلوب الرجال». (تفسیر نورالثقلین، ج2، ص553؛ تفسیر البرهان، ج3، ص316)
اقدامات عملی بنیالعباس در جعل و بدلسازی روایات مهدوی
تلاش آنها به حدی بود که شروع به بدلسازی و جعل احادیث منقول از رسول اکرم(ص) کردند، طوری که بر اساس تحقیقات پژوهشگران عرصه مهدویت، بیشترین حجم احادیث جعلی درباره آخرالزمان را در این دوران شاهدیم. به عنوان نمونه از جمله روایات جعلی آنها، حدیث مربوطه به خزاعی است که گفت: «المهدی من ولد العباس؛ مهدی از فرزند عباس است». همچنین قیام ابومسلم با پرچمهای سیاه از شرق(ایران و خراسان)، خروج نفس زکیه، خروج یمانی و ... بر اساس جعل روایات مهدویت پیامبر(ص) از جمله اقدامات عملی بنیالعباس در ایجاد فضای دروغین مهدویت و امر ظهور بود.
دعای ندبه و عهد در مقابله با جریان مهدیان دروغین بود
وجود چنین فضایی باعث شد امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) به تبیین آموزههای مهدویت اصیل و مبارزه با این جریان بپردازند؛ بنابراین با توجه به شرایط خفقانی که بر شیعیان و ائمه(ع) در آن دوران حاکم بود، این آموزههای مهدوی به صورت ادعیه و مناجات در اختیار شیعیان قرار میگرفت تا موجب آگاهی و مصونیت شیعیان از این فتنه عظیم شود؛ با توجه به این مطلب، میتوان به راحتی برخی حکمتهای صدور دعای ندبه و دعای عهد توسط امام صادق(ع) در آن دوران حساس را دریافت.
محمد حسن حیدری، پژوهشگر و کارشناس مطالعات قرآنی و حدیثی که در زمینه کاظمیت و مهدویت تحقیقات جامعی به جامعه علمی کشور ارائه داده است، در گفتوگو با خبرنگار مهدویت خبرگزاری شبستان گفت: دوران امام کاظم(ع) اوج فتنه مهدویت دروغین و مهمترین مسأله در تاریخ زندگانی امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) بود که سردمداران اصلی آن بنی العباس شناخته میشوند. به عنوان نمونه محمد عباسی فتنه ای کرد که خوبان جامعه را به چالش کشاند تا جایی که نزد امام کاظم(ع) میآمدند و می پرسیدند آیا او همان قائم است؟
وی افزود: محمد عباسی با استفاده از روایات مهدویت شروع به شبیهسازی و تمام زندانیان سیاسی را آزاد کرد تا همگان احساس آزادی کنند، به خانواده هایی که سرپرست مریض داشتند تا زمان بهبودی از منابع درآمد حکومت رسیدگی میکرد، در صورت کلی آبادانی و رفاه اقتصادی جامعه را ارتقاء داد.
حیدری با بیان اینکه افرادی مثل ابومسلم از این شرایط در جهت منافع خود بهره بردند، افزود: از دیگر سو ابومسلم به عنوان یکی از فرماندهان نظامی ایران که توانست با براندازی حکومت بنی امیه، حکومت بنی عباس را پایه گذاری کند، در خراسان از فضای اختلاف به وجود آمده به نفع خود استفاده کرد و توانست در مدت کوتاهی عده فراوانی از مردم را با قیام خود همراستا کند. او با شعار «الرضا من آل محمد» و با پرچم های سیاه، قیام خود را در عید فطر عملی کرد. پرچم سیاه او در واقع به نشانه عزاداری بر شهادت زید بن علی و یحیی بن زید و کینه از بنیامیه بود. بالاخره توانست با بهرهگیری از ضعف حکومت وقت و حمایت مردم در اندک زمانی شهرهای مختلف را فتح کند. این تحرک و شور و شوق مردم از آنجا ناشی میشد که در روایات خوانده بودند پرچمهایی سیاه برای بیعت با منجی(مهدی) از خاندان رسول خدا0ص) برخاسته خواهد شد.
بنابراین، در چنین شرایطی بود که امام کاظم(ع) سعی در خاموش کردن این فتنه کور و تبدیل کردن وضعیت ناهنجار آن دوران به وضعیت مطلوب کردند. در واقع امام کاظم(ع) در دورانی میزیستند که مردم به حسب فتنه بنیامیه به سبّ امیر مؤمنان(ع) میپرداختند و با اهلبیت(ع) و شیعیانشان رابطه مناسبی نداشتند؛ از دیگر سو در شرایطی بودند که بنیالعباس نیز خود را داعیهدار مهدویت و ظهور معرفی میکردند.
در این بین امام کاظم(ع) در موضوع دشمنی مردم با اهلبیت(ع) اقدامات مناسبی انجام دادند که باعث شد مردمی که اینچنین با اهل عترت(ع) دشمنی داشتند، در دوران امام رضا(ع) تبدیل به محبان اهلبیت عصمت و طهارت(ع) شوند. مناظرات علمی و دینی حضرت(ع) با خلفای عباسی و با نحلههای فکری و نیز مناظره ایشان با دانشمندان یهودی و مسیحی و پیروزی در این مناظرات و نیز به رخ کشیدن اخلاقیات ناب محمدی(ص) باعث شد جایگاه علمی، اخلاقی و معرفتی اهلبیت(ع) در قلوب مردم تثبیت شود.
امام کاظم(ع) احیاگر معارف مهدوی
اما در مسأله مهدویت و مدعیان دروغین مهدویت تبیین معارف مهدویت و نیز مبارزه علمی و سیاسی با مدعیان دروغین مهدویت که در رأس آنان بنیالعباس قرار داشتند، از اقدامات قابل توجه ایشان بود که در منابع تاریخی و روایی ثبت شده است. نفی صریح مهدی موعود بودن خویش، نفی صریح مهدی موعود بودن امام صادق(ع)، بیان ویژگیهای مهدی موعود، بیان مسأله غیبت، مبارزه عملی با مدعیان دروغین مهدویت مثل پاره کردن نامه «اعلام قیام ابومسلم» و بیاعتنایی به سایر جریانات مربوط به مدعیان دروغین مهدویت از اقداماتی بود که حضرت موسی بن جعفر(ع) به خوبی انجام دادند و باعث نجات شیعیان از فتنهای عظیم در تاریخ اسلام شدند