پاسخ به:مشاعره علوی و بهاری
از همه سوی جهان جلوه او می بینم جلوه اوست جهان کز همه سو می بینم چون به نوروز کند پیرهن از سبزه و گل آن نگارین همه رنگ و همه بو می بینم
ما که درّ و مروارید ، توی این صدف داریم
ما بهشت خود را از ، تربت نجف داریم
من دانم و غمگین دلت، ای خسته کبوتر سالی سپری گشت و ترا ما نپراندیم صد قافله رفتند و به مقصود رسیدند ما این خرک لنگ زجویی نجهاندیم
ملک نشسته دو زانو به احترام علی
علی امام من است و منم غلام علی
اصفهان نگین فیروزه ای جهان
عین توحید همین است که قبل از توبه باید اول برسم با تو مناجات کنم
میان خون و آبش ره گشائیم از این موج و از این توفان برآئیم به نوروز دگر هنگام دیدار به آئین دگر آیی پدیدار
روح عبادت است و بلندای معرفت سرمایه قبولی طاعات ما علیست
تمامي غزوات رسول شاهد بود ميان لشكر اسلام علي جگر دارد
زضربه هاي سرذوالفقار معلوم است يدالله است علي واقعا هنر دارد
در چمن باد بهاری ز کنار گل و سرو به هواداری آن عارض و قامت برخاست
تفسير ناب سوره توحيد ؛ مي شود. . .
. . . تلخيص در عبارت يك جمله "يـاعلـي"
مبارک بادت این سال و همه سال همایون بادت این روز و همه روز
ز همه سوی جهان جلوه او می بینم جلوه اوست جهان کز همه سو می بینم
مژده ای دل که دگرباره بهار آمده است
خوش خرامیده و با حسن و وقار آمده است
تو در این خانه تکانی بتکان هر چه از درد حکایت میکرد
بگذار پاک شوی از غم هاخالی شوی از دوده ی درد