سرویس فرهنگ و هنر مشرق - "اسلام واقعی را ما پیاده می کنیم؛ نه آنها. " این بخشی از دیالوگ آخرین اثر ابراهیم حاتمی کیاست. سربازان عراقی در حال سوار کردن اسیران داعشی به هواپیما هستند تا آنها را با پیکر شهدایی که خونشان را ریخته اند و خانواده های داغدارشان همسفر کنند. مردم عزیز از دست داده، از سربازان عراقی می خواهند که از سوار شدن داعشی ها به هواپیما جلوگیری کنند که سرباز عراقی به آنها می گوید اگر قرار است کسی انتقام بگیرد فرمانده ی ما که پیکر همسرش در همین پرواز است از شما سزاوارتر است اما اسلام واقعی را ما پیاده می کنیم نه آنها.
به وقت شام در واقع پاسخی محکم به حملات رسانه ای استکبار جهانی (در پشت نقاب داعش) به اسلام است. داعش به اسم دولت اسلامی و با کار رسانه ای پرحجم و پرهیاهو، چهره ای زشت و نفرت آفرین از مسلمانان به جهان ارائه می کند. داعش با افتخار جنایت می کند و به صورت لایو این اقدامش را به همه ی مردم دنیا نمایش می دهد. حتی بارها در بین فیلمبرداری کات می دهند و دوباره از نو بازی می کنند. درون مایه ی همه ی قصه ها هم یک چیز است: اسلام دین نفرت است. اساسا جنایات داعش صرفا تهیه خوراک است برای امپراطوری رسانه ای دنیا با هدفِ به لجن کشیدن چهره ی اسلام و این همان نقطه ای است که حاتمی کیا هنرمندانه بر آن دست گذاشته است. دقت کنیم که مردمان چین و ژاپن و اروپا و آمریکا تفاوت فرقه ها و گروههای اسلامی و تفاوت اسلام واقعی و اسلام ساختگی را نمی دانند. ثمره ی کار رسانه ای داعش همنشینی سر بریدن و سوزاندن و ... با پرچم دولت اسلامی در ذهن مخاطب است. داعش در به وقت شام تنها بخش کوچکی از این هیولاست اما به خوبی بازنمایی شده است. داعش به راحتی دروغ می گوید، به راحتی سر می برد، به راحتی قتل عام می کند، به راحتی به روی هم کیش خود شمشیر می کشد و اساسا ارزشی به اسم انسانیت را به رسمیت نمی شناسد... و به خوبی تمام اینها را به صورت زنده به نام اسلام در سراسر دنیا منتشر می کند. او برای این کار صدها و بلکه هزاران شبکه ی ماهواره ای، شبکه اجتماعی، سایت، صفحه ی مجازی و ... را به کار می گیرد و هر روز صدها بار به صدها میلیون نفر در سراسر دنیا می گوید اسلام یعنی قتل، یعنی غارت، یعنی وحشی گری و یعنی دین نفرت و خشونت. طبیعی است که مقاله و سخنرانی و ... نمی تواند پاسخ خیلی موثری به این دروغ بزرگ باشد.
بیشتر بخوانید:
حاتمیکیا: تا نفس دارم، دینم را به کشور ادا میکنم
نمیدانستم دیالوگ «چطوری ایرانی» مانند بمب میترکاند +عکس و فیلم
در این غوغاسالاری رسانه ای مردی قد علم کرده و هنرمندانه تفاوت بین این دین جعلی و قلابی و دین رسول رحمت (ص) را بر پرده ی نقره ای سینما به نمایش گذاشته است.
بیننده ی به وقت شام در مقابل مدعیان دروغین اسلام، مردانی را می بیند که به دور از هیاهو واقعا به انسانیت عمل می کند. به روی کسانی در دست آنها اسیرند سلاح نمی کشند. کسانی را می بیند که در محاسبات خودشان عقل را محور قرار می دهند و بازی نمی خورند. وقتی قرار است قطعه ای از پازل دشمن باشند سریع میدان را خالی می کنند و لو این که بدانند این کار به قیمت جانشان تمام می شود. کسانی که برای انسانها ارزش قائلند و وقتی قرار است انتخاب کنند حتی حاضرند با پای خودشان به معرکه بروند اما در مقابل آن جان زنان و کودکان را بخرند اگرچه هم کیشان خود نباشند.
به وقت شام تفسیری هنرمندانه از نظریه امام راحل (ره) مبنی بر تقابل اسلام انقلابی و اسلام آمریکایی است. حاتمی کیا در این فیلم به خوبی اسلام واقعی را در برابر اسلام آمریکایی به تصویر می کشد.
حالا ممکن است منتقدی به جنبه های هنری، جلوه های ویژه ی، دیالوگ، فیلمنامه ... این فیلم نقد داشته باشد، اما تخریب این فیلم تنها از کسانی ممکن است که دورتر از نوک بینی شان را نمی بینند. کسی که اندکی آن طرف تر را ببیند اگر آزاده باشد قطعا خودش را در جبهه ی آقای حاتمی کیا می بیند و گرای توپخانه اش را عوض می کند. محدود کردن این فیلم به تنگ نظری های سیاسی و جناحی نه عاقلانه است و نه هنرمندانه.
عده ای از هموطنانمان در طول دوران مبارزه با داعش، کمکی به این امر نمی کردند، حتی کمک مالی؛ اما وقتی اخبار فتح و ظفر جبهه ی مقاومت را می شنیدند سرشان را بالا گرفتند و به خود می بالیدند. به وقت شام قطعا یک فتح هنرمندانه در پاسخ به هجمه ی رسانه ای علیه اسلام است که اگر چه ما در آن سهمی نداشته باشیم سزاوار است برای ساخت این اثر سرمان را بالا بگیریم و به آن افتخار کنیم. دیدن این فیلم دو حس بی نظیر به شما می بخشد، حس پیروزی در نبرد سخت با جانیانِ به ظاهر انسان و حس فتح یک سنگر در نبرد رسانه ای. نوش جان
حمید وحیدیان