پاسخ به:مشاعره علوی و بهاری
در نمازند درختان و گل از باد وزان
خم به سرچشمه و در کار وضو می بینم
ما در این گوشه زندان و بهار آمده باشد
بی تو ای دل نکند لاله به بار آمده باشد
دارد از باستان پيامي خوش پيك جمشيد و بهمن است و قباد...
در موسم گل توبه ز می دیر نپاید
گشتند در این باغ و گذشتند هزاران
نوروز همایون شد و روز می گلگون
پیمانه کشان ساغر سرشار گرفتند
در زمستانی که بی هنگام آمده بود
و ابرهایی که ناغافل،
تو
بهار را به پنجره ام هدیه کردی
و ماه مهربان را
به دستهایم،حالا کجا مانده ای
دوباره بیایی کنار پنجره ام
بگویی:سلام،
بهار آورده ام،نمی خواهی؟!
رضا کاظمی
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
ز جولانگه غیب بیرون خرام
برون آر تیغ علی از نیام
مرا غمز کردند کان پر سخن
به مهر نبی و علی شد کهن
نترسم که دارم ز روشن دلی
به دل مهرجان نبی و علی
یا رب، به نسل طاهر اولاد فاطمه
یا رب، به خون پاک شهیدان کربلا
آن شاه که با دانش و دین بود علی بود
مسجود ملک ساجد و معبود علی بود
در یَدَت قدر است و هم قضا ای خدا به رضای تو رضا سید یا علیّ مرتضی سیدی یا علی یا علی علی علی یا علی
یا غیر لا فتی صفتی در خورش نبود
یا جبرییل واژه بهتر نداشته است