پاسخ به:مشاعره علوی و بهاری
در حُنين و خيبر و بدر و اُحُد گفتم: علي
تا مبارز خواست «عمرِو عبدِوُد» گفتم: علي
یکبار دگر نسیم نوروز وزید دلها به هوای روز نو باز تپید
در چشم من آيينه علي، آب عليست
مهتاب علي، مهر جهان تاب عليست
خون سر او كنار سجّاده نوشت
مظلوم ترين شهيد محراب عليست
تا صورت پیوند جهان بود، علی بود
تا نقش زمین بود و زمان بود، علی بود
شاهی که ولی بود و وصی بود، علی بود
سلطان سخا و کرم و جود، علی بود
اصفهان نگین فیروزه ای جهان
درويش، علي گو شده، دف ميزند امشب در شادي شاهيِّ تو کف ميزند امشب هر نادعلي گو به هدف ميزند امشب زهرا به دلش مُهر نجف ميزند امشب
بگشا نقاب از رخ باد بهاران
شد طرف چمن بزمگه باده گساران
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
یك روز هوای نافله خواهم كرد
با غیر علی مقابله خواهم كرد
دنیا هم اگر برابرم صف بكشد
با نام علی مباهله خواهم كرد
در میـــان کعـبه جـان ، پـرتـو حق جلــوه گر شــد فاطمه بنت اســد هم ، صــاحب زیبـا پسر شــد کعبه آن شب ، غـرقـه در نـور دل افـروز خـدا بـود آسمان کعبه گویی ، مظــهر صــدها گهـــر شــد
دست گرم پدر فاطمه در دست علی ست بعد از این بار نبوت همه در دست علی ست
تا گرد دشتها همه بشكفت لاله ها چون در زده به آب معصفر غلاله ها
اسوه تقـوی علی و مظــهر ایمــان علی عـزت آل پیمـــبر ، عاشــــق جانـان علی
یا رب این عید همیون چه مبارك عید است
كه بدین واسطه دل دست بتان بوسیدهست
تا ملائک همگی دور علی چرخیدند حاجیان را ز ارادت به علی سنجیدند حاجیانی که همگی منتظر حق بودند در بر احمد مختار علی را دیدند
در حریم کعبه شاه انس و جان آمد پدید آنچه مقصود دو عالم بود، آن آمد پدید