پاسخ به:مشاعره علوی و بهاری
باران مشك بوي بباريد نو بنو
وز برف بركشيد يكي حله قصيب
باب عدالت امشب مسدود شد بر انسان
امشب بنای وحدت در کوفه گشت ویران
امشب جهان ز فیض حق ناامید گردید
امشب بنام قرآن، قرآن شهید گردید
در جهان مرد عمل باش و علی را بشناس
که ترازوی عمل کفه و میزان علیست
سید حسن خوش زاد
تو اگر نبودی ای درخت سبز **سبزه و گل و بهار هم نبود
دست بر دامن رنگین بهاری نزدم
ناخنی بر دل گلزار چو خاری نزدم
میزند لبخند شمشاد بهار
مرغ دل از محبس سرد قفس
سبزه ناگه در کنار جویبار
میکشد با جلوه فریاد بهار
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید / وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید
در چشم من آيينه علي، آب عليست مهتاب علي، مهر جهان تاب عليست
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه
تا که ساقي اوست سرمستند «اصحابُ اليمين »
وجه باقي اوست، «اِنّي لا اُحبُّ الافِلين»
نام تو گفتیم بزرگی کنیم
سایه ی گل هست بر این خوارها
ما نه فقط ریخته پیغمبران
پیش کش تو سر و دستارها
آفتاب آمد دلیل آفتاب گر دلیلت باید از وی رخ متاب
اگرشكست نخورده زجنگ برگشته
دعاي فاطمه اش را به پشت سردارد
شجاعتش به كنار او معلم فضل است
به اين دليل كه مثل حسن پسر دارد
در زمین هستی وآن سوتر از افلاک تویی علت خلق زمین ای پدر خاک تویی
اصفهان نگین فیروزه ای جهان