پاسخ به:مشاعره علوی و بهاری
یا علی گفتیم و گلها وا شدند
عشق آمد قطره ها دریا شدند
اصفهان نگین فیروزه ای جهان
در مخزن لايموت دردانه علي است
در كون و مكان امير فرزانه علي است
در كعبه ظهور كرد تا بر همه كس
معلوم شود كه صاحب خانه علي است
تیغ مهرت سر زد از بندِ قبا چون نگوید بر تو مرحب مرحبا
از در نوشا د رفتی یا ز باغ نو بهار
ای خوشا آن نوبهار خرم نوشاد بلخ
خاک های قبله را باران نیاوردی علی!
نخل های کوفه را، محراب را، سجّاده را
آن زخم که زیب فرق حیدر شده است در عرصه ی کربلا مکرّر شده است
تنهایی ات مباد فراموش نخل ها!
ای همنشین خلوت خاموش نخل ها
ای علی که جمله عقل ودیده ای شمه ای واگو ازآنچه دیده ای تیغ حلمت جان ما را چاک کرد آب علمت خاک ما را پاک کرد
در حریم کعبه شاه انس و جان آمد پدید آنچه مقصود دو عالم بود، آن آمد پدید
دل چو غنچه من نشكفد به بوى بهار
بهار من بود آن گه كه يار مى آيد
هوشنگ ابتهاج
در باغهای یخ زده جاری شود بهار سرشار از صدای قناری شود بهار توغ علی درفش گل سرخ بر فراز تا با شکوه ارج گزاری شود بهار
رسم بدعهدی ایام چو دید ابر بهار
گریه اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد
در سایه گل نشین که بسیار این گل
از خاک برآمده است و در خاک شده
هرچه زیور بود نورزز نو آیین آن همه برد
بر گلهای باغ و راغ و نوروزی به کار
روز بازار گل و نسرین است
جشن فرخندهی فروردین است