نوبهار است در آن كوش كه خوشدل باشی كه بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
من نگویم كه كنون با كه نشین و چه بنوش كه تو خود دانی اگر زیرك و عاقل باشی
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است حیف باشد كه زكار همه غافل باشی
چنگ در پرده همین میدهدت پند ولی وعظت آنگاه كند سود كه قابل باشی
نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف گر شب و روز در این قصه مشكل باشی
صدای گامهای سبز بهار به گوش میرسد و عطر جانافزار و طلعت دلربایش از پشت در طبیعت، روح انسان را نوازش میدهد و اعجازی دیگر از معجزات خلقت را به تماشای دیدگان حقیقت بین میگذارد.
بهار، مظهر زندگی است؛ نماد زنده شدن پس از مرگ و قرآن با صراحت تمام به این نكته اشاره میكند كه «یحییالارض بعد موتها» و اینجاست كه پرسش همیشگی خدا معنا پیدا میكند كه «افلا تتفكرون» آیا اندیشه نمیكنید؟
براستی به چه چیز باید اندیشید؟
عارف نام آشنا، ملای رومی پاسخ این پرسش را اینگونه میدهد:
فرو شدن چو بدیدی بر آمدن بنگر / غروب، شمس و قمر را چرا زیان باشد؟
كدام دانه فرو رفت در زمین كه نرست / چرا به دانه انسانت این گمان باشد؟
آری هر صاحبدل اهل اندیشهای با دیدن بهار در اندیشه محشر فرو میرود.
آنگاه كه شاخههای خشك، ناگهان به گلزار و گلستان و بوستان تبدیل میشوند و طبیعت مرده، جانی دوباره میگیرد، قیامت پیش چشم اهل عبرت زنده میشود:
هركس از هر سویی میگریزد؛ مرد از برادرش، پدر از فرزندش. هیچكس - به جز آنان كه فرصت محدود دنیا را به تقوا پیشگی سپری كردند – آرام و قرار ندارد.
پردهها از پیش چشمان همگان به كناری رفته، خیانتها، جنایتها، گناهان، كارهای ناشایست پنهانی، عادات بد و زشت، همه آشكار شده و هیچ گنهكاری تاب انكار آنچه انجام داده، ندارد.
همه به ورطه حساب میاندیشند و حسرت فرصتهای ناب دنیا را كه عرصه عمل بوده، میخورند. میبینند حتی كوچكترین عمل نیكشان، كم ارزشترین خیرخواهیشان در حق خلق خدا، چه نور و بشارتی برایشان به ارمغان آورده و مدام خود را ملامت میكنند كه چرا بیش از اینها در این راه نكوشیدند.
تنها موهبت و مزیت بهار، اگر همین باشد، برای همه ما بس است.
پس از كنار سبزههای نورسته، گلها و غنچههای تازه شكفته و درختانی كه شكوفههای سپید و صورتی چراغانشان كرده، بیاندیشه و فارغ از تفكر نگذریم.
بهار با همه زیبایی، با همه دلربایی، با همه تازگی و طراوت، فرا رسیده تا به قول قرآن كریم عبرتی برای صاحبان دیده حقیقت بین باشد.
فرصت بهار و تعطیلات نوروز، بهترین زمان برای افزودن به توشه آخرت است. به سراغ اقوام دور و نزدیك كه میرویم، به تبریك یاران و دوستان و آشنایان كه رهسپار میشویم، بیندیشیم كه ما سفیر محبت و صلح و صفا و رفع پریشانی و دفع مشكلات آنهاییم.
مكنت دنیاییمان – در هر حد و میزانی كه باشد – امانتی است كه مدتی محدود در دست ماست و بابت آن باید حساب پس بدهیم و اگر هم از امكانات مادی به كلی بیبهرهایم، زبان و كلام و قلبمان، میتواند در خدمت خلق خدا باشد كه فرمود:
«قولٌ معروفٌ و مغفرهٌ خیرٌ من صدقهٍ یتبعها الاذی»
امید كه همگان در راه عمل به این توصیههای نجاتبخش قرآنی، موفق باشیم.