اشعار تحویل سال ، سال نو ، بهار و طبیعت شاعر کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی)

فصل بهار
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
-----------------
سال جدید فصل بهار شکوفه سازه
عطر گلها پیچیده تو هوای تازه
شادی و شور به پا شده با گل لبخند
غزل داره میخونه هر کی دل میبازه
صدای طبل شادی و شور بهاره
عید اومده دلم داره بهش می نازه 
عاشقیِ شعر تو غزل لیلی و مجنون
هر عاشقی توی دلش سوز و گدازه
فصل بهار اومده با سوسن و سنبل
ازاون راهی که دوره و خیلی درازه
دعای وقت سال نو محول الحال
دلم میگه حالا وقت راز و نیازه
یاد خدا و دستگیری از ضعیفان
عید اومده درهای رحمت حالا بازه
بهار اومد نگار اومد شکوفه و گل
بهارفصل زندگیِ پر رمز و رازه
------------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

خبرت را آورد 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
-----------------------------
سبزه و سوسن و سنبل خبرت را آورد
این همه شاخه ی پر گل خبرت را آورد
چه مبارک سحری گشته سحرگاه وصال
نغمه و چهچهه بلبل خبرت را آورد
عالمی پر شده از عطر دل آرای بهار 
عشقِ رفتهِ به تقابل خبرت را آورد
از یَسار است و یَمین عطر دل آرای سحر
آن کبوتر روی کاکل خبرت را آورد
لحظه ها می گذرد خاطره ها می ماند
عید با سبزه و سمبل خبرت را آورد
تو خوش آواز ترین نغمه ی این احوالی
حال ما غرق تحول خبرت را آورد
هدهدآورد خبرصبح سحرنزدیک است
سبزه و سوسن و سنبل خبرت را آورد
--------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

کتاب عشق
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان
------------------------------
کتاب عشق تو رامن ورق زدم روزی
میان واژه  بدیدم چه  آه جانسوزی
میان صفحه به صفحه شعر های تو 
نشست بردل زارم غمی که میسوزی 
بیا و با دل من هم نوا بشو ای عشق
اگر  نیایی  دلم  را تو شعله  افروزی
زمان وصل من و توروز موعود است
زمان وصل من وماست عید نوروزی 
بگو که دوست دارمت ای واژه هستی
ولی به سبک جوانان به سبک امروزی
----------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

آ وای خوش بهار عجل فرج است 
هم صحبتی بهار عجل فرج است
یا  محول  الاحوال   بنما  فرجی    
باگل روی شاخسار عجل فرج است
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

پنجره را باز کن
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
--------------------------
باز  کن  پنجره  را  باز  خبر   می آید
خبر از رویش گل وقت سحر می آید
به عزیزان خبر رویش گل در همه جا
خبر  از آ مدن  فتح  و  ظفر می آ ید
پنجره   ،   نم نم   باران  ،   روی گل
چهچه بلبل خوش خوان زِگذرمی آید
همه جا فرش فکنده زمین را سرسبز
سال نو با قدم شمس و قمر می آ ید
فَلَک و مُلْک و مَلَک باده بنوشند دمی
که سلیمان گل از  دیده ی تر می آید
به  قُلوبی  که  مُقَلِبْ  برساند حالش
با تحول به دل ماست  نظر می آ ید
یوسف گمشده ام بعدهزار وچند سال
با عنایات  خداوند  زِ   سفر  می آید
به لب پیر و جوان ذکر فرج می  آید
شهد شیرین زیارت چو شکر می آید
چشم ها منتظر صبح  ظهورت مولا
رنگ و بوی گل نرگس  زِ دَر می آید
------------------------------- -
شاعر و ستایشگر اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)