پاسخ به:مشاعره علوی و بهاری
هر نادعلي گو به هدف ميزند امشب زهرا به دلش مُهر نجف ميزند امشب
به جز از على نباشد به جهان گره گشايي
طلب مدد از او كن چو رسد غم و بلايى
عباس شهرى
نوروز، روزگار نشاطست و ایمنی پوشیده ابر، دشت به دیبای ارمنی از بامداد تا به شبانگاه می خوری وز شامگاه تا به سحرگاه گل چینی
یک نفس بر عمرو می تازی و او درمانده است
تیغ هم مثل سپر در دست دیگر مانده است
هر چه دارد در دفاع از جان خود رو می کند
پیش تو شیر قدیمی کار آهو می کند
از ایده خوبتان ممنونیم.
در بهار طبیعت خوشحال و شادابیم
سر زنده و سرحال در گلزار چرخانیم
مژده ای دل که دگر باره بهار آمده است
عید با عشوه چو چشمان نگار آمده است
بلبل از شوق گل و سبزه و ریحان در باغ
نغمه سر می دهد ای دوست ،که یار آمده است
تــــو نیستی دل این چتــــر ، وا نخــــواهد شد
غمی ست باران…وقتی هوا هوای تو نیست…!
تکبیر بگویید حرم شد حرم امشب
بیش از همه شب گشت حرم محترم امشب
در خانه زده صاحب خانه قدم امشب
بت ها همه گشتند به تعظیم خم امشب