ملاک سنی در ازدواج
سن شناسنامه ای دیگر فقط به عنوان یک ملاک برای درک متقابل نیست بلکه باید به دنبال سن شناختی و سن احساسی انسان ها باشیم چرا که دو فرد باید از این لحاظ بیشتر به یکدیگر نزدیک باشند تا سن شناسنامه ای شان.
یکی از علت ها که در گذشته تأکید می شد پسر از دختر بزرگتر باشد، داشتن درک متقابل بین زوجین بود؛ چرا که دختران با تفاوت سه الی چهار سال دوران بلوغ را زودتر تجربه می کنند و برای همین بعضی افراد بر این عقیده هستند که زن ها زودتر از مردان نسبت به مسایل زندگی عاقل تر می شوند و درک شان از مسائل خانواده و زندگی عمیق تر است. بنابراین مسئولیت پذیرترند، به همین دلیل سعی بر این بود که تفاوت سنی بین دختران و پسران وجود داشته باشد تا از نظر شناختی، رفتاری و اجتماعی بیشتر به یک دیگر نزدیک باشند اما باید به این نکته اشاره کنم که دیگر فقط سن شناسنامه ای دیگر فقط به عنوان یک ملاک برای درک متقابل نیست بلکه باید به دنبال سن شناختی و سن احساسی انسان ها باشیم چرا که دو فرد باید از این لحاظ بیشتر به یکدیگر نزدیک باشند تا سن شناسنامه ای شان. به علاوه هم دختر و هم پسر باید رشد و ویژگی شخصی شان در یک دامنه باشد تا بتواند به یک درک متقابل برسد. با این حال در جامعه ای که زنان دست به فعالیت اجتماعی، فرهنگی، هنری و حتی مطالعاتی و سیاسی می زنند، از نظر تحصیلات ارتقاء پیدا می کنند و جایگاه و موقعیت های بهتر و همسان مردان به دست می آورند و همین باعث می شود که مقوله ی سن در ازدواج آنان نیز دچار تغییر شود.
مردان خودساخته، می توانند مرکز ثقل خانواده باشند اگر پسری در شرایط خاصی رشد کرده باشد، به طوری که متکی به خود و خودساخته باشد، به خانواده سرسپردگی و وابستگی مالی و فکری نداشته باشد، خوب فکر کند و عاقلانه تصمیم بگیرد.
تفاوت سنی ایده آل کدام است؟
در مورد اختلاف سنی مناسب بین دختران و پسران نمی توان یک عدد ثابت را مشخص کرد و آن را به همه تعمیم داد؛ به عنوان مثال نمی توان گفت که اختلاف سنی بین 5 تا 6 سال برای دختر و پسر مناسب است چرا که برخی زوجین دیده اند که با این میزان اختلاف سنی بعد از مدتی به مشکل برخورده اند و عاقبت کار به طلاق منتهی شده است، اما در مقابل زوج هایی هم هستند که اختلاف سنی چندانی ندارند و حتی دختر چند سالی از پسر بزرگتر است اما در زندگی زناشویی شان با مشکل حادی مواجه نشده اند. برای همین می توان به صراحت گفت که سن شناسنامه ای شاید درصدی دارای اهمیت باشد اما تا زمانی که زوجین از نظر فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و شخصیتی به یکدیگر نزدیک باشند، تفاوت سنی به تنهایی قادر به ایجاد بروز اختلاف بین زوجین نیست. حال بعضی افراد بر این باور هستند که هرچه سن پسر بالاتر باشد زوجین از نظر مسائل گفته شده یعنی فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، شخصیتی، به یکدیگر نزدیک تر هستند. در پاسخ به این مسئله باید بگویم که الزاما این گونه نیست و سن تنها یک عدد است و افراد باید از جنبه های دیگر به رشد اجتماعی، فرهنگی و شخصیتی و ... دست پیدا کنند.
مشکلاتی که ازدواج سن معکوس به همراه دارد!
یکی از مشکلاتی که ممکن است رخ دهد این است که بسیاری از مسئولیت های زندگی بر عهده زن باشد و بعد از مدتی زن احساس کند که مرد نسبت به خانه و خانواده بی مسئولیت است که البته امروزه به دلیل رشدی که زن ها در جامعه داشته اند، دیگر مثل گذشته قدرت چرخاندن زندگی به دست مرد نیست و الان تلاش بر این است که هر دو زوج در کنار یکدیگر و با کمک هم زندگی را پیش ببرند. مشکل بعدی از بعد جسمی و فیزیولوژیکی است که به مرور زمان زن نسبت به مرد تکیده تر می شود و حتی ممکن است در روابط زناشویی با مشکل روبرو شوند. حتی ممکن است باروری زن به دلایل مختلف به تأخیر بیفتد و برای همیشه امکان مادر شدن را از دست بدهد البته باز هم تأکید می کنم که بروز این مشکلات الزامی نیست و خیلی از افراد که از جنبه های دیگر با یکدیگر تفاهم دارند از این لحاظ کمتر دچار مشکل می شوند. البته افرادی که بین 2 تا 3 سال اختلاف سنی دارند نباید از بروز این مشکلات نگران باشند. هرچند افرادی هم هستند که اختلاف سنی دختر از پسر خیلی زیاد حتی به اندازه 10 سال بوده که در این صورت می توان به دلیل وجود اختلاف های فرهنگی و اجتماعی گفت درصد بروز مشکل بین این زوجین خیلی بیشتر است چرا که زن و مرد متعلق به دو نسل هستند.
این گروه حتماً با مشکل روبرو می شوند
دختران و پسرانی که در یک تشابه فرهنگی و اجتماعی بزرگ شده اند، کمتر دچار اختلاف در زندگی زناشویی می شوند. البته نمی توان به صراحت گفت که هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت، چرا که ممکن است برخی زوجین حتی با وجود چنین شرایطی با مشکل مواجه شوند اما درصد اختلاف بین این زوج ها کمتر از سایر افرادی است که از این شرایط برخوردار نیستند. برای همین فاصله سنی معکوس، یعنی بزرگ تر بودن زن از مرد در این مواقع زیاد حائز اهمیت نیست، چه یک سال چه 4 سال باشد، اما وقتی این فاصله زمانی مشکل ساز می شود که زوجین از نظر شرایط (فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، شخصیتی، ...) با یکدیگر اختلاف داشته باشند، در این مواقع می تواند یکی از معیارهای اختلاف باشد. همچنین نباید این موضوع را نادیده گرفت که برخی دختران و پسران صرفا به خاطر عشق و علاقه ای که دارند مسئله سن را نادیده می گیرند؛ البته این افراد غیر از مسئله سن، ممکن است مسائل دیگر را هم مدنظر قرار ندهند که در این مواقع احتمال بروز مشکلات طی زندگی زناشویی بالاست و تنها سن ملاک جدایی این افراد نیست.
اگر مردتان از شما کوچک تر است باید بدانید
کاویانی پور متخصص روانشناسی و مشاور ازدواج برای آن گروه از زن ها که با مرد کوچک تر از خود ازدواج کرده اند یا قصد ازدواج دارند نیز راه حل هایی دارد و می گوید با اجرای این نکات می توانند تا حد زیادی از بروز اختلالات جلوگیری کنند به شرط آن که:
- قدرت مدیریت را به مرد بدهند.
- مردان خودساخته، می توانند مرکز ثقل خانواده باشند اگر پسری در شرایط خاصی رشد کرده باشد، به طوری که متکی به خود و خودساخته باشد، به خانواده سرسپردگی و وابستگی مالی و فکری نداشته باشد، خوب فکر کند و عاقلانه تصمیم بگیرد. چنین فردی حتی اگر از همسرش کوچک تر باشد، باز می تواند زندگی را کنترل کند و مرکز ثقل یک خانواده شود.
- رضایت خانواده ها را جلب کنند و بدون رضایت آن ها ازدواج نکنند.
- زن باید دغدغه حفظ شادابی و جوانی خود را داشته باشد.
- سن مناسب برای این نوع ازدواج برای پسران بالای 25 سالگی است.
چرا زنان مسئولیت پذیر ترند؟
دختران با تفاوت سه الی چهار سال دوران بلوغ را زودتر تجربه می کنند.
تشابه فرهنگی
دختران و پسرانی که در یک تشابه فرهنگی و اجتماعی بزرگ شده اند، کمتر دچار اختلافات در زندگی زناشویی می شوند.
کدام مردان سراغ زنان بزرگ تر از خود می روند؟
دکتر داریوش کاویانی پور روانشناس و مشاور ازدواج، درباره ازدواج مردان با زنان بزرگ تر از خود به مهرنامه می گوید: به طور کلی این گروه از مردان را می توان به 3 گروه تقسیم کرد: گروه اول مردانی هستند که اعتماد به نفس پایینی دارند و در زندگی نیازمند حمایت های اطرافیان به خصوص خانواده مثل پدر و مادر و در نهایت همسر هستند؛ اگرچه غرور مردانه آن ها اجازه نمی دهد به صورت مستقیم این نیاز خود را آشکارا بیان کنند و از اطرافیان کمک بخواهند. اما غیرمستقیم و از طرق مختلف حمایت فرد مقابل را جلب کرده و با چنین ازدواج هایی سعی می کنند همسرشان را با روش های غیرملموس برای ارائه کمک و پشتیبانی خود تشویق کنند و نکته شایان توجه درباره گروه هایی اینچنینی از مردان این است که معمولا پس از ارائه خدمات همسر، دلخوری خود را به عناوین مختلف مبنی بر گرفتن استقلال و آزادی، ایجاد محدودیت و ... به همسرشان ابراز می دارند گروه دیگر، مردانی هستند که نتوانسته اند بخش والد و بالغ خود را رشد دهند و به خوبی از عهده مسئولیت های زندگی شان بر نمی آیند.
این مردان برای اداره امور شخصی خود نیازمند کمک هستند، چرا که بدون کمک نمی توانند کارها را به ثمر برسانند و از مهارت های یک زندگی معمولی محروم خواهند ماند. گروه سوم را مردانی تشکیل می دهند که مادرانی قدرت طلب دارند و همواره در زندگی آموخته اند که برای تمام امور با نظر و تصمیم های او هماهنگ باشند. در نظر این مردان، زنان مدیریت اصلی خانه را به عهده دارند و تصمیم گیرنده نهایی آن ها هستند، بنابراین در گستره زیادی از زندگی خود اختیارات فراوانی را به همسرشان می سپارند.
منبع: لحظه نما